آموزه‌های زیست ابراهیمی برای انسان امروز

آموزه‌های «زیست ابراهیمی» برای انسان امروز

تعبد و تقرب الهی

یادداشتی از حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه به مناسبت فرارسیدن عیدسعید قربان؛
منتشر شده در روزنامه ایران

حضرت ابراهیم(ع) در تاریخ ادیان همواره به‌عنوان یک شخصیت بی‌نظیر شناخته می‌شود؛ ایشان علاوه بر بهره‌مندی از «مقام نبوت» به «مقام امامت» نیز نائل آمدند و همچنین در معرض آزمون‌های بسیار سخت و دشوار قرار گرفتند. از این رو، می‌توان از سیر تکاملی حضرت ابراهیم(ع)، بر اساس ابتلاها و امتحان‌های الهی به‌عنوان یک الگوی تربیتی استفاده کرد.  یکی از آیاتی که خداوند سبحان درباره حضرت ابراهیم(ع) عنوان می‌کند، آیه ۱۲۴سوره بقره است: «و (به یاد آر) هنگامی که خدا ابراهیم را به اموری امتحان فرمود و او همه را به جای آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایی خلق برگزینم، ابراهیم(ع) عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: اگر شایسته باشند، می‌دهم (به پیشوایی خلق بر می‌گزینم)، زیرا عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید.» این آیه شریفه نشان می‌دهد حضرت ابراهیم(ع) با ابتلاها و امتحان‌های فراوان از «مقام نبوت» به «مقام امامت» نائل آمده‌اند. واقعیت این است که مقام امامت مقامی بالاتر از نبوت است. در مقام نبوت، نبی، در مقام انسان کامل، وحی را از خداوند دریافت و آن را به مردم ابلاغ می‌کند؛ به تعبیری هدایت‌گری، تبشیر و انذار می‌کند اما مقام امامت، مقام پیشوایی، رهبری و حکومتداری است که شرط حکومتداری و رسیدن به مقام امامت نیز بهره‌مندی از مقام عصمت و معصومیت است. فلسفه عید قربان «سر بریدن» نیست «دل بریدن» است؛ دل بریدن از هر آنچه که ما را از تعبد و تقرب الهی دور می‌کند. آنچه خوانش «سلوک ابراهیمی» را ضرورت می‌بخشد و آن را به یک الگوی تربیتی بدل می‌کند، به این قرار است:


از نکات درس‌آموز سلوک حضرت ابراهیم(ع) قربانی کردن حضرت اسماعیل(ع) است که از سنگین‌ترین آزمون‌های الهی برای حضرت ابراهیم(ع) به شمار می‌رود و به‌دنبال این آزمایش دشوار بود که ایشان به مقام امامت نائل آمدند.
ماجرای قربانی کردن حضرت اسماعیل، در بین متفکران مناقشات بسیاری را به‌دنبال داشته است؛ سورن کی‌یرکگارد، فیلسوف دانمارکی قرن نوزدهم و مؤسس فلسفه اگزیستانسیالیسم، از جمله متفکرانی است که به ماجرای قربانی کردن حضرت اسماعیل(ع) پرداخته است و در کتاب «ترس و لرز» خود تفسیر خاصی از این ماجرا ارائه می‌کند. او، انسان‌ها را به سه دسته تقسیم می‌کند؛ نخست انسان‌هایی که زندگی سوداگرانه‌ای دارند و تنها به‌دنبال منافع شخصی‌شان هستند. دسته دوم، انسان‌هایی که زیست اخلاقی دارند و پیوسته به‌دنبال کسب فضایل اخلاقی و دوری از رذایل هستند. دسته سوم انسان‌هایی هستند که زیست عاشقانه دارند؛ این انسان‌ها برای خداوند سبحان هر کاری می‌کنند حتی اگر درخواست خداوند برای درک و فهم انسان نامعقول به‌نظر آید.
کی‌یرکگارد، حضرت ابراهیم(ع) را مصداق دسته سوم معرفی می‌کند که خواست خداوند مبنی بر قربانی کردن فرزندش را پذیرفت. به زعم کی یرکگارد، دستور به ذبح اسماعیل، هر چند که در ظاهر دستوری اخلاقی به نظر نمی‌رسید اما عشق حضرت ابراهیم(ع) به حق تعالی او را به انجام این دستور واداشت هر چند که در عمل این دستور تحقق پیدا نکرد.
ولی در ادبیات دینی ما تفسیر دیگری از ماجرای قربانی شدن حضرت اسماعیل(ع) داریم و آن این  که ماجرا از ابتدا امتحان الهی بود. اوامر الهی دو دسته هستند؛ برخی اوامر امتحانی، یعنی خداوند قصد تحقق «مأمور به» نکرده است بیشتر به‌دنبال آزمون مأمور است، اما برخی دیگر امتحانی نبوده و «مأمور به» را از مأمور می‌خواهد. خداوند در ماجرای قربانی کردن اسماعیل می‌خواست زمینه رشد و ترقی و تقرب بیشتر آنان را محقق کند.
اما فارغ از مناقشاتی که در باب ماجرای قربانی شدن حضرت اسماعیل(ع) وجود دارد، رهاورد این تصمیم و زیست ابراهیمی برای انسان امروز، «بندگی» است؛ بندگی که زمینه رشد معنوی و تقرب الهی هر چه بیشتر انسان امروز را رقم می‌زند؛ انسانی که این روزها از درد تهی‌شدگی از معنا رنج می‌برد.


خداوند سبحان، پس از آنکه خانه کعبه را در مقدس‌ترین مکان کره‌زمین مقرر کردند، به حضرت ابرهیم(ع) دستور دادند تا کعبه را به‌عنوان جایگاهی برای نماز، طواف، اعتکاف، رکوع و سجود بنا کنند. در این راستا، پروردگار در آیه ۱۲۵ سوره بقره می‌فرمایند:
«و (به یاد آر) هنگامی که ما خانه کعبه را مرجع امر دین خلق و مقام امن مقرر داشتیم و (دستور داده شد که) مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار دهید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که حرم مرا (از بت) بپردازید و پاکیزه دارید برای اهل ایمان که به طواف و اعتکاف حرم آیند و در آن نماز و طاعت خدا به جای آرند.»
خداوند سبحان در این آیه شریفه بخوبی نشان می‌دهد که کعبه مکان امن و امنیت، تعبد و بندگی خداوند است و انسان‌ها از طریق بندگی خداوند، طهارت باطنی می‌یابند.
یکی از مهم‌ترین نیازها و خلأها در دنیای امروز، نیاز به «معنویت» است. اگر معنویت در جهان گسترش پیدا کند امنیت و نیازهای فیزیولوژیکی هم تأمین می‌شود. از پیامدهای فقدان معنویت، رواج چرخه فساد در جوامع است؛ برای مثال، امروزه مراکزی تولید انگل و قارچ‌های کشاورزی را در دستور کار خود قرار داده‌اند تا به کشاورزان آسیب بزنند، هدف این مراکز از تولید این انگل‌ها، ایجاد بازاری برای فروش سمومی است که می‌تواند این انگل‌ها را از بین ببرد. غافل از اینکه این سموم باعث بروز سرطان‌هایی همچون سرطان روده، معده، کبد و… می‌شوند. بروز این بیماری‌ها بازار جدید دیگری را برای همین مراکز فراهم می‌کند تا اینبار به تولید داروهایی برای درمان بیماری‌ها بپردازند.
واقعیت این است که منشأ این زنجیره فساد و ناامنی در حوزه سلامت، فقدان معنویت است. شاید دنیای مدرن در برخی پارامترهای رفاهی و تکنولوژیکی پیشرفت‌ها و موفقیت‌هایی کسب کرده باشد اما در پس این رفاه ظاهری و سوداگری، آسایش و آرامش انسان مدرن به محاق رفته است.
در این راستا، خداوند سبحان در آیه ۱۲۶ سوره بقره می‌فرماید:
«و (به یاد آر) هنگامی که ابراهیم عرض کرد: پروردگارا، این شهر را محل امن و آسایش قرار ده و اهلش را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده‌اند از انواع روزی‌ها بهره‌مند ساز. خدا فرمود: و هر که (با وجود این نعمت) سپاس نگزارد و راه کفر پیماید گرچه در دنیا او را اندکی بهره‌مند کنم، لیکن در آخرت ناچار معذب به آتش دوزخ گردانم که بد منزلگاهی است.»


خداوند سبحان همچنین، معجزاتی بر حضرت ابراهیم(ع) نازل کردند؛ از آن جمله می‌توان به چگونه زنده شدن مردگان اشاره کرد. البته این معجزه به درخواست خود حضرت ابراهیم(ع) صورت گرفت تا اطمینان قلبی پیدا کرده و نفس مطمئنه بیابد. در آیه ۲۶۰ سوره بقره آمده است:
«و (یاد کن‏) آنگاه که ابراهیم گفت‏: پروردگارا، به من نشان ده‏؛ چگونه مردگان را زنده مى‌‏کنى‏؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده‏‌اى‏؟ گفت‏: چرا، ولى تا دلم آرامش یابد. فرمود: پس‏، چهار پرنده برگیر و آنها را پیش خود قطعه قطعه کن سپس بر هر کوهى پاره‌‌اى از آنها را قرار ده‏؛ آنگاه آنها را فرا خوان‏، شتابان به سوى تو مى‌‏آیند و بدان که خداوند توانا و حکیم است‏.»
حضرت ابراهیم(ع) با درک معجزات الهی به نفس مطمئنه رسید. انسان امروز، نیز با درک آیات تکوینی الهی می‌تواند به نفس مطمئنه رسیده و از ثمرات آن بهره ببرد. آیات تکوینی همه بیانگر عظمت و حکمت الهی است کسی که عظمت و حکمت الهی را دریابد به نفس مطمئنه می‌رسد و نفس مطمئنه هم آسایش‌بخش و هم آرامش‌بخش است.


درس دیگری که از زیست ابراهیمی می‌توان گرفت، به شیوه مواجهه حضرت ابراهیم(ع) با نمرود برمی‌گردد. حضرت ابراهیم(ع) حتی وقتی که او را در آتش انداختند با دست خالی در برابر نمرود با آن همه قدرت ایستادگی، جهاد و مقاومت کرد و در نهایت بر او غالب شد. قرآن کریم در آیه ۶۹ سوره انبیاء می‌فرمایند:
«اگر انسانی با ایمان باشد و زندگی جهادی همراه با مقاومت داشته باشد، می‌تواند به پیروزی برسد و در برابر استکبار بایستد و بر آن غلبه پیدا کند. این درس بزرگی است که می‌توان از زیست ابراهیم(ع) گرفت.»


حضرت ابراهیم(ع) از باب جدل به جامعه زمان خود نشان داد که ماه‌پرستی، ستاره‌پرستی و… به تعبیر دیگر حس‌پرستی کاری عبث و نادرست است.
در دنیای امروز برخی همچون پوزیتیویست‌ها، جز به حس و تجربه باور ندارند و این باورمندی به حس و تجربه آنان را از ایمان به خداوند بازداشته است، این در حالی است که حس و تجربه برای سعادت بشر کافی نیست و برای درک امور باید از عقل و وحی هم بهره گرفت. خداوند در آیه ۵۴ سوره نساء درباره حضرت ابراهیم(ع) می‌فرمایند:
«بلکه حسد می‌ورزند با مردم (یعنی پیامبر و مسلمین) چون آنان را خدا به فضل خود برخوردار نمود. که البته ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان ملک و سلطنتی بزرگ عطا کردیم.» بر اساس این آیه، اگر جامعه‌ای می‌کوشد به تمدن برسد، باید تمسک به دو امر را در دستور کار خود قرار دهد؛ نخست، کتاب که منشأ آن وحی الهی است و دوم، حکمت که منشأ آن عقل سلیم است. در دنیای مدرن گروهی به عقلانیت و Rationality تمسک جسته‌اند و معنویت و وحی را کنار گذاشته‌اند، از طرفی برخی دیگر تنها بر معنویت و وحی تأکید دارند و عقلانیت را کنار نهاده‌اند. آیه ۵۴ سوره نساء به نقد هر دو دسته می‌پردازد.
همانطور که پیشتر گفته شد، زیست حضرت ابراهیم(ع) به‌خاطر ابتلاها و آزمون‌های بسیار، زیست و سلوکی کم‌نظیر است. از این رو، خوانش و تأمل در زیست ایشان می‌تواند برای انسان امروز واجد معانی بسیار بوده و الگوی تربیتی ارزشمندی را در برابر ما قرار دهد.