حق و تکلیف؛ وجه تمایز انتخابات در نظام اسلامی

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه در گفت‌وگو با ایکنا بیان کرد: انتخاب به معنای گزینش یک گزینه از بین دو یا چند مورد است و زمانی که از گزینه‌های متعدد به سمت گزینه واحد برویم، انتخاب انجام داده‌ایم، در بحث انتخابات هم این بحث مطرح است و ما برای گزینش یک فرد از بین کسانی که شایستگی یک جایگاه را دارند رأی می‌دهیم و این انتخاب است، زیرا یک گزینه از بین افراد مختلف باید مورد نظر قرار بگیرد.

وی با بیان اینکه انتخابات یک مقوله جدید مبتنی بر کاندیداتوری، تبلیغات، فرآیند احراز صلاحیت و شمارش آرا است، گفت: دلیل اینکه چرا در غرب انتخابات شکل گرفت و بعدها به‌صورت مصطلح در همه جای دنیا منتشر شد، این است که در زمان‌های گذشته برای اینکه گروهی بر گروه دیگر غالب شوند، معمولاً جنگ و نبرد مطرح بود و گروه غالب منطق خود را بر گروه مغلوب دیکته و مسلط می‌کرد، اما با گذشت زمان به‌دلیل هزینه‌هایی که جنگ داشت، فرآیند نبرد از سلاح به نظر و ایده تبدیل شد و هر گروهی که طرفدار بیشتری داشت بر دیگری چیره می‌شد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: جدایی از اینکه در جامعه دو حاکم و کارگزار در یک ملک نمی‌گنجند، طبیعتاً باید از بین افراد انتخاب صورت بگیرد، این منتخب شدن هم می‌تواند با انتخاب مردم و هم با سلطه و زور باشد که مسلماً انتخاب شدن توسط مردم ترجیح دارد و به عدالت نزدیک‌تر است. همچنین اگر حاکم مستند به اکثریت مردم باشد، آن هم به عدالت نزدیک‌تر بوده و طبق نظر غالب مردم است و ترجیح دارد، بنابراین برای اینکه اکثریت مردم فردی را انتخاب کنند، منطق انتخابات شکل گرفت.

وی با بیان اینکه انتخابات یعنی دریافت نظر مردم برای تعیین کارگزار، افزود: از عوامل پایایی یک حکومت و مستمر بودن آن این است که مردمی که ملزم به اجرای قوانین هستند، اساس حکومت بوده و در زمان بحران‌ها و جنگ‌ها و دفاع پای کار باشند، اگر این حمایت از سوی مردم صورت نگیرد، طبیعتاً بقای نظام تضمین نمی‌شود.

حضور و انتخاب مردم به پایایی و پویایی نظام کمک می‌کند

ایزدهی ادامه داد: از طرفی در زمانی که مردم وسط میدان بوده و انتخاب به دست آنها باشد، اگر کارگزاری مناسب نیست و یا آن سمت و مسئولیت در توان او نباشد، مردم به تغییر آن همت می‌کنند و این مسئله به مرور به تغییر حاکمان متناسب با اقتضا زمانه و نیاز جامعه می‌انجامد و این یعنی پویایی نظام، بنابراین حضور، پشتیبانی و انتخاب مردم از طرفی به پایایی نظام منجر می‌شود و بقای نظام را تضمین می‌کند و از طرفی به پویایی نظام کمک و برخی نواقص نظام را اصلاح و آن را روزآمد می‌کند.

این پژوهشگر فلسفه سیاسی اسلام گفت: در انقلاب اسلامی فارغ از جهات کارآمدی حضور مردم و نتایج آن در نظام اسلامی، حضور مردم نه به‌عنوان یک ابزار که می‌توانند به استقرار و استمرار حکومت کمک کنند، بلکه به‌عنوان اساس حکومت است؛ در نظام اسلامی خداوند اصل است و حاکمیت خود را در گرو کارگزاری شایستگان قرار داده و از طرف دیگر مردم را، هم به التزام به اوامر حکومت مطلوب و هم به گزینش کارگزار خوب امر کرده است، بنابراین مردم در یک نظام اسلامی و نظم مردم‌سالاری دینی اساس حکومت هستند.

وی ادامه داد: مردم خلیفه‌الله هستند و حاکمیت جانشینان خداوند در زمین هم در گرو شایستگی‌ها و تحقق غایات آن است، بنابراین مردم‌سالاری دینی همواره بر حضور مردم تأکید می‌کند، حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در نهج‌البلاغه بر حضور مردم بسیار تأکید دارند و این به این معناست که مردم به‌عنوان یک خلیفه‌الله، انتخابگر حاکم هستند.

ایزدهی با بیان اینکه مردم‌سالاری دینی در انقلاب اسلامی در تمایز با نظام دموکراسی دیده شده است، گفت: در دموکراسی چون خداوند از اداره جامعه کنار گذاشته می‌شود و مردم تنها به‌عنوان انسان‌هایی که در ارض خداوند قرار دارند انتخاب می‌کنند، انتخاب آنها انتخاب موجهی نیست، زیرا انسان خلیفه‌الله است، در نتیجه در اداره یک کشور و انتخاب کارگزار اگر حاکم در برابر ارزش‌ها قرار بگیرد و خلاف شرع و اخلاق رفتار کند، دیگر اصالت ندارد و مردم نباید او را انتخاب کنند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: مسئله مهم این است که در ادبیات دینی، مردم بسیار مورد تأکید هستند و پیامبر اکرم(ص) در بسیاری از موارد با مردم مشورت می‌کردند، به نظر آنها ملتزم می‌شدند و عملاً آنها را برای انتخاب و گزینش تربیت می‌کردند. در انقلاب اسلامی و در سال‌های گذشته، مردم عملاً هم در مبارزه و هم در تحقق انقلاب اسلامی نقش داشتند و انقلاب بر پایه حضور و اعلام نظر مردم استوار شد و مبتنی بر سلاح و کودتا نبود.

وی ادامه داد: امام خمینی(ره) در مرحله بعد نیز نظر مردم را در رفراندوم، انتخاب خبرگان قانون اساسی، تصویب قانون اساسی و نیز در انتخاب کارگزاران مدنظر قرار دادند، بنابراین انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که انقلاب و قوانین خود را به رأی مردم گذاشت و در ادامه نیز به این روند ادامه داد. مردم نیز در صحنه‌های مختلف از جمله جنگ حضور داشتند و با همین حضور جدی مردم انقلاب توانست در مقابل تمام تحریم‌ها، فشارها و مشکلات مقاومت کرده و روبه جلو حرکت کند.

در مردم سالاری‌دینی مردم صاحب حق و تکلیف هستند

این پژوهشگر فلسفه سیاسی اسلام اظهار کرد: در مردم‌سالاری دینی مردم در حکومت دخیل هستند و برخلاف نظام مردم‌سالار که مردم تنها صاحب حق هستند و می‌توانند از این حق در انتخاب کارگزار استفاده کنند یا نکنند، در نظام مردم‌سالاری دینی، مردم هم صاحب حق و هم صاحب تکلیف هستند، یعنی نمی‌توانند نسبت به سرنوشت خود بی‌تفاوت باشند و به‌گونه‌ای رفتار کنند که یک کارگزار نامناسب بر آنها حاکم شود.

وی بیان کرد: وجه تمایز نظام اسلامی نسبت به نظام‌های دیگر در بحث تکلیف‌محوری علاوه بر حق‌محوری، اقتضا می‌کند مردم همواره آگاه و هوشیار باشند و نظام هم به مردم بصیرت داده و آنها را برای تصمیم‌گیری نهایی به معرفت برساند، اگر مردم به آگاهی و بصیرت برسند، انتخاب آنها، انتخاب درستی خواهد بود ولو اینکه در کوتاه‌مدت اشتباه کنند، اما در نهایت چون مستند به نظر مردم است، خود مردم نظارت می‌کنند.

ایزدهی تصریح کرد: امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در سالیان گذشته هم بر انتخابات و هم بر رأی مردم به‌عنوان امانت و هم بر سلامت انتخاب و اخذ رأی حداکثری تأکید داشتند و هم از منتخب مردم حمایت کردند، حتی اگر این فرد بنی‌صدر باشد. امام خمینی(ره) به مراتب از بنی‌صدر به‌عنوان کسی که آرای مردم را کسب کرده بود حمایت کرد و خواستار این بود که کارگزاران دیگر هم از او حمایت کنند تا کارها پیش رود و در زمانی که مشروعیت و مقبولیت خود را از دست داد و مردم هم پای کار نبودند، حکم عزل او را امضا کرد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: مقام معظم رهبری نیز بعد از امام خمینی(ره) همه رؤسای جمهور را فارغ از اینکه از چه حزب و گروهی هستند، حمایت و تقویت کردند و از مردم هم خواستند دولت‌ها را حمایت کنند، این نوع نگاه مبتنی بر واقعیت و اصالت بر حضور مردم است، مقام معظم رهبری در قبال آنهایی که قائلند رأی مردم می‌تواند حداقلی اما هوشمند باشد، بر رأی و حضور حداکثری مردم تأکید دارند، به‌گونه‌ای که فرد منتخب، منتخب اکثریت مردم باشد.

وی ادامه داد: مقام معظم رهبری مسلماً خود صاحب نظر و سلیقه هستند، اما هیچ‌گاه سلیقه خود را اعمال نمی‌کنند و در طول سالیان گذشته، افراد از احزاب مختلف منتخب شدند و رهبری نیز از آنها حمایت کرد، این یعنی باور به حضور و رأی مردم و نه فقط استفاده ابزاری از مردم، این بیانگر همان مردم‌سالاری دینی است که می‌تواند جمهوری اسلامی را از نظم‌های دیگر دموکراسی و مردم‌سالاری متمایز و الگوی بدیلی برای جامعه بشری ایجاد کند و مردم در این نظم باید با عقلانیت، مباحثه، مناظره و اطلاع‌رسانی و نه در تبلیغات دروغین آگاه شوند.

اصل، مشارکت سیاسی مردم است

ایزدهی در خصوص راه‌های افزایش مشارکت مردم تصریح کرد: اصل، مشارکت سیاسی مردم است و همان‌طور که مردم نمی‌توانند نسبت به زندگی خود بی‌تفاوت باشند، نسبت به مشارکت هم بی‌تفاوت نیستند، اما این فرض در جایی است که مردم آثار مشارکت و عدم مشارکت خود را ببینند، زمانی که مردم نسبت به یک نظام اعتماد داشته باشند و بدانند یک اگر فردی را که دارای ویژگی‌های لازم است انتخاب نکنند، فرد دیگری انتخاب خواهد شد، طبیعتاً مشارکت خواهند کرد.

وی گفت: جدا از درصد اندکی از مردم که بی‌تفاوت هستند، هر کس اگر احساس کند حضورش تأثیرگذار است و می‌تواند آینده را تضمین کند، در انتخابات شرکت می‌کند و با رأی خود سرنوشت خود را رقم می‌زند، به‌خصوص اگر ببینند در نظام‌های غیر مردم‌سالاری دینی دیگران بر مردم مسلط هستتند؛ اگر کسی استبداد را دیده یا شنیده باشد، هیچ‌گاه به استبداد مایل نیست و دوست دارد که میل خود او حاکم شود و انقلاب اسلامی این امکان را به توده مردم داد.

ایزدهی افزود: انقلاب اسلامی از ابتدا بر رأی مردم تأکید داشته است، اما به مرور مسائلی باعث شد برخی از مردم دلسرد شوند، برخی از این موارد شامل حضور یک کارگزار نامناسب، عمل نکردن به وعده‌ها و یا بداخلاقی‌های تبلیغاتی و یا حتی در برخی مواقع اینکه مردم فکر کنند رأی آنها سوری است، می‌باشد؛ بنابراین مردم باید نسبت به این موارد آگاه شوند، وقتی شورای نگهبان از حضور نامزد نامناسب جلوگیری می‌کند، مردم نیز به این باور می‌رسند که انتخاب آنها تأثیرگذار است که این مسئله در سالیان اخیر ثابت شده است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: بنابراین باور عمومی مبنی بر این است که رأی آنها مؤثر است، اما برخی از دلسردی‌ها مبنی بر اینکه هر کس انتخاب شود در سرنوشت‌شان آنها تغییری ایجاد نمی‌شود و هیچ فردی اقدام مؤثری انجام نمی‌دهد از نظر روانی می‌تواند در حضور مردم مؤثر باشد، در این خصوص، هم وظیفه کارگزاران است که امید را به مردم برگردانند و هم وظیفه نخبگان و هم اصل این قضیه که حتی اگر زمانی انتخاب بدی وجود داشته و مردم دلسرد شدند، چاره برون‌رفت از آن، قهر با صندوق رأی نیست، بلکه چاره انتخاب مجدد و اصلاح انتخاب است.

رسانه نقش آگاهی‌بخشی دارد

وی در رابطه با نقش رسانه در انتخابات بیان کرد: دور هم جمع شدن همه مردم و به یک سمت رفتن آرای همگانی نشان‌دهنده یک منشأ و باور به نام رسانه است، رسانه یعنی یک فضای عمومی برای اینکه همه افراد را نسبت به هر مقوله‌ای آگاه کرده و بصیرت دهد، از طرفی دیگر چون رسانه و تبلیغات و آگاهی‌بخشی برای مردم حاصل می‌شود مردم ممکن است به این ضرورت برسند که باید در این دوره حضور بیشتری داشته باشند.

این پژوهشگر فلسفه سیاسی اسلام گفت: آن چیزی که در کنار رفتار کارگزاران و نخبگان می‌تواند حضور حداکثری مردم را تضمین کند، ابزار رسانه است، رسانه باعث می‌شود مردم واقعیت را متوجه شوند و در فرآیند مناظره و تبلیغات، اصلح را تشخیص دهند، برخلاف نظام‌های دموکراسی که رسانه نقش تبلیغ دارد و به‌گونه‌ای تبلیغ می‌کند که ذهن‌ها بمباران شود تا فردی را انتخاب کنند یا نکنند، در کشور ما رسانه نقش آگاهی‌بخشی دارد؛ بنابراین شأن رسانه کمتر از شأن نخبگان نیست، بلکه اگر نخبگان آگاهی‌بخشی کنند اما رسانه‌ای نباشد که آن را در اختیار بگذارد و روزآمد منتقل کند، طبیعتاً اتفاقی نخواهد افتاد.