به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجتپور؛ مفسر قرآن کریم، ۲۱ خردادماه در نشست علمی «نقش تفسیر تنزیلی در تحول علوم انسانی» با بیان اینکه بزرگانی چون علامه مصباح یزدی معتقدند که حتی اثبات قضایای تجربی هم باید مورد حمایت فلسفه باشد در غیر اینصورت هیچ قضیه تجربی قابل اثبات نیست، گفت: در مورد علوم اسلامی باید توجه کنیم وقتی علمی، اسلامی است که با روشهای مصوب و معتبر اسلامی کشف شود حتی اگر کاشف فردی غیرمسلمان باشد؛
زیرا روشهای کشف حقیقت و گزارههای دینی مورد اختلاف حتی در بین مسلمین است که نمونه آن دعواهای بین اصولیون و اخباریون است؛ اگر مسلمانی از روشهایی استفاده کند که در چارچوب روشهای معتبر اسلامی نیست نتیجه آن علم دینی و اسلامی نیست.
عضو هیأت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه با بیان اینکه آیا علوم اسلامی موجود ظرفیت کافی برای تاسیس و تولید علوم انسانی اسلامی دارد یا خیر، اظهار کرد: الان دانشگاهیان از حوزه مطالبه دارند که شما تکلیف علوم انسانی و سؤالات اجتماعی را بر اساس مبانی دینی روشن کنید؛ آیا با فقه و تفسیر مصطلح و فلسفه رایج توانستهایم به این سؤالات جواب دهیم؟ اگر پاسخ منفی است باید در روشهای استنباط از منابع اسلامی، تجدیدنظر کنیم؛ زیرا دین ما جامع است و مدعی هستیم که این ظرفیت وجود دارد ولی ممکن است روشهای ما پاسخگو نباشد. ما معتقدیم حتی در قرآن و روایات ما آن چیزی که بشر لازم دارد به قدر کافی وجود دارد.
وی افزود: اینکه فرمودهاند در حوادث جدید به روات احایث ما مراجعه کنید نشان میدهد که روات احادیث و فقهای جامع توانایی دارند تا مسائل روز را با استنباط از نصوص حل کنند بنابراین ما حتما باید روشهای خود را ارتقاء دهیم لذا وقتی سخن از تفسیر تنزیلی مطرح است قصد داریم بگوییم در روش تفسیر و استنباط از قرآن بازنگری کردهایم تا دست ما را برای پاسخگویی به سؤالات علوم انسانی باز کند.
بهجتپور اضافه کرد: وقتی از منابع اسلامی حرف میزنیم صرفا آیا منظور آیات و روایات است؟ خیر زیرا ما قطعا عقل را هم وارد میکنیم و دانشهای عقلی مورد کاربرد است ولی اینطور نیست که اگر کسی فقط بر آیه و روایت تمرکز کرد صرفا کار نقلی کرده است؛ به تعبیر علامه مصباح یزدی، گاهی یک استدلال عقلانی در قرآن مطرح شده است و گاهی این استدلال عقلی در روایت بیان شده است. بنابراین آنچه از قرآن و سنت گرفته میشود، صرفا نقلی در برابر آن چیزی که عقل است، نیست بلکه آیات و روایات هم مطالبی در مورد عقل دارند و بحث عقلانی در آنها وجود دارد.
وحی و نقل در برابر عقل نیست
مولف تفسیر تنزیلی قرآن کریم بیان کرد: معنای وحی این نیست که گزارههای وابسته به وحی، نقلی صرف باشند به تعبیر آیتالله جوادی آملی نباید نقل را در برابر عقل قرار دهیم؛ وحی در برابر عقل نیست بلکه وحی از طرف کسی است که خالق عقلا و ملتزم به مبانی عقلا است و گزارههای عقلانی را در ذیل آیات خود بیان کرده است. به تعبیر ایشان عقل، چراغ است نه صراط و وحی صراط است.
عضو هیأت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه با اشاره به روش پژوهش در علوم اسلامی، اظهار کرد: روش وقتی در حوزه علوم مطرح شود به معنای قواعدی است که برای رسیدن به سؤالات و تولید نظریه به کار گرفته میشود و ما وقتی از چگونگی حرف میزنیم در حقیقت از روش سخن میگوییم؛ به تعبیر دقیقتر، روش یک فرایند است و از چرایی سخن نمیگوید بلکه از چگونگی سخن میگوید یعنی چگونه مجموعه قواعد و اصول را ترکیب کرده و صنعتی از آن بسازیم و به سؤالات خودمان پاسخ دهیم؛
روش فرایند استفاده از اصول و قواعد برای رسیدن به پاسخ سؤالات است و وقتی از روش سخن میگوییم در ذیل روش، از تکنیک هم باید سخن بگوییم یعنی هر کلانروشی، خردهروشهایی دارد که کمک میکند تا آن روش به نحو شایسته در جای خود بنشیند.
بهجتپور تصریح کرد: نتیجه اعمال روش، شناخت مدلل واقعیت در مقام توصیف و یا تغییر مدلل واقعیت در بحث تجویز است؛ ما با روش میتوانیم به نحو شایسته توصیف و تجویز کنیم. روشی که پیشنهاد شده برای تولید علوم انسانی و اسلامی شامل برخی موارد است؛ اولین کار روش مقایسهای است یعنی باید میان انسان و فرهنگ و اقتصاد محقق و امر انسان مطلوب، فرهنگ و اقتصاد مطلوب، تمدن محقق و مطلوب و … مقایسه کنیم. بعد از مقایسه و شناخت دو بعد و فاصله میان وضع محقق و مطلوب باید با روش عقلانیت اسلامی به تولید دانش بپردازیم.
مفسر تفسیر تنزیلی قرآن کریم با بیان اینکه برخی تصور میکنند وقتی از رابطه علم و دین سخن میگوییم دین میتواند یکسری مبانی و اصول را در اختیار ما قرار دهد اما در حوزه روشها و حل مسائل میدانی حداقلی است، ادامه داد: کسانی که نظریه اجتهاد حکمی را مطرح میکنند براساس دریافت ما از قرآن و روایات این نظریه را بیان کردهاند؛ ما وقتی از تفسیر حرف میزنیم مراد ایجاد یک دستگاه روشگانی است که قدرت دارد دادههای فراوانی از قرآن را در کشف قواعد و حل مسائل را در اختیار ما بگذارد که به عنوان اولویت شماره یک برای یک محقق اسلامی اهمیت دارد. قرآن نزول تدریجی در طول ۲۳ سال داشته است و این قرآن، ناظر به واقعه خارجی یعنی جامعه عربی دوره نزول بود و در این جامعه مطالبی بیان کرد که باعث تغییر و تحول در اجتماع شد.
وی افزود: ما وقتی سخن از مطالعه در نزول تدریجی قرآن میگوییم پذیرفتهایم این متن به فراوانی با عینیت جامعه خود ارتباط برقرار میکند و مسائل جامعه را حل کرده است؛ یعنی صرفا یکسری اصول کلی و مبانی و هست و نیستها را نگفته و یکسری توصیفات را بیان نکرده است بلکه به حل مسائل اجتماعی دوره خود پرداخته و تغییر ایجاد کرده است. قرآن به شدت شخصی و عینی شد یعنی از ابی لهب و همسر او نام برد و در مورد آنان قضاوت کرد یا در مورد اشخاص دیگر، همچنین به دغدغههای شخصی پیامبر(ص) و چالشهای او در میدان توجه کرد مانند سوره ضحی و آیات فراوان در سور دیگر.
راهی برای فهم مواجهه پیامبر(ص) با چالشها
عضو هیأت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه با بیان اینکه ما با چنین متنی ناظر به واقع مواجه هستیم، اظهار کرد: البته نزول قرآن یک زمینه دارد؛ امام صادق(ع) فرمودند: نزل القرآن بایاک اعنی و اسمعی یا جاره؛ قرآن با مردم معاصر نزول سخن گفت ولی از این طریق با همه انسانها سخن گفته است یعنی وقتی تغییری در میدان رقم میزند این تغییر فقط برای جامعه دوره نزول نیست؛ قرآن با همه سخن میگوید و به در میگوید تا دیوار بشنود.
تفسیر تنزیلی که بنده مطرح کردم تلاش دارد که بیشترین قرائنی را که از رابطه میان متن و میدان یعنی جامعه معاصر نزول میتوان به دست آورد ارائه دهد که بخشی از آن تبدیل به قاعده شود یعنی قوانین عام اجرایی و برخی هم مختص به اقتضائات و قوانین خاص.
وی ادامه داد: اگر ما با این روش و سبک وارد مطالعات قرآن شویم در این صورت بسیاری از تکنیکها و تاکتیکها در اینجا به دست میآید که در تولید دانش دینی به کار ما خواهد آمد و ما باید از این مطالعه شروع به تولید اصول و مبانی و پارادایمها بکنیم. به تعبیر پیامبر(ص) باطن قرآن علم و ظاهر آن حکم است یعنی از این الگو میتوان مبانی و اصول و قواعد بیرون بیاوریم و حل مسئله و روش حل مسئله استخراج کنیم و تا سرشار نشدیم نباید سراغ دیگر منابع برویم. اگر این اتفاق بیفتد در آن صورت ما به سرعت میتوانیم بگوییم محصول ما علم دینی است.
بهجتپور تصریح کرد: وقتی قرآن فرمود که همراهان پیامبر(ص) را من متحول کردم؛ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا؛ در این آیه، فرموده است ۴ مرحله بر اینها گذراندم و آنان را هدایت کردم؛
زمانی هویت به آنان داد و در دوره بعد این هویت را به همه نمایان کرد و در زمان دیگری از طریق تشکیل حکومت، استغلاظی ایجاد و همه عرصههای زندگی آنان را تحت تاثیر دین قرار داد و یک زمانی هم آنان را روی پای خودشان محکم کرد و به تعبیر شهید صدر پیامبر وظیفه داشت در مدینه پایگاه اسلامی تشکیل دهد و این پایگاه تبدیل به امت اسلامی شد.
بهجتپور در خاتمه تاکید کرد: تفسیر تنزیلی هم روشی است که ما ابتدا از قرآن شروع کنیم و خردورزی بشر را به صورت عمده بعد از قرآن به کار بگیریم البته بنده مانند اشاعره نیستم که بگویم عقل را باید کنار گذاشت.
یعنی در طراحی نظامات، منابع اسلامی را دست کم نمیگیریم و سعی میکنیم بیشترین قرائن را از این متن بیرون بیاوریم و این اتفاق از طریق تفسیر تنزیلی به نحو شایسته میتواند انجام شود مثلا در سیاستگذاری فرهنگی ۹ روش بر اساس سیر نزول داریم از جمله تحول خانواده به خانواده مطلوب و تغییر انسان محقق به انسان مطلوب که بنده سیر و فرایند این تغییر را مفصلا در آثار خودم توضیح دادهام.