آیت الله طالقانی معتقد بود معارف سیاسی قرآن جاودانه است

تفسیر قرآن کریم، با پذیرش گروهی از پیش فرض‌ها (مبناها) سامان می‌یابد و توجه به این مبناها، باید و نبایدهایی (الزامات و اصول) را برای مفسر پیش می‌کشد و در نهایت این الزامات نیز قواعدی را برای طی مسیر فهم و تفسیر قرآن، پیش پای مفسر می‌گذارد؛ از این منظر، در «تفسیر سیاسی» که مفسر در پی دستیابی به آموزه‌های قرآن کریم با گرایش به حیات سیاسی بشر است، با سه موضوع مبانی، اصول و قواعد رو به رو خواهد شد. که در اینجا در مواجهه با این عناوین، این پرسش پیش می‌آید که وقتی مفسر می‌خواهد با رویکرد و گرایش سیاسی به تفسیر بپردازد، همان مبانی و اصول عام تفسیری، برای فهم و تفسیر سیاسی نیز کفایت می‌کند یا گرایش سیاسی وی، مقتضی برخورداری از مبانی خاص و اصول ویژه ای در کنار مبانی و اصول عام و مشترک تفسیری است، و به دیگر بیان مفسر سیاسی با این پرسش مواجه است که رویکرد سیاسی اش در این موارد تأثیرگذار است یا فاقد اثر است.

قرآن کریم منبع جهان بینی هستی شناسی، خداشناسی، انسان شناسی و…. و مصدر اندیشه‌های مبنایی مسلمانان است و «تفسیر قرآن کریم» وسیله دستیابی به فهم روشمند و معتبر از تشریع الهی در عرصه‌های فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است؛ البته کشف گزاره‌ها و سامانه‌های سیاسی قرآن نیاز به روش دارد و بدون تفسیری روشمند، و دارای ارزش معرفتی معتبر، نمی‌توان به فهمی متقن از آموزه‌های مبنایی آن در گستره سیاسی و اجتماعی امیدوار بود، بنابراین لازم است مبانی و اصول چنین تفسیری ارائه شود؛ البته در مرحله نهایی، قواعد تفسیر سیاسی نیز باید مبتنی بر آن اصول، تولید و تفسیر سیاسیِ قاعده مند و روشمند ارائه شود؛ تفسیری که بتواند اعتبار و حجیت لازم را داشته باشد. اهمیت این مسئله زمانی روشن می‌شود که به موارد متعددی از تفسیرهای مادی‌گرایانه از قرآن اشاره شود که حاصل فقر مبانی و اصول مشخص و معتبر است. از متاخرین، شهید مطهری به خوبی متوجه این مشکل شده و با ذکر مبانی و برخی اصول، انتقادهای شدیدی به برداشت‌های سیاسی چنین گروه‌هایی وارد کرده است.

بر همین اساس به مناسبت سالروز رحلت آیت الله سید محمود طالقانی، خبرگزاری مهر با حجت الاسلام محمد عابدی عضو هیأت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه به گفتگو پرداخته است که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید:

*مبادی تفسیر سیاسی قرآن کریم کدام است؟

مبادی تفسیر سیاسی متنوع هستند مانند امکان تفسیر سیاسی، مشروعیت آن، ضرورت تفسیر سیاسی و… از این رو به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین مبادی تفسیر سیاسی که عموم مفسران قرآن گرا به آن توجه داشتند و در آثار آیت الله طالقانی نیز می‌توان آن را یافت، «ظرفیت ظاهری و باطنی، سطوح معنایی، و جری و تطبیقی آیات» است. زیرا می‌دانیم که قرآن و آیات اجتماعی و سیاسی‌اش ظاهر و باطن دارد و جری و تطبیق در آن جاری است. با وجود این ظرفیت، تعمیم‌پذیری عبارات و مدالیل سیاسی عصر نزول به عصر حاضر ممکن خواهد بود. ظرفیت بطن و سطوح معنایی قرآن، توان پاسخگوی آن به نیازهای بشری در دوران مختلف را به اثبات می‌رساند. امام صادق (ع) درباره حدیث نبوی «ما فی القرآن آیه الا و لها ظهر و بطن‌»، فرمود: «ظَهر همان مورد نزول آیه است و بطن تأویل آن، برخی در گذشته اتفاق افتاده و برخی هنوز نیامده است. قرآن مانند آفتاب و ماه در جریان است‌….».

*این مطلب را می‌توانید به صورت مصداقی بیان کنید؟

بله. برای مثال آیت الله طالقانی با تعمیم «حکومت طاغوتی» به «حکومت استبدادی»، توضیح می‌دهد که طاغوت به معنای لغوی و وسیع، هر خودخواه و سرکش بر اندیشه و آزادی و حق خلق است. وی چون در پی تحول جامعه و درمان تداوم استبداد در ایران بود، دلایل جامعه شناختی این پدیده جهل ملت به وظایف و حقوق، تبلیغ و القای شاه پرستی و تقدیس او؛ اختلافات دینی و سیاسی؛ قهر و ایجاد وحشت؛ استبداد طبقاتی را نیز با توجه و استفاده از آیات تبیین می‌کند.

در تفسیر آیه ۲۵۷ بقره به طرح تقابل «ولایت طاغوت» با «ولایت الهی» می‌پردازد و توضیح می‌دهد در هر جامعه‌ای فرد یا افراد اگر از ولایت خدا خارج شوند حتماً به ولایت طاغوت تن خواهند داد. بنابراین می‌توان «جاهلیت» را به «جاهلیت در عصر حاضر که انسان را محور قانون‌گذاری می‌داند، تعمیم داد. همچنین در اوایل سوره بقره، که ویژگی‌های کافران و منافقان بیان می‌شود، مانند این‌که در عین افساد، ادّعای اصلاح دارند: «وقتی به آنان گفته شود که در زمین فساد نکنید، می‌گویند: ما مصلحانیم» یا «هنگامی که با افراد با ایمان روبرو می‌شوند می‌گویند: ما ایمان آورده‌ایم ولی وقتی با شیطان‌های خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: ما با شماییم. فقط مسخره می‌کنیم». این آیات؛ هر چند در شرایط خاص و ویژه‌ای نازل شده، ولی اگر در هر عصر و زمانی، افراد یا گروه‌هایی این ویژگی‌ها را داشته باشند، از باب «جری و تطبیق» می‌توان آنان را مصادیقی برای این آیات دانست.

آیت الله طالقانی یکی از مشکلات برخی گروه‌های تفسیری را ناکام گذاشتن آیات از نقش هدایتی در حیات اجتماعی و سیاسی و جلب التفات مسلمانان به وظایف روز می‌داند

دومین از مبادی تفسیر سیاسی ایشان در حوزه ضرورت تفسیر سیاسی است؛ که از جمله آنها ادای تکلیف‌سیاسی مخاطبان امروزین قرآن است. با این توضیح که قرآن انسان را به انجام قوانین و الزامات الهی فرا می‌خواند، و از طرفی بخش مهمی از این احکام و حقوق متعلق به عرصه اجتماعی و سیاسی است. از این منظر کشف تکالیف و حقوق اجتماعی و سیاسی از قرآن و عمل به مطالبات خداوند و رسول (ص) از مهم‌ترین رسالت‌های مخاطبان آن است تا با اطاعت از مطالبات الهی، لوازم سعادت و تکامل را فراهم آورند. این انتظار زمانی برآورده می‌شود که بتوان از منظر نیازها و انتظارت سیاسی به قرآن نگریست و به پرسش‌های بشر در عرصه مدیریت حیات سیاسی پاسخ داد؛ و این نیز بدون شرح و توضیح و تفسیر قرآن میسور نیست و برای اهتدای جامعه، چاره‌ای جز تبیین مفاهیم و تفسیر معانی در این بعد از حیات مخاطبان نمی‌ماند. مراجعه به تاریخ تفسیر نیز نشان می‌دهد صحابه و مفسران به تفسیر آیات در حوزه مسائل سیاسی همچون خلافت و ولایت، مصداق ولی الهی، مشروعیت حاکم به نصب الهی، مسئله بغی، اعتراض و انتقاد و امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت ائمه مسلمین و…، در راستای ادای تکالیف و دستیابی به حقوق مخاطبان عنایت داشته‌اند.

آیت الله طالقانی یکی از مشکلات برخی گروه‌های تفسیری را نبود همین نگاه و ناکام گذاشتن آیات از نقش هدایتی در حیات اجتماعی و سیاسی و جلب التفات مسلمانان به وظایف روز می‌داند و می‌فرماید «بنگرید چگونه آیات را از وضوح و هدایت عموم و انطباق با وظایف روز خارج کرده‌اند، مثلاً تاویلات ملاعبدالرزاق کاشانی که در تفسیر آیه «اذهب الی فرعون انه طغی» فرمان به موسی برای جلوگیری از طغیان طاغی زمان است، و سنت پیغمبر بزرگی را درباره نجات امتی از طغیان، و راه روشن آن را می‌نمایاند، این مفسر عارف می‌گوید مقصود این است که موسی عقل به سراغ فرعون نفس برود».به دلیل همین ضرورت، صحابه و مسلمانان به رغم هزینه‌های اجتماعی و امنیتی و جانی از سوی حاکمیت جور، بر این کار اصرار داشتند تا حاکمان و شهروندان محدوده حقوق و تکالیف‌شان را بدانند.

ضرورت دیگر از نظر آیت الله طالقانی لزوم دسترسی به قوانین مدیریت حیات سیاسی است. می‌دانیم که مهندسی تدبیر حیات سیاسی بر مبنای اسلامی و قرآنی، زمانی ممکن است که طراحان و تدبیرگران به تشریعات قرآنی در این حوزه دسترسی داشته باشند تا زیرساخت‌های قرآنی توانمندی برای بناهای سیاسی ارائه دهند و این دسترسی با تفسیر مبتنی بر منظومه‌ای معتبر از مبانی، اصول و قواعد محقق می‌شود. برای نمونه «غایت حکومت» از این زیرساخت‌ها و الگوهای بناهای سیاسی است. تفسیر سیاسی توضیح می‌دهد «حکومت قرآنی چون هدفش فراهم آمدن مقدمات سیر الی الله و قرب به خدا و تکامل روحی و معنوی است، غایتش با انگیزه و غایات حکومت‌های مادی متفاوت است و روح معنویت و ارزش‌های اخلاقی در چنین حکومتی باید بر همه چیز سایه بیافکند و انگیزه‌ها فراتر از انگیزه‌های مادی باشد؛ زیرا هدف نهایی از تشکیل حکومت، بهتر زیستن، فراهم آمدن مقدمات برای سیر الی الله و قرب به خدا و تکامل روحی و معنوی است و این انگیزه‌ها نمی‌تواند با انگیزه‌های مردم و کارگزاران در حکومت مادی یکسان باشد».

همین‌طور با قطع پیوند بین زندگی جمعی بشر با حیات اخروی دیگر جایی برای تأمین مصالح اخروی و حفظ دین به عنوان بخشی از اهداف سیاست و حکومت باقی نمی‌ماند؛ در حالی که چنین اهدافی را در حاکمیت و سیاست مبتنی بر حیات اخروی می‌توان مشاهده کرد. آیت الله طالقانی جامعه مطلوب قرآنی را دارای این شاخصه‌ها می‌شناساند: شناخت سنت‌های الهی و مشروط بودن زندگی سعادتمند به حرکت جامعه طبق قوانین الهی؛ توحیدی شدن جامعه سیاسی؛ ترسیم مولفه‌هایی برای جامعه توحیدی؛ ضرورت انقلاب فکری در جامعه به عنوان مقدمه اصلاحات اجتماعی و سیاسی؛ مسئله تقوای اجتماعی علاوه بر تقوای فردی؛ سنت الهی بودن ِپیروزی اصلاحگران واقعی در همه عرصه‌های حیات. این شاخص‌ها بخشی از الگوی لازم برای طراحی بناهای سیاسی را در اختیار قرار می‌دهند.

*از تفسیر آیت الله طالقانی در زمینه مبانی مشترک تفسیر با رویکرد سیاسی بیان بفرمائید:

در این مورد هم می‌توانم به نمونه‌هایی از پرتوی از قرآن اشاره کرد. نخست جاودانگی بُعد سیاسی قرآن و تولید فرازمانی تفسیر سیاسی است. جاودانگی مورد اشاره مربوط به بعد خاصی از معارف قرآن نیست. در نتیجه آموزه‌ها و معارف سیاسی قرآن (بخشی از آموزه‌های قرآن) نیز جاودانه است و همان‌گونه که دانش تفسیر ابدی است، دانش تفسیر سیاسی نیز ابدی است. به این ترتیب همانطور که به دلیل جاودانگی قرآن، تولید دانش‌های مربوط به همه قلمروهای معارف، از طریق تفسیر آیات صورت می‌گیرد، تفسیر سیاسی نیز به تولید دانش سیاسی در هر زمان خواهد انجامید و مفسر در هر عصری به تولید گزاره‌های لازم برای دانش سیاست قرآنی خواهد پرداخت، با همین دیدگاه آیت الله طالقانی معتقد است قرآن فرازمانی است و اگر تفسیر معانی همه آیات و اشارات و لطائف قرآن را، مردمِ محدود به زمان و عصری، دریابند و از رموز نهایی آن پرده بردارند «تفسیر کنند»، نباید قرآن کتاب ابدی و برای همه قرون و همه مردم باشد. آیت الله طالقانی در تفسیر آیه ۲۵۷ بقره به تقابل ولایت طاغوت با ولایت الهی اشاره و توضیح می‌دهد که در هر جامعه‌ای فرد یا افراد اگر از ولایت خدا خارج شوند حتماً به ولایت طاغوت تن خواهند داد و با توجه به وضعیت جوامع معاصر خود که اکثر کشورهای اسلامی به دو دسته تقسیم شده اند؛ گروه حاکمان که طاغی و مستبدند و گروه اطاعت‌پذیر که زیر سلطه‌اند. وی این نوع پدیده را به دور از فرهنگ اسلامی می‌داند و معتقد است پدیده مذکور موجب می‌شود گروهی مجبور به پذیرش تحقیر، بت‌پرستی، و شخصیت‌پرستی شوند. به این ترتیب مفسر می‌کوشد با تفسیر سیاسی به تولید گزاره‌هایی جدید و پاسخ‌های قرآنی به مسائل سیاست بیاید.

مبنای مشترک دیگر تولید نظام سیاسی جهانی از قرآن است. مفسر قرآن با بر اساس جهانی بودن، آن را تفسیر می‌کند و متوجه است که هر یک از آموزه‌ها و تشریعات قرآنی، به منطق جهانی قرآن مستظهر هستند و قوانین آن هر چند در بستر مکانی خاصی نازل شده باشند و در ظاهر متعلق به گروه و منطقه خاصی باشند، به مقتضای جهانی بودن، برخاسته از منطق جهانی بودن قرآن هستند و مفسر باید با لحاظ این ویژگی، به فهم و تفسیر بپردازد. او باید ابتدا به سطح جهانی معارف قرآن دست یابد و در مرحله دوم، شرایط مکانی و جغرافیایی مخاطبان عصر خود را با آن منطق فراگیر تطبیق بدهد.

مفسر با این توجه، می‌فهمد که توصیه‌های قرآن برای انواع ابعاد حیات مخاطبانش، در هندسه نظامی جهانی ارائه شده است؛ نظامی که در همه مکان‌ها پاسخگوی بشر است و البته بر اساس مبنای سابق (جامعیت) ابعاد متعددی چون فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نیز سیاسی دارد. مفسر سیاسی در حقیقت این مبنا را پذیرفته و لذا در هر مکان و موقعیتی، به تفسیر قرآن می‌پردازد و می‌کوشد نظام سیاسی جهانی مذکور را از قرآن کشف نماید و هماهنگ با شرایط مکانی خود، کار تفسیری‌اش را در مسیر تولید نظامی متناسب با مکان و اقلیم مخاطبانش قرار دهد که بخشی از نظام سیاسی جهانی قرآنی است. آیت الله طالقانی با پذیرش این مبنا، در عمل نیز به تفسیر پرداخته‌اند.

*مثال‬ می زنید؟

برای مثال از مهم‌ترین مبانی مرحوم طالقانی این است که «هدایت قرآن عمومی و وسیع» است و شرط این هدایت عمومی را این می‌داند که مسلمانان خود را از محکومیت اندیشه‌ها و ظواهر تمدن بی‌پایه زمان برهانند. او توضیح می‌دهد قرآن چون کتاب هدایت عموم است همه می‌توانند در پرتو هدایتش قرار گیرند. آیاتش در قرون متوالی و میان ملل مختلف و در فواصل شب و روز تلاوت می‌شود، برای همین است که عموم را از محدودیت محیط و زمان برهاند. وی توضیح می‌دهد اگر تفسیر معانی همه آیات و اشارات و لطائف قرآن را مردم محدود به زمان و عصری دریابند و از رموز نهایی آن پرده بردارند (تفسیر کنند) نباید قرآن کتاب ابدی و برای همه قرون و همه مردم باشد.

مبنای سوم انسجام و پیوستگی قرآن و توجه به ارتباط بعد سیاسی با دیگر عرصه‌ها در تفسیر است. انسجام و پیوستگی قرآن، آیات و سوره‌ها، از مهم‌ترین مبانی تفاسیر اجتماعی و سیاسی معاصر است. مفسران زیادی با گرایش اجتماعی و سیاسی انسجام مذکور را پذیرفته‌اند. به اعتقاد آیت الله طالقانی آیات و سوره‌های قرآن تناسب دارند و براین اساس در تفسیر اکثر سوره‌ها اهداف هر سوره را معین می‌کند.

با پذیرش مبنای انسجام قرآن در همه حوزه‌های معارف آن، تفسیر و فهم قرآن متناسب با چنین ظرفیتی نیز دارای نظام جامع خواهد بود؛ به‌گونه‌ای که تفسیر هر بعد از قرآن، متناسب با جایگاه تفسیر آن بخش، در هندسه جامع و ارتباط آن با ابعاد دیگر، خواهد بود و مفسر در عملیات تفسیری، این انسجام را مورد توجه قرار خواهد داد. به همین جهت کشف هماهنگی و پیوستاری مجموعه عرصه‌های موجود در قرآن، یکی از مسائل مورد تاکید مفسران است مفسران با گرایش اجتماعی، سیاسی که مبنای مذکور را مورد توجه قرار داده‌اند تفاسیری متفاوت و دقیق‌تر ارائه داده‌اند،

آیت الله طالقانی در پرتوی از قرآن با این مبنا، از ارتباط آیات مختلف یک و چند سوره به برداشتهای سیاسی منتقل می‌شود. در تفسیر آیه ۲۴۳ بقره می‌نویسد «این آیه به قرینه و سیاق آیاتی که به آن پیوسته است، گویا حکمت اصلی و کلی و انگیزه هجرت و جهاد را برای تجدید حیات می‌نمایاند و گویا داستان نهضت و حرکت بنی اسرائیل و بیرون رفتن آنها از دیارشان که در آیات متعدد آمده، بیان نمونه محقق و مفصلی از این آیه است».

مفسر با این مبنا، به مجموعه‌ای از آموزه‌ها نیز دست خواهد یافت که او را در ارائه نقشه قرآنی برای پاسخ به مسائل سیاسی توانمند خواهد ساخت و روشی در تولید علم سیاست اسلامی اتخاذ خواهد شد که مبتنی بر این اصل و مراجعه و استنباط از مجموعه آیات قرآن سامان بیاید.

*در حوزه اصول تفسیر سیاسی آیت الله طالقانی بفرمائید:

از جمله آنها لزوم استفاده از منابع معتبر تفسیری است. منابع تفسیری در فهم متن موثرند و اطلاعاتی را که با مفاد آیات تناسب و همخوانی دارند، در اختیار مفسر سیاسی قرار می‌دهند و معانی آیات و مفاد واژگان به‌کار رفته در آن را روشن می‌کنند. از جمله آنها عقل است برخی علوم تجربی، منابع تاریخی و جغرافیایی، نیز در شمار علوم مورد نیاز مفسر برای فهم قرآن مطرح کرده‌اند. طالقانی، به این نوع تفسیر توجه داشته‌اند. دوم لزوم کاربرد مبانی، اصول و مسائل دانش سیاسی است؛ نگاهی به تفاسیر دارای گرایش‌های اجتماعی و سیاسی نشان از آگاهی مفسران از برخی مباحث دانش‌های سیاسی دارد و اینکه آنان با همین پشتوانه می‌کوشند مفاهیم سیاسی از قرآن را بیشتر از قبل کشف و تبیین کنند. برای نمونه آیت الله طالقانی مفاهیم مرتبط با مکاتب مارکسیسم و لیبرالیسم را نقد کرده است.