به زعم قاطبه اهل فن و کارشناس حوزه مباحث نظری ادبیات؛ گستره «ادبیات پایداری» هم از نظر «مضمون»؛ «موضوع» و هم از نظر «زمانبندی» گستره وسیعی است. به تعبیری میتوان گفت از زمانی که نخستین ظلم روی زمین رخ داد و آن ظلم انعکاسی در آیینه ادبیات پیدا کرد؛ شاهد تولد ادبیات پایداری بودیم.
این مسیر در طول تاریخ بشر تا روزگار معاصر خودمان ادامه داشته است. در این میان ماجرای دفاع مقدس که در پس آن حتی یک وجب از خاک خود را به دشمن ندادیم. سپس استمرار معارف دفاع مقدس در حوزه «جبهه مقاومت» و دفاع از حرم که امروز به «جنبشِ محور مقاومت» بدل شده که در بطن و متن خود بخشی از سرفرازی تاریخ معاصر کشورمان را بازنمایی میکند.
اینجاست که از یک سو مؤلفهای در باب یافتن نقطه عطف حوزه «ادبیات پایداری و مقاومت» با آنچه که سرچشمه خلق تولد این گونه ادبی در ساحت «ادبیات دفاع مقدس» بود اهمیت بالایی پیدا میکند و از سوی دیگر، جای تعقل و ایجاد پرسش برای دریافت و پنداشت بهتر آن را موجب میشود.
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، از همین رو خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به گفتگو با احمد شاکری؛ نویسنده دفاع مقدس، نظریهپرداز ادبیات مقاومت و عضو هیأت علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه در باب این نسبت میان شکلگیری جنبش ادبی مقاومت و پایداری در سرچشمهگیری از ادبیات دفاع مقدس و عبور زبان آن از زبان ملی به زبانی بینالمللی پرداخت.
شاکری در گفتوگو با ایکنا ضمن تسلیت شهادت «سید مقاومت، سیدحسن نصرالله»، دبیرکل حزبالله لبنان با بیان آنکه طرح موضوع یافتن نسبیت میان «ادبیات دفاع مقدس» و «ادبیات مقاومت و پایداری» موضوعی مهم، پردامنه و پربحث است گفت: میدانیم که در چند دهه اخیر بحثهای متعددی در حوزه چیستی و کرانههای ادبیات پایداری انجام شده است. «اندیشکده ادبیات پایداری» در کشورمان تأسیس شده که تمرکز فعلیت و کار آن درباره انواع، قواره و چیستی ادبیات پایداری و تولید کتاب در این حوزه است. «رشته ادبیات پایداری» در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تأسیس؛ مقالات، یادداشتها و کتابهای متعددی نیز در این حوزه نگارش شده است. پس وجود چنین بسترها و زمینههایی است که ایجاد طرح مباحث در حوزه تطبیق و اندیشه بر محور ادبیات پایداری را بیش از پیش جلوهگر میکند. اتفاقات اخیر مانند قرار گرفتن در آستانه یک سالگی «طوفان الاقصی» و شهادت «سید مقاومت» و تعدادی از فرماندهان این محور نیز خود بزنگاهی برای تأمل و تدقیق بیشتر به این مهم است.
عضو هیأت علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه میافزاید: در باب نکته نسبت «ادبیات پایداری» و «ادبیات دفاع مقدس» میتوان گفت عرصه ادبیات پایداری چه بهلحاظ زمانی؛ چه موضوعی و چه مضمونی عرصه بیکرانهای است؛ بیکران در معنای واقعی کلمه! در برخی از تعاریف نیز آنقدر این مقولهِ مفهومی را مُوَسَع دیدهاند که از تجربه زیست انسان و نحوه مواجهه او در برابر بلایای طبیعی و ایستادگی او در برابر آن تا مقاومت در برابر هجوم بیگانگان به خاک و سرزمینش در این عرصه جای میگیرد. اما وقتی صحبت از تطبیق و اندیشه میشود نخست باید این پرسش مطرح شود که مسئله ما با ادبیات پایداری چیست؟ اینکه ادبیات پایداری برای ما و دوره ما چرا به مسئله بدل شده است؟
«ادبیات مقاومت»؛ مولود «غسان کنفانی»
شاکری در پاسخ به پرسشهایی که خود پای مطرح کردن آتها را به میان آورد خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم نگاه تاریخی به این مفهوم داشته باشیم؛ میتوانیم بگوییم که تاریخ ادبیات ما پاسخ روشنی به این پرسش داده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی؛ حتی با گذشت یک دهه از تولد ادبیات دفاع مقدس؛ عنوان «ادبیات پایداری» در حوزه نظری و اصطلاحات رایج در فضای ادبی ما چندان پُرکاربرد و شناختهشده نبود. اندکاندک اصطلاحی تحت عنوان «ادبیات مقاومت» آنهم تحت تأثیر کتاب «ادبیات المقاومه» نوشته شاعر و پژوهشگر فلسطینی؛ «غسان کنفانی» پدید آمد. بعدها فارسیسازی و معادلسازی شد و اصطلاح «ادبیات پایداری» متولد شد.
نویسنده کتاب «بی اسمی» با بیان آنکه نکته حائز اهمیت بعدی آن است که بدانیم «ادبیات پایداری» منتج و معلول «ادبیات دفاع مقدس» است تصریح میکند: دلیل آن است که ادبیات در بستر زیست و تجربه انسانها پدید میآید. به طول تاریخ ادبیات نگاه کنید، زمانی دو گونه ادبی «شعر» و «داستان» اوج میگیرند که رخدادهای اجتماعی و تاریخی معاصر بزرگ و پردامنهای شکل میگیرد. در تاریخ ادبیات ما در قریب ۵۰ سال اخیر، «دفاع مقدس» یکی از همین اتفاقات بزرگی است که تجربه زیستی ما را غنا بخشیده و ادبیات نیز چارهای جز روایت آن نداشته است. اینجاست که بحث ادبیات دفاع مقدس در مباحث نظری مطرح میشود و در ادامه بحث ادبیات پایداری در پی ادبیات دفاع مقدس شکل میگیرد.
تمایز «ادبیات دفاع مقدس» با دیگر گونهها
شاکری با اشاره به آنکه نکته بسیار مهمی که در این میان وجود دارد آن است که اگر چه تمام اقسام و مصادیقی که ذیل ادبیات دفاع مقدس قرار میگیرند؛ ذیل ادبیات پایداری نیز وجود دارند و به اصطلاح میگویند که ارتباط این دو با یکدیگر «ارتباط عام و خاص مطلق» است تصریح کرد: اما در نقطه مقابل باید بر این مهم تاکید داشت که برخی از مصادیق ادبیات پایداری ذیل ادبیات دفاع مقدس قرار نمیگیرد. اگر شما به مشروطه نگاه کنید؛ یا پیشتر به تاریخ اسلام مراجعه کنید؛ مشاهده میکنید تمامی نبردها، مقاومتها و نهضتهای آزادیخواهی و دینخواهانهای که شکلگرفته به تمامی در رده «ادبیات پایداری» قرار میگیرند و به لحاظ موضوعی با «دفاع مقدس» ما ما متفاوت است. اما نکتهای که در این زمینه وجود دارد آن است که ادبیات دفاع مقدس ما واجد اختصاصات و ویژگیهایی که به تمییز آن با دیگر گونههای ادبی به ظاهر مرتبط به آن میانجامد.
شاکری در تشریح این مسئله به ذکر مثالی میپردازد و خاطرنشان میکند: جنگهای بسیاری در دنیا دیدهایم که جنگهای دفاعی بودهاند. به این معنی که مردمان یک کشور برای دفاع از وطن، خاک و نوامیس خود در برابر نیروی مهاجم ایستاده و دفاع کردند؛ اما آیا این میتواند با «دفاع مقدس» برابری کند یا خیر؟ پاسخم این است که دفاع مقدس ما واجد مؤلفهها و خصوصیتهای اختصاصی منحصربهفرد و عمیق است. این مهم را در مطالبی که مقام معظم رهبری در زمینه تقریظ کتابهای دفاع مقدس قلمی میفرمایند میتوان رصد کرد. یکی از وجوه برجسته دفاع مقدس ما وجه «دفاع از انقلاب اسلامی»؛ وجه «دینخواهانه» و «عرفانی» آن است. این خصوصیتها در بسیاری از جنگها دیده نمیشود. به طور خلاصه باید بگویم دفاع مقدس؛ سلوک و سبک زندگی شیعی و ایرانی است.
آسیب همیشگی
یکی از دیگر از آسیبهای همواره بر زبان آمده در مواجهه با گونه ادبیات دفاع مقدس، پایداری و مقاومت از زبان قاطبه کارشناسان، پژوهشگران، اندیشمندان، نویسندگان و شاعران این حوزه؛ عدم جهانی شدن آن است. در حالی که این گونه ادبی، بومیترین گونه ادبی سرزمین انقلابی و اسلامی ایران به شمار میرود.
آنچنانکه احمد شاکری بیان میکند نسبت جهانشمول بودن ادبیات دفاع مقدس با دیگر گونههای ادبی مبتنی و برآمده از مولفه مشترک فرهنگ دفاع در دیگر جوامع است. اما با این رویکرد و چنین نگرشی این مثال به ذهن میآید که وقتی ما به عنوان مخاطب ایرانی، اشعار «پابلو نرودا» درباره انقلاب شیلی را میخوانیم حتی به عنوان کسی که در آن کشور و در آن انقلاب حضور نداشتهایم باز هم تحت تأثیر آن ادبیات قرار میگیریم. چنین خلق ادبی و نظایری از این دست که آثاری به غایت جهانی و شناسا میان تمامی علاقهمندان حوزه ادبیات است کم نیستند و از قضا محتوای آن آثار ادبی برای همه انقلابها دارای وجه کارکردی و تطبیقی است.
اما احمد شاکری در بستر زمانی وجه تمایز ادبیات پایداری که آن را در امتداد ادبیات دفاع مقدس میخواند را بُعد دینخواهانه شیعی و برآمده از فرهنگ ایرانی میداند.
با چنین نگرش و نظریهای این پرسش مطرح میشود که یا این نگاه باعث عدم جهانیشدن ادبیات خلقشده در ساحت دفاع مقدس؛ مقاومت و پایداری نمیشود؟
شاکری در پاسخ به چالش مطرح شده گفت: مؤلفهای که در قالب این پرسش مطرح کردهاید ما را به سمت پاسخ به این سوال و به این مرحله مهم از پوستاندازی ادبیاتمان سوق میدهد که چرا این پوستاندازی برای فرا نهادن پا از ساحت ادبیات ملی و مختصات جغرافیایی خود با محوریت انقلاب و دفاع مقدس با وجود گستره توسعه آن نگاه در حوزه محور مقاومت و دخیل بودن دیگر کشورها نتوانسته جنس زبان و خلق آثار خود را جهانی کند.
نویسنده کتاب «آنک جنگ؛ اینک داستان» افزود: پاسخ را باید در اندیشکدهها مورد مداقه قرار داد. آنچنان که گفتم اندیشکده ادبیات پایداری و رشته ادبیات پایداری در کشورمان داریم؛ پس باید ابتدا پرسید که چه ضرورتی دارد که ما به جای اصطلاح «ادبیات دفاع مقدس» از اصطلاح «ادبیات پایداری» استفاده کنیم؟ یکی از پاسخهای انتخابکنندگان و جایگزینکنندگان این اصطلاح به همان تمایل به جهانی شدن ادبیات دفاع مقدس ما باز میگردد. آنها معتقدند اگر «ادبیات دفاع مقدس» ما ذیل مفاهیم جهانی چون «مقاومت» و «پایداری» بگنجد این منظر پیش میآید که ادبیات دفاع مقدس ما واجد صبغه و سابقه زمانی و تاریخچه میشود.
این نظریهپرداز ادبی و محقق ادبیات دفاع مقدس تصریح کرد: بهشخصه این نگاه را درست نمیدانم چرا که معتقدم «ادبیات پایداری» درباره مفاهیم عام بشری صدق میکند. این مفاهیم عام در همه جهان و دورهها وجود دارند و به تمام مقولات پایداری و دفاعی قابل تطبیق هستند. اما دفاع مقدس ما وجوه مختص به خود، قوانین و چارچوبهای خود را دارد. از مطرحکنندگان این نظریه باید پرسید آیا ادبیاتی که اختصاص و چهارچوب خود را دارد (مانند ادبیات دفاع مقدس) نمیتواند جهانی باشد؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش، باید این گزینه را به شکل معکوس مورد مداقه قرار داد و آن اینکه ادبیاتی جهانی است که سرچشمه و ریشه آن در برخی از اختصاصها و چهارچوبهای مشخص بگنجد. ادبیات پیش از جهانی شدن باید بومی و ملی باشد؛ در این مسیر توفیق حاصل کرده و سپس به سمت جهانی شدن حرکت کند. در حوزه نظریهپردازی ادبی این بحث بسیار مهمی است. اگر بتوانیم در این مسیر گام برداریم دو خط مشخص از یکدیگر تمییز داده میشود.
محقق، پژوهشگر و نویسنده کتاب نظری «فلسفه داستانِ داستان» افزود: برخی در حوزه نظریهپردازی ادبیات دفاع مقدس ما معتقدند اگر اختصاصات شیعی و ایدئولوژی را به شکل مشخص وارد ادبیات کنید نمیتوانید ادبیات خود را جهانی کنید. به تعبیری اعتقاد آنها این است که ادبیات جهانی دفاع مقدس باید از اختصاصات ایدئولوژیکی خود خالی شود تاکید میکند: این نظریه در شرایطی مطرح میشود که ادبیات در ماهیت خود هرچقدر بومیتر و اختصاصیتر باشد تحقق جهانیشدن آن ممکنتر و قابلدسترستر خواهد بود. بیتردید دراینمیان شروطی وجود دارد. شروط آن این است که با زبان داستان و با زبان غنی شعر این کار را انجام دهیم.
رسالت نویسندگان در مواجهه با «مکتب ادبی انقلاب اسلامی»
شاکری در مواجهه با این پرسش که این نظریه مطرح شده از سوی او آیا به کیفیت، قدرت و استواری قلم شاعران و نویسندگان در بیان روایت جنگ بازمیگردد تا در نهایت آنها بتوانند از مفهوم و نگرش ملی دفاع مقدس اثری در قالب داستان، رمان یا شعر خلق کنند که تأثیر و تأثر آن ابعاد فراتر از مرزهای جغرافیایی سیاسی کشورمان را درنوردد و بر مخاطبان جهانی اثر بگذارد پاسخ داد: ما امروز میگوییم که دارای «مکتب ادبی انقلاب اسلامی» هستیم. سؤالم این است که آیا ادبیاتِ مکتب انقلاب اسلامی برخاسته از تجربه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است یا خیر؟ پاسخ در مواجهه این پرسش آری است! یعنی ما با تجربه اختصاصی خود از انقلاب و دفاع مقدس دست به خلق ادبیاتی زدیم که برآمده از مکتب انقلاب است.
این پژوهشگر و محقق ادبیات دفاع مقدس در ادامه و در پاسخ به این پرسش که آیا به این مهم اعتقاد دارد که این مکتب را به چه زبانی باید روایت کنیم تا هم در داخل و هم خارج بتواند تاثیرگذاری داشته باشد با بیان آنکه به تحقیق همینگونه است و بیتردید در این میان «زبان» مهم است خاطرنشان کرد: اما توجه به اختصاصات مکتب و توجه به آن در قالب روایت آن زبان قدرتمند نیز به همان میزان حائز اهمیت است. اگر به این مفهوم؛ یعنی مفهوم «مکتب ادبیات انقلاب» یا «ادبیات دفاع مقدس» و استمرار آن «ادبیات پایداری» با چنین گستره عظیم معنایی و مفهومی بنگریم درنهایت منتج به خلق اثر ادبی، شعر و داستانی میشود که هم میتواند توسط یک شاعر و نویسنده ایرانی خلق شده باشد یا شاعری از کشور دیگر؛ اما اگر نتوانیم خط تمییزی میان این دو قائل شویم؛ تحقق این شیوه جهانیشدن بیش از آنکه توفیق باشد یک معضل است! چرا که ما به عنوان بانیان این مکتب و خالقان این نهضت ادبی، باید دست به جهانی شدن زبان آن بزنیم نه آنکه دیگران!
آسیب عبور از «ادبیات دفاع مقدس»
شاکری در ادامه این گفتوگو و در پاسخ به این مهم که آیا این نظریه جهانیشدن ادبیات مقدس باید توسط نویسندگان ما انجام شود نه دیگران در همان اندیشکدههای ادبیات پایداری ما مورد تدقیق، تدریس و مطالعه قرار میگیرد خاطرنشان کرد: وقتی اصطلاحی رایج میشود؛ اینکه چرا این اصطلاح وضع شده است اغلب مورد توجه قرار نمیگیرد و از آن عبور میشود. امروز؛ ادبیات ما از اصطلاحی به نام «ادبیات دفاع مقدس» در حال عبور کردن است. وقوع این آسیب باعث میشود که نتوان تفکیکی میان چارچوب ادبیات در مفهوم عام و نهضت و مکتب برخاسته از باور و تجربه زیسته یک کشور مانند ادبیات دفاع مقدس با ادبیات پایداری و مقاومت ایجاد شود.
عضو هیأت علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه در پایان یادآور شد: به خاطر دارم کتابهایی در حوزه «ادبیات پایداری» در کشور ما تولید شده است که مصادیق «ادبیات سیاه دفاع مقدس» نیز در آنها به چشم میخورد. اما آنها را به عنوان ادبیات پایداری معرفی میکنند. یعنی اصطلاح ادبیات پایداری نهتنها مشتمل بر ادبیات دفاع مقدس است که گویا مشتمل بر «ضد آن» نیز شده است. از مفاهیمی که در «ادبیات سیاه دفاع مقدس» وجود دارد؛ ضدیت با جنگ است. یعنی به هیچ وجه به نگرش بنیادی این گونه ادبی کاری ندارد که چرا جنگ به وجود آمد؛ بلکه در نقطه مقابل میگوید که من تمایل به زندگی دارم و جنگ در مقابل زندگی است؛ پس من «ضد جنگ» هستم. اگر با همان گستردگی مفهوم پایداری که در ابتدای این گفتوگو به آن اشاره کردم به این مسئله نگاه کنیم این نگرش نیز ذیل ادبیات پایداری جای میگیرد؛ اما خوانشی که از آن میشود آیا با خوانش نهضت و مکتب انقلاب اسلامی مترادف است؟ به قطعیت باید گفت خیر چرا که حرف دفاع مقدس ما این نیست! میخواهم بگویم ادبیات پایداری در چنین دایره مفهومی گسترده تعریف میشود؛ در صورت عدم دقت به ایجاد تفکیک و خط تمییز در حوزه ادبیات دفاع مقدس این نگاه ممکن است به آسیبی جدی بدل میشود که گاه شاید اثرات آن قابل جبران نباشد.