جوانان، طلایه‌داران گفتمان مقاومت

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، امروز چهارم خرداد، روزی است که نام مقاومت و پایداری را بر پیشانی تاریخ معاصر ایران حک کرده است. مقاومتی که در آموزه‌های اسلامی ریشه دارد و از مبارزه با ظلم تا تلاش برای پیشرفت، معنایی فراتر از جنگ سخت را در برمی گیرد.

در این روز، روزنامه قدس به گفتگو با حجت‌الاسلام دکتر قاسم ترخان، عضو هیأت علمی گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه پرداخته است تا نقش جوانان را در تداوم این گفتمان واکاوی کند.

نقش جوانان در تداوم گفتمان مقاومت با الهام از سنت‌های الهی

دکتر ترخان با اشاره به نقش جوانان در تداوم گفتمان مقاومت توضیح می‌دهد: نسل جوان در تداوم گفتمان مقاومت نقشی محوری دارد. این نقش در دو مرحله قابل بررسی است: نخست ورود جوانان به عرصه مقاومت و دوم تقویت توانمندی‌های آنان در حوزه‌های علمی، فرهنگی و اقتصادی. مسئله اصلی این است که چرا برخی جوامع در برابر تهاجمات فرهنگی یا نظامی مقاومت نمی‌کنند و تسلیم می‌شوند؟ پاسخ به این پرسش نیازمند آسیب‌شناسی دقیق است که در دو حوزه اندیشه و سبک زندگی قابل پیگیری است. در حوزه اندیشه، یکی از آسیب‌های اساسی، تردید در ارزشمندی نظام حاکم است. دشمنان با بزرگ‌نمایی ضعف‌ها و کوچک‌شماری پیشرفت‌ها تلاش می‌کنند این باور را ایجاد کنند که مقاومت برای حفظ چنین نظامی بی‌ارزش است. برای مقابله با این آسیب، باید نگاه تمدنی به مسائل داشت. همانند کوهنوردی که برای رسیدن به قله، موانع مسیر را پشت سر می‌گذارد، جوانان نیز باید بدانند که مشکلات موجود، بخشی از فرآیند دستیابی به اهداف بزرگ است. اینجاست که نقش رسانه‌ها و ابزارهای نوین در افزایش بصیرت و نشان دادن واقعیت‌های پنهان پیشرفت‌ها پررنگ می‌شود. سنت‌های الهی نیز تأکید می‌کنند که مبارزه با فساد، تبعیض و دیگر موانع، شرط ضروری پیشرفت است.

ایشان ادامه می‌دهد: آسیب دوم در حوزه اندیشه، نپذیرفتن مقاومت به عنوان تنها راه نجات است. برخی گمان می‌کنند با سازش یا کناره‌گیری می‌توان به اهداف رسید، اما تاریخ و سنت‌های الهی نشان می‌دهند بدون مقاومت، دستیابی به عدالت و ارزش‌های انسانی ممکن نیست. نمونه‌هایی مانند سوریه یا لیبی گواه این هستند که سازش، نه تنها به رفاه نمی‌انجامد، بلکه جوامع را درگیر مشکلات پیچیده‌تری می‌کند. دنیای غرب نیز با وجود پیشرفت مادی، به دلیل دوری از ارزش‌های اخلاقی، با بحران‌های عمیقی روبه‌روست. بنابراین، باید به جوانان آموخت که طبق سنت الهی، مقاومت تنها مسیر تحقق آرمان‌هاست.

استاد گروه کلام پژوهشکده حکمت و دین پژوهی ادامه می‌دهد: در حوزه سبک زندگی، تغییر ارزش‌ها به سمت عیش و عشرت‌طلبی، عاملی دیگر برای کاهش روحیه مقاومت است. وقتی جوانان به جای عزت، استقلال و عدالت طلبی؛ به لذت‌های زودگذر می‌اندیشند، طبیعی است که هزینه‌کردن برای مقاومت بی‌معنا به نظر برسد. دشمنان امروز نیز با همین روش، به جای جنگ مستقیم، ارزش‌ها را تغییر می‌دهند تا جوامع خودبه‌خود تسلیم شوند. ناامیدی نیز آسیب دیگری در سبک زندگی است. برخی با مشاهده قدرت ظاهری دشمن، مقاومت را بی‌فایده می‌پندارند اما سنت‌های الهی بر این نکته تأکید دارند که پیروزی تنها وابسته به ابزار مادی نیست. خداوند در مواقع حساس، از راه‌های غیرمنتظره به یاری بندگانش می‌آید؛ مانند واقعه طبس، جنگ ۳۳ روزه یا مقاومت اخیر حماس و پیروزی حزب الله. این نمونه‌ها نشان می‌دهند چگونه ایمان به کمک الهی و پایداری، برترین سلاح در برابر دشمنان است. الهیات مقاومت با تحلیل این سنت‌ها، راهکارهایی برای تقویت امید و روحیه جهادی ارائه می‌دهد. در نهایت می‌توان گفت تقویت مسئولیت‌پذیری و خلاقیت جوانان نیازمند تلفیق سه عنصر است؛ افزایش بصیرت از طریق نگاه تمدنی، مبارزه با آسیب‌های سبک زندگی مبتنی بر دنیاطلبی و تقویت امید به کمک سنت‌های الهی که پیروزی را نه در گرو ابزار مادی، بلکه در گرو استقامت و ایثار می‌دانند.

بازتعریف دشمن‌شناسی و تحلیل جنگ نرم در چارچوب الهیات مقاومت

دکتر ترخان اظهار می‌کند: مقاومت در جهان امروز بدون تردید نیازمند بازنگری در مفاهیمی مانند دشمن‌شناسی و تهدید است. مسئله اصلی اینجاست که مقاومت بدون بصیرت و شناخت دقیق دشمن، نه تنها اثربخش نیست، بلکه ممکن است اثر معکوس داشته باشد. اگر در میدان جنگ رسانه‌ای یا نفوذ فرهنگی، دشمن واقعی را نشناسید، هرچه بیشتر مقاومت کنید، آسیب‌پذیری شما افزایش می‌یابد. اینجا خطر آن است که به جای هدف گرفتن دشمن، به سوی دوستان تیر پرتاب کنید. مقاومت کورکورانه و فاقد شناخت، تنها لجاجتی بی‌ثمر است که جبهه‌های نادرست را تقویت می‌کند و دشمن واقعی را پنهان می‌سازد.

مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه تصریح می‌کند: الهیات مقاومت بر دو محور اساسی استوار است. نخست، فهم دقیق ابزارها و شیوه‌های دشمن و دوم، شناخت ماهیت خود دشمن. امروزه جنگ نرم، تحریم‌های هوشمند و جنگ روانی، صورت‌های پیچیده‌تری از تهدید هستند که نیازمند تحلیل در این چارچوب هستند. اگر دشمن را به درستی نشناسید، چگونه می‌توانید جنگ رسانه‌ای او را خنثی کنید؟ چگونه می‌توانید تحریم‌های هوشمند را که نه بر اقتصاد، بلکه بر روحیه جامعه تأثیر می‌گذارند، تحلیل کنید؟ اینجاست که نقش «دشمن‌شناسی» به عنوان پایه مقاومت آشکار می‌شود. اما نکته کلیدی در الهیات مقاومت آن است که مقاومت بی‌هدف و فاقد بصیرت، نه تنها پیروزی نمی‌آورد، بلکه زمینه را برای نفوذ بیشتر دشمن فراهم می‌کند. وقتی شما در جنگ شناختی، دشمن را اشتباه تشخیص دهید، هر اقدام شما به جای آسیب زدن به او، صفوف خودی را متلاشی می‌کند. تحلیل جنگ روانی و تحریم‌های هوشمند نیز در این چارچوب معنا می‌یابد. دشمن امروز با ابزارهایی مانند ایجاد یأس، ترویج اختلافات داخلی و تحریف حقایق تاریخی، می‌کوشد روحیه مقاومت را تخریب کند. الهیات مقاومت با تأکید بر شناخت این شیوه‌ها، بر لزوم مقابله هوشمندانه تأکید می‌کند. به عبارت دیگر، مقاومت در برابر جنگ روانی، تنها با شعارپردازی ممکن نیست؛ بلکه نیازمند ارائه روایت‌های جذاب، امیدبخش و مبتنی بر واقعیت‌های الهی است. سنت‌های الهی به ما می‌آموزند که پیروزی نهایی از آن کسانی است که با بینش دقیق و امیدی استوار، در میدان مبارزه حاضر می‌شوند.

درس‌های مقاومت فلسطین، یمن و لبنان برای ایران در مواجهه با فشارهای بین‌المللی

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یادآور می‌شود: تجربه مقاومت در کشورهایی مانند فلسطین، یمن و لبنان نشان می‌دهد که علیرغم هزینه‌های سنگین تحمیل شده از سوی دشمن، اهداف مهاجمان محقق نشده است. دشمنان با تمام توان تلاش کرده‌اند تا این ملت‌ها را به زانو درآورند اما مقاومت پایدار مردم و گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان، حماس و مردم غزه، مسیر رسیدن به اهداف دشمن را مسدود کرده است. شهیدان بزرگی مانند سردار حاج قاسم سلیمانی، شهید نصرالله و هزاران شهید گمنام در این مسیر جان باختند اما نتیجه این شد که دشمن نتوانست به خواسته‌هایش برسد. این الگوی روشنی است برای ما که بدانیم تنها راه رسیدن به اهداف در برابر دشمن، مقاومت و استقامت است. نمونه‌های عینی این موفقیت‌ها را می‌توان در حوزه‌های مختلف مشاهده کرد. در بعد نظامی، مقاومت و تلاش برای خودکفایی منجر به دستاوردهایی شده که امروز حتی دنیا مجبور به استفاده از محصولات این مقاومت است. پهپادها، موشک‌ها و فناوری‌های پیشرفته‌ای که توسط جبهه مقاومت توسعه یافته، نه تنها ابزاری برای دفاع، بلکه نمادی از قدرت و اقتدار شده‌اند. این پیشرفت‌ها ثابت می‌کند که مقاومت تنها یک شعار نیست، بلکه مسیری عملی برای شکست دادن تحریم‌ها و فشارهاست. وقتی دشمن می‌بیند شما وابسته به فناوری دیگران نیستید و از دل همین مقاومت، ابزارهای نوین می‌سازید، مجبور به بازنگری در نقشه‌هایش می‌شود.

ایشان اضافه می‌کند: هزینه‌های مقاومت هرچند سنگین است اما نتیجه‌اش حفظ عزت و دستیابی به اهدافی است که دشمن تصور می‌کرد غیرممکن است. مردم غزه با کمترین امکانات، سال‌هاست در برابر یکی از قدرتمندترین ارتش‌های منطقه ایستاده‌اند. یمنی‌ها نشان دادند که حتی تحت محاصره کامل هم می‌توان با تکیه بر اراده و خلاقیت، راهی برای بقا و مقابله پیدا کرد. این تجربه‌ها به ما می‌آموزد که فشارهای بین‌المللی نه تنها نقطه پایان نیستند، بلکه می‌توانند محرکی برای خلق فرصت‌های جدید باشند. کلید این موفقیت، باور به نقشه راه مقاومت و عمل بر اساس آن است؛ همان‌طور که دشمنان در محاسباتشان اشتباه کردند و مقاومت را دست‌کم گرفتند.

حفظ روحیه مقاومت در دوران رفاه

دکتر ترخان با تاکید بر لزوم فراموش نکردن آرمان‌های مقاومت در نسل آینده؛ توصیه می‌کند: در شرایط رفاه نسبی یا عادی‌سازی روابط با دشمنان، نباید از ماهیت واقعی دشمن غافل شد. راهکارهای عملی برای جلوگیری از این غفلت جمعی، همان‌طور که اشاره شد، شامل ترویج ادبیات پایداری در مدارس، تولید محتواهای جذاب و استفاده از ابزارهای نوین رسانه‌ای است. این اقدامات می‌تواند نسل جوان را با ارزش‌های مقاومت و هزینه‌های پرداخت‌شده برای حفظ آن آشنا کند. مثلاً در مدارس، آموزش روایات تاریخی از مقاومت، معرفی شهیدان و تحلیل وقایع کلیدی مانند دفاع مقدس، به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا آرمان‌ها را نه به عنوان مفاهیمی انتزاعی، بلکه به عنوان بخشی از هویت ملی و دینی خود درک کنند. از طرفی، تولید محتواهای جذاب در فضای مجازی، فیلم‌های کوتاه، بازی‌های رایانه‌ای با موضوع مقاومت یا حتی استفاده از هنرهای نمایشی می‌تواند جوانان را به شکلی غیرمستقیم با این مفاهیم پیوند بدهد. نکته کلیدی اینه که این اقدامات نباید شعارزده یا تحمیلی باشد. محتواها باید به گونه‌ای طراحی شوند که با زبان نسل جدید ارتباط برقرار کنند. خطر اصلی زمانی است که جامعه به اشتباه تصور کند عادی‌سازی روابط به معنای نبود تهدید است. اینجاست که باید به جوانان یادآوری کرد عادی‌سازی، پایان مقاومت نیست، بلکه تغییر شکل مبارزه است. دشمن امروز با ابزارهای نرمتری مثل جنگ اقتصادی، جنگ روانی و نفوذ فرهنگی به میدان آمده است. مقاومت در این شرایط، نیازمند هوشیاری، خلاقیت و استفاده از همان ابزارهای مدرن است. اگر این پیوند بین آرمان‌های گذشته و روش‌های امروزی ایجاد شود، روحیه مقاومت نه تنها فراموش نمی‌شود، بلکه به شکلی پویا تداوم پیدا می‌کند.

آیا مقاومت تنها مختص به حوزه سیاسی نظامی است؟

مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه ترخان در پایان در پاسخ به این پرسش که آیا مقاومت تنها مختص به حوزه سیاسی-نظامی است؟ بیان می‌کند: برای پاسخ به این پرسش، باید به سه مفهوم کلیدی در ادبیات دینی اشاره کرد: «جهاد اصغر»، «جهاد اکبر» و «جهاد کبیر». جهاد اصغر در اصل همان مقاومت در عرصه سیاسی-نظامی است؛ جایی که مبارزه با دشمن بیرونی و استقامت در برابر تهاجمات، محور اصلی است. اما این تنها روی سکه نیست. جهاد اکبر، مبارزه با دشمن درونی یعنی «نفس» است. اگر در این عرصه استقامت نکنید و بر هوای نفس غلبه نکنید، پیروزی در جهاد اصغر نیز معنایی نخواهد داشت. این دو مفهوم، مکمل یکدیگرند و مقاومت را از سطح فردی تا جمعی تعریف می‌کنند. اما قرآن در آیه ۵۲ سوره فرقان از مفهومی فراتر به نام «جهاد کبیر» سخن می‌گوید. این آیه در مکه نازل شد؛ زمانی که پیامبر مأمور به جنگ نظامی نبود، اما مأمور به مقاومت در برابر سلطه فرهنگی، فکری و اجتماعی مشرکان بود. جهاد کبیر، مقاومتی همه‌جانبه در عرصه‌های علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است.

این مفهوم نشان می‌دهد مقاومت تنها به جنگ سخت محدود نمی‌شود، بلکه هرگونه تلاش برای پیشرفت، عدالت و حفظ کرامت انسان در برابر ظلم، شکلی از جهاد است. برای مثال، مبارزه با بحران محیط زیست، جهادی است برای حفظ حقوق نسل‌های آینده. تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی، جهادی است در برابر ساختارهای ناعادلانه اقتصادی. دفاع از کرامت انسانی در برابر تبعیض‌های نژادی یا جنسیتی نیز جهادی است که ریشه در همان سنت الهی دارد. جهاد کبیر به ما می‌آموزد که مقاومت در این حوزه‌ها نه تنها ممکن، بلکه ضروری است. این نبرد، نیازمند استقامتی پیوسته و مبتنی بر خودسازی است؛ چرا که پیروزی در عرصه‌های فرهنگی و علمی، به مراتب پیچیده‌تر از نبردهای نظامی است. الهیات مقاومت با تکیه بر این مفاهیم، نشان می‌دهد که هرگونه تلاش برای ساختن جامعه‌ای عادلانه، پیشرفته و مبتنی بر ارزش‌های الهی، مصداقی از جهاد کبیر است. وقتی دانشمندی برای دستیابی به فناوری بومی تلاش می‌کند، وقتی هنرمندی با اثرش ظلم را به چالش می‌کشد، یا وقتی شهروندی برای حفظ محیط زیست از منافع شخصی می‌گذرد، همه در حال تکمیل پازل بزرگ مقاومت هستند. این نگاه، مقاومت را از حصار تنگ سیاست و نظامی‌گری خارج می‌کند و آن را به حرکتی تبدیل می‌کند که همه‌جانبه‌گی تمدن اسلامی را نمایندگی می‌کند.