وهابیت؛ عامل بحران در جهان اسلام

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چهاردهمین نشست از سلسله نشست‌های گفتمان مقاومت با موضوع “گفتمان تمدنی شیعه، اخوان‌ و وهابیت(با توجه به تحولات اخیر در منطقه)” دوشنبه مورخ ۳ دیماه ۱۴۰۳ توسط گروه کلام اسلامی و الهیات جدید، گروه مطالعات پیشرفت و تمدن و مرکز  تعاملات علمی بین المللی پژوهشگاه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

 حجت‌الاسلام و المسلمین محمدباقر پورامینی مدیر گروه کلام اسلامی الهیات جدید پژوهشگاه در این نشست به بررسی گفتمان تمدنی وهابیت پرداخت. وی تلاش کرد تا با تحلیل تاریخی و گفتمانی، ظرفیت‌ها، تناقض‌ها، و محدودیت‌های وهابیت را در ارائه یک گفتمان تمدنی بررسی کند. این سخنان به‌ویژه به بررسی تفاوت‌های گفتمان وهابیت با دیگر جریان‌های تمدنی در جهان اسلام و نقش آن در شکل‌گیری گروه‌های افراطی اختصاص داشت.

مفهوم گفتمان تمدنی در وهابیت

حجت‌الاسلام پورامینی سخنان خود را با طرح این پرسش آغاز کرد: آیا وهابیت می‌تواند به عنوان یک گفتمان تمدنی شناخته شود؟

الف) تعریف تمدن از دیدگاه وهابیت

  1. دیدگاه محدود وهابیت به تمدن:
    • حجت‌الاسلام پورامینی توضیح دادند که تمدن، به‌طور کلی، به‌معنای تلاش انسان برای بهبود زندگی مادی و معنوی تعریف می‌شود.
    • در این چارچوب، وهابیت با تأکید بر بازگشت به آموزه‌های سه قرن اول اسلام (سلف صالح) و نفی هرگونه نوآوری یا بدعت، یک رویکرد محدود و تک‌بعدی به تمدن دارد.
  2. تمرکز بر بازگشت به گذشته:
    • وهابیت راه‌حل مشکلات اجتماعی، فرهنگی و دینی را در بازگشت به سیره سه نسل اول مسلمانان می‌داند.
    • این رویکرد، با تعریف مدرن تمدن که به توسعه و نوآوری وابسته است، در تضاد است.

ب) تناقض‌های گفتمانی وهابیت

  1. رد عقلانیت و تفسیر نص‌گرایانه:
    • وهابیت به دلیل تأکید شدید بر نص‌گرایی و مخالفت با هرگونه عقلانیت، ظرفیت لازم برای پاسخ به مسائل تمدنی پیچیده را ندارد.
    • این نگاه، وهابیت را به جریانی محدود و ایستا تبدیل کرده است.
  2. عدم پذیرش تنوع فرهنگی و فکری:
    • وهابیت، برخلاف بسیاری از دیگر جریان‌های اسلامی مانند اخوان‌المسلمین و شیعه، تنوع فکری و فرهنگی را نمی‌پذیرد و تلاش می‌کند تمامی جریان‌ها را به پیروی از یک الگوی واحد محدود کند.

وهابیت، به دلیل رویکرد بسته و تک‌بعدی خود، نمی‌تواند به عنوان یک گفتمان تمدنی جامع شناخته شود. این جریان به‌جای توسعه تمدن، بیشتر بر تخریب الگوهای موجود و بازگشت به گذشته تأکید دارد.

نقد تاریخی وهابیت و تخریب ظرفیت‌های تمدنی

حجت‌الاسلام پورامینی با استناد به شواهد تاریخی، به نقش وهابیت در تخریب ظرفیت‌های تمدنی جهان اسلام پرداخت.

الف) تخریب آثار تمدنی:

  1. تخریب میراث تاریخی و فرهنگی:
    • وهابیت بیش از ۴۰۰ اثر تاریخی و فرهنگی را به دلیل مخالفت با بدعت و نمادهای سنتی تخریب کرده است.
    • مدیر گروه کلام اسلامی الهیات جدید پژوهشگاه توضیح داد که این اقدامات، از جمله تخریب مقبره‌ها و اماکن تاریخی، نه‌تنها ظرفیت‌های تمدنی جهان اسلام را کاهش داده، بلکه زمینه‌ساز تنش‌های گسترده شده است.
  2. مقابله با رسوم و سنت‌ها:
    • وهابیت هرگونه سنت یا رسم محلی را که با تفسیر خاص آن‌ها از اسلام مغایرت داشته باشد، نفی می‌کند.
    • این رویکرد، منجر به حذف بسیاری از نمادهای فرهنگی و تاریخی جهان اسلام شده است.

ب) رد نوآوری و خلاقیت:

  1. مخالفت با بدعت:
    • وهابیت، به دلیل تعریف محدود خود از بدعت، هرگونه خلاقیت یا نوآوری را که در سه قرن اول اسلام وجود نداشته باشد، غیرشرعی می‌داند.
    • این رویکرد، توانایی این جریان را برای پاسخ به نیازهای تمدنی مدرن به‌شدت محدود کرده است.
  2. تکیه بر محافظه‌کاری:
    • وهابیت، حتی در قالب محافظه‌کاری نیز نقش تمدن‌ساز نداشته و بیشتر به حفظ وضع موجود در چارچوب تفسیر خاص خود پرداخته است.

تحلیل حجت‌الاسلام پورامینی:

وهابیت، با تخریب میراث فرهنگی و رد هرگونه نوآوری، نه‌تنها در تمدن‌سازی موفق نبوده، بلکه به عنوان عاملی برای کاهش ظرفیت‌های تمدنی جهان اسلام عمل کرده است.

نقش وهابیت در افراط‌گرایی و خشونت

یکی از موضوعات کلیدی سخنان حجت‌الاسلام پورامینی، نقش وهابیت در شکل‌گیری گروه‌های افراطی مانند داعش و القاعده بود.

الف) ایدئولوژی وهابیت و افراط‌گرایی:

  1. خشونت به عنوان ابزار مشروع:
    • حجت‌الاسلام پورامینی بیان کردند که ایدئولوژی وهابی، با تکیه بر تفاسیر محدود از دین، خشونت را به عنوان ابزاری مشروع برای حذف مخالفان معرفی کرده است.
    • این ایدئولوژی، زمینه‌ساز ظهور گروه‌هایی شده که از خشونت برای تحمیل باورهای خود استفاده می‌کنند.
  2. ارتباط با گروه‌های افراطی:
    • وهابیت در شکل‌های افراطی خود، به ایجاد و گسترش گروه‌هایی مانند داعش و القاعده کمک کرده است.
    • این گروه‌ها از ایدئولوژی وهابی برای توجیه اقدامات خشونت‌آمیز و تروریستی خود بهره می‌برند.

ب) تناقض در نفی دموکراسی:

  1. مخالفت با دموکراسی:
    • وهابیت، هرگونه دموکراسی یا انتخابات را رد کرده و به جای آن، بر اطاعت مطلق از حاکمیت تأکید دارد.
    • این دیدگاه، به تقویت استبداد و سرکوب در جوامع تحت نفوذ وهابیت منجر شده است.

تحلیل حجت‌الاسلام پورامینی:

وهابیت، به دلیل استفاده از خشونت و رد هرگونه سازوکار دموکراتیک، نه‌تنها نتوانسته نقشی تمدن‌ساز ایفا کند، بلکه با ایجاد تنش‌های داخلی و خارجی، به عامل بحران در جهان اسلام تبدیل شده است.

حجت‌الاسلام پورامینی سخنان خود را با ارائه یک جمع‌بندی از گفتمان تمدنی وهابیت به پایان رساند:

  1. تعریف محدود وهابیت از تمدن:
    • وهابیت، با تأکید بر بازگشت به گذشته و مخالفت با نوآوری و عقلانیت، ظرفیت تمدن‌سازی ندارد.
  2. نقش تخریبی وهابیت:
    • این جریان، با تخریب میراث فرهنگی و مخالفت با تنوع فرهنگی، به کاهش ظرفیت‌های تمدنی جهان اسلام منجر شده است.
  3. ارتباط با خشونت و افراط‌گرایی:
    • وهابیت، به‌ویژه در اشکال افراطی خود، زمینه‌ساز خشونت و گسترش تروریسم شده و به جای تقویت تمدن اسلامی، آن را تضعیف کرده است.
  4. تناقض در گفتمان تمدنی:
    • وهابیت، به دلیل تناقض‌های درونی و نگاه محدود خود، نمی‌تواند الگویی برای تمدن‌سازی ارائه دهد.

حجت‌الاسلام پورامینی با تأکید بر اهمیت تحلیل دقیق‌تر از گفتمان‌های اسلامی، بیان کردند که تمدن‌سازی نیازمند عقلانیت، خلاقیت و پذیرش تنوع فرهنگی است؛ عناصری که در گفتمان وهابیت غایب هستند و این جریان را از هرگونه نقشی در تمدن‌سازی محروم کرده‌اند.