ضوابط مفهوم‌ شناختی موضوعات در نصوص دینی در فصلنامه قبسات

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، صد و یازدهمین شماره فصلنامه «قبسات» به صاحب‌امتیازی پژوهشگاه منتشر شد.

عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بایسته‌ها و ضوابط مفهوم‌شناختی موضوعات در نصوص دینی»، «واکاوی تطبیقی میزان ارجاع اراده الهی به مقام فعلی از دیدگاه علامه طباطبایی با تکیه بر نظریات تقلیل‌گرایی»، «کارکرد توحید اجتماعی در بازسازی تمدن اسلامی و الزامات آن با تأکید بر قرآن و اندیشه‌های آیت‌الله خامنه‌ای»، «نقد دیدگاه‌های الهیاتی استیون هاوکینگ»، «کارکردهای نظریه فطرت در فلسفه اخلاق»، «جستارگشایی در بازتعریف مفهوم جنسیت بر مبنای نظریه اعتباریات»، «تحلیل منطقی ادراکات اعتباری علامه طباطبایی با پلورالیزم معرفتی».

در چکیده مقاله «بایسته‌ها و ضوابط مفهوم‌شناختی موضوعات در نصوص دینی» آمده است: «مراجعه بدون چارچوب و غیر روش‌مند به تراث عظیم آیات و روایات برای به‌ دست‌ آوردن گوهر معناشناسی موضوعات شرعی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. برای فهم نصوص شرعی توجه به بایسته‌ها و ضوابطی در فرایند مفهوم‌شناسی ضروری است که در کتب روش‌شناسی اجتهاد کمتر به آن پرداخته شده است. در این نوشتار در ادامه ده بایسته ازپیش‌بیان‌شده که به‌ اختصار به آن اشاره می‌شود. شش نکته دیگر برای ترسیم نقشه راه متصدی استنباط در مفهوم‌شناسی موضوعات شرعی شرح داده می‌شود. ده بایسته پیشین عبارت است از: ضرورت مفهوم‌شناسی واژه‌های براینددار؛ رجوع به عرف معیار؛ توجه به فرق تطبیق با تفسیر؛ توجه به بار معنایی هیئات گوناگون؛ بسنده‌کردن به قدر متیقن در موارد مشکوک؛ توجه به اثرپذیری لغوی از اعتقادها و اجتهادها؛ توجه به فرق داعی استعمال با معنا؛ نسبت واژگان؛ واژگان در آینه شریعت؛ کاربرد اعم؛ و تحقیق میدانی. شش بایسته و ضابطه مطرح‌شده در این نوشته عبارت است از: توجه به تفاوت موضوعات شرعی اختراعی و تصرفی؛ موضوع‌شناسی مفاهیم اعتباری شرعی؛ ضرورت فحص جامع عناصر مفهومی در نصوص شرعی؛ فحص قیود موضوع در نصوص شرعی؛ دریافت مناط از عناصر مفهومی در نصوص شرعی؛ و توجه به قرائن در نصوص شرعی. بدیهی است که این شانزده بایسته در کنار هم باید مورد توجه متصدی استنباط قرار گیرد.»

در طلیعه مقاله «واکاوی تطبیقی میزان ارجاع اراده الهی به مقام فعلی از دیدگاه علامه طباطبایی با تکیه بر نظریات تقلیل‌گرایی» آمده است: «از گذشته میان فیلسوفان و متکلمان در خصوص زوایای مختلف اراده الهی بحث عمیقی جریان داشته است. این مقاله در صدد است ابتدا گزارش و ارزیابی دقیقی از نظریات علامه طباطبایی ارائه دهد و سپس در مقایسه با آرای حکیمان شاخص حکمت متعالیه، ‌به اختلاف آرای آنها در تفسیر اراده الهی پرداخته، صورت‎بندی جدیدی از این تفسیر را بر مبنای نظریه آنها که چه اندازه صفت اراده الهی را ذاتی یا فعلی می‎دانند، بر اساس رویکرد تقلیل‌گرایانه ارائه خواهد داد. مطابق با روش پژوهشی هر یک از فلاسفه، علامه طباطبایی که اراده باری را در قالب افعال الهی قابل بحث دانسته و حمل آن بر ذات را به گونه‎ای که مفهومی مستقل در نظر گرفته شود، دشوار می‎داند، در چارچوب ضد‌ تقلیل‎گرایی به حساب می‌آوریم. از طرفی امام خمینی را که اراده الهی را از صفات ذات دانسته و آن را در همه مراتب هستی ثابت و از صفات کمالیه می‌داند، تقلیل‎گرای حداقلی و ملاصدرا را که اراده ذاتی را به سایر صفات ذاتی نظیر علم، حب یا رضا ارجاع داده، تقلیل‎گرای حداکثری صورت‌بندی می‌کنیم.»

در چکیده مقاله «کارکرد توحید اجتماعی در بازسازی تمدن اسلامی و الزامات آن با تأکید بر قرآن و اندیشه‌های آیت‌الله خامنه‌ای» آمده است: «از مهم‌ترین کارکردهای توحید اجتماعی، نقش آن در بازسازی تمدن اسلامی است. طرح ایده توحید به مثابه دکترین اجتماعی توسط آیت‌الله خامنه‌­ای و همچنین لزوم عبودیت تام در مقابل خداوند به شکل حداکثری، فرضیه نقش‌­آفرینی توحید اجتماعی را در بازسازی تمدن­‌سازی اسلامی تقویت می­‌کند. مقاله حاضر برای اثبات فرضیه فوق در صدد است با محوریت قرآن و اندیشه‌­های آیت‌الله خامنه‌­ای، برون‌داد خوانش اجتماعی از توحید را در مبادی نظری فرایند بازسازی تمدنی نشان داده، الزامات آن را تبیین کند. حاصل اینکه هر دو بخش ابزاری و اصلی تمدن نوین اسلامی با خوانش اجتماعی از توحید صبغه جدیدی می­یابند. ایدئولوژی این تمدن، ایمان اجتماعی و محوریتش امت و جامعه توحیدی فراجغرافیایی­ است و رهبری آن را معصومان و نایبانشان به صورت ممتد و فراتاریخی عهده‌­دارند. نظام‌­سازی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر پایه فقه اجتماعی و پویا حول محور توحید و تکثیر آن، انباشته‌­شدن خواست اجتماعی بر اساس عاملیت و کنش­گری توحیدی و نگاه انتقادی به تمدن‌­های غیرتوحیدی و ناکارآمد از لوازم این امرند.»