ریشه شکل‌گیری نهضت اسلامی در عصر حاضر، اندیشه امام است

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مشروح گفتگوی خبرنگار جماران با حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت‌پور عضو هیأت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه و قائم­ مقام رییس هیأت حمایت از کرسی های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره در پی می آید:

این روزها شاهدیم که در پرتو نارضایتی‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، امام خمینی(ره) به عنوان مقصر تمام مشکلات از سوی برخی افراد و حتی نخبگان جامعه معرفی می‌شود، تا جایی که اخیراً یادگار امام در سخنانی از این موضوع انتقاد کرد و گفت: «در مقابل برخی که می‌گویند سرمنشأ همه مشکلات، انقلاب ۵۷ است باید پاسخ داد که اصلاً چرا می‌گویید انقلاب ۵۷؟ بگویید انقلاب مشروطه. چرا هر کسی دلش می‌گیرد بازۀ زمانی آن را به ۴۴ سال قبل می‌‌برد؟ اتفاقاتی در هر بازۀ زمانی افتاده که مسئولیتش با متصدیان آن دوره است اما بعد از آن دوره، به قدری فراز و فرود بوده که مثلاً مگر می‌توانید تمام جزئیات وضع موجود را به سه دوره قبل وصل کنید؟ در حالی که در خصوص کلیت انقلاب، همه سختی‌ها را به ده دولت قبل وصل می‌کنید. معرفی اصل انقلاب و اندیشۀ امام به عنوان علت‌العلل مشکلات کنونی، در صورتی صحیح است که بتوان با استدلال به اثبات رساند که وضع موجود نتیجه منطقی، قطعی و ناگزیر آن مسیر است. اما اگر معتقد باشیم که وضع موجود حاصل اتفاقات انحراف از آن مبانی است دیگر نمی‌توان تمام گذشته را تخطئه کرد و زیر سوال برد.»

تحلیلی که از یادگار حضرت امام اشاره کردید، یک بخش از مسأله است، یعنی ما می‌پذیریم که در مسیر انقلاب و حرکت ممکن است احیاناً اتفاقاتی بیفتد که مورد نظر و جزء برنامه‌های امام نبود یا اینگونه نبود که عملکردی ایشان داشته باشد که چنین نتیجه‌ای دهد. اما بعدها کسانی می‌نشینند و برخی از این اشتباهات و قدم‌های غیر استوار را به پای امام می‌نویسند. مثل اینکه پیامبر عظیم‌الشأن(ص) مسیری را برای امت اسلامی تعیین کردند و بعد از ایشان کسانی در قامت جانشین، صحابی و پیروان آن حضرت کارهایی کردند که ممکن است مورد تأیید نباشد.

برای نمونه، آیا چیزی که بعد از پیامبر(ص) به عنوان فتوحات اتفاق افتاد و کشورگشایی‌هایی که صورت گرفت مورد تأیید پیامبر(ص) بود؟ ممکن است کسی بگوید که اگر پیامبر(ص) در قید حیات بود یا حضرت امیر(ع) جانشینی به حق ایشان را ادامه می‌دادند، ما با چنین کشورگشایی‌هایی مواجه نمی‌شدیم. این‌ها حرف درستی است. کسانی که می‌خواهند امام و نهضت ایشان را تحلیل کنند دقیقاً باید مستند به رفتار و اندیشه امام سخن بگویند که الحمدلله در صحیفه نور، اسناد و مدارک موجود آن است. امام هم شخصیتی است که بیش از همه ما نگران عاقبت و آخرت خود بود و برای سربلندی ملت اسلام تلاش کرد. البته انسان جائزالخطا است باید بگوییم ایشان معصوم نبود، تلاش‌های بسیار نمایان کرد و جایی احیاناً بهتر بود که فلان رفتار را انجام می‌دادند. این‌ها در یک فضای منطقی قابل قبول است و کسانی که خودی انقلاب هستند با توجه به این نکته که اولاً باید بدانند سیره و اسناد چه می‌گوید و ثانیاً نسبت اعمالی که اتفاق می‌افتد با سیره و اسناد بسنجند و بر این اساس داوری کنند.

به نظر من مطلبی که از یادگار امام اشاره فرمودید، درست است. اما من نکته‌ دیگری اضافه می‌کنم و آن اینکه، ما وقتی یک سنت حسنه و صدقه جاریه‌ای را از امام به نام انقلاب داریم، طبیعی است، نظامی که امام به پا کرده است هر چه نیکی و توفیق است، باید به پای ایشان بنویسیم و هر چه لوازم طبیعی انقلاب در مسیر پیشرفت است قاعدتاً بعضی‌ که به هر دلیل اصل این نهضت را مورد خدشه قرار می‌دهند و در اختلافاتی که با اصل انقلاب پیدا می‌کنند، کینه و بغض خود را بر سر امام، یادگاران امام و مسیری که ایشان ترسیم کردند، پیاده کنند. اینکه انتظار داشته باشیم کسی خشمی به امام نکند یا ابراز غیضی نسبت به امام و مواضع امام نداشته باشد، جای تعجب دارد.

در قرآن جزء اولین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شد، آیات سوره قلم است. سوره قلم دومین سوره‌ای است که در مکه بر پیامبر(ص) نازل شد. این سوره آیه مشهوری دارد که برای همه ما درس‌آموز است: «وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُون». کسانی که کافر به انقلاب دینی تو هستند، کسانی که کافر نسبت به دینی که تو دعوت می‌کنی هستند، هر وقت قرآن را می‌شنوند، می‌خواهند با چشم‌شان تو را بکشند و زمین بزنند و می‌گویند پیامبر(ص) دیوانه است! قرن‌ها از حیات مبارک پیامبر(ص) گذشته است اما امروز قرآن‌سوزی می‌شود و این غیض را از پیامبر(ص) دارند. پیامبر(ص) را پریشان‌گو می‌گویند، قرآن وی را می‌سوزانند.

آیا کسی ایمان به انقلاب دارد و منتقد برخی از اشکالات است؟ یا کافر به اصل انقلاب شده و منتقد امام و رفتارهای ایشان است و می‌خواهد مسئولیت کل انقلاب و حرکت انقلاب را به دوش امام بگذارد؟ من معتقدم برگشت بخشی از مخالفت‌ها و ابراز نارضایتی‌ها و کینه‌ورزی‌ها به این است که برخی از اصل انقلاب گذشته‌اند. اگر تحلیل درستی از مواضع برخی از اشخاصی که امروزه امام را زیر تیغ خشم خود قرار می‌دهند داشته باشیم، کاملاً نشان می‌دهد که از انقلاب گذشته‌اند، نه اینکه مومن به انقلاب است و نسبت به برخی اشکالات، موضع‌گیری دارد. خوب است این جهت را هم توجه کنیم. هر زمان کینه با انقلاب باشد، کینه با خمینی است در غیر این صورت انقلاب، انقلاب خمینی نیست.

من به همه خوانندگان عرض می‌کنم که بر اساس روایت «من سنّ سنّه حسنه کان له اجر من عمل بها الی یوم القیامه» اگر بنا باشد که همه حسنات انقلاب به پای امام نوشته شود، بر همین اساس اگر الان انقلاب در مسیر رسیدن به قله‌ها حرکت می‌کند، به میزانی که انقلاب خمینی در حال پیشرفت است، کینه به امام خمینی(ره) بیشتر خواهد شد و این بسیار طبیعی است. اگر شما انتظار داشته باشید کسانی که کفر به انقلاب داشته باشند به امام توهین نکنند، جای تعجب دارد. انقلاب در مسیر پیشرفت و تبدیل شدن به قدرت جهانی است. امروز همه نقشه‌های استکبار در منطقه زمین می‌خورد.

امروز یکی از بازیگران صحنه منطقه، بلکه جهان و حدأقل جهان اسلام، ایران است و این محصول نهال قوی و مستحکمی است که امام بنا کرد و الان تبدیل به یک درخت تناور می‌شود. وقتی که به قدرت جهانی تبدیل می‌شویم و در این مسیر هستیم، هزینه می‌دهیم، و حرکت رو به قله، هزینه دارد. حرکت هم بالا و پایین دارد همه‌اش که از جنس پیروزی نیست، مواردی پیش می‌آید که تلخی دارد؛ تلخی‌های جنگ و تلخی‌های تحریم آمریکا که در دوره امام اتفاق افتاد. این مشکلات کام مردم را تلخ می‌کند اما شیرینی آن به این است که می‌دانند غیض دشمن و افراد کافر به انقلاب را برمی‌انگیزنند.

آیه ۲۱۴ سوره بقره می‌فرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‌ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریب» آیا شما خیال می‌کنید به بهشت آرزوها و روزی که سراسر نعمت و آرامش و استقرار بر لذت‌های پاک است می‌رسید، در حالی که اتفاقاتی که بر امت‌های قبل افتاد، بر شما نمی‌افتد؟ سنت و سیره خداوند در رساندن افراد به قله‌های آرامش همین است. انواع رنج‌ها، سختی‌ها و تلخی‌ها متوجه‌ مومنان شد، آن قدر فشارها زیاد شد که همه‌ آن‌ها متزلزل شدند. حتی پیامبر(ص) و همراهان ایشان گفتند: پس یاری خداوند چه زمان می‌رسد؟ «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریب». وقتی شما به این حجم از فشار می‌رسید منتظر یاری خداوند باشید.

هر پدیده اجتماعی این‌گونه نیست که سختی و مشکل نداشته باشد

هر پدیده اجتماعی این‌گونه نیست که سختی و مشکل نداشته باشد. این گونه نیست که سخن مهم یا کار بزرگی از امام داشته باشیم و همه در آن همراه باشند، یا در این مسیر برخی اشکالات جزئی، اشتباهات طبیعی و تصمیمات موردی که ناشی از عدم احاطه به تمام جوانب است، پیش نیاید. برخی‌ مثل مگس دنبال این هستند که چند اشکال جزئی حتی از رهبران، مدیران و روسای جمهور بگیرند، مگر این‌ها به تمام جوانب احاطه دارند؟ حضرت امام در قضیه نهضت آزادی فرمود: من اشتباه کردم که کار را به دست این‌ها دادم. یا رهبر معظم انقلاب فرمود: ما در مسئله کنترل جمعیت و تحدید نسل اشتباه کردیم و مسئولیت آن را هم بر عهده گرفت. چه اشکالی دارد؟ وقتی که من بر تمام جوانب احاطه ندارم ممکن است اشتباه کنم، معصوم که نیستم و پدیده‌های اجتماعی اصولاً این‌گونه هستند. زمانی که من ارزیابی می‌کنم، روی چند مورد اشتباه تأکید نمی‌کنم تا بر اساس آن کلیت حرکت امام را زیر سوال ببرم.

امام در قضیه نهضت آزادی چرا به آقای محتشمی نامه نوشت؟ امام چرا مدارا نکرد؟ بله، به نظر جنابعالی امام مدارا نکرد، اما درباره هزاران مسئله‌ای که امام بردباری نشان داد، چطور؟ ما نسل امام و انقلاب هستیم، امام برای اینکه ما به نتیجه برسیم بسیار تحمل کرد. امام تحمل کرد تا نوجوانان و جوانان به نتیجه برسند. چه قدر ما اشتباه کردیم و امام به بزرگی خود مثل باغبان مهربان، اشتباهات ما را تحمل کرد تا آرام آرام به مهارت‌های لازم رسیدیم. شما این‌ها را ببینید، بعد بفرمایید که اگر «فلان اتفاق نمی‌افتاد یا فلان اشتباه نمی‌شد…»؛ مانعی نیست.

حضرت امام به شدت مسئله وحدت جهان اسلام را مطرح می‌کردند

در زمانی که حضرت امام به شدت مسئله وحدت جهان اسلام را مطرح می‌کردند در شرائطی که مقام معظم رهبری یگانه راه حل جهان اسلام را وحدت امت اسلامی می‌دانستند، تکفیری‌ها کار خود را شروع کردند و بیاناتی از حضرت امام در کتاب بیع نسبت اهل سنت و یکی از همسران پیامبر(ص) را برداشتند یا مباحثی که در نجف در درس داشتند را درآوردند و به گستردگی پخش کردند که هدف انقلاب امام این مباحث است و شیعیان دشمن اهل سنت هستند. امام در گذشته به عنوان فقیه و در شرائط خاص، یکسری مسائل را مطرح کردند اما زمانی که جهان اسلام را دیدند و در فضایی که به جوانب احاطه کامل پیدا ‌کردند قطعاً از سخنان قبل برگشتند و اگر امام در شرائط فعلی بودند فلان فرمایش را نمی‌فرمودند. چه مانعی دارد به جایی برسیم که بگوییم به فرمایش مقام معظم رهبری، جسارت به افراد محترم نزد اهل سنت گناه بزرگی است؟ ممکن است من روزی یک نگاهی داشتم اما الان که فضا بازتر شده، از موضع قبل عبور کنم.

بنابراین، اگر اهل انصاف هستند، منصفانه برخورد کنند و وقتی می‌خواهند منصفانه برخورد کنند باید ثمرات را ببینند. امروز ما به قدرتی تبدیل شده‌ایم که نمی‌توانند ما را نادیده بگیرند. امروز به یک جریان اجتماعی در عرصه جهانی تبدیل شده‌ایم که ابرقدرت‌ها و مستکبرترین نظام‌ها ما را تحمل نمی‌کنند و این ثمره نهضت امام خمینی(ره) است. امروزه همه دستگاه‌ها تلاش می‌کنند تا مردم ما را زمین بزنند، مردم را از انقلاب دلسرد کنند و فشارها را بر ما تحمیل می‌کنند.

نهضت امام یک جریان رو به جلو و موفق است

اگر ما جریانی بودیم که خودمان، خودمان را نابود می‌کردیم چرا دشمن مشکلات را بر سر ما آوار می‌کند؟ چرا این قدر علیه ما تحریف می‌کند؟ پس معلوم است که نهضت امام یک جریان رو به جلو و موفق است که دشمنان نگران آن هستند و این همه حقد و کینه علیه امام و نهضت ایشان دارند. بله امکان دارد چند مورد مصداق پیدا شود که من در تحلیل مصداق‌ها حرف دارم. نمی‌گویم که برداشت من درست است اما ممکن است زمانی که در شرائط و اقتضائات امام قرار بگیرید، بگویید دقیقاً همان موضع درست است. وقتی که امام نهضتی را برپا می‌کند و در مسیر نهضت روزانه با صدها چالش مواجه می‌شود و باید به سرعت تصمیم‌ بگیرد، این‌که انتظار داشته باشیم همه تصمیم‌ها معصومانه باشد، تصور غلطی است.

اینکه بیان کنیم احیاناً هیچ اتفاق و اشکالی در رفتار موردی و شخصی افراد پیش نیامده است یا اینکه مطلق‌گرایی کنیم، اشکال دارد چون مانع پیشرفت ما می‌شود. باید رفتارهای گذشته را تحلیل کنیم و از آن، برای روزهای پس از تأسیس، تجربه و مهارت بیاموزیم. امام مؤسس بود و روزانه درباره مسائلی باید تصمیم می‌گرفت. گاهی برخی گروه‌ها مثل نهضت آزادی ـ که دیدم در برخی نوشته‌ها آمده ـ واقعاً عرصه را تنگ کردند. مگر نهضت آزادی‌ها و افراد وابسته به آن‌ها نبودند که می‌‌خواستند رابطه با آمریکا ـ با کشوری که با ملت ایران دشمنی می‌کند ـ را تسهیل کنند‌؟ مگر در همین جمعیت کسانی به فکر کودتای نوژه نبودند؟ پس امام درست دید، ما درست ندیدیم.

امکان دارد یک انسان متدین به دلیل عدم آگاهی، بصیرت و بینش لازم نسبت به دشمن، از همان راهی که وارد می‌شود فریب بخورد. مگر حضرت آدم، فریب ابلیس را نخورد؟ به وی اعتماد کرد و چوبش را خورد. نیروهای نهضت آزادی متدین بودند و شخصیت‌هایی داشتند که برای اسلام و ترویج دین در بین اهل دانش زحمت کشیدند، اما دقیقاً ممکن است به دلیل برخی ضعف‌ها اشتباهاتی کنند و اگر بر مواضعی اصرار کنند، حتی در اصل اسلامیت آنان تردید ایجاد شود.

چرا ما نباید مواضع امام را در آن زمان و بستر فرهنگی و اجتماعی درست تحلیل کنیم تا سپس به خاطر چند مورد که نمی‌پسندیم، بگوییم هر چه بلا سر ما آمده از امام خمینی(ره) است؟!

برای نمونه، مجاهدین خلق اعلام جنگ کردند و از مواضع خود برنگشتند. بنابراین یکسری تصمیمات در مسیر انقلاب‌ گرفته می‌شود و به دقت باید در جا و زمان خود تحلیل شود.

منافقین هزاران نفر را ترور کردند.

بله، من آن زمان مجروح و در بیمارستان فیروزگر بستری بودم که این‌ها در خیابان طالقانی درگیری‌های نظامی را شروع کردند، با شعارهای تندی که علیه شهید بهشتی سر می‌دادند، به آدم‌کشی رو آوردند و قبل از آن تعدادی از بزرگان را ترور کردند. لذا به جریان محارب تبدیل شدند. حضرت علی(ع) برای اینکه چشم فتنه را کور کند، چهار هزار نفر از خوارج را در یک روز کشت.

باید اسناد را بررسی کنند و بگویند که حرکت تند یا کند بوده است و لازم است مسائل را در زمان خود بررسی کرد. بزرگترین اشتباه این است که ما وقتی می‌خواهیم تحلیلی از مسائل دوره امام داشته باشیم، آن‌ها را بدون توجه به اقتضائات محیطی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود، در زمان خودمان تحیل کنیم.

چگونه می‌توانیم فضای خمینی‌ستیزی را شکست و میان شخصیت امام و وضع کنونی تفکیک ایجاد کرد؟

تصور من این است که از وضع کنونی تحلیل دیگری داشته باشیم و پرونده دیگری برای آن کنیم، اما تمرکز من روی شخص و دوره امام است. اگر کسی می‌خواهد امام را تحلیل کند ایشان را در دوره خود تحلیل کند. امام را با خواست‌ها، اهداف، سیره و چالش‌هایی که اطراف ایشان را گرفته بود باید تحلیل کرد، نظام مستقری وجود نداشت و امام باید به جای همۀ نظام تصمیم می‌گرفت.

از سوی دیگر امام مشاورین توانایی نداشت. انسان در آن شرایط تصمیم می‌گیرد و منِ بیرون از گود، امام درون گود را در آن فضای تنهایی که باید برای همه چیز فکر می‌کرد تحلیل کنم، اما چگونه تحلیل کنم؟ اینکه شرایط مستقر و آرامشی که الان داریم را برای تحلیل رفتار امام در آن زمان، معیار قرار دهم اشتباه بزرگی است که ممکن است باعث شود برخی از دلسوزان خام را از مسیر انقلابی‌گری فاصله دهد. اما در شرایط کنونی که انقلاب پیش رفته است هر آنچه که امام بیان کرده‌اند و به عنوان رویه و روش خودشان داشته‌اند را باید معیار قرار داد و سهم امام را در پیشرفت به اندازه سیاست‌گذاری و هدف‌گذاری‌های ایشان تعیین کرد.

اینجا از منتقدین سؤالی دارم، آیا دقیقاً همه افرادی که در زمانه‌ای همراه امام بودند یا همراه پیامبر(ص) بودند، تضمینی وجود دارد که دقیقاً بعد از این‌که آن دوره می‌گذرد، در میثاق‌های خود باقی بمانند؟ چه قدر انسان بوده‌اند که چرب و شیرین دنیا آن‌ها را فریب داده است. چه قدر انسان‌هایی بوده‌اند که فشارهای پس از آغاز حرکت را نتوانستند تحمل کنند. گروهی تاب مقاومت را نداشتند، گروهی اساساً اهل مقاومت نبودند و گروهی تصویر درستی از پیشرفت و نهضت امام نداشتند. این‌هایی که الان کشور را اداره می‌کنند یا نقشی در نهضت دارند ممکن است با صلابت، مقاومت و قدرت روحی حضرت امام هم‌افق نباشند، اشتباهاتی مرتکب شوند و رفتاری انجام دهند که نباید، یا فشاری بر مردم بیاورند که نباید؛ این‌ها ممکن است اتفاق بیفتد. ما نباید این‌ها را بر دوش حضرت امام بگذاریم.

گروهی هم نشسته‌‌اند و یکسری تصورات ذهنی و نگاه ایده‌‌آلیستی به مسائل دارند و نگاه طبیعی، درست و منطقی‌شان را از دست داده‌اند، روی کاغذ می‌گویند فلان جور باید شود و برای اساس تصویر ذهنی و روی کاغذی ادعا می‌کنند که انقلاب را ارزیابی می‌کنیم. در حالی که واقعیت و شرائط را نمی‌بیند و بار انتقاد بر نظام را بالا می‌برند. اینکه نظام اشکالی نداشته باشد مطلبی است، اما اینکه باری بیش از حد از اشکالات روی نظام گذاشتن، مطلب دیگری است. بر اساس نگاه رئالیستی و واقع‌گرایی، شما می‌توانید ده انتقاد داشته باشید اما بر اساس نگاه ایده‌آلیسیتی، انتقادها به صد می‌رسد و ۹۰ اشکال بی‌جا را متوجه انقلاب می‌کنید.

لذا اگر کسی بر اساس نگاه ایده‌آلیستی و تصورات ذهنی خود انتقاد می‌کند، اگر امام در قید حیات بود این انتقادات را هم داشت، اما اگر نگاه رئالیستی دارد می‌گوید من در جریان انقلاب همراه هستم و مسیر و ساختارها درست است ولی به فلان روشی که الان در انتخابات است انتقاد دارم یا فرض کنید برخی از متفکرین کنار گذاشته می‌شوند، انتقاد دارم. چه اشکالی دارد؟ حرف درستی است، اما این قدر نیست که کسی بیاید و تبدیل به گذر از انقلاب و ضد انقلاب شود.

می‌خواهم عرض کنم که اگر منتقدین از اصل انقلاب گذشتند تصور نشود که با تفکیک بین مشکلات امروزِ انقلاب و عدم توجه آن به حضرت امام مشکل این‌ها حل می‌شود؛ این‌ها از انقلاب گذشته‌اند. وقتی کسی از انقلاب می‌گذرد ادبیات و پیگیری از انتقادات وی فرق می‌کند، بین امام و مقام معظم رهبری و دیروز و امروز فرق نمی‌گذارد، همه ما را با هم نمی‌خواهد و همه ما را با هم در برابر خواست‌ها و تصورات خود قرار می‌دهد. لذا باید بین‌ این‌ها تفکیک قائل شد و نترسید از اینکه گفته شود برخی از انقلاب گذشته‌اند؛ چه انقلاب از مشروطه باشد، چه از ۱۵ خرداد باشد، چه از بهمن ۵۷ باشد، چه بعد از دفاع مقدس باشد، چه در دوره سازندگی باشد، چه پس از دوره سازندگی باشد، برخی از همه این‌ها گذشته‌‌اند و معتقدند که ما باید همانی می‌بودیم که بازی‌های قدرت را پذیرفته است، در بازی قدرت آهسته می‌آید و آهسته می‌رود تا کسی به او تعرضی نداشته باشد، استکبارستیزی نکند، سری که درد نمی‌کند دستمال نبندند و هارمونی‌های فعلی جهان را به هم نریزد.

اگر این طور باشد ما مقصرترین افراد روزگار هستیم در حالی که ما آمده‌ایم تا ممهّدین ظهور بقیه‌الله الاعظم(عج) باشیم و تلاش کنیم تا ظرفیت جهانی و ظرفیت شیعه را برای تحمل مشکلات در کنار بقیه الله الاعظم(عج) بودن را آماده کنیم. با وجود برخی خطاها، مسیر ما این است که می‌رویم، باید مسیر کلی انقلاب را رفت و اگر بنا است اصلاحی شود از طریق امر به معروف و نهی منکر و نظارت عمومی ـ به رغم هزینه‌های آن ـ تعقیب و پیگیری شود.

اینکه کسانی از امام برای توجیه رفتار خود، سوء استفاده کنند، طبیعی است

به نظر شما آیا عملکرد عده‌ای که به قول یادگار امام، از امام دفاع نمی‌کنند که از امام دفاع کنند، بلکه امام را سند اعمال خود می‌کنند، چه قدر در شکل‌گیری این فضا به ویژه در میان نسل جوان موثر است؟

اینکه کسانی از امام برای توجیه رفتار خود، سوء استفاده کنند، طبیعی است؛ از قرآن و روایات هم سوء استفاده می‌شود. داعش ستم بزرگی که در جهان کرد و تصویر مشوهی که از اسلام نشان داد، مگر جز به سیره خلفا و آیات قرآن تمسک کرد؟ این‌که افراد از امام تفسیر به رأی کنند یا «یؤمن ببعض و یکفر ببعض» باشند، بخش مهم اندیشه امام را کنار بگذارند و چند مورد که به دردشان می‌خورد را انتخاب و برجسته کنند و روی دست بگیرند، حتماً اتفاق می‌افتد. من در این بخش با یادگار امام همراه هستم و فرمایش ایشان بسیار متین است.

برخی ممکن است رفتاری کنند که کل جهان‌بینی، بینش و سیره امام نیست؛ بلکه سیره منتخب است، این همیشه اتفاق می‌افتد. یعنی تحریف اندیشه و نگاه امام و مقام معظم رهبری ممکن است،اتفاق بیفتد. از طرف دیگر امکان دارد برخی مقام معظم رهبری را مصادره کنند. ممکن است برخی با سندسازی از اندیشه حضرت امام و مقام معظم رهبری، بخواهند ایده و بازی سیاسی و اجتماعی خودشان را توجیه کنند، این حتماً اتفاق می‌افتد و درباره قرآن هم وجود دارد.

اینکه پیامبر(ص) می‌فرماید: «من فسّر القرآن برأیه فلیتبوء مقعده فی النار» کسی که بر اساس خواست خود تفسیر به رأی می‌کند، نشیمنگاه خود را در آتش آماده ببیند، درباره امام هم جاری است. اگر کسی امام را بر اساس خواست خود تفسیر کند، خود را برای آتش آماده کند. اگر کسی از پیش خود درباره مقام معظم رهبری تفسیر به رأی کند، خود را برای جهنمی شدن آماده کند. این‌ها حقائقی است که باید به آن توجه کنیم. تذکر یادگار امام، درست و به جا است و باید همه ما هوشیار باشیم که حضرت امام تحریف نشود.

ریشه شکل‌گیری نهضت اسلامی در عصر حاضر، اندیشه امام است

اندیشه حضرت امام و وصیتنامه الهی- سیاسی امام باید دائماً جلو چشم ما باشد

با توجه به مسئولیت‌هایی که در حوزه داشتید، به نظر شما مسئولیت گروه‌های سیاسی به ویژه حوزویان در قبال تبیین اصول فکری و عملی حضرت امام چیست؟

ریشه شکل‌گیری نهضت اسلامی در عصر حاضر، اندیشه امام است و اندیشه ایشان اصل است. اندیشه حضرت امام و وصیتنامه الهی-سیاسی امام باید دائماً جلو چشم ما باشد و از آن غفلت نشود. اگر امام در مقدمه وصیتنامه می‌فرماید که ما افتخار می‌کنیم صحیفه سجادیه متعلق به ما است و در کنار قرآن، عترت را داریم و به عترت افتخار می‌کنیم، ما امروز به امام افتخار می‌کنیم. آن چیزی که امروزه جهان را تغییر می‌دهد اندیشه حضرت امام است. اینکه مقام معظم رهبری می‌فرماید: «این انقلاب بدون نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست» یعنی سند این انقلاب، امام است. اگر می‌خواهیم انقلابی باشیم و در خط نهضتی که ایشان بنا کرده بمانیم باید دائماً نسبت به بازخوانی، تحلیل و امتداد اندیشه امام، هوشیارباشیم و جامعه را هوشیار کنیم.

به دلیل اینکه این انقلاب، انقلاب ایدئولوژیک و برآمده از اسلام و مذهب شیعه است، قاعدتاً از مهم‌ترین عناصر تبیین‌گر اندیشه امام، حوزه‌های علمیه و روحانیون هستند که باید بتوانند مواضع و اندیشه امام را در کوثر منابع اسلامی به خوبی بازیابی کنند و برای مردم توضیح دهند. اگر کسی بنا است الان پشت سر پیامبر(ص) باشد، کسی است که پشت سر امام است. اگر بنا است کسی پشت سر مولای متقیان علی علیه‌السلام باشد کسی است که امروز پشت سر امام است. اگر کسی بنا است پشت سر حضرت مهدی(عج) و منتظر واقعی ایشان باشد کسی است که پشت سر اندیشه حضرت امام است.

اگر امروز مسئولین عزیز، تلاشگران این میدان بزرگ، پاسداران، نظامیان، نیروهای فرهنگی و اقتصادی و همه، بنا است در خط پیامبر(ص)، حضرت امیر(ع)، ائمه اطهار علیهم‌السلام و خط اسلام ناب و مهدویت باشند و باید دقیقاً پای خود را جایی بگذارند که حضرت امام گذاشت. این واقعیتی است که باید مورد توجه باشد.

لذا اهمیت تبیین اندیشه امام از اینجا ناشی می‌شود که وقتی پشت سر حضرت امام حرکت کنیم، راه را گم نکرده‌ایم. از طرف دیگر رهبرانی که پشت سر حضرت امام حرکت می‌کنند راه را گم نمی‌کنند و مردمی که پشت سر رهبرانی باشند که دقیقاً پای خود را جای پای حضرت امام می‌گذارند راه را گم نمی‌کنند. اگر این قضیه این سطح از اهمیت دارد لازم است همه ما برای تبیین اندیشه‌های حضرت امام تلاش کنیم.

در بالاترین سطح، ائمه اطهار(ع) وقتی درست تبیین نشدند، تصوراتی به جای اندیشه ناب معصومین نشست و گروه‌های مختلفی مثل واقفیه، اهل غلو و زیدیه به وجود آمدند. یعنی نتیجۀ انشعاب‌ها، گذشتن‌ها و ندیدن‌های اندیشه‌های ناب، انحراف در آینده است. امروز انقلاب اگر بنا است دقیقاً در همان مسیری که امام برای ما ترسیم کرده، حرکت کند باید کاملاً در مقام یک جامعه نسبت به اندیشه حضرت امام هوشیار باشیم و باقی بمانیم.