به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دکتر «محسن ردادی» مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه در گفت وگو با خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، با بیان اینکه اسلام از سلم و صلح می آید و در نتیجه مشخص است که دین صلح بوده و به دنبال جنگافروزی نیست، اظهار کرد: در این راستا دین مبین اسلام قوانین متعددی برای حفظ صلح دارد و در مقابل تمدن غربی بر پایه سلاح و جنگ و کشتن بنا شده و تعداد انسانهایی که تمدن غرب کشته و جنگ های جهانی و اتفاقاتی که ذیل اقدامات کشورهای غربی رخ داده قابل مقایسه با هیچ تمدنی نیست؛ اما از شوخیهای روزگار است که اسلام دین خشونت و غرب و تمدن غربی به عنوان تمدنی که به دنبال صلح است و اصول حقوق بشر را می نویسد و مخالف جنگ است معرفی میشود.
باید حساب گروههای اسلامنما و خشونتطلب از مسلمانان علنا جدا اعلام شود
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: این وارونهنمایی در مورد اسلام به تبلیغات فراوانی که غربیها داشتند، بر میگردد و همچنین کوتاهیهایی که ما مسلمانان در توضیح و تبیین ماهیت صلحآمیز و مروجِ صلح اسلام داشتیم؛ بنابراین اگر بخواهیم اسلام را به عنوان دین صلح معرفی کنیم باید چند اتفاق بیفتد؛ نخست آنکه صراحتا اعلام کنیم که گروههای خشونتطلب مثل داعش که به اسم اسلام فعالیت داشته و دارند از اسلام نیستند و توسط علمای دین اعم از شیعه و سنی محکوم شدند و به هیچ عنوان اقدامات آنها مورد تایید اسلام نیست، بنابراین دنیا باید بداند که حساب این گروهها از اسلام جداست.
ابعاد صلحآمیز اسلام را در سطح بینالمللی معرفی کنیم
وی تصریح کرد: نکته دیگر اینکه باید جنبههای صلح آمیز اسلام را برجسته کنیم، البته روی این موضوع تا حدودی کار شده است و اندیشمندانی که در نقاط مختلف دنیا زندگی میکنند به دلیل اینکه در معرض این پرسشها قرار میگیرند پاسخهای مناسب را ارائه کردند برای مثال مسلمانانی که در مراکز اسلامی در اروپا فعالیت دارند و مسلمین هند میتوانند این ابعاد و برجستگیهای دین اسلام را مطرح، ترویج و از آن دفاع کنند؛ اما مساله اینجاست که به دلیل آنکه پروپاگاندای غربی علیه اسلام به گوش ما نمیرسد احساس مسئولیت نمیکنیم در حالی که ضروری است جنبههای صلحآمیز و نهادهای مختلفی را که اسلام دارد، معرفی کنیم.
ردادی افزود: برای مثال رویکرد اسلام در مورد ماههای حرام باید معرفی و مطرح کنیم و این سوال طرح شود که کدام دین و مکتبی است که زمان و مکان را برای هر نوع جنگ مقید کرده باشد؟ یک چهارم سال جنگیدن در اسلام حرام است؛ کدام منشور حقوق بشر این چنین موادی را بیان کرده است؟ همه این موارد روایتگر مفاهیم صلحآمیز در اسلام هستند و نیاز است که اندیشمندان مولفههای این چنینی را مورد توجه قرار داده و مطالعات صلح در اسلام را بیش از پیش مد نظر قرار دهند؛ متاسفانه، آنچه که اکنون تحت عنوان مطالعات صلح در ایران داریم بیآنکه بر پایه مفاهیم اسلامی باشد بر پایه مفاهیم غربی و بحثهای حقوق بشری است که ارتباطی با بحثهای بومی و اسلامی ندارد.
امام حسین (ع)، الگوی مردم در جنگ ۱۲ روزه
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: این مولفه که ظلم ناپذیری به معنای ظلم کردن به دیگری نیست، درست است اما هنوز بسیاری از اندیشمندان بر سَر آن منازعه دارند و دوگانهای را مطرح میکنند؛ برای مثال «توماس هابز» میگوید: «انسان گرگ انسان است»؛ برخی زندگی را با جنگل مقایسه و عنوان میکنند که در زندگی مانند جنگل یا باید برای بقا تلاش کنی و دیگران را از خود برانی، یا خودت قربانی خواهی شد؛ این در حالی است که این مفاهیم و دوگانه کاذبی است که برقرار شده است؛ در تمدن غربی یا غالب هستی یا مغلوب و حالت سومی وجود ندارد؛ اما در اسلام میتوانید نَه غالب باشید و نَه مغلوب بلکه مستقل باشید و دنبال تعامل بوده و در عین حال به دیگران هم ظلم نکنید، من روی این نکته تاکید می می کنم که این دوگانه غربی که جهان را بین غالب ها و مغلوب ها تقسیم می کند، بحث اصلیاش غلبه است؛ در اسلام به جای دوگانه غالب و مغلوب؛ کسی هست که نه ظلم میکند و نه مظلوم است بلکه زندگی شرافتمندانه را انتخاب میکند که نمونه اعلای آن امام حسین (ع) است.
وی گفت: آنچه که در ایام جنگ ۱۲ روزه اتفاق افتاد این بود که ما نشان دادیم آن دوگانه را قبول نداریم چون نگاه غرب این بود که ما حمله میکنیم و فرماندهان ایران را هدف قرار میدهیم و در نتیجه با این اقدام ایران تسلیم میشود و دوباره رابطه غالب و مغلوب شکل میگیرد که در چارچوب شکلی غربیها باورپذیر است و مفهوم دارد اما در باور مسلمانان به این شکل نیست و آنها یک نگاه سه گانه دارند؛ بنابراین از آن جایی که ملت مسلمان به این باور سه گانه اعتقاد داشتند در این جنگ پیروز بودند چراکه اگر هر کشور دیگری بود بعد از اینکه شماری از فرماندهاناش از دست میرفتند و مراکز حساس و نظامی مورد هدف قرار میگرفتند قطعا تسلیم میشد اما در ایران چنین نشد؛ چراکه ایران حمله پیشدستانه نکرد به این دلیل که اصلا در اسلام هیچ توصیهای به جمله پیشدستانه نشده است.
حمله پیشدستانه توجیه غرب و اسرائیل برای زیادهخواهیها
ردادی تصریح کرد: این در حالی است که در غرب و کشورهایی که خود را پایبند به حقوق بشر میدانند در مورد این حلمه پیشدستانه تئوریپردازیهایی دارند و آن را میپذیرند و اسراییل نیز با همین توجیه به ایران حمله کرد؛ ایران تهدیدی نبود اما اسراییل حمله کرد در این میان ما بر اساس اینکه ظلم را نمیپذیریم حاضر به تسلیم نشده و بدون اینکه تعدی داشته باشیم صرفا از خودمان دفاع کردیم؛ ما حمله را آغاز نکردیم بلکه آنها آغازگر این حمله بودند و ما به تناسب افزایش تنش و حمله، اقدام کردیم؛ آنها نیروگاه زدند ما هم نیروگاه آنها را زدیم؛ مراکز نظامی زدند ما هم چنین کردیم؛ پس در واقع پاسخ دادیم.
وی گفت: اگر آنها مناطق مسکونی ما را علامت گذاری کردند و میگفتند تخلیه کنیم ما هم همین کار را انجام دادیم و برای حمله به برخی مناطق تلاویو اعلام کردیم که می خواهیم حمله کنیم؛ یعنی هر آدم منصفی میتواند متوجه شود که ما نَه حمله را آغاز کردیم و نَه دنبال افزایش تنش بودیم بلکه متناسب با هر چیزی که به ما حمله میشد در مقام دفاع برآمدیم.