بحثی در مبانی و مختصات جنگ سایبری
نوشتاری از دکتر مهدی عباس زاده عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه
فضای فیزیکی و سایبر (مجازی) دو عرصه همعرض برای وقوع جنگ هستند و دستکم به یک اندازه مهم اند.
هرچند عموم مردم عمدتاً جنگ فیزیکی یا نظامی (که به تهدید جغرافیا، اقلیم یا زیست بوم کشور میانجامد) را مهمتر از جنگ سایبری تلقی میکنند، ولی واقعیت این است که هیچ برتری برای یکی از این دو -خاصه در شرایط کنونی- متصور نیست.
همه عناصر و عوامل جنگ فیزیکی یا نظامی در جنگ سایبری هم وجود دارد: برد و باخت، فرمانده و سرباز، سپاه و لشگر، آفند و پدافند، فریب و ترفند، ابزار و ادوات جنگی و … لیکن به دو نحوه و شیوه متفاوت.
امروزه این دو جنگ، مکمل هم هستند و یکدیگر را پشتیبانی و تدارک میکنند. بنابراین، دوگانه جنگ نظامی/جنگ سایبری را نباید دو مقوله مجزا و مستقل تلقی کرد، بلکه باید کاملاً مرتبط و مماس باهم دانست. در واقع، جنگهای امروزی جنگ ترکیبی است و در آنها به یک شیوه جنگی بسنده نمیشود.
جنگ سایبری، معنای وسیعی دارد و لازم است به مقولاتی مانند حمله سایبری، هک سایبری و … محدود نشود، بلکه امروزه جنگ اطلاعاتی، جنگ رسانهای، جنگ روانی و جنگ شناختی نیز عمدتاً در بستر فضای سایبر صورت میبندد.
در این راستا، لازم بنظر میرسد به چند نکته زیر توجه کنیم:
۱. واقعی بودن را نباید مساوی با فیزیکی بودن بپنداریم. فضای سایبر که معمولاً فضای مجازی خوانده میشود، در حقیقت مجازی نیست بلکه کاملاً واقعی است، اگرچه فیزیکی نیست. فضای سایبر از یک نحوه دیگری از وجود و واقعیت برخوردار است که متفاوت از فضای فیزیکی است. این نکته را برخی فلاسفه غربی و اسلامی بخوبی نشان دادهاند.
۲. اگر فضای سایبر در زندگی ما غلبه داشته باشد (که ظاهراً اکنون چنین است، چون بخش عمده ای از اوقات ما و فرزندانمان در همین فضا میگذرد)، میتوانیم ادعا کنیم که این فضا عملاً بر فضای فیزیکی غلبه یافته و حتی واقعیتر از فضای فیزیکی شده است. این نکته را برخی فلاسفه پسامدرن غربی تحت عنوان «واقعیت حاد» تبیین نمودهاند.
۳. همچنانکه فضای فیزیکی قواعد خاصی دارد، فضای سایبر هم قواعد خاص خود را دارد. در واقع ایندو دو زمین بازی مختلف هستند و هر بازی قواعد خاص خود را دارد. برای حضور فعال در عرصه فضای سایبر باید قواعد آن را شناخت و رعایت کرد. سواد فضای مجازی در اینجا بسیار موثر است.
۴. همانطور که فضای فیزیکی یکی از منابع معرفت است و ما اطلاعات فراوانی از آن بدست میآوریم، فضای سایبر هم یکی از منابع معرفت ماست و امروزه حتی میتوان ادعا کرد که به منبع اصلی معرفت ما بدل شده است، چه اینکه ما عمدتاً اطلاعات موردنظرمان را از ابزارهای فضای سایبر یعنی گوشی همراه، تبلت، لپ تاپ و رایانه و … دریافت میداریم.
۵. فضای سایبر میتواند دستگاه معرفتی انسان را بشدت طرح تاثیر قرارداده و تغییر دهد، بدین معنا که حضور و مواجهه انسان با آن، تغییرات شگرفی در فرآیند ادراکی او ایجاد میکند و این نکته را عصب شناسان در مورد مغز و شبکه عصبی انسان از طریق شواهد تجربی به اثبات رساندهاند.
۶. فضای سایبر را میتوان به مثابه یک «رسانه» تلقی کرد و بنظر میرسد امروز مهمترین رسانه همین است.
۷. رسانهها خنثی نیستند، یعنی صرفاً پیام را نمیرسانند بلکه گاه خودشان پیام را شکل میدهند، یعنی تنها نقش واسطه و میانجی ندارند بلکه پیام را برمیسازند. این نکته را برخی فلاسفه رسانه در غرب بخوبی تبیین نمودهاند که «رسانه، پیام است».
۸. کمیت و کیفیت انتقال پیام در فضای سایبر، بر محتوای پیام کاملاً اثر میگذارد. برای نمونه، اگر پیامی در فضای سایبر بطور انبوه یا بنحو جذاب نشر پیدا کند، تاثیر بیشتر و عمیقتری بر مخاطب خواهد داشت، پس در اثربخشی محتوای آن دخالت دارد. سواد رسانهای، در فهم ما از رسانه و کنش ما در این عرصه، بسیار راهگشاست.
۹. امروزه فضای سایبر از ابزارهای مهم جنگ روانی و جنگ شناختی است و از این جهت بسیار کارآمدتر از فضای فیزیکی است. مدیریت فضای سایبر یا حکمرانی این فضا، بمنظور مقابله با این دو نحوه جنگ، دارای اهمیت و خطورت ویژهای است.
۱۰. فضای سایبر و اینترنت که عمده مردم آن را خنثی تلقی میکنند، بهیچوجه خنثی نیست و وجوه بسیار مهمی اعم از سیاسی، امنیتی، اطلاعاتی، تروریستی، جنگی و … هم دارد. این یک تصور سادهانگارانه و بسیار خام است که فناوریهای نوین همچون فضای سایبر و اینترنت به طور خاص، فاقد جهتگیری است و تنها با هدف دسترسی سریع، آسان و آزاد مردم دنیا به اطلاعات طراحی و تأسیس شده است.
۱۱. بن سازه (پلتفورم)های رایانهای به طور کلی و بازیهای رایانهای، شبکههای اجتماعی و پیامرسانهایی همچون واتس اپ و اینستاگرام به طور خاص، با مقاصد سیاسی، امنیتی، اطلاعاتی، تروریستی و جنگی طراحی شدهاند. حتی بنظر میرسد از ابتدا چنین کاربردهایی بر آنها مترتب بوده است، چنانکه اینترنت هم در ابتدا صرفاً کاربرد نظامی داشته است. آنها «کلان داده»هایی را در اختیار متخاصمان قرار میدهند که هرچند ما آنها را کماهمیت بیانگاریم، اما به هیچ روی کماهمیت نیستند، بلکه بسیار مهم و حیاتی به شمار میآیند.
۱۲. جنگ اسرائیل با غزه و اخیراً ایران عملاً نشان داد که فضای سایبر، اینترنت و پیامرسانهای یادشده در خدمت مقاصد جنگی و تروریستی قرار دارند، یعنی آنچه قبلاً در مقام بحث و نظر بیان میشد، اکنون در عمل به اثبات رسید:
«آن همه گفتار بود و این همه کردار».
با چنین تصویری، اکنون شاید بیش از پیش بر همگان روشن شده باشد که وجود یک اینترنت بومی غنی و بروز، به مثابه یک امکان، زیرساخت اصلی بهرهمندی امن، ایمن و بسامان مردم ما از فضای سایبر است. نیز «شبکهشدگی» که در بستر چنین اینترنتی رخ میدهد، نویدبخش یک حضور اجتماعی-فرهنگی مطمئن در فضای سایبر خواهد بود.