شهادت و خدمت، تعالی‌بخش آگاهیِ جمعی و اراده ملت

شهادت و خدمت، تعالی‌بخش آگاهیِ جمعی و ارادۀ ملت
نوشتاری از دکتر حسین رمضانی مدیر مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه

معرفت، عزم، خلوص و ایثار شهدای خدمت و در رأس ایشان رئیس جمهور شهید، سیدابراهیم رئیسی (رحمه الله علیه)، موجب تعالی آگاهی جمعی و استواری بیشتر ارادۀ ملت مسلمان ایران در مسیر پیشرفت تاریخی خود در راستای نیل به افق تحقق تمدن نوین اسلامی شد.

این گزاره، نیازمند تحلیل نظری و عینی ـ زمینه‌ای است؛ به‌بیان‌دیگر، باید دید مضامین نظری مندرج در آن چگونه در واقعیت اجتماعی اکنون ملت ما ظهور و بروز عینی یافته است.

دالّ مرکزی این گزاره، مفهوم «تعالی یافتن» است.

بر پایۀ  دلالت آشکار آیۀ مبارکۀ ۶۴ سورۀ آل‌عمران: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ»، تعالی، به معنای حرکت همدلانه، بالارونده و تکامل‌یابنده به سوی افق مبین خدایی شدن است. تعالی، حرکتی وجودی و اشتدادی است؛ و بدان معناست که فرد و جامعۀ انسانی هر چه بیشتر در علم و عمل، در درون و برون، در ماده و معنا، در اندیشه و اقدام خود، خدایی‌ شود و هر چه بیشتر در مسیر تقرّب به پروردگار، عبد باشد.

تعالی در این سپهر ایمانی و معرفتی یعنی با حقیقت قدسی حاکم و به‌پادارندۀ هستی، به قدر طاقت انسانی، وحدت علمی و عملی یافتن. تعالی یعنی در هویت فردی و جمعی، هر چه بیشتر مظهر اسماء و صفات کمالیۀ الهی شدن. این میثاق و عهد فطری انسان است و از این رو، مبنای دعوت به وحدت و همدلی ایمانی مؤمنان است.

تعالی یافتن در لسان قرآن کریم، حقیقت و جوهره‌ای الهی دارد؛ تعالی یافتن یعنی خود را در پرتو هدایت نور فطرت و سرشت انسانی، الهی یافتن و در امتداد آن، نظر و عمل کردن تا آنجا که شاکلۀ وجود انسان حقّانی شده و در پرتو عبودیت پروردگار تربیت یابد؛ و انسان این امکان وجودی را بیابد که حقیقت الهی خود را شهود کند و درنتیجه در سلک حق‌باوران و حق‌گرایان قرار گیرد.

درنتیجه، در منطق قرآن کریم، تعالی، تورم خودبنیاد منِ استعلایی انسان، فارغ از امر الهی و نور قیّوم بر هستی جزء و کل نیست. در مقابل، در سپهر معرفتی قرآن کریم و اولیای معصوم دین، تعالی یافتن یعنی خود را در آستانۀ درک امر عظیمِ هستی قرار دادن و به درک عظمت الهیِ هستی، نائل شدن.

و اما شهادت؛ مفهومی دیگری که محور رخداد مورد دلالت در گزارۀ موردنظر در بالا است.

شهادت، ریشه در کرامت الهی انسان به عنوان عبد پروردگار دارد و عالی‌ترین محمل برای تعالی و قرب الی الله است.

شهادت برای مردان و زنانی که دغدغۀ تعالی یافتن در ایشان جوش و خروش درونی گرفته است، دریچۀ پیوند وجودی با هستی است؛ شهادت، راهی به سوی وحدت یافتن با عظمت قدسی نور قیّومِ حاکم بر هستی است. شهادت، اوج تجلی معرفت، آگاهی و ایمان وجودی به حق و همراهی و وحدت‌یابی با آن است.

شهادت، مُردن نیست؛ بلکه کشته شدن در ظاهر مادی برای زنده شدن در باطن معنای هستی است.

شهادت هنر مردان خداست.

شهادت نصیب و عطیه‌ای بس گرانمایه برای انسان‌هایی است که در علم و عمل، در درون و برون، در ماده و معنا، در اندیشه و اقدامشان، تمنای وجودیِ درک عظمت هستی و وحدت یافتن با نور الهی را شعله‌ور کردند؛ شوریده و شیدا شدند و خدمت به مردم را در راه اعتلای کلمه الله محملی برای اعتلای وجود خود و دیگران ساختند.

اما، شیدایی پروانه‌سان شهیدان خدمت، شمیم بندگی و اخلاص، و ایمان و آگاهی را در فضای نظر و عمل فردی و جمعی جامعۀ ما گستراند؛ و البته این سنت برآمده از نور هدایت و رأفت الهی است که ذکرِ خوبان را در جلوۀ نظر و عمل دیگران جلوه‌گر و بارز نماید؛ و بندگان راه‌یافتۀ خود را عَلَم هدایت به سوی خود سازد، تا شاید سوختن پروانه‌سان شیدایان شهادت و خدمت، باعث پرورش روح و جان، نظر و عمل، ماده و معنای زندگی دیگران شود؛ و نیز تا شاید در ایشان نیز آگاهی، عزم و ارادۀ به تعالی و تقرّب به سوی پروردگار از مجرای خدمت به خلق خدا پدید آید و یا ارتقا یابد.

شهیدان خدمت، اینک متنعم به نعیم الهی و زنده در جوار حق‌اند؛ اما برای ما ماندگان در راه، مهم ذکر حال و مرام ایشان، جهت امتداد یافتن اجتماعی و تاریخیِ مرام و مسیر وجودی و طریق الهی ایشان است. مرام و مسیر ایشان در آگاهی جمعی و ارادۀ ملت ما باید امتداد اجتماعی و تاریخی یابد؛ چراکه شهیدان این‌چنین زنده‌اند. شهیدان در آگاهی جمعی و عزم ملی ما زنده‌اند و پیوسته به آگاهی ما نور و به عزم و ارادۀ ما امید می‌بخشند.

ملت ایران، ملتی زنده است. ملت ایران، ملتی آگاه و عازم است.

ملت ایران، به برکت خون شهیدان و مجاهدت مجاهدان راه حق، و به لطف نفس رحمانی و رحیمی حضرت حق و عنایت ولی الله الأعظم (اروحنا له الفداء) زنده است؛ الحمدلله.

نشانِ پدیداری این زنده بودن آن است که در پیدا و پنهانِ آگاهیِ جمعی ملت ما، عظمت شهادت شهیدان خدمت، ادراک شد. ملت ما این عظمت ادراک‌شده را با ابراز مودّت و با بدرقه و تشییع شکوهمند پیکر سوختۀ آن پروانه‌های شیدای خدمت، تجلی اجتماعی بخشیدند؛ و بصیرت تاریخی خود را در این مرحله از تعالی و پیشرفت کشور، در تاریخ این مرز و بوم ثبت کردند؛ و در حقیقت، آگاهی تاریخی خود را آشکار نمودند.

ملت ما نشان دادند، چنان‌چه دولتمردان ما، در چارچوب گفتمان معرفتی، ارزشی و راهبردی انقلاب اسلامی و در خط امام جامعه حرکت کنند، متواضع، مردمی، پاکدست و خدمتگزاری قوی و امین باشند، محبوب قلوب خواهند بود.

این ادراک، صفحه‌ای جدید بر دفتر تجارب زیستۀ ملت انقلابیِ ایران اسلامی افزود. تجربۀ زیسته‌ای که بسان تجارب پیشین از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی و از ابتدای شکل‌گیری انقلاب اسلامی تا زمان شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی ایران و از آن زمان تاکنون در حال تکامل و اشتداد است.

بر اساس این، باید گفت، با شهادت شهیدان خدمت، مسیر تعالی و پیشرفت انقلاب اسلامی در جلوۀ آگاهی جمعی و ارادۀ استوار ملت ایران، ارتقائی قابل اعتنا یافت.

اکنون، مهم آن است که در ادامۀ مسیر انقلاب تا قله که همان آزادی از بند طواغیت زمان با ظهور خورشید ولایت عظمای الهی و تحقق جلوۀ کمال‌یافتۀ تمدن اسلامی است، این تجارب زیسته در صفحات آگاهی جمعی و هویت ملت ایران حفظ شده و اعتلا یابند تا همواره عزم و ارادۀ ملت ما را یارای بسط کلمه الله که هی العلیا است، باشد.

در این مقطع تاریخی از حیات اجتماعی و سیاسی ملت ایران، مهم‌ترین دقیقه و وظیفۀ وجودی و ایمانی آن است که کسانی پس از آن عزیزانِ همیشه زنده در نعیم معرفت و رضوان الهی، به جای ایشان، متصدی امور شوند که خَلَف صالح ایشان باشند و مرام و مسیر وجودی ایشان را با معرفت، عزم، خلوص و ایثاری بارز به پیش برند.

امید است، به لطف خداوند منّان، چنین باشد.