به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، خبرگزاری ایکنا با هدف بررسی رویکرد معارفی این ادعیه و تاثیرگذاری آنها بر انسان و حکمت دعا با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر؛ عضو هیئت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
رویکرد کلی دعاهای ماه مبارک رمضان بر چه معارفی متمرکز است؟
برای رویکردشناسی ادعیه ماه مبارک رمضان لازم است بگوییم که ادعیه این ماه در یک طیفبندی دقیق و ناظر به محتوا دارای طوائف متکثری هستند و در این طیفها نه تنها رویکردشناسی بلکه میتوان گفتمان حاکم بر دعا و نیایش را نیز استناد و اصطیاد کرد؛ لذا در نگاه اولیه و کلی ما با چند طائفه از دعا مواجهیم که توضیحاتی عرض میکنم.
طائفه اول: در دعای ابوحمزه از ابتدا با مسئله معرفتالله مواجهیم، آن هم معرفتی که در عالیترین درجه معرفتی تبیین شده است؛ در ابتدای این دعا میخوانیم: بِكَ عَرَفْتُكَ وَأَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَيْكَ وَدَعَوْتَنِى إِلَيْكَ. در همین فراز و فقره میبینیم که مثلا برهان صدیقین به معنای واقعی کلمه مطرح شده است؛ همان برهانی که ابن سینا در اشارات از آن سخن به میان آورده است و ملاصدرا آن را تقریر، تکمیل و تصحیح کرد و علامه طباطبایی در اصول فلسفه و روش رئالیسم در قالب اشارتی لطیف به آن پرداختند و البته حکما و علما چه قبل از علامه طباطبایی و چه بعد از آن بر آن شرح و بررسی نوشتند و در شرح دعای ابی حمزه نیز عالمان ربانی و عارفان صمدانی اهتمام بر این مورد ناب داشتند.
بک عرفتک از باب حدیث معروف «اعْرِفُوا اللَّهَ بِاللَّهِ» است یعنی از طریق خدا، خدا را شناختن همانگونه که در دعای صباح امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ، وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ و به تعبیر متعارف و مشهور، «آفتاب آمد دلیل آفتاب»؛ یکی از بلندترین معارف اسلامی در همین فقره و فراز اول دعای ابوحمزه مطرح شده است؛ بِكَ عَرَفْتُكَ وَأَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَيْكَ وَدَعَوْتَنِى إِلَيْكَ، وَلَوْلا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ. الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِى وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِى، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَسْأَلُهُ فَيُعْطِينِى. ما را راهنمایی کردی که ما از طریق خود تو به سوی تو حرکت کنیم و وَدَعَوْتَنِى إِلَيْكَ، یعنی دعوت کردی مرا به سوی خودت که همان مقام سالک الی الله و مقام عرفان نظری است و به تعبیر دیگر عرفان نظری، عملی و سلوکی در همین سه فقره اول این دعا مطرح است.
یا کمی جلوتر که برویم: وَأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسافَةِ، وَأَنَّكَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَكَ؛ یعنی بین ما و خدا در حقیقت، حجاب و فاصلهای وجود ندارد؛ سالکی که راهی کوی حضرت حق یا حقیقه الحقایق است، قریب المسافه است؛ وَأَنَّكَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ؛ از طریق حضرت حق یا مسلوک الیه و معبود و معشوق حجابی وجود ندارد و هر حجابی هست از ناحیه سالک و بندهای است که رونده راه برای نیل به هدف هست.
به تعبیر لسان الغیب شیراز: میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
معارفی از این قبیل در عمیقترین لایههای معارف ادعیهای و نیایشهای دینی و اسلامی مطرح شده است و همینطور وقتی به فقرات و بخشهای دیگر این دعا بنگریم باز چنین معارفی وجود دارد
طائفه دوم: دعای سحر که از امام باقر(ع) وارد شده است مملو از عرفان به خدا، طلب خدا و خدا را خدا خواستن یا به بیان دیگر از خدا جز خدا را نخواستن است؛ بنابراین در تمام دعای سحر، سخن از جمال و جلال الهی و اسماء حسنای الهی است. تنها دعایی است که سخن از بهشت و جهنم و ماسوی الله نیست.
طائفه سوم: در دعای افتتاح با وجود فقرات گوناگون، همه آن دعا به نوعی ما را به خاتم الاوصیاء و حضرت بقیت الله الاعظم(عج) و دولت کریمه او متصل میکند یعنی در واقع ارتباط ما با انسان کامل است؛ در دعای ابوحمزه و دعای سحر ما با توحید به معنای واقعی کلمه و بقیه اصول اعتقادی هم مواجهیم و در دعای افتتاح با موحد و انسان کامل روبرو هستیم یعنی ما باید از طریق انسان کامل به توحید ناب دست یابیم.
طائفه چهارم: در ادعیه معروف و مشهور روزانه ماه مبارک رمضان که معمولا بعد از نماز ظهر و عصر خوانده میشود؛ شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس …؛ سخن از ماه مبارک رمضان و جایگاه این ماه و نزول قرآن و لیله قدر است ولی در دعای دوم ارتباط انسان با مجموعه بشریت و انسانهای روی زمین مطرح است نه فقط مؤمنین و مسلمین و امت پیامبر و محمدیه(ص): اللهم ادخل علی اهل القبور السرور، اللهم اشبع کل جائع، اللهم اکس کل عریان و … بیانگر آن است که ما باید دید جهانی، فراملی و بالاتر بینالمللی پیدا کنیم یعنی از خود فراتر رفته و به «جز من» بیاندیشیم و «جز من»، گستره گستردهای دارد و بسیار وسیع و شامل است و همه آدمیان را در برمیگیرد و در اینجا رنگ پوست و اینکه فلانی سیاه و سفید و سرخ است مطرح نیست. زبان برچیده میشود؛ اینکه فلانی ترک است یا فارس و عرب و عجم؛ صنف و طبقات هم مانند اینکه فردی کارگر و دیگری مهندس و دکتر و … است اصلا فرقی ندارد و رنگ و نژاد و زبان و اقشار مختلف مدنظر نیست؛ اللهم فک کل اسیر، اللهم اکس کل عریان؛ اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین؛ در تمامی فرازهای این دعا سخن به نحو موجبه کلیه است.
طائفه پنجم: طیف دیگری از ادعیه که خواندن آن مستحب است مانند دعایی که خدایا توفیق رفتن به حج را در این سال و سالهای بعد عطا کن(اَللّهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیتِک الْحَرامِ فِی عامی هذا وَفی کلِّ عامٍ ما اَبْقَیتَنی فی یسْرٍ مِنْک وَعافِیةٍ، وَسَعَةِ رِزْقٍ، وَلا تُخْلِنی مِنْ تِلْک الْمواقِفِ الْکریمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ، وَزِیارَةِ قَبْرِ نَبِیک صَلَواتُک عَلَیهِ وَآلِهِ).
لذا ما چند طیف از طوایف مختلف ادعیه رمضانیه را مطرح کردیم و هرکدام از این طیفها، رویکرد خاص و گفتمان خاص خود را دارد و این هم نکته دقیق و قابل تامل و تدبر است.
طائفه ششم: دعای جوشن کبیر است، دعایی که با اسمای حسنای الهی مواجهیم و هدف خواندن صرف اسمای الهی نیست، بلکه تخلق به اسمای الهی و مجلا و مظهر آنها شدن است. بنابراین معلوم میشود که طوائف گوناگون ادعیه ماه مبارک رمضان هر کدام گفتمان و رویکرد خاصی داشته و ما را بدان رهنمون هستند.
به طور کلی دعا و به خصوص ادعیهای که توضیحاتی درباره آن فرمودید چه آثار معرفتی دارند؟
آنچه در مجموعه ادعیه ماه رمضان باید مطرح کنیم، این است که این ادعیه، ۳ ساحت کلی و کلان انسان را در برگرفتهاند؛ ساحت فکری، اعتقادی و معرفتی که به ساحت بینشی و نگرشی معروف است؛ ادعیه، بینشساز و نگرشساز هستند و ابعاد بینشی و معرفتی ما را عمق میبخشند یعنی هم به لحاظ استدلالی و برهانی و هم پیوند وجودی و عقیدتی، ارزشی و گرایشی؛ منشساز هستند یعنی خلقیات و روحیات ما را همین ادعیه میسازند و توسعه میدهند و رنگ و رایحه توحیدی و الهی به آن میبخشند همچنین ساحت کنشی و عملی دارند یعنی اعتقادیات، اخلاقیات و افعال و اعمال را رقم میزنند؛ افعال و اعمال متناسب با اخلاق الهی که سرجمع آن «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ» است؛ این نکته بدیع و عمیقی است که باید به آن توجه داشت.
ادعیه تاثیرات اعتقادی، اخلاقی، معنوی و رفتاری و عملی دارد؛ اعتقادساز و اعتقادپرور و اخلاقساز و اخلاقپرور، عملساز و کنش و فعلپرداز است و همه این ساحات اصلی وجودی انسان را میسازد و هم ساختن در آن است و هم نوسازی معرفتی و معنوی به این معنا که ما در هر سال ماه مبارک رمضان یکبار دیگر خودمان را بازسازی اعتقادی و نوسازی معنوی میکنیم و هر سال لباس اعتقادی نو و جدید و لباس اخلاقی، معنویث و تربیتی و روحانی نو را بر اندام خودمان میپوشانیم و زیستار و سبک زندگی ما اگر بر حسب طولی نگاه کنیم مراتب و درجات بالاتر و برتری نسبت به سالهای قبل پیدا خواهد کرد و البته باید چنین باشد.
به تعبیر دیگر این اعیه در هر سال ثمرات و فواید مخصوص خود را دارند گرچه دعاها همان دعاهای گذشته است و دعای سحر همان دعای سحر و ابوحوزه همان ابوحمزه است و دعای جوشن کبیر همان دعایی است که انسان را به اسماء الهی آشنا میکند و قرار است ما مصداق و مجلای این اسماء قرار بگیریم و یا دعای قرآن به سر گرفتن و … که طیفبندیهای متکثری دارد؛ این دعاها همان دعاهایی است که ۵ سال و ۱۰ سال قبل میخواندیم ولی هر سال نسبت به قبل، عمق بیشتری پیدا میکند و براساس ظرفیت وجودی ما اگر واقعا بصیر و آگاه و اهل درسآموزی باشیم در ما تاثیرات معرفتی نوآمدی دارند.
حکمت دعا برای همه انسانها و حتی برای همه مخلوقات چیست؟
اولا دعا در متن فطرت و سرشت انسان نهفته است و کسانی که حتی ممکن است الحادی باشند و الهیاندیش هم نباشند یعنی جهانبینی الحادی داشته باشند باز درون خودشان زمزمه و راز و نیازهایی دارند. یکی از حکمتهای دعا برای مخلوقات این است که ما در خود محدود نشویم و نمانیم و بدانیم ما در جامعه و جهانی زیست میکنیم که سرنوشت آنان در سرنوشت ما و سرنوشت ما در سرنوشت آنان دخیل است لذا همه انسانها باید برای همدیگر حتی برای غیرانسانها و سایر مخلوقات مانند آنچه در محیط زیست ما وجود دارد، دعا کنیم زیرا همه عالم زندگی و پویایی و حیات دارند شنوا و بینا و ناطق هستند و ما نطق آنان را نمیشنویم.
جهان براساس آیات بینات قرآن زنده و بیدار است و قوانین خاصی بر آنها حاکم است؛ دعا برای آنها به خود ما برمیگردد و اگر برای دیگران از همنوعان خود هم دعا کنیم نیز به خودمان باز خواهد گشت؛ حضرت زهرا(س) فرمودند: اَلْجَارَ ثُمَّ الدَّار»؛ اول برای دیگران دعا کنید و بعد به خود و خانواده خودتان، زیرا نگاه به دیگران ما را از منیت و همه چیز را برای خود خواستن جدا میکند و به ما قدرت عدالت اجتماعی و مواسات و بهرهرسانی به دیگران اعطا میکند و دیگران هم نسبت به ما این حکم را دارند.
حکمت دیگر این است که اگر من با زبان خودم گناه کردهام و به همین خاطر دعایم محبوس شود: اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ. اما دیگرانی که برای ما دعا میکنند، این تعامل و ترابط سازنده در اجابت و استجابت دعا مؤثر است لذا حکمت دعا در ارتباط خود با خدا، با خود، با خلق و خلقت خداوند تصویر و تبیین جامع و جاذبی پیدا میکند.