به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، یکی از چهره های سیاسی در دیدار با برخی فعالان اجتماعی اظهاراتی در باب مقوله حجاب و قانون آن در کشور داشت که از گفتههای او نظراتی شاذ برمیآمد. تفکیک حجاب و عفت، ضد زن دانستن قانون حجاب، ادعای ارتقای فهم بشری درباب تکریم زن و… از جمله مدعیات او بود. خبرگزاری فارس برای سنجش حرفهای آن چهره سیاسی با حجتالاسلام دکتر علی محمدی جورکویه عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه به گفتوگو پرداخت که در ادامه متن آن می خوانید:
حجاب ذاتاً یک امر اجتماعی است
آیا حجاب را باید تنها یک امر فرعی فقهی دید که در برخی کتابهای فقه آمده، یا اینکه این امر چیزی فراتر از یک دستور ایجابی فقهی است؟
اینکه حجاب یک حکم فرعی فقهی است، درست است؛ لیکن حکم فرعی فقهی بودن امری، تلازمی با عدم جواز ورود حکومت در آن امر ندارد. توضیح اینکه فروعات فقهی دو گونهاند، برخی از فروعات فردی هستند مانند نماز و برخی دیگر اجتماعی هستند مانند حجاب. حجاب ذاتا یک امر اجتماعی است؛ زیرا کاملا در ارتباط با افراد دیگر جامعه به ویژه افراد نامحرم است. چنانکه آیه ۳۱ سوره نور به اجتماعی بودن امر حجاب تصریح میکند. در امور اجتماعی نیز حکومت حق ورود و جرمانگاری دارد. زیرا قاعده فقهی «التعزیر لکل عمل محرم» از قواعد پذیرفته شده فقهی است و درباره قلمرو این قاعده چهار دیدگاه بین فقها وجود دارد که بنا بر هر دیدگاهی بخواهیم رفتار کنیم امکان ورود حکومت در امر حجاب و جرم انگاری آن در برخی مصادیق بیحجابی وجود دارد.
مبنای جرمانگاری حجاب در فقه
چنانکه حرمت دروغ یک حکم فرعی فقهی است، اما قانونگذار شهادت و سوگند دروغ در دادگاه را جرمانگاری کرده است و در بسیاری از کشورها چنین است. لیکن جرمانگاری بر اساس قاعده مذکور، مقید به رعایت یک قاعده پذیرفته شده دیگر فقهی در تعزیرات با عنوان «التعزیر بمایراه الحاکم من المصلحه» است. یعنی اینکه چه مواردی از بیحجابی جرمانگاری شود و چه واکنشی در برابر آن اتخاذ شود باید برابر مصلحت فرد و جامعه باشد.
قانون حجاب منشعب از فقه اسلامی است، اما عدهای چنین دیدگاهی دارند که این امر مختص به زنان مسلمان بوده و لزومی ندارد به شکل فراگیر الزامآور باشد. در پاسخ به این اشکال چه باید گفت؟
چنانکه گفته شد، حجاب یک امر اجتماعی است و برابر قواعد تعزیر که بیان شد حاکم اسلامی این امکان را دارد در صورت اقتضای مصلحت، سطحی از حجاب را به طور فراگیر برای تمامی افراد در قلمرو خود را الزامی کند.
حجاب به معنای عفاف نیست، اما جدا از یکدیگر هم نیستند
یکی از چهره های سیاسی بین ستر و عفت تفکیک قائل شده و چنین مینمایاند که شخصی میتواند حجاب اسلامی را رعایت نکند، اما عفیف باشد. آیا این تقریر صحیح است؟
رابطه بین حجاب و عفاف رابطه این همانی نیست؛ یعنی نمیتوان گفت صرف بیحجابی بیعفتی و صرف حجاب، عفاف نیست؛ لیکن این به معنی انکار اصل رابطه بین حجاب و عفاف نیست و نمیتوان این رابطه را کلا انکار کرد. خداوند در سوره مبارکه نور بعد از امر به حجاب در آیه ۳۱، در آیه ۶۰ سوره نور، زنان سالخورده را در صورتی که امیدی به ازدواج ندارند از لزوم داشتن حجاب معاف میکند؛ لیکن در ادامه میفرماید: وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ؛ یعنی با این حال، اگر عفت بورزند، برایشان بهتر است.
مراد از عفت ورزیدن در اینجا رعایت حجاب است. زیرا ابتدای آیه این زنان را از رعایت حجاب معاف میکند، لذا مراد از برگشتی که در آخر آیه آمده است، رعایت حجاب است. به دیگر بیان این آیه از حجاب تعبیر عفاف میکند و این بیانگر وجود رابطه بین حجاب و عفاف است. حتی جدای از این آیه، اگر از خود آن چهره سیاسی سؤال شود حتما نوع و سطحی از بیحجابی را منافی عفت میداند و این اختصاص به جامعه اسلامی هم ندارد. در همه جوامع، سطحی از برهنگی را بیعفتی میدانند؛ بنابراین، حجاب و عفاف با هم رابطه دارند.
حفظ روابط اجتماعی فلسفه حجاب است
آن چهره سیاسی معتقد است تشریع حجاب به دلیل رویکرد ظاهرگرایانه افراد به بدن بوده و امروزه این رویکرد منسوخ شده و بشر به یک رشد رسیده است. آیا فلسفه تشریع حجاب چنین است؟
برابر آیات قرآن، فلسفه حجاب دو چیز است: اول؛ حفظ سلامت روابط اجتماعی یکی از اهداف حکم حجاب، حفظ سلامت روابط اجتماعی زن و مرد و آلوده نکردن آن به جاذبههای جنسی است که خداوند در آیه ۳۳ سوره احزاب میفرماید: و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید. یکی از ابعاد زندگی اجتماعی انسان، روابط بین زن و مرد است. بنابراین برای اینکه روابط اجتماعی این دو جنس، از اهداف خود دور نشود و به جای سازنده و بالنده بودن، مخرب و ویرانگر نشود، باید در حد روابط اجتماعی باقی بماند. از این رو، این روابط باید تابع مقرراتی باشد که یکی از آن مقررات رعایت حجاب است. خداوند در آیه شریفه فوق نیز به این هدف از حجاب اشاره دارد.
بنابراین، یکی از حکمتهای حجاب این است که وقتی زنان در جامعه حضور مییابند، درصدد آشکار کردن زینت و زیباییهای خود نباشند و روابط اجتماعی را به جاذبه جنسی خود درنیامیزند تا روابط اجتماعی از امور جنسی به دور ماند و سلامت آن متأثر نشود. زیرا آلوده کردن روابط اجتماعی به امور جنسی آسیبهای فراوانی چون فروپاشی خانواده، هدر دادن استعدادها، فساد سیستم اداری و … را در پی دارد.
از اینرو، امام رضا علیه السلام ضمن پاسخ به سؤالاتی در بیان فلسفه حجاب نوشته است: نگاه کردن به موی سر زنان متأهل و غیرمتأهل و دیگر زیباییهای آنان حرام شد؛ زیرا این نگاه سبب تحریک مردان و منجر به فساد و ورود در محرمات میشود (شیخ صدوق، ۱۳۸۵، ج ۱، ج ۲، ص ۵۶۵.) و بر همین اساس در آیه ۳۰ و ۳۱ سوره نور به مردان و زنان مؤمن دستور داده شد که در مقابل نامحرم نگاهشان را فروگیرند و در ادامه در بیان فلسفه این دستور میفرماید: این رفتار برای آنان پاکیزهتر است.
برهنه گذاشتن زن در ویترین، نشانه تکاملی نیست که آن چهره سیاسی ادعا میکند
دوم؛ حفظ پاکی دلها: فلسفه دیگری که قرآن برای تشریع حجاب بیان میکند، حفظ پاکی دل است که در آیه ۵۳ سوره احزاب میفرماید: و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (به عنوان عاریه) از آنان [همسران پیامبر] میخواهید، از پشت پرده بخواهید. این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است. ارتباط اجتماعی با زن نامحرم بدون حجاب ممکن است بر اثر وسوسههای شیطانی به شکلگیری برخی از افکار ناشایست بینجامد و مفسده ببار آورد. از اینرو، خداوند میفرماید: ارتباط با رعایت حجاب برای حفظ پاکی قلب شما و آنان بهتر است و این اثر حجاب اختصاص به زنان پیامبر و مردان مراجعهکننده به آنها ندارد، بلکه از یک حقیقت خبر میدهد که شامل ارتباط هر زن و مرد نامحرمی میشود. این دو فلسفهای که بیان شد اختصاص به گذشته ندارد و در همه زمانها و مکانها جاری است. علاوه بر اینکه واقعیات خارجی اعم تبلیغات، در ویترین گذاشتن زنان به صورت برهنه و … نشان میدهد امروزه نگاه جنسیتی و ابزاری به زن و بدن او بسیار بیشتر از گذشته است.