استفاده حضرت زین‌العابدین از جهاد تبیین در مبارزات

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، امام سجاد (ع) در پنجم شعبان سال ۳۸ هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود. پدر ایشان امام حسین (ع) است. به گفته برخی مادر ایشان شهربانو، شاه‌زنان یا جهانشاه، دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی ایران است. ایشان در روز عاشورا به‌شدت بیمار بودند، به همین علت نتوانستند در جنگ شرکت کنند و بعد از شهادت امام حسین (ع) و یارانش اسیر شدند. نقش مهم امام سجاد (ع) در نهضت عاشورا، پیام‌رسانی خون شهیدان کربلا و حفظ دستاوردهای آن انقلاب خونین بود. ایشان در مسجد شام خطبه‌ای خواندند و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان نشان دادند که آنچه یزید و کارگزارانش بر سر زبان‌ها انداخته‌اند، درست نیست. امامت امام زین‌العابدین (ع) از عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا ۳۴ سال ادامه داشت. حضرت علی بن حسین بن علی (ع) مشهور به زین العابدین و امام سجاد (ع)، چهارمین امام شیعیان ۱۲ محرم سال ۹۵ هجری قمری به شهادت رسیدند.

با توجه به اهمیت موضوع خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین محمد جداری عالی مدیر گروه اخلاق پژوهشگاه انجام داده است که در ادامه می خوانید.

روش مبارزه با ظلم امام سجاد علیه السلام پس از شهادت امام حسین (ع) چگونه بود؟

امام سجاد(ع) در مبارزات خود عموماً از روش جهاد تبیین استفاده می‌کردند. تلاش بر این بوده از سویی به شبهات متعددی که از طرف طبقه حاکم در ارتباط با امام حسین(ع) و اهل بیت (ع) ترویج میشد، پاسخ می‌داد و از سوی دیگر ماهیت آزادگی، ظلم‌‌ ستیزی اسلام، پیامبر و اهل بیت را تبیین می‌کرد.

امام سجاد(ع) در پیام رسانی نهضت حسینی(ع)‌ چه اقداماتی انجام دادند؟

از جمله اقدامات حضرت سجاد (ع) در پیام‌‌رسانی نهضت عاشورا، سخنرانی‌ها ایشان بود که معروف‌ترین آنها سخنرانی در کوفه و شام است.

خطبه‌های حضرت امام سجاد (ع)در کوفه:

حضرت در این خطبه آتشین ضمن بیان مظلومیت امام حسین(ع) به بی‌وفایی و نیرنگ کوفیان اشاره نموده و مؤاخذه کوفیان توسط پیامبر اسلام(ص) را گوشزد کرد. در بخشی از سخنان خود فرمود:

«اگر حسین (ع) کشته شد، چندان شگفت نیست، چرا که پدرش با همه آن ارزش‌ها و کرامت‌های بر‌تر نیز قبل از او به شهادت رسید. ‌ای کوفیان! با آنچه نسبت به حسین (ع) روا داشتید، شادمان نباشید. آنچه گذشت واقعه‌ای بزرگ بود! جانم فدای او باد که در کنار شط فرات، سر بر بستر شهادت نهاد. آتش دوزخ جزای کسانی است که او را به شهادت رساندند».

طبق یرخی نقل‌ها، مردم که از سخنان امام متأثر شده بودند، به گریه افتادند و به امام پیشنهاد خون‌خواهی و انتقام دادند؛ اما امام با یادآوری عهدشکنی‌های آنها چنین فرمود: «از شما می‌خواهم که نه یاری‌مان کنید و نه با ما بجنگید.»

یکی از سخنرانی‌های مهم حضرت خطبه‌ ایشان در شام بود. که به دستور یزید، مجلسی در مسجد اموی شام، با حضور سفراى کشورهاى دیگر و همچنین اعیان و اشراف مجلس عظیمی تشکیل شده بود و حضرت سجاد (ع) را به همراه عمّه‌اش زینب علیها السلام و جمعى دیگر از خاندان هاشمى در حالیکه به ریسمانى بسته شده بودند وارد مجلس کردند و غرض از این برنامه هم قدرت‌نمایی یزید و سرمستی از پیروزی ظاهریش بر امام حسین (ع) و تحقیر و رسوا کردن اهل بیت بود. لذا خطیبی بالای منبر رفت و در مدح یزید و اجدادش و مذمت علی (ع) سخنرانی کرد. در این هنگام امام سجاد(ع) رو به سخنران کرد و فرمود: وای بر تو که برای به دست‌آوردن خشنودی بنده، خشم خدا را برگزیدی و جایگاه خود را پر از آتش کردی![۱] امام سجاد (ع) از فرصت استفاده کرد و از یزید تقاضای سخنرانی کرد و فرمود: (آیا به من اجازه مى‌دهى که بر فراز این چوب‌ها بروم و سخنانى بگویم که سبب خشنودى خداوند متعال گردد، و اجر و پاداشى براى این مردم در پى داشته باشد؟) و یزید نپذیرفت؛ ولی اصرار شامیان یزید را مجبور به قبول درخواست امام سجاد(ع) کرد.

امام با شناختی که از جو حاکم بر جلسه و به‌‌طورکلی شام داشت می‌دانست ازآنجاکه مردم شام از مرکز اسلام دور بودند و با سیره پیامبر(ص) آشنا نبودند و بر خلاف کوفیان، از مقام اهل بیت آگاهی نداشتند؛ نه صحبت پیامبر را شنیده بودند و نه روش اصحاب او را دیده بودند. در نتیجه مردم شام کردار معاویه و اطرافیانش را سنت مسلمانی می‌پنداشتند. لذا امام سجاد(ع) در این خطبه به معرفی خود، پدرش امام حسین(ع)، جدش علی (ع) و نسبتشان با پیامبر(ص) پرداخت، امام سجاد(ع) با این خطبه در راستای بیدار کردن مردم غافل شام، روشنگری کرد که آنچه یزید و عمالش بر زبان‌ها انداخته‌اند، درست نیست و پدرش، امام حسین(ع)، فردی نبوده است که بخواهد جمعیت مسلمانان را برهم بزند و در سرزمین‌های اسلامی فتنه ایجاد کند، بلکه او برای حق و به‌دعوت مسلمانان قیام کرده تا دین خدا را از بدعت‌ها بزداید.

امام در این خطبه ابتدا خطاب به یزید فرمود: من یک حرف بسیار منطقی دارم، تو به نام پیغمبر اینجا نشسته‌‏ای، خودت را خلیفه پیغمبر اسلام می‏‌دانی، سؤالم فقط این است اگر پیغمبر در این مجلس بود و ما را که اهل بیتش هستیم به این حالت می‌دید چه می‌گفت؟!

ابتدا خصلت‌ها و ویژگی‌های اهل بیت را بیان کرد و سپس برای معرفی خودش، به معرفی پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) پرداخت و خود را فرزند این سه نفر، امام حسین(ع) و حضرت خدیجه معرفی کرد. امام سجاد در معرفی اهل بیت به شش خصلت اشاره نمود که عبارتند از: علم، حلم، سَماحت(جوانمردی)، فصاحت، شجاعت و محبت در دل‌های مؤمنان؛ و این خاندان را به دلیل داشتن بزرگانی چون پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، حمزه، جعفر طیار و حسنین برتر از دیگران می‌داند.

امام سجاد(ع) پس از معرفی حضرت علی(ع) و انتساب خود به پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) به مظلومیت امام حسین(ع) و نحوه شهادت ایشان می‌پردازد. با مشخص شدن انتساب امام سجاد(ع) به پیامبر(ص) و فاطمه(س) و نیز بر اشکار شدن دروغ‌های معاویه و یزید درباره حضرت علی(ع)، بیان نحوه شهادت مظلومانه امام حسین(ع) می‌توانست تاثیر زیادی بر مردم شام و شکست یزید داشته باشد، به همین جهت امام سجاد(ع) در چند فراز به نحوه شهادت پدر خود می‌پردازد.

این خطبه امام سجاد(ع)، پایه‌های حکومت یزید را شدیداً به لرزه درآورد. به‌طوری‌که یزید از ترس تأثیر این افشاگری و ایجاد فتنه، دستور داد تا اذان گفته شود، و موذن نیز برای خلاصی یزید از این ماجرا فورا شروع به اذان گفتن می کند. مؤذن هر جمله از اذان را می‌گفت، امام سجاد جمله‌ای می‌فرمود تا اینکه به اشهد ان محمدا رسول الله رسید. پس از بیان این فراز توسط موذن، امام سجاد(ع) اشاره به موذن کرده و از یزید می پرسد: ای یزید! این محمد که در اذان نامش برده می شود جد من است یا جد تو؟ اگر او را جد خود بدانی دروغ گفته‌ای ولی اگر جد من است، چرا عترت او را کشتی؟

هنگامى که امام سجاد(ع) خطبه را ایراد کرد، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد. در ریاض القدس آمده که یزید بدون اینکه نماز بخواند از مسجد بیرون رفت، اجتماع بهم خورد و امام سجاد از منبر پائین آمد. مردم به گرد حضرت جمع شده و همه از رفتار خود عذرخواهی می‌کردند. به گفته برخی از محققان پس از خطبه امام سجاد(ع) اعتراض‌ها بلند شد؛ فریاد و شیون و گریه مجلس را فرا گرفت و جمعى بدون آنکه به خلیفه مسلمین! اقتدا کنند، مجلس را ترک کردند.

پس از خطبه امام سجاد(ع)، یک دانشمند یهودی که در مجلس حاضر بود به یزید پرخاش کرد و از اینکه پسر دختر پیامبرش را به این نحوه به شهادت رسانده علیه یزید سخن گفت و حاضران را اینگونه سرزنش کرد:

بخدا سوگند که اگر پیامبر ما موسى بن عمران در میان ما فرزندى(سبطی از نسل خودش) مى‌‏گذاشت، ما گمان مى‏‌کردیم که او را تا سر حد پرستش باید احترام کنیم. شما دیروز پیامبرتان از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر خود گذراندید؟! واى بر شما!

امام سجاد(ع) با گریه بر شهیدان نینوا و زنده نگه داشتن یاد و خاطره جانبازی آنان اهداف شهیدان کربلا را دنبال می‌کرد. ظلمت حادثه کربلا و قیام جاودانه عاشورا به‌قدری دلخراش بود که شاهدان آن مصیبت عظیم تا زنده بودند آن را فراموش نکردند.

هر وقت امام می‌خواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب می‌افتاد، اشک از چشمانش سرازیر می‌شد. هنگامی که سبب گریه آن حضرت را می‌پرسیدند می‌فرمود: «چگونه گریه نکنم، در حالی که یزیدیان آب را برای وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند، ولی به روی پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند». آن حضرت هر وقت بچه شیرخواره‌ای می‌دید گریه می‌کرد و یاد شهید شیرخواره کربلا را زنده می‌‌نمود.

شیوه امام سجاد (ع) در ترویج اسلام ناب محمدی (ص) چگونه بود؟

امام سجاد (ع) بعد از واقعه عاشورا در جایگاه امام و مرجع دینی و علمی اسلامی به‌تناسب فضای جامعه از شیوه‌های متعددی استفاده می‌کرد، یکی از شیوه‌هایی که در تعلیم و ترویج اسلام حقیقی خود را برگزید، روش «دعا و مناجات» بود. حضرت به چند دلیل این روش را در پیش گرفتند: از جمله اینکه در جو خفقان حاکم بر جامعه، تشکیل  هرگونه جلسات در قالب کلاس و سخنرانی و موعظه ناممکن بود ولی قالب دعا طوری بود که به‌لحاظ سیاسی حساسیتی ایجاد نمی‌کرد در عین حال ظرفیت ارائه هرگونه محتوایی را دارا بود. دوم اینکه یکی از انحرافات مهمی که در جامعه رخ داده بود و اتفاقاً یکی از عوامل مهم حدوث حادثه عاشورا و فریب مردم و تحریص آنها برای جنگیدن با فرزند پیامبر بود، دنیازدگی و تمایل به مادیات و دوری از معنویات و زندگی توحیدی بود به‌طوری که اغلب سربازان و فرماندهان لشکر دشمن با وعده پول و یا مقام به جنگ امام حسین (ع) آمده بودند و بنا به نقلی یزید به برخی از فرماندهان و خواص کوفه که به فضیلت و مقام اباعبدالله نیز واقف بودند، سی هزار دینار طلا داد و دینشان را خرید که این رقم بر اساس هر دینار ۴.۵ گرم، هر گرم طلا دو میلیون تومان، به پول امروز بالغ به ۲۷۰ میلیارد تومان می‌شود.

در چنین فضایی امام سجاد (ع) شیوه دعا و مناجات را برگزید تا ضمن مصون ماندن از گزند هیئت حاکمه، هم به تعلیم معارف و عقاید دین واقعی و وحیانی بپردازد و هم به تربیت معنوی جامعه مبادرت ورزد.

یکی از شگردهای امام سجاد (ع) در ترویج اسلام ناب محمدی (ص)، تکرار صلوات بر محمد و آل محمد در سرتاسر دعاهایی بود که می‌خواند و به دیگران تعلیم می‌داد. با این شیوه امام، یاد پیامبر و اهل بیتش را زنده نگه می‌داشت و دائم پیوند اهل بیت را با پیامبر خدا گوشزد می‌کرد و اینکه مسیر اسلام ناب محمدی (ص)، مسیر اهل بیت رسول الله است.

یکی دیگر از اقدامات امام سجاد (ع) زمینه‌چینی برای تداوم مسیر امامت و ولایت بود؛ با توجه به جو خفقان حاکم بر مسلمانان از سویی و ناآگاهی عمومی مردم از سوی دیگر، هرگونه حرکت سیاسی و نظامی محکوم به شکست و موجبات تقویت جبهه دشمن بود چنانکه قیام‌هایی مثل قیام مختار و قیام حره به رهبری عبدالله بن حنظله هرچند در راستای خون‌‌‌‌خواهی اباعبدالله الحسین و شهدای عاشورا بود و می‌خواستند با یزید مقابله کنند، اما امام سجاد علیه السلام این قیام‌ها را بی‌نتیجه می‌دانست چون از روی معرفت نبود و از روی احساسات و بدون هدف خاص و رهبری مشخص صورت گرفته بود. کمااینکه تمام این قیام‌ها شکست خورد موجب تقویت و تشجیع دشمنان اهل بیت گردید.

از سوی دیگر می‌دانیم در هنگام واقعه کربلا امام باقر ۳ یا ۴ سال بیشتر نداشت لذا حضرت با روش‌های یادشده تدبیری به‌کار بردند که با مصون ماندن خود و امام بعدی مسیر امامت و ولایت ادامه یابد و با معرفت‌افزایی و تربیت مردم، زمینه را برای تعلیمات گسترده‌تر پس از خود برای امام باقر(ع) و امام صادق (ع) در تأسیس مراکز دینی و حوزه های علمیه فراهم کردند تا بتوانند عالمان و اندیشمندان اسلامی زیادی را پرورش دهند تا اسلام اهل بیت در اقصا نقاط گسترش یابد.