اعتدال و شایسته‌سالاری؛ راهبردهای دستیابی به عدالت در اندیشه امام رضا(ع)

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، فارغ از ابعاد مختلف اخلاقی و سیره رضوی می‌توان از زاویه سیاسی به زندگی امام رضا(ع) نگاه کرد، زیرا دوره ولایتعهدی و کنشگری سیاسی ایشان، که در بین ائمه(ع) منحصربه‌‎فرد است، زمینه را برای تحلیل‌های گسترده در این باره فراهم می‌کند.

خبرنگار ایکنا با هدف تبیین اهمیت عدالت و نقش آن در سیاست‌ورزی اسلامی به خصوص از منظر این امام بزرگوار با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدکاظم سیدباقری، مدیر گروه سیاست پژوهشگاه، گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید.

ایکنا ـ چه تعریفی می‌توان از عدالت سیاسی ارائه داد؟

عدالت سیاسی یکی از شاخه‌های عدالت اجتماعی تلقی می‌شود. وقتی از قدرت و توزیع آن در بین شهروندان و حاکمیت سخن گفته می‌شود، می‌توانیم با عدالت سیاسی از توزیع متوازن و عادلانه آن در بین شهروندان، رعایت قوانین و توزیع مطلوب قدرت سخن بگوییم؛ یعنی زمینه برای مشارکت فعالانه و آزادانه افراد در امور جامعه فراهم می‌شود و آزادی حق بیان، انتخاب کردن، انتخاب‌ شدن و تشکیل اجتماعات به وجود می‌آید و نیز شهروندان در اظهار نظر خود مصونیت سیاسی خواهند داشت، زیرا در اندیشه اسلامی حق رأی و اعتراض به رسمیت شناخته شده و امور کشور براساس شایسته‌سالاری و اعطای حقوق شهروندان است و می‌توان از استحقاق تناسب‌مدار و متعادل و دستیابی شایستگان به امتیازات کمیاب سیاسی بحث به میان آید.

همانگونه که در کتاب عدالت سیاسی از منظر قرآن کریم نوشته‌ام، عدالت ارزشی است که براساس آن امور جامعه در پیوند با قدرت در جای مناسب خود قرار می‌گیرند و حقوق شهروندان به خوبی ادا و زمینه انتخاب شهروندان و محدودیت قدرت و مسیر جامعه برای رسیدن به حق شهروندی فراهم می‌شود و می‌توان از توزیع برابر امتیازات سیاسی سخن گفت.

ایکنا ـ عدالت سیاسی در سیره ائمه و با تمرکز بر سیره سیاسی امام رضا(ع) چه نمودی داشت؟

از آنجا که در اندیشه اسلامی برآمده از قرآن و روایات، عدالت معیار رفتار و گفتار شهروندان و حاکمان است، در سیره و سنت و گفتار و رفتار امام رضا(ع) با توجه به شرایط آن دوره، عدالت دارای همان محوریت و اصالت و بنیاد است و گفتمان عدالت حول محور امامت شکل می‌گیرد و از آنجا که امامت در اندیشه و سیره و سنت امام رضا(ع) اهمیت دارد، همه امور بر این محور سامان می‌گیرند. لذا عدالت و امامت در سیره و سنت امام رضا(ع) آن‌قدر مهم است که با آن خلافت و دستگاه غاصب حاکمیت زمان خود را نقد و بررسی می‌کند و با طرح بحث و ارائه دو مفهوم کلیدی امامت و عدالت، ذهن‌ها را به سمت و سوی نقطه آرمانی هدایت می‌کند.

امام رضا(ع) در همین شرایط با طرح شرط عدالت برای امام و حاکم جامعه اسلامی به گونه‌ای زیرکانه و غیرمستقیم دستگاه خلافت و مشروعیت آن را زیر سؤال برد. ایشان در مناظره با راس‌الجالوت فرمودند که امام باید از هر عیبی پاک باشد؛ «تقیا نقیا من کل دنس طاهرا من کل عیب عادل منصفا حکیما رئوفا رحیما غفورا عطوفا صادقا مشفقا بارا امینا مامونا راتقا فاتقا»؛ یعنی ایشان شرایط و خصالی که امام باید داشته باشد را بیان می‌کند. امام باید عادل، حکیم، مهربان، رحیم، راستگو، بخشنده و درستکار باشد و بدین ترتیب مشروعیت بنی‌عباس را زیر سؤال بردند و تصریح کردند که امامت منصبی الهی است.

در حدیثی طولانی که در مرو بیان کردند آمده است: «إنَّ الإِمامَهَ خَصَّ اللّه عَزَّوجَلَّ بِها إبراهیمَ الخَلیلَ علیه‌السلام بَعدَ النُّبُوَّهِ والخُلَّهِ، مَرتَبَهً ثالِثَهً، وفَضیلَهً شَرَّفَهُ بِها و أشادَ بِها ذِکرَهُ، فَقالَ: «إنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إمامًا»، فَقالَ الخَلیلُ علیه‌السلام سُرورًا بِها: «ومِن ذُرِّیَّتی»؟ قالَ اللّه ُ تَبارَکَ وتَعالى: «لا یَنالُ عَهدِی الظّالِمینَ». فَأَبطَلَت هذِهِ الآیَهُ إمامَهَ کُلِّ ظالِمٍ إلى یَومِ القِیامَهِ، وصارَت فِی الصَّفوَهِ. ثُمَّ أکرَمَهُ اللّه ُ تَعالى بِأَن جَعَلَها فی ذُرِّیَّتِهِ أهلِ الصَّفوَهِ والطَّهارَهِ، فَقالَ: «ووَهَبنا لَهُ إسحاقَ ویَعقوبَ نافِلهً وکُلاًّ جَعَلنا صالِحینَ»؛ «وجَعَلناهُم أَئِمَّهً یَهدونَ بِأَمرِنا وأوحَینا إلَیهِم فِعلَ الخَیراتِ وإقامَ الصَّلاهِ وإیتاءَ الزَّکاهِ وکانوا لَنا عابِدینَ». امامت جایگاه رفیع و منیعی است که خداوند آن را به حضرت ابراهیم داد بعد از اینکه ایشان به مقام نبوت و خلت و دوستی رسید و خلیل الله شد. لذا آیه شریفه فوق نازل شد و خدا ابراهیم را برای مردم پیشوا قرار داد و ابراهیم خوشحال شد و گفت که آیا به ذریه من هم عطا خواهد شد. خداوند فرمود: «لا ینال عهدی الظالمین»؛ امامت به ستمگران و ظالمان نمی‌رسد. امام رضا(ع) فرمودند که خداوند با این آیه، امامت هر حاکم ظالم و جائری را تا روز قیامت باطل کرد؛ «فابطلت هذه الآیه امامه کل ظالم الی یوم القیامه.»

ایکنا ـ شما بر عدالت تأکید کردید. آزادی در این بین چه جایگاهی دارد؟

در اینجا محوریت حکمرانی مشخص می‌شود و در اندیشه شیعی عدالت و امامت محور حکمرانی است. لذا امام رضا(ع) فرمودند:« ان الامامه زمام الدین»؛ امامت زمام دین است؛ امامت نظام مسلمین و مصلحت دنیا و عزت مؤمنان است. پس از منظر امام رضا(ع)، عدالت و امامت در حکمرانی سیاسی دو مفهوم کلیدی تلقی می‌شود و وقتی از حکمرانی سخن می‌گوییم، سه ضلع را مد نظر داریم؛ مردم، جامعه مدنی و حاکمیت. از منظر امام رضا(ع)، امام حاکم است و همه تلاش خود را به کار می‌گیرد تا بنیانی را برای جامعه مسلمین به وجود آورد و در ضلع سوم هم بنیادی را که امام بر مبنای عدالت می‌گذارد در کنار آزادی است. لذا نمی‌توان از عدالت سخن به میان آورد، ولی از آزادی سخن نگفت. آزادی یکی از ارکان عدالت است.

عدالت با آزادی زمینه نقد و تعامل با حاکمیت و تضارب فکری با حاکمان را فراهم می‌کند. لذا در سیره امام رضا(ع) در کنار امامت و عدالت و حضور مردم، نقد و آزادی ایجاد می‌شود و این سه مورد رکن اندیشه امام رضا(ع) است. بنابراین در اندیشه اسلامی به صراحت بیان شده که عدالت‌ورزی یکی از وظایف ائمه(ع) و پیامبر گرامی اسلام است؛ قرآن کریم در آیه ۱۵ سوره مبارکه شورا فرمود: «فَلِذٰلِکَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم کَما أُمِرتَ ۖ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم ۖ وَقُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللَّهُ مِن کِتابٍ ۖ وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَکُمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنا وَرَبُّکُم ۖ لَنا أَعمالُنا وَلَکُم أَعمالُکُم ۖ لا حُجَّهَ بَینَنا وَبَینَکُمُ ۖ اللَّهُ یَجمَعُ بَینَنا ۖ وَإِلَیهِ المَصیرُ﴿۱۵﴾.» یا در سوره اعراف آیه ۲۹ فرمود: «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ ۖ وَأَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ۚ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ»؛ خداوند مرا به قسط و داد امر فرمود. در آیه ۹۰ سوره مبارکه نحل هم فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَىٰ وَیَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْیِ ۚ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ.» همراه با عدالت، آزادی ایجاد می‌شود و سپس امکان ابراز نظرات افراد و امر به معروف و نهی از منکر و نقد به وجود می‌آید و این شرایط زمینه رشد و تعالی جامعه را فراهم می‌کند. اعتدال، توازن و شایسته‌سالاری مهمترین راهبردهای دستیابی به عدالت است که نقش مهم و پررنگی در اندیشه امام رضا(ع) دارد.

ایکنا ـ از نظر شما کدام مکتب سیاسی به عدالت در حکمرانی نزدیک‌تر است؟ 

طبق قرآن و روایات، عدالت معیار همه امور جوامع اسلامی و نیز هدف آن ارسال رسولان است، عدالتی که جهان‌بینى، معیار شناخت قانون، ملاک شایستگى زعامت و رهبرى، آرمان انسانى و مسئولیت اجتماعى است، اما این ارزش در عمل و اندیشه مسلمین و نظام‌های اجتماعی ـ سیاسی برخاسته از آن کمرنگ بوده و آن‌گونه که شایسته و بایسته بوده حضور نیافته است. طبق نگرش اسلامی، عدالت معیار سیاست‌ورزی و اعمال قدرت است. به فرموده علی(ع): «مِلاکُ السِّیاسَهِ العَدلُ»؛ سنجه و عیار خیر بودن سیاست‌هاست. عدالت نگهبان و قلعه استواری برای حکومت‌هاست و آرامش و ثبات و نفوذ حکمرانی دولت‌ها به آن وابسته است.

در اهمیت عدالت همین بس که قرآن آن را غایت ارسال رسل و انزال کتاب و میزان توصیف می‌کند. همین جایگاه، عدالت را در قله آرمانی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی قرار داده و آن را بر هر ارزش دیگری مقدم داشته است، به گونه‌ای که هیچ گاه و به هیچ بهانه‌ای نمی‌توان آن را نادیده گرفت. در اندیشه انقلاب اسلامی و ساختار جمهوری اسلامی همه اهداف و برنامه‌ها باید حول محور عدالت باشد و هیچ قانون و برنامه‌ای نباید این اصل بنیادین را نادیده بگیرد. رهبر معظم انقلاب در بیان نسبت جمهوری اسلامی با عدالت بر این باور است که اگر نظام اسلامی به دنبال عدالت اجتماعی نباشد، وجود ما پوچ و بیهوده است و جمهوری اسلامی معنی ندارد.