به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: پانزدهمین نشست از سلسله نشستهای گفتمان مقاومت با موضوع «جریانشناسی بازیگران فکری و سیاسی سوریه» به همت گروه کلام اسلامی و الهیات جدید و مرکز تعاملات علمی بین المللی پژوهشگاه با همکاری مشارکت مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به صورت حضوری و مجازی، چهارشنبه ۵ دی ماه در تالار فرهنگ پژوهشگاه برگزار شد.
حجتالاسلام «ذبیحالله نعیمیان» در این نشست طی سخنانی گفت گروهی که تیپ شخصیتهای شیوخی (علمایی) بودند، شخصیتهای دینی که تحت حمایت ترکیه یک تشکل شدند. شخصیتهای متنوعی که دو، سه تشکل هم از قبل داشتند. شاید از صد سال پیش بودند؛ مثلاً «رابطة العلماء السوریین» بودند که در ۲۰۰۶ تأسیس شد و دبیرکل آن هم صابونی بود. «رابطة علما الشام» بود که ۲۰۱۲ تأسیس شد. اینها مثلاً اتحادیه علمای شام بودند. شخصیتی مثل شیخ اسامه عبدالکریم الرفائی بود که گرایش صوفی دارد و چند نفر دیگر از چند سال قبل که مورد حمایت ترکیه بودند.
وی درباره فضای امروز سوریه گفت: امروز نگوییم که چون تحولات جدیدی روی داد، پس همهچیز عوض شد. آدمها و جریانها عوض نشدند. تحول مختصری در کارها اتفاق افتاد که تبدیل به تغییر اساسی شد.
استاد علوم سیاسی با اشاره به تاریخچهای از سوریه ادامه داد: سوریه تحت اشغال فرانسه بود. وقتی «نظام علمایی» بههم خورد، به این مسیر رفتند که علما و شخصیتهای علمی و تبلیغی و صوفی چگونه نقشآفرینی کنند؛ از هیئت رسمی مذهبی دور شدند و فعالیتهایشان را در پوشش خیریهای انجام دادند. این خیلی تأثیر داشت؛ یعنی نهاد روحانیت و فعالیت مذهبی سابقه خاصی پیدا کرد تا اینکه با این بالا و پایین شدن بعد از ۲۰۱۱، حکومت بشار اسد برای ایجاد تمرکز اقدام کرد و نظرات مذهبی را در اوقاف متمرکز کرد.
وی افزود: درست است که نظام تعلیم و تربیت مذهبی سوریه جمعیتش کم است ولی مشایخ صوفی تنوع تدریس خودشان را دارند؛ اما نظام فقاهت و دانشی کم است و بهندرت مجموعه یا یک دانشکده کوچکی شکل گرفته است؛ سالیانی بوده ولی توسعه پیدا نکرد. یکی از آنها مجموعه «معهد الفتح الاسلامی» است. برخی مؤسسات شیعی همبود که همکاریهایی داشتند و البته جماعت شیرازیها از قبل از انقلاب هم فعال بودند.
در این تشکلهای علمایی بعضی از این آقایان شیعی که به ما متمایل هستند هم دخیل شدند حتی یک مؤسسه شیعی تقریبی هم راهانداختند. نهاد آموزش، مثلاً دانش حوزوی، نسبت به فضای ما متفاوت و ضعیف است.
استاد حوزه درباره جماعت علمایی ادامه داد: مسئله دوم جماعتهای علمایی است که دو، سه اسم نزدیک بههم دارند. اینها با حمایت ترکیه اینها را یک روز استفاده نکرده، شبیه سازمان تبلیغاتهای کوچک که یک کارهای تبلیغی و خیریهای در شهرها میفرستادند. بعضیها مقداری جنبه فقه سیاسی درسایتهایشان دارند. این از این جماعتهایی که خیلی درگیر کار نظامی نبودند. در جماعت علمایی، «محمد سرور زینالعابدین» قبل از انقلاب اسلامی به عربستان رفت و در آنجا فعالیت کرد و در مقابل جریان جامی که طرفداران شدید حکومتها بود، محمد الجامی، او هم گروه منتقد را شکل داد. در منطقه جریان سروریه مشهور است. «الرفائی» مقداری محوریت دارد و یک علتش این است که سابقه صوفیانه و سرمایه اجتماعی بوده است.
وی افزود: ابوبکر بغدادی که در جامع موصل نماز جمعه میخواند، متنی از کتاب محمد سرور زینالعابدین میخواند. محمد زینالعابدین بعد از انقلاب که میبیند موج جوانان اقبالکننده به انقلاب زیاد است، کتاب «وجاء دور المجوس» را بر علیه شیعه مینویسد. بعد همبر علیه حزب الله و عمل مینویسد.
نعیمیان تصریح کرد: اینها در فضای سعودی جریان منتقد حساب میشوند؛ ولی دست به اسلحه نمیبرند. در این فضای چریانهای داخلی سوریه و عراق بعضی که بههم فحش میدادند و بینشان درگیری بود اینها متهم میکردند که فلانی سروری است؛ یعنی شما خیلی هم جدی و جهادی نیستید. اینها در فضای سعودی پررنگ بودند و یک سلفی گرایی خاص خودشان را دارند.
حجتالاسلام نعیمیان درباره سابقه داعش گفت: در این تنوعی که هست، مثلاً وقتی جبهه النصره و زرقاوی به عراق و اردن آمدند و بعد شمال عراق جماعت انصارالاسلام فعالیت کردند؛ سابقه فعالیت بعضی از کسانی که با داعش هستند از آنجا شکل گرفته است. ما تمرکز داعش را شاید در عراق ببینیم، ولی یکباره داعش بزرگ شد و نصف سوریه را گرفت، دوباره رقیق شد. به نظر میرسد که الان خیلی ضعیف شدند. اگر بگوییم تقسیمکار بینالمللی بوده، داعش شکل خشن آن است. اما آدمهایش با گروههای دیگر هم بده بستان دارند و از این گروه به گروه دیگری رفتند.
وی با اشاره به کمبود نهادهای آموزشی در سوریه گفت: نهادهای مذهبی و دانشگاهها خیلی کم است و چیزهای شبه حوزوی اجمالا ضعیف است. از این بهبعد آن ضعف همچنان باقی خواهد بود. گروههای دست دوم و سوم جنبه سازمان تبلیغاتی پیدا کردند و خیریه هم دارند. برای خود سوریه هم بعد از ۲۰۱۱ خیلی شدید این نامه مفصلی نوشتند و تمرکز جدی شد که همه زمام امر دست اوقاف قرار گرفت. از این بهبعد ممکن است همان راه ادامه پیدا کند. این سلفی و جهادیها و وهابیها کتابهای مساجد را آتش زدند.
استاد حوزه درباره بیعتگیری جولانی و تمرکز داعش بر خلافت، گفت: جولانی به نمایندگی از ابوبکر بغدادی که قرار بود برای او بیعت بگیرد برای خودش بیعت گرفت. رؤسای داعش دائماً کشته شد؛ مثل ابوعمر، ابوبکر بغدادی و ترکمانی که کشته شدند. داعش کار سنگین نظری کردند اما تمرکز اصلی روی خلافت بود. قبل از اینها، حزبالتحریر اصلیترین داعیهدار خلافت بود؛ اما در عمل اجتماعی و سیاسی در اردن و فلسطین ۱۹۵۴ که تأسیس شد و از اخوان جدا شد، کار نظامیگری و سیاسی خیلی جدی که تقابل برانگیز باشد حتی مثل سروریه، گویا نیست و معمولاً سلفیها از جمله در فلسطین به اینها حمله میکردند که شما همهچیز را معطل آمدن خلیفه کردید، ولی داعیهدار بودن و در کلی از کشورهای اسلامی هم سریان دادند. در کشورهای دیگر برایشان ممنوعیت شدید ایجاد شد، سمیناری هم در اندونزی راهانداختند و آنجا شاید آزادی عملشان بیشتر بود.
وی افزود: امیر اول، حدود هفت سال قبل از انقلاب فوت کرد. امیر دوم که قائل به کفر دموکراسی هست به امام پیام داد ما حاضریم خلافت شما را قبول کنیم، بهشرط اینکه قانون اساسی را تغییر بدهید. در حمله صدام به کویت گفتند تو از حزب بعث دستبردار، ما تو را بهعنوان خلیفه اعلام میکنیم. البته با ما خوب نیستند. این ایده خلافت را آنها دائم ترویج کردند.
وی با اشاره به خشونت داعش گفت: داعش بزرگترین ظرفیت ایجابی برای اقبال به خلافت را بهصورت عینی به میدان آورد اما آن را با خشونتش خراب کرد که از منظر جبهه النصره و احرار الشام کتابها و رساله نوشتند که شما غلو در تکفیر دارید ولی خودشان هم اهل تکفیر هستند.
دکتر نعیمیان با اشاره به درست کردن سیادت برای ابوبکر بغدادی گفت: طرطوسی که به احرار الشام نزدیک است، دنبال احیای خلافت مثبت بدون تندی است. سیادت ابوبکر بغدادی و ترکمانی را درست کردند و با شجره نامه به امام زینالعابدین رساندند. شرط اجتهاد را درست کردند. حالا ابوبکر بغدادی را گفتند که دکترای علوم قرآنی خوانده، هر چند استاد خودش که سلفی جهادی است کتابی مفصل علیه او نوشت.
جبههالنصره همبر خلاف احرار الشام ادعای فرا وطنی داشتند و آدمهایشان، هم اعضای شرعیهای عام و هم هیئت شرعی از اردن و عربستان و جای دیگر همه وارداتی بودند؛ از آن طرف هم گرایش سلفی داشتند.
وی با اشاره به تکفیری بودن و تفاوت تکفیر در این فرقهها گفت: احرارالشامیها غیر از کشت و کشتار نظامی عادی، این کارهای تاکتیکی مثل کراواتی شدن جولانی که قبلاً هم اسم احمد الشرع نبود، بر خلاف ابوبکر بغدادی که ظاهر نمیشد، اینها ظاهر میشدند و رویکرد متفاوتی داشتند.
استاد حوزه با اشارهبه تشدید ادبیات وهابی گری ابراز داشت: بخشی از بدنه اینها میتواتند مزدور باشند و پول از قطر و امارات بگیرند؛ اما دائم در بین خودشان ادبیات مذهبی دارند. سوریه فضای صوفی و رنگ نرمی داشته. تا به حال اینها طی چند دهه اطراف شهرها را وهابی کردند؛ بدنه اینها عدهای محدودند، ولی در عین حال ادبیات شدید وهابیگری در خیلی از اینها هست.
برخی از این شرعیهایی که بیرونشان کردند رابط با مثلاً «ایمن الزواری» بودند. پسر بن لادن با محوریت چند نفر از جبهه النصره در آمدند و حراس الدین را درست کردند؛ ولی در میان حدود ۲۰۰ گروه مسلح و تنوعی دارند همواره زمینه تغییر هست.
استاد حوزه با اشاره به فرمایش اخیر رهبر انقلاب درباره قیام جوانان در سوریه گفت: آیا این جوانان را محدودش کنیم که مثلاً شیعه باشند؟ معلوم نیست. محدود کنیم به ۱۱۰ هزار جیش وطنی که اکثر اینها هم بیرون رفتند. آنها هم که سنی هستند و وقتی حضور میدانی نیست چه کار باید کرد؟ آیا ما فقط آنهایی که با بشار کار کردند یا اونهایی که با تحریر الشام و احرار الشام کار کرده باشند و با ما هم بهشدت بد بودند، آیا همین ظرفیت سوختهاست؟
وی افزود: سید حسن نصرالله به تقریب پیام دادهبودند طرحی برای نفوذ در اینها بدهید که منتها شکل نگرفت ولی چگونه میخواهد شکل بگیرد. باید با جوانان با ادبیات آنها، همان دشمن غریب و بعید و به مقابله با اسرائیل برگردانیم و این را باید هدف بگذاریم و طوری باید کار کنیم که به هرج و مرج دامن نزنیم.