به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در آستانه سالروز شهادت امام صادق علیهالسلام، به همت خبرگزاری ابنا و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی «امام صادق(ع) و نهضت علمی جهان اسلام» با ارائه حجت الاسلام دکتر «محمدصفر جبرئیلی» عضو هیأت علمی گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه و حجت الاسلام دکتر «غلامرضا پیوندی» مدیرگروه فقه و حقوق پژوهشگاه در سالن جلسات خبرگزاری ابنا برگزار شد.
متن کامل بیانات حجت الاسلام والمسلمین دکتر «محمدصفر جبرئیلی» در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
ایام شهادت حضرت امام جعفر بن محمد الصادق(ع) را به مخاطبان ارجمند تسلیت عرض میکنم. با طرح مباحثی دربارهی نقش و جایگاه امام صادق(ع) در نهضت علمی در عصر حضور در خدمت دوستان هستیم. البته طبیعی است این نقشی که بناست صحبت کنیم، ولو اینکه در عصر حضور است، اما استمرار آن تا امروز هم ادامه دارد.
من در حوزهی مباحث فکری و اعتقادی نکاتی را عرض میکنم و برادر ارجمندمان در حوزهی مسائل فقهی بیاناتی را ارائه خواهند داد. قبل از اینکه درباره نقش امام در حوزهی مسائل اعتقادی مطالبی عرض کنم، یک دستهبندی از شرایط امام ناظر به مسائل فکری عرض میکنم.
*زندگی و زمانه امام صادق(ع)
از جمله مقدماتی که لازم است عرض کنم این است که امام صادق(ع) سال ۸۳ متولد شدند و سال ۱۴۸ شهید شدند. از این تاریخ برمیآید که قبل از خودشان، دو امام را درک کردند، ۱۲ سال با امام سجاد(ع) بودند؛ یعنی امام سجاد(ع) که سال ۹۴ یا ۹۵ شهید میشوند، امام صادق(ع) یک نوجوان ۱۲ ساله هستند. بعد از ۹۴ تا ۱۱۴ به مدت ۱۹ سال در خدمت پدرشان هستند. لذا امام صادق(ع) زمانی که به امامت میرسند، یک انسان ۳۴ ساله هستند. امامت ایشان هم ۳۳-۳۴ سال طول کشید. به همین دلیل امام صادق(ع) نسبت به امامان دیگر عمر بیشتری داشته و عنوان شیخ الائمه برای حضرت اطلاق میشود.
دوم اینکه امام صادق(ع)، ۱۲ خلیفه را دیدند که از این تعداد، ۱۰ خلیفه از خلفای اموی و ۲ خلیفه از خلفای عباسی هستند. اینها را عرض میکنم برای اینکه ترسیم شود امام در چه فضایی بودند و بتوانیم نقش امام را تبیین کنیم. امام کسی است که ۱۲ خلیفه با ۱۲ رویکرد و نگاه را دیده است. ۵ خلیفهی اموی قبل از امامت ایشان حضور دارند، ۵ خلیفهی اموی در دوران امامت حضرت در قید حیات هستند و ۲ خلیفهی عباسی در دوران امامت حضرت هستند. این نکته هم جالب است که دوران امامت حضرت، مقارن با دو خلیفهی مقتدر است. آن دو خلیفه یکی هشام بن عبدالملک و دیگری منصور عباسی است که ما اقتدار و کارهای هر دو را در تاریخ خوانده و دیدهایم. حتی مسعودی در مروج الذهب میگوید که هشام بن عبدالملک از معاویه هم برتریهایی داشت. میخواهم اینها را عرض کنم که بدانیم رقبای سیاسی و کسانی که به ظاهر کار در دست آنها بوده، چه کسانی بودند و امام در آن فضا نقشآفرینی کرده است. این مقدمهی دوم بود.
*قیامهای عصر امام صادق(ع)
مقدمهی سوم شاید تا حدی انحصاری است که در زمان امام صادق(ع)، قیامها و مبارزههای زیادی از درون خاندان اهل بیت(ع) مطرح و اجرایی شد. قیام زید بن علی، قیام حسنیها، قیام نفس زکیه، قیام ابومسلم خراسانی، خود بنی عباس که بنی امیه را از بین بردند و به قدرت رسیدند، در زمان امام صادق(ع) رخ داد. لذا میبینیم که یک فضای بههم ریختهای در آن زمان وجود داشت. اینها را عرض میکنم که بعد بگویم امام در چنین فضایی اوضاع را مدیریت و تدبیر کردند. ما متأسفانه از ائمه(ع) صحبت میکنیم ولی کمتر فضاها را تحلیل میکنیم. لذا یکی از کارهای خیلی خوب برای تبیین حیات ائمه(ع)، مطالعه کتاب انسان ۲۵۰ سالهی حضرت آیتالله خامنهای است. در کنار این، کتاب همرزمان حسین(ع) اثر مقام معظم رهبری است که توصیه میکنم جوانان آن را مطالعه کنند. این مقدمهی سوم بود.
مقدمهی چهارم؛ در زمان امام صادق(ع) در مدینه و عراق دانشمندان بزرگی بودند که چند مورد را نام میبرم. حسن بصری را داریم که میدانیم یکی از بزرگان تأثیرگذار در اندیشههای کلامی جهان اسلام است. همچنین واصل بن عطا، عمرو بن عبید، ابوحنیفه، مالک بن انس، ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه و ابوالجارود را داریم که یکی از بزرگان زیدی است. میخواهم عرض کنم که امام در چه زمانی تدبیر و نقشآفرینی میکند.
*جریانها و فرقههای عصر امام صادق(ع)
مقدمهی پنجم جریانها و فرقههای عصر امام صادق(ع) است. در زمان امام بیشترین جریانهای فکری و فِرَق چه فقهی و چه کلامی ـ که در حوزهی مطالعات اجمالی بنده است ـ وجود داشتند؛ فرقههایی مثل قدَریه، معتزله، اصحاب رأی، اصحاب اثر، اباضیه، مرجئه، خوارج، جبرگرایان و …، اینطور نیست که هیچ مدرسهای نباشد و امام آمده و مدرسهای راه انداختند، این که چیزی نیست. نخیر، مدارس و مکاتب دیگر و تابلوهای زیادی هست، افراد زیادی حرف میزنند، آنجا است که امام صادق(ع) میآیند و حرف صحیح و مبانی درست را مطرح میکنند؛ در فضایی که غالیان و مذاهب مختلفی هستند.
برخلاف دوران قبل که چنین چیزی نداریم، در پرتوی تعالیم اسلام، در پرتوی احادیث پیامبر(ص)، در پرتوی آیات قرآن و ضرورتهای دیگر، مسلمانان رشد و پیشرفت کردند و قدمهای جدی برداشته شده است. در مدینه، ۷ یا ۹ فقیه جاندار حضور دارند که مرجع فقهی جهان اسلام هستند. امام صادق(ع) هم در مدینه هستند، اینطور نیست که هیچکسی نیست و امام حرفی میزند. دانشمندانی مثل حسن بصری، واصل بن عطا، عمرو بن عبید بودند. خود شیعیان غیر از کوفه و مدینه، در شهرهایی از ایران مثل قم، خراسان و یمن، رشد مضاعفی داشتند، و اوضاع مثل سابق نیست. این چند نکته را به عنوان مقدمه عرض کردم تا بدانیم امام صادق(ع) در چه اوضاعی حضور داشتند و نقشآفرینی ایشان در چه شرایطی بود.
*ارزش جنبش علمی امام صادق(ع)
شهید آیت الله مطهری در یادداشتهای خود نکتهی ارزشمندی دارند. چون مجموعه آثار شهید مطهری دو گونه است. یکسری آثار نوشتاری و گفتاری است اما ایشان یکسری یادداشتهایی داشتند که بعد از شهادت وی کار خوبی کردند و آنها را چاپ کردند. در جلد ۹ یادداشتها که راجع به امامت است و طبق حروف الفباست، استاد شهید مطهری نکتهی جالبی دارند و آن این است که میفرمایند: دو جنبش در تفکر اسلامی و در احیای اسلام و دین اسلام نبوی(ص) تأثیرگذار است. یکی جنبش حسینی و قیام امام حسین(ع) است که اگر نبود همه میدانیم که چه میشد. الان همه تحقیق کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند؛ البته خیلی وقت است که میدانیم، آن اوایل هم مسلمانان میدانستند ولی میخواهم عرض کنم مشخص است که اگر قیام حسینی نبود، چه میشد و قیام چه خدمتی به جامعهی بشریت و جامعهی اسلامی کرد. مرحوم مطهری میفرمایند که دومین جنبش، جنبش علمی امام صادق(ع) است. لذا جنبش علمی امام صادق(ع) را باید در کنار قیام حضرت امام حسین(ع) قرار دهیم.
احمد امین مصری در ضحی الاسلام نکتهای دارد. احمد امین مصری از کشور مصر است. ایشان معاصر ما است، به این معنا که نزدیک به ۱۰۰ سال است که فوت شده است. او در حوالی سالهای ۱۳۷۰ قمری فوت شده و الان ۱۴۴۶ هستیم. وی مجموعه آثاری دارد که یک دوره تفکر اسلامی را از عصر پیامبر(ص) تا زمان خودمان در یک مجموعه آثار نوشته است. اولین کتاب او ضحی الاسلام است که یک جلد است. او در ضحی الاسلام تعبیری دارد و میگوید: «عصرٌ له لونٌ علمیٌ خاص»، عصر امام صادق(ع) یک عصر پرنشاط از جهت علمی است که مقدمات آن را عرض کردم.
پس به یاد داشته باشیم که عصر امام، عصر نشاط علمی است و یکی از کسانی که اتفاقاً در این نشاط علمی تأثیرگذار است خود امام صادق(ع) است. من این مقدمات را عرض کردم و میخواهم بگویم که امام در آن فضا چقدر حضور پررنگی دارد. اوضاع به گونهای است که حاکمیت از دیگران حمایت میکند و امام و اصحاب ایشان در تنگنا هستند، اما تدابیر خوبی که حضرت امام باقر(ع) شروع کرد و حضرت امام صادق(ع) آن را ادامه داد، جریان نهضت علمی رشد کرد و امام توانست قدمهای جدی بردارد.
*امام صادق(ع) و تربیت شخصیتهای علمی
قطعاً در زمان امام صادق(ع)، یکی از کارهای لازمی که حضرت احساس کرد باید انجام دهد، تربیت شخصیتهای علمی در حوزههای خاص است. امام شاگردی دارد که ممحض در کلام است، شاگردی دارد که ممحض در فقه و فقاهت است و … محمد بن مسلم هم متکلم و هم فقیه است ولی فقه او قویتر است. کسی دچار مشکلی شد، نزد ابوحنیفه آمد و گفت: «عروس من حامله است، از دنیا رفته و فرزندی در رحم دارد که تکان میخورد. ماندهایم که چه کنیم؟» ابوحنیفه گفت: «نزد محمد بن مسلم برو. محمد بن مسلم از محمد بن علی(ع) و جعفر بن محمد(ع) چیزهایی یاد گرفته است.». شب بود، محمد بن مسلم میگوید که من آزاد نبودم و حکومت مرا ممنوع کرده بود. روی پشتبام استراحت میکردم. در را زدند، پشت در رفتم و گفتم: کیست؟ صدای خانمی بود. در را باز کردم و دیدم که خانمی با اضطراب آمده است. گفتم: خانم، من محدود و ممنوع هستم، کسی نباید به خانهی من بیاید. تو چطور و برای چه آمدی؟ وی قضیه را تعریف کرد و گفت: ابوحنیفه من را فرستاده تا حکم آن را از شما بپرسم. محمد بن مسلم حکم را به او گفت که از امام باقر علیهالسلام شبیه همین سؤال را کردند، حضرت فرمودند: «باید شکم میت را شکافت و بچه را بیرون آورد، تو نیز همین کار را بکن.» ابوحنیفه به آن زن گفته بود که محمد بن مسلم هر جوابی به تو داد، بیا و به من هم بگو. آن زن هم جواب را به ابوحنیفه میگوید. محمد بن مسلم میگوید: من یک روز در حدی که میتوانستم ضروریات زندگیام را انجام دهم، بیرون رفتم و گفتم که به حلقهی ابوحنیفه هم بروم و بنشینم. رفتم و نشستم و دیدم که ابوحنیفه با آبوتاب همین قضیه را مطرح میکند که اگر خانم حاملهای اینطور شد، حکمش این و آن است. محمد بن مسلم گفت که من در جلسه، یک سرفهای کردم. ابوحنیفه گفت: «اللهم عفواً، دعنا نعیش.» خداوندا لغزش ما را ببخش، رهایمان کن و بگذار زندگیمان را کنیم. این قضیه در رجال کشی آمده است.
*بیت امام صادق(ع) محل رفت و آمد افراد مختلف بود
میخواهم بگویم که اینها این تأثیرپذیری را از ائمهی هدی یا شاگردان ائمه(ع) دارند. فردی میگوید: ما به مدینه رفتیم و گفتیم که به خانهی امام صادق(ع) سری بزنیم. خب امام صادق(ع) وزانت و جایگاهی دارد، هم از نظر علمی، هم از نظر سیاسی و اجتماعی و هم از نظر وراثت، از اولاد پیامبر(ص) و از اشراف و سادات است. میگوید که گفتیم به منزل امام برویم و یک احوالی بپرسیم و سری بزنیم. رفتیم و دیدیم که منزل امام پر است «و البیت غاضٌ بأهله»، جمعیت به در خانه میآیند و میروند. ساعتهایی بوده که مردم میآمدند و از بیانات امام استفاده میکردند. تمام کسانی هم که میآمدند شیعه نبودند، بلکه افراد مختلفی در این طرف و آن طرف بیت بودهاند. خصوصاً اینها گاهی به جاهای مختلف میرفتند و مسئلهای میپرسیدند و پاسخ گرفته نمیشد لذا انگشتها به سمت خانهی امام صادق(ع) میرفت و به خانهی ایشان میرفتند.
*تبیین صحیح اسلام از اقدامات علمی امام صادق(ع) بود
امام در چه مسائلی بیشتر نقشآفرین بودند و امام(ع) چه نقشی را در مسائل فکری ایفا کردند؟ من در چند جمله فهرست را عرض میکنم و بحثم را تمام میکنم. اقدامات علمی امام، یکی تبیین و تبلیغ صحیح اسلام پیامبر(ص) بود. همین تعبیری که امروز با عنوان اسلام نبوی داریم. در مقدمات عرض کردم که در آن دوره، قرائتهای مختلفی از اسلام ارائه میشد. اینجا امام صادق(ع) به عنوان امام، حجت الله و کسی که از سنت پیامبر(ص) اطلاع درست دارد، کسی که قرآن را دارد، در محضر قرآن است و فهم قرآن در اختیار اوست، مباحث مختلف اسلام را تبیین میکند. البته این حرف درستی است که همه میتوانند قرآن را بفهمند و میفهمیدند، اما فهم صحیح در اختیار امام است. لذا یکی از رسالتهای امام، تبیین و تبلیغ درست اسلام است که نمونههای زیادی را میتوانیم بیان کنیم.
نکتهی دومی که مدنظر امام بود، تبلیغ و بیان احکام دین بر شیوهی فقاهت است که امروز ما به آن مکتب اهل بیت(ع) میگوییم. خب در آن دوره، فقهای مختلفی بودند و حرفهای مختلفی میزدند، در اینجا امام باید فقه اسلامی را به عنوان مکتب اهل بیت(ع) بیان میکردند. در همان زمان در کنار تابلوهایی که پیدا شد، تابلوی خانهی امام صادق(ع) و ائمهی اهل بیت(ع) به عنوان مکتب جعفری بود که اگر فرصتی باقی ماند بود، توضیح میدهم.
*ایجاد تشکیلات منظم و تربیت شاگردان از سوی امام صادق(ع)
کار دیگری که امام صادق(ع) انجام داد ایجاد تشکیلات منظم بود. این تشکیلات منظم امام در حوزهی علمی است و مشهور است که امام ۴۰۰۰ شاگرد داشتند. البته مخاطبین ارجمند عنایت دارند که ۴۰۰۰ شاگرد به این معنا نیست که امام در جایی مینشستند و ۴۰۰۰ شاگرد میآمدند. چون بعضی میگویند که جا و راه کجا بود و چطور امکان دارد؟ جواب این است که امامت امام صادق(ع) ۳۴ سال طول کشید. قبل از آن هم امام باقر(ع) بودند و شاگردان امام باقر(ع) خدمت امام صادق(ع) میرسیدند. لازم نیست که امام یک جا جلسهی درسی داشته باشند. نخیر، بعضیها ۱۰ سال در مدینه ماندند و از خدمت امام استفاده کردند، بعضی ۴ سال ماندند، بعضی ۱ سال ماندند، بعضی ۱ ماه ماندند و بعضیها در سفرهای مختلف خدمت امام میرسیدند. فردی میگوید: من به مسجد جامع کوفه رفتم و دیدم که ۹۰۰ نفر در آنجا میگویند که شنیدیم که جعفر بن محمد(ع) اینطور میگوید. مسجد جامع کوفه هم مسجد بزرگی است. عرضم درباره تشکیلات منظمی است که امام صادق(ع) در حوزههای مختلف و به ویژه در حوزهی دانش ایجاد کرد.
کسی از شام آمد و به امام صادق(ع) گفت: میخواهم با شما مناظره کنم. امام فرمودند: خیلی خوش آمدی، ولی با شاگردان من مناظره کن، اگر بر اینها غالب شدی، با من مناظره خواهی کرد. آن آقا با اصحاب امام طرح بحث کرد و هر کدام به گونهای جواب وی را دادند و دید که اصلاً نیاز نیست با خود امام صحبتی کنند و گفتوگو با شاگردان امام کافی است. در حوزههای مختلفی که او بحث کرد، هر کدام از شاگردان امام پاسخش را دادند. جالب است که جلسه تمام شد، آن آقا شکست خورد. امام صادق(ع) یک به یک به اصحاب فرمود: آفرین، تو غالب شدی، ولی به یاد داشته باش که روش تو درست نبود، در فلان جا از قیاس استفاده کردی. آفرین، تو غالب شدی، روشت خوب بود، اما فلان بخش تو ناقص بود. آفرین، آفرین و آفرین گفت تا به هشام بن حکم رسید و هشام را به صورت کلی تأیید کرد که هم روش، هم ورود و هم خروج تو خوب بود. منظورم این است که این تشکیلات منظم علمی امام صادق(ع) بود.
آخرین جمله هم تربیت نیرو بود که در همان راستای تشکیلات منظم است. شما زمانی میتوانید تشکیلات منظمی داشته باشید که نیرو تربیت کرده باشید. تربیت نیرو به عنوان مکتب خاص، از امام سجاد(ع) شروع شد، در زمان امام باقر(ع) گسترش پیدا کرد و در زمان امام صادق(ع) نهادینه شد. این تعبیر، تعبیر درستی است، اشکالی ندارد، واقعاً امام توانست دانشگاه جعفری(ع) را احیاء کند؛ دانشگاهی که آثار و برکات آن هنوز هم باقی است. ما بعدها در بغداد شیخ مفید داریم که میتواند حرف خودش را بر فِرَق دیگر بزند و آرام آرام یک جریان غالبی راه بیندازد و دیگران به حاشیه بروند؛شیخ مفید از کجاست؟ شیخ مفید امتداد جریانی است که امام صادق(ع) شروع کرد. اگر سید مرتضی، خواجه نصیر و امروز علامه طباطبایی هستند، همهی اینها امتداد جریان فکری است که به رهبری امام جعفر صادق(ع) شروع شد؛ ائمهی دیگر ادامه دادند تا به اینجا رسیده است.
در ادامه و پس از صحبت های دکتر پیوندی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر «محمدصفر جبرئیلی» گفت:
از بیانات دوست عزیز و ارجمندم حاجآقا پیوندی استفاده کردیم. حضرت استاد نکتهای را فرمودند که چرا امام صادق(ص) حکومت را نپذیرفتند؟ چون خواستند نیرو تربیت کنند. البته این خوب و درست است ولی یک تکملهای به حرف حضرت استاد دارم. اگر امام حکومت را نپذیرفتند، فقط به خاطر این نبود که نیرو تربیت کنند، بلکه واقعیت این است که شرایط آن نبود. اگر امام این کار را میکرد، یک حکومت ابتری راه میافتاد، خیلی زود با شکست مواجه میشد و در طول تاریخ این میماند که ببینید شما نتوانستید و نشد. امام دید که زمان، زمان او نیست و با توجه به مقتضیات امکان آن را ندارد. بله، یک دلیلش هم فقدان نیرو بود، ولی واقعیت این است که تمام علت آن نیست.
من مخاطبان ارجمند را به کتاب انسان ۲۵۰ ساله و همرزمان حسین(ع) ارجاع میدهم. مقام معظم رهبری در دو اثر، تحلیل خوبی ارائه دادهاند. البته تحلیل که میگویم اینطور نیست که در یک صفحه بگویم که کدام صفحه است. ایشان در جاهای مختلف آوردهاند که چرا ائمه(ع) حکومت تشکیل ندادند. رهبر معظم انقلاب بحث میکند و ۵-۶ دلیل میآورد که چرا ائمه(ع) و به طور خاص امام صادق(ع) نامهی ابومسلم را قبول نکردند و فرمودند: برو. چون ابومسلم قبلاً به جاهای دیگر هم رفته بود و اینطور نیست که از ابتدا به امام معرفت داشته باشد. امام میدانستند که او به جاهای دیگر هم رفته و به دیگران هم وعده داده و حرفهایی زده است. لذا این بحث که چرا امام صادق(ع) حکومت تشکیل ندادند و ما را از حکومتهای جائر و بیسواد نجات ندادند، بحث خاصی دارد که یک نکته همان است که جناب استاد پیوندی گفتند.
*نقش امام صادق(ع) در نهضت علمی چه بود؟
من به همان عنوان بحثم برگردم که نقش امام در مباحث علمی و نهضت علمی بود. بله، همین است که اگر این شرایط برای حضرت امام سجاد(ع) مهیا بود، همان کاری را میکردند که امام صادق(ع) کردند. ما همین حرف را هم برای نهضت امام حسین(ع) میزنیم که اگر امام هادی(ع) هم به جای امام حسین(ع) بود، همان کاری را میکرد که امام حسین(ع) انجام داد، ولی خب بر اساس شرایط عمل میکردند. اصحاب امام صادق(ع) ۲۱۲۹ نفر بودند، حضرت استاد نام بردند که امام اصحاب علمی در حوزههای مختلف داشتند.
یک ویژگی که در زمان امام صادق(ع) بود و در بحث نهضت علمی اثر دارد، این است که امام جلسات نظاممند داشتند، تعبیری که استاد پیوندی هم به کار برد. بسیاری از شاگردان امام صادق(ع) از همان ابتدا بر اساس تأکید ایشان، مطالب و آموزههای دریافتی از امام را در قالب کتاب و رساله مینوشتند و این بیانگر سمتوسوی پویش علمی و تعلیمی آن حضرت است، چنانکه محمد بن مسلم ۴ سال در خدمت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بهرهی علمی برد و ۳۰ هزار حدیث از آن حضرت روایت کرده است. واقعاً تراث امام صادق(ع) فقط برای شیعه نیست و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به تفکر اهل سنت رفت. لذا برخی این کار را کردهاند و به راحتی میتوان این کار را کرد و تراث ائمه(ع) را در فقه و در کلام اهل سنت میتوانیم پیدا کنیم. خیلیها شنیدند و دیدند که عجب حرف خوبی است، بردند ولو اینکه به اسم امام صادق(ع) مطرح نشد، اما حرف ایشان مطرح شد. حمران بن اعین یک دور قرآن را نزد امام باقر(ع) فرا گرفته است. این دور قرآن اینطور نبوده که فقط قرآن را بخواند و برود. معلوم میشود که از امام تفاسیری را شنیده است.
همچنین زراره مدتهای مدیدی در خدمت امام بود. در مورد زراره آمده است که از امام صادق(ع) مسئلهای را پرسیدم، امام تا خواستند جواب دهند، زراره لوحی را همراه خود داشت که باز کرد و بیانات امام را نوشت. یعنی میخواهم عرض کنم که نگارش، نوشتن و حفظ هم از زمان امام صادق(ع) شروع شد و در زمان ائمهی بعد هم ادامه پیدا کرد که نمونههای زیادی میتوانیم مثال بزنیم.
*فراوانی احادیث امام صادق(ع) در کتب روایی شیعه
نکتهی دیگری که عرض میکنم در حوزهی کلام است. حضرت استاد به نرمافزار نور استناد دادند، خود من این کار را کردهام و احادیث الکافی را به خاطر کار و درس و بحثی که داشتم شمردهام، روایات توحیدی و روایات امامتی امامها را استقراء کردهام که چند تا است. در بخش توحید الکافی، ۳۵ باب و ۲۱۸ حدیث است. از این ۲۱۸ حدیث، ۱۲۰ حدیث متعلق به امام صادق(ع) است. امام صادق(ع) در تمام ۳۵ باب حدیث دارند، غیر از ۲ باب که دلیل خاص دارد که حدیثی ندارند. در حالی که از امام باقر(ع) ۲۵ حدیث، از امام رضا(ع) ۲۲ حدیث، از امام کاظم(ع) ۱۰ حدیث، از حضرت امیر(ع) ۱۲ حدیث، از امام هادی(ع) ۵ حدیث، از امام جواد(ع) ۸ حدیث، از امام سجاد(ع) ۳ حدیث و از امام حسن عسکری ۳ حدیث است. این نشان میدهد شرایطی بود که امام توانست اینطور عمل کند که در این روایات ۱۲۰ روایت از امام صادق(ع) است.
در امامت هم همین شمارش را عرض کنم که نقش امام صادق(ع) را بدانیم. من روایات امامتی را در الکافی عرض میکنم، آن هم نه تمام مباحث امامت، بلکه بخشی از مباحث امامت که در آن مورد بحث من بوده است. در کتاب الحجة، ۱۳۰ باب، ۱۰۱۵ حدیث از باب ۱ تا ۱۰۷، ۲۸۶ روایت از امام صادق(ع) و ۱۵۰ از امام باقر(ع) است. شاید اگر واقعاً بخواهیم درصد هم بگیریم، امام صادق(ع) به تنهایی یک طرف هستند و ائمهی هدی(ع) در طرف دیگر قرار دارند. امام رضا(ع) ۴۴ حدیث، امام کاظم(ع) ۳۰ حدیث، امام هادی(ع) ۱۳ حدیث، حضرت امیر(ع) ۱۰ حدیث، امام جواد(ع) ۹ حدیث و امام حسن عسکری(ع) ۵ حدیث دارند.
در بصائر هم همین شمارش انجام شده و در آنجا از ۱۸۷۲ حدیثی که دارد، موارد تکراری را حذف کردیم، ۷۲۸ حدیث از امام صادق(ع) و ۳۴۹ حدیث از امام باقر(ع) و بعد هم ائمهی بعدی هستند.
*شیعه به عنوان یک مکتب و مدرسه از زمان امام صادق(ع) نهادینه شد
نهضت علمی شرایط را به امام صادق(ع) اجازه داد و ایشان تدبیر و مدیریت کرد، به گونهای که مکتب ما در زمان امام صادق(ع) جا افتاد و لذا به ما شیعهی جعفری میگفتند. این تعبیر من نیست، تعبیر خود امام است و این هم درست است که به ما بگویند که امام صادق(ع) رئیس مذهب است. بله، مذهب شیعه متصل به پیامبر(ص) است، بنیان تشیع در زمان پیامبر(ص) است و ظهور و بروز آن در سقیفه است، کسانی که گفتند: «لا نبایع الّا علیاً»؛ ولی ما به عنوان یک مکتب و مدرسه چه زمانی نهادینه شدیم؟ زمان حضرت امام صادق(ع).
ابان بن تغلبی که به نیکی از او یاد شد، در رجال نجاشی در صفحهی ۱۱۴ دارد که «أ تدری من الشیعه؟»، ابان به کسی گفت: میدانی شیعه کیست؟ گفت: شیعه کسانی هستند که بعد از پیامبر(ص) وقتی اختلاف شد، زیر چتر علی بن ابیطالب(ع) رفتند. «الشیعه الذین إذا اختلف الناس عن رسول الله(ص) اخذوا بقول علی(ع) و إذا اختلف الناس عن علی(ع)»، بعد از امیرالمؤمنین(ع) اقوال مختلف شد، شیعه چه کسانی هستند؟ «اخذوا بقول جعفر بن محمد(ع)»، این حرفی است که ابان بن تغلب دارد.
محمد بن مسلم قضیهای نقل میکند که عبدالله بن شریح که در مکه یا مدینه قاضی است به اینها گفت: «أنتما جعفریان فاطمیان». یعنی واژهی جعفری در آنجا برای ما جا افتاد و نهادینه شد.
روایتی هم در الکافی، جلد ۲، صفحهی ۶۳۵، حدیث ۵ در کتاب العشره هست که امام فرمود: اینطور و آنطور باشید و با مردم اینطور تعامل کنید، حدیث مفصل است، اینطور باشید تا بگویند «هذا جعفریٌ»؛ این جعفری است و نشان داده شود و من هم خوشحال شوم و بعد بگویند: «و قیل هذا أدب جعفر»، مردم بگویند که ببین، جعفر بن محمد(ع) چطور شیعیان، شاگردان و پیروانش را تربیت کرده است.
*بسیاری از روایات امام صادق(ع) هم در تقیه ماند اما حفظ شد
خواستم با این روایات و مطالب عرض کنم که اوج نهضت علمی در زمان امام صادق(ع) بود. نکتهی استاد پیوندی نکتهی درستی است، بسیاری از روایات امام صادق(ع) هم در تقیه ماند، اما حفظ شد و حفظ کردند. زمان امام رضا(ع) شیعیان و اصحاب حضرت گفتند: آقا، اصحاب جعفر بن محمد(ع) روایاتی را نقل کردهاند و نوشتهاند و به دست ما رسیده است. آیا نقل اینها جایز است؟ ما اینها را نقل کنیم و گسترش دهیم؟ امام فرمود: بله. در جایی امام ضابطهای دادند و فرمودند: هر کدام با قرآن و سنت پیامبر(ص) هماهنگ است، بله. یعنی همهی این روایات در زمان امام صادق(ع) مجال پخش پیدا نکردند.
محمد بن مسلم یا فرد دیگر به امام باقر(ع) عرض کرد که آقا، من از شما آنقدر حدیث شنیدهام ولی مجاز به گفتن نیستم. حضرت فرمودند: هر گاه اینطور شدی به بیابانی برو، سرت را در چالهای کن و داد بزن: «حدثنی محمد بن علی(ع)». چون او نمیتوانست بگوید، امام اینطوری گفتند: برای اینکه آرام شود و این حرفها گفته شود.
لذا ما ضمن احترام به همگان خدا را شکر میکنیم در مکتبی نفس میکشیم که امتداد مکتب باقری و جعفری است. اینها هم امتداد مکتب پیامبر اسلام(ص) هستند.
صحابی امام صادق(ع) آمد و بحثی را گزارش داد و گفت: آقا، درست است؟ حضرت فرمودند: احسنت، آفرین «هکذا، هذا نزل به جبرئیل». بعضی چیز دیگری فکر کردند، جبرئیل بر امام صادق(ع) نازل نمیشود و نیازی نیست. امام صادق(ع) فرمودند: جبرئیل که برای جدّم آورده است، این حرفی که تو میگویی همان حرفی است که جبرئیل برای جدّ من پیامبر بزرگوار اسلام(ص) آورده است که اسلام محمدی و اسلام نبوی است.