لزوم نظریه‌پردازی و رویکرد انتقادی در مطالعات علوم اسلامی

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از آستان‌نیوز، مجله تخصصی تلویزیونی «دارالعلم»، میزبان حضور حجت‌الاسلام دکتر علیرضا قائمی‌ نیا، استاد گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشکده حکمت و دین پژوهی و مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه بود.

این دین پژوه و استاد فلسفه، در پنجمین قسمت از برنامه «دارالعلم» که ساعت ۲۱ هر شب، با اجرای محمد جواد استادی، به روی آنتن شبکه چهار سیما می‌رود، پیرامون «علوم اسلامی و چالش‌های آن در دوره معاصر» به ایراد سخن پرداخت.
کارکردهای الهیات در دوران معاصر

دکتر قائمی‌نیا در ابتدای بحث، در پاسخ به این سوال کارشناس برنامه که چرا اندیشمندان حوزوی ما اصرار در به کاربردن الهیات وترکیب آن با عرصه‌های دیگر همچون «الهیات شهر»، «الهیات سکوت»، «الهیات سایبر» و… دارند؟ گفت: الهیات در غرب، در قرون وسطی شکل گرفته و در مورد خدا سخن می‌گفته است. در دوره جدید کارکردهای زیادی پیدا کرده است‌که مهم تر از همه جنبه   انتقادی آن است . الهیات به فناوری جدید  و بنیادهای آن نگاه انتقادی دارد و آن را تحلیل می‌کند.
نسبت علم کلام با الهیات جدید

استاد گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشکده حکمت و دین پژوهی خاطر نشان کرد: در فضای تفکر اسلامی ما کلام جدید را داریم که با کلام سنتی تفاوت دارد و به پارادایم فکری جدید، روش‌ها، ایده‌ها و اندیشه‌های فلسفی جدید می پردازد.
این پژوهشگر علوم دینی با اشاره به اینکه اولین بار شهید مطهری، اصطلاح کلام جدید را مطرح کرد، گفت: کلام جدید در مقایسه با یک دهه قبل،  به بررسی مواجهه دین و اندیشه های نو با فناوری‌های جدید، از جمله فضای سایبر ، فناوری‌های شناختی، کوانتومی و … می‌پردازد.
وی ادامه داد: کاربرد اصطلاح الهیات در این حوزه‌ها، جذابیت دارد و تلنگری است به حوزه معرفتی که دین یک دانش مصرف کننده نیست و می‌تواند ضمن در برگیری مفاهیم دینی، فضاهای جدید را کشف و رویکردی انتقادی به وجود آورد.
مشکل اصلی در تولید علوم اسلامی 

دکتر قائمی‌نیا با بیان اینکه مشکل اصلی در جریان تولید علوم اسلامی و انسانی این است که افراد بدون شناخت از مسائل جامعه شناسی، نظریه‌پردازی کرده و آن را بسط اسلامی دهند، افزود:  عبور از این معضل با ارائه نظریه‌پردازی‌های متفاوت حاصل از شناخت مسائل جامعه اسلامی، با رویکرد انتقادی و تلفیق مبانی دین و علوم و اندیشه‌های جدید حاصل می‌شود.
استاد گروه معرفت شناسی پژوهشکده حکمت و دین پژوهی تاکید کرد: اگر مسیر نظریه پردازی درست در علوم تبیین شود، مسیر علوم انسانی نیز متحول خواهد شد.
وی یادآور شد: گاهی ما در واژه‌سازی افراط می‌کنیم؛ در حالی‌که برخی از واژه‌ها در زبان‌ها درهم تنیده شده است و با اینکه برخی از  اصطلاحات ترجمه‌پذیر است، برخی از ترجمه‌ها سطح مطلب را پایین می‌آورد.
این پژوهشگر علوم اسلامی خاطر نشان کرد: باید برای تحلیل متون دینی و تلفیق معرفتی از روش‌های سنتی و جدید استفاده کنیم و دیدگاه خود را نسبت به علوم غربی تغییر دهیم.

دوگانگی در حوزه مطالعات اسلامی   

دکتر قائمی نیا با تاکید بر اینکه فضای مطالعات علوم اسلامی با سایر علوم در عرصه جهانی کاملا متفاوت است، اظهار داشت: علوم انسانی- اسلامی، ناشی از درک دو نوع پارادایم علم و تفکرات اسلامی است که یک دوگانگی را به وجود آورده است؛ به ‌گونه‌ای که برخی از اندیشمندان تلاش می‌کنند بین علم و مطالعات سنتی، آشتی برقرار کنند.
مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پیشنهاد کرد: تلفیق مفهومی و معرفتی از فضاهای جدید یعنی اندیشه‌های اسلامی با اندیشه‌های فلسفی غرب، با رویکردی انتقادی، می‌تواند این مشکل را در حوزه تفکر اسلامی حل کند.
وی با اشاره به اینکه برخی علوم در فهم عرفی قرار گرفته اما برخی از دانش‌ها مثل فلسفه، در تعمیق فهم عرفی استوار شده است، گفت: ما نیازمند تعمیق عرفی هستیم و باید در برخی از موارد، از فهم‌های عرف فاصله بگیریم تا نظریات کاربردی در فقه مطرح شود.
مفهوم الهیات سایبری

سردبیر فصلنامه «ذهن»در خصوص الهیات سایبری یادآور شد: عصر ما، عصر اطلاعات و فضای سایبر و مجازی است. این عصر، انسان جدیدی را پدید آورده که می‌توان آن را «انسان مجازی» نامید. «انسان مجازی» برای فهم و درک مفاهیم دینی، از قبیل مفهوم «خدا» و «حیات پس از مرگ»، از فضای سایبر سود می‌جوید.
وی تصریح کرد: فضای سایبر نه تنها زیست جهان انسان مجازی است، بلکه مقولات فکری او را هم فراهم می‌آورد، ایمان هم در آن، وضعیت سیال و ناپایدار پیدا می‌کند.
وی خاطر نشان کرد: به فضای سایبر نباید ساده نگاه کرد؛ چرا که ابعاد مختلف زندگی بشر را طی نموده و جا دارد که در مورد آن تامل و نسبت خودمان با سایبر را مشخص کنیم و اثرات آن را بر فکر و سبک زندگی بشر بشناسیم.
الهیات انتقادی

وی با بیان اینکه مهمترین الهیات دوره جدید، الهیات انتقادی است تصریح کرد: الهیات اسلامی هم باید در دوره جدید، صورت انتقادی به خود بگیرد؛ بدین معنا که در مواجهه با اندیشه‌ها و پدیده‌های جدید، به تحلیل بنیان‌های فلسفی آنها بپردازد و نسبت آن‌ها را با تفکر و زندگی دینی، سبک و سنگین کند.