به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی «اربعین، فرهنگ، زبان» توسط پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه با محوریت گروه ادبیات اندیشه و با حضور دکتر محمدرضا سنگری، دکتر مسعود اسعدی، دکتر رئوف نصرتیان و سرکار خانم زهرا کثیری، روز یکشنبه ۲۹ مردادماه جاری در سالن اندیشه پژوهشگاه برگزار شد.
دکتر محمدرضا سنگری در این نشست گفت: پرسش بزرگ برای همه ما این است که چرا برای اباعبدالله اربعین اربعین مکرر داریم؟ چرا جزو نشانه های مومن قلمداد شده و تا این حد به آن تکیه شده است. لازم است اشاره تاریخی بکنیم. میدانیم در عاشورا امویان به هم تبریک گفتد و جشن گرفتند، در زیارت عاشور فرحت و برکت داریم، چون فکر کردند همه چیز تمام شد. اما چهل روز بعد عاشورا کاروانی را که با توهین و ضرب و شتم بردند، با افتخار و پیروزی برگشتند. ابوریحان میگوید که سر به تن مبارک رسید و بدن تمام شد و چه بسا یک وجه اربعین همین کمال و کامل شدن است.در زیارت اربعین میخوانیم حسین(ع) مهجه دلش را نثار کرد. حسین(ع) جانش را داد تا جهل و حیرت را بشکند. اربعین شکست چهل سال تبلیغات بین امیه در چهل روز است. اربعین در زیارت نامه هم داریم که اربعین پایان جهالت است. این نکته را حضرت زینب(س) در مقابل یزید هم فرمود. یزید اهانت هایی را میکرد و سعی در شکاندن صبر و عقیده حضرت داشت اما حضرت میفرماید یزید تمام کیدت را بکار ببر و سعیت را بکن ولی بر نام ما نمیتوانی خط بکشی.
وی در بخش دیگری از این نشست افزود: اربعین اغاز حرکت های اصلاحی از جمله جحفی و توابین و… است. اربعین یک اصول دین خاص خودش را دارد. یکی از اصولش وحدت و همراهی است؛ ما هم را نمیشناسیم ولی هم را میفهمیم. دیگر زبان رفتاری واحد است همه اشک میریزند، روضه میخوانند، حتی گاهی دیدم که اعراب در بین الحرمین شعر ای اهل حرم میروعلمدار نیامد را فارسی میخوانند. مقصد واحد است، سلوک واحد است. همدلی و مواسات در عالی ترین حدش هست. خدارحمت کند ظاهرا استاد حسن زاده املی فرمودند که اربعین وقوع ظهور را نشان میدهد.
دکتر مسعود اسعدی نیز در این نشست گفت: ما به عنوان یک زائر بدون امادگی، در اربعین شرکت می کنیم که به ان توجه نمیکنیم چون نمیدانیم، و این تصویری از ما میسازد که گاهی مطلوب نیست. مثلا در خطاب قرار دادن، فیلم اخراجی ها میبینند که یک خانم خطاب به سرباز عراقی حبیبی میگوید این در ذهن ما مینشیند در حالیکه در بیان یک خانم به نامحرم چنین ادبیاتی مناسب نیست. اساسا تخاطب با نامحرم گاهی قابل هضم نیست. عراقی ها بهترین غذایشان قوزی یا بریانی است که برای تکریم مهمان است. ترجیح عراقی ها غذاخوردن با دست است. چانه زدن، یک امر رایجی بین ما است ولی در بین عراقی ها مرسوم نیست؛ برای خانمها واقعا زشت و قبیح است و باعث سوتفاهم میشود. ورود به مباحث داخلی انها شاید مطلوبشان نباشد. جز اینکه تنش ایجاد میکند و فایده ای ندارد. صحبت از صدر و شیرازی و یمانی و… مساله برانگیز است. من شنیده ام که میگویند عراقی ها در تاریخ روی خوش ندیده اند چون این بلا را سر امام حسین(ع) اوردند! در حالیکه دارند خدمت به زوار میکنند.
اسعدی افزود: در ایران مرسوم است که عده ای برای زیارت در اربعین، دست و پا را حنا میزنند را ولی در عراق عیب میدانند چون حنا زدن برای جشن و سرور است .بایسته است درباره فضای مجازی روشنگری کنید. در بحث فرهنگی برای خانواده عراقی روشنگری کنید. جالب است بدانیم که انها امریکا را دشمن نمیدانند حتی امریکا را ناجی میدانند باید درباره امریکا و دشمنی اش علیه دو کشور صحبت کرد. الهدیه تجلب المحبه؛ بهتر است با سوغات در عراق حاضر شویم.
خانم کثیری: میخواهم مختصری درباره ضرورت و لزوم وجود یک زبان مشترک بین زوار، و امکانها و فرصت هایی که پیش روی جامعه زوار اباعبدالله میگذارد، صحبت کنم. اربعین فقط یک ایین عبادی یا مناسک زیارتی یا یک سفر معنوی نیست؛ اگر مثلا با تجربه زیسته همه ما، مثلا زیارت امام رضا حتی مقایسه شود؛ که خلوت و فردیت حتی موضوعیت دارد؛ اینجا جمعیت و جلوت و تظاهر اصل و سیطره دارد. روح جمعی در آن موج میزند. آرمانی که در حج میبایست تحقق پذیرد طبق طراحی اسلام اما در عمل به دلایل مختلف محقق نمیشود و به شما حس امت واحده در حج به شما دست نمی دهد. چون زیرساختها فراهم نیست. در حج حاکمیت و دولت عهده دار برگزاری مراسم است و شما اثری از مردم نمی بینید.اربعین یک آیین است؛ ایین یعنی مناسک مشخصی احیانا در مکان مشخصی یا زمان مشخصی. که معمولا همان رفتار جمعی هم در ان اتفاق میافتد. مناسک، شعایر است و دین و جهان بینی را حفظ میکند. مناسک انسان را از مرتبه ای به مرتبه دیگر رشد میدهد.سلوک در ضمن اربعین اتفاق میافتد. حتی این پیاده روی یک صورت نمادین می تواند داشته باشد. یک عزیمت از خود و فرد به جمع و غیرخود، از دنیای روزمره و ناسوتی به ساحت لاهوتی امام، از خود را خواستن و برای خود خواستن به ایثار، از آرامش به سختی شیرین و…این وجوه اربعین که میتواند فهرست بلندبالاتری باشد، اربعین را به یک کلان رویداد یا آیین فرهنگی و اجتماعی تبدیل می کند. این نافی وجه معنوی، سیاسی و… نیست. ما به این وجه توجه داریم.این رویداد فرهنگی تمرینی برای عصر ظهور است؛ مانور از جامعه آرمانی عصر ظهور است. جمع شدن امت واحده در زیر یک بیرق و تشکیل دادن «کلی» منسجم، هم مقصد، هم صدا، همراه و همافزاست. این جامعه آرمانی، زمانی جامعه تر میشود و این امت واحده زمانی یجمعنا درش اتفاق میافتد که بتوانند هر چه بیشتر با هم ارتباط بگیرند و مراوده داشته باشند. ارتباط فکری، معنوی، فرهنگی، اعتقادی، حسی، اجتماعی، هنری و… . «ارتباط» به «نزدیک شدن» میانجامد.
کثیری ادامه داد: لازمه مراوده و ارتباط «شناخت طرفینی و تبادل فرهنگی»، «فهم مشترک فرهنگی-فکری»، و از جمله مهمترین بلکه اولین قدم «ارتباط زبانی» بر پایه «زبان مشترک» است. این نشان دهندهی ضرورت وجود زبان مشترک است.از طرف دیگر، زبان رویه دیگر فرهنگ است. زبان مخلوق فرهنگ است. این روح حاکم و فرهنگ یک جامعه است که زبان آن را خلق میکند. شما وقتی به سمت آشنایی با یک زبان یا لهجه پیش میروید در اصل خواسته یا ناخواسته به سمت آشنایی با آن فرهنگ قدم برمیدارد . بعضی اصطلاح «زبان فرهنگ» را به عنوان جايگزيني دقیقتر براي واژه «زبان» پيشنهاد كردهاند. به طور مثال «زبان فرهنگ فارسی» را دقیقتر از «زبان فارسی» میدانند. رابطه بين آواها، واژه ها و نحو يك زبان برگرفته از روشی كه سخنگويان آن زبان به جهان «مينگرند» و «رفتار مي كنند». رابطه نزدیکی بین مردم شناسی و زبان شناسی هست.اینکه مثلاً فعل «مردن» در یک زبان فقط برای انسان و جانداران، و در زبانی دیگر برای همه اشیاء بهکاربرده میشود؛ یا در یک زبان ضمائر یا صرف افعال به تفکیک مؤنث و مذکر وجود دارد و در دیگری این تفکیک وجود ندارد؛ یا قواعد نحوی و صرفی حاکم بر یک زبان، مفصل و پیچیده، و در زبان دیگر مختصر و سادهاست و ریشه در فرهنگ یک قوم دارد. مثلا ما از قبل فراوانی اصطلاحات و جملات دعایی پی میبریم که فرهنگ تعارف و تشکر تا چه حد در عراق مهم است. پس آشنایی با زبان دریچه ای به شناخت فرهنگ هر قوم و کشور است.آفتهای آشنا نبودن با لهجه عراقی و ناتوانی در ارتباط گرفتن مشهود است؛منازعات با راننده، خادم و….؛ نتیجه همین موضوع است.
دکتر رئوف نصرتیان در این نشست گفت : تقابل تمدنی اسلام و غرب یک سابقه ای از زمان ظهور اسلام دارد. در زمان همان خلیفه اول جنگی بین سپاه اسلام و روم شکل میگیرد که به نفع اعراب هم تمام میشود. اما تنازع اصلی در دل یک جنگ جدی جنگهای صلیبی اتفاق می افتد. اولین بار است که نام پیامبر در غرب عالم شنیده میشود ولی با یک سوتفاهم جدی و سونظر. کتابهای زیادی در ذم اسلام مینویسند که کارکردش دلزده کردن مردم از اسلام است. در قرن ۱۷ و ۱۸ کم کم تمدن از شرق عالم به سمت غرب عالم کشده میشود. اکثر تمدن های بزرگ و قدرت های بزرگ در جهان اسلام از دست میروند. در ایران هم همینطور است و کشور درگیر سلسله قاجار میشود. و بازگشت به شکوه تقریبا به یک رویا تبدیل میشود. در مصر هم همینطور است اخوان سعی میکنند ان شکوه را به اسلام در عالم برگردانند ولی نمیشود. اینجا یک عصر جدید اغاز میشود د یک تقابل جدید اتفاق با ظهور انقلاب میافتد. غرب خودش را مقابل با یک جبهه جدید میبیند. امام (ره) میفرمایند مسئولین ما باید بدانند انقلاب محدود به ایران نیست بلکه شروع حکومتی است که غایتش به پرچمداری حضرت حجت است. فرمایش ایشان این است در ان مسیر است و آرمان آن جهانی است. در جای دیگر، صحبت از تفرقه اندازی و اسلام ناب و امریکایی را مطرح میکنند که بحث های فرقی را کنار میزند و تقسیم بندی جدیدی ارائه میکنند.
دکتر رئوف نصرتیان افزود: امام تفسیری از نهضت حسینی ارائه میکنند و قدرت عظیمی را در دل جامعه ایرانی قرار میدهد که با کل دنیا بجنگد و پیروز شود. امریکایی ها متوجه هستند که اسلام این قدرت را دارد که در مقابل تمدن غربی بایستد. در نشنال ریوویو میخواندم که اگر زمانی اسلام یک خطر نظامی بود برای غرب الان یک خطر فکری است .دو طرح جدی غربی ها برای مقابله با فضای تمدنی جدید ریختند. یکی تفرقه که ناظر به درون جهان اسلام است. دوم طرح اسلام هراسی که برون جهان اسلام هست. امام خمینی در مورد تفرقه خیلی رهنمود دارند. اسلام هراسی یک صنعت است. نهادهایی در غرب ایجاد میشود که کارشان ایجاد تنفر از اسلام است و چهره دیوگونه و ضدانسانی مدام تولید کند. اوج این داستان در ۱۱ سپتامبر می افتد. رییس جمهور امریکا از ان به جنگهای صلیبی در عصر جدید تعبیر میکند. بارور جبهه اسلام این است که اگر ما این باور غلط را بشکنیم این فرصت را خواهیم داشت که اسلام را به همه مردم دنیا عرضه کنیم. اسلام که یک تمدن نهفته و به خواب رفته است و اگر برخیزد غرب را می بلعد.
وی در خاتمه گفت: رنه گنون، میگوید از رنسانس به بعد معنویت در غرب گم شد. یکی از بزرگترین تجمع های انسانی حول یک انسان مقدس که برای یک امر همه فهم چون نهی از منکر، آرمان و دین و… شکل گرفته و انسانهایی که تا پای جان همه چیزشان را به زائران نثار میکنند. دیگر این را در این مقیاس بزرگ نمیتوانند سانسور کنند. اربعین مثل انقلاب اسلامی یک بخشی از ظرفیت های اسلامی را دارد اشکار و جهانی میکند. اگر انقلاب اسلامی با ایده رسالت جهانی یک اتفاق عظیم را رقم زد و مقدمه ای برای رسیدن به یک تمدن جهانی است حالا اربعین گویی یک گام این ایده را دارد جلو میبرد. اربعین هم در مقابل تفرقه انگیزی علم وحدت را در جهان اسلام بلند کرده است و هم ضد صنعت اسلام هراسانه است و یک چهره جدیدی را نشان میدهد که هیچ شباهتی در انچه در کتابها و فیلمها نوشته میشود در غرب ندارد.