به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرگزاری ایکنا، کرسی علمی ترویجی «روششناسی کشف مذاق شارع» ظهر دیروز ۱۸ بهمن با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی، عضو هیات علمی پژوهشگاه در محل پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دفتر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
عناوینی مثل روح شریعت یا مذاق شارع در فقه ما زیاد به کار میرود و به آن استناد میشود. با این وجود در کتاب اصول فقه عنوان مستقلی برای بحث مذاق شارع و ارائه مبانی آن ذکر نشده است. البته در کتاب «الفائق» گفتوگوهایی پیرامون مذاق شارع صورت گرفته است. کاری که در این مقاله تلاش شده انجام شود این است که چگونه مذاق شارع را اکتشاف کنیم. در پیشینه این بحث غیر از کتاب الفائق، یک کتاب مفصل و چند مقاله نگارش شده است.
فرضیه ما این است که مذاق شارع را از باب تراکم قرائن منجر به ظن اطمینانی پیگیری میکنیم و مبنای اهل سنت مورد نظر ما نیست که آن را دلیل مستقل در نظر میگیرند. در این مسیر فرضیه ما این است که باید چهار مرحله طی شود؛ یکی اینکه موضوعی که میخواهیم حکمش را به دست بیاوریم به اشباه و نظائرش ارجاع داده شود، البته نباید منجر به قیاس شود. دوم اینکه موضوع به آیات الاحکام و قواعد فقهی ارجاع شود و تک تک آیات و قواعد مرتبط با آن موضوع بررسی شود و میزان تناسب به دست بیاید. سوم باید موضوع به مقاصد شریعت و اهداف دین عرضه شود و همچنین به مصالح و مفاسد ارجاع شود، آن هم بر مبنای شیعی. چهارمین مورد هم عرضه به اولویات است یعنی آن چیزهایی که در شریعت اولویتدار هستند.
در این تحقیق هم اشباه و نظائر و هم آیات الاحکام و قواعد فقهی و هم مقاصد و مصالح و هم اولویات به صورت مصداقی بیان شده است تا کسی که با بحث روش کشف مذاق مواجه میشود فضای بحث به صورت مصداقی به دستش بیاید. وقتی فقیهی با ادله سروکار دارد به دست میآورد چه چیزهایی در نظر شارع اهمیت دارد و اولویت محسوب میشود و از همه آنها برآیند اخذ میکند.
در بیان نهایی فرضیه این نکته ذکر شده است که مذاق شارع برآیند فهم فقیه از شبکهای از گزارههای دال بر نظام معرفتی دین، مقاصد شریعت، مجموعه آیات احکام و قواعد فقه، اولویتهای شارع و مصحلتها، اشباه و نظائر حکم و مجموعه احکام تعیینکننده مرزها و مجموعه احکام تعیینکننده پسندهای شارع است. برای کشف مذاق هم گزارههای توصیف و هم تجویزی باید دیده شود؛ این شاکله اصلی بحث است.
پاسخ به یک پرسش فقهی با استفاده از مذاق شارع
به عنوان مثال یک بحث این است که آیا هبه زوج به زوجه قابل استرجاع هست یا نه، یعنی اگر عین هبه باقی مانده باشد، زوج میتواند آن را پس بگیرد یا نه. در اینجا دو نظر متفاوت مطرح است و در ادله هم دو گونه متفاوت بیان شده است. در پژوهش ما این فرع فقهی به همین موارد یعنی مقاصد، اولویتها، مصالح و مفاسد، قواعد فقهی و … عرضه شد که مسیرش در مقاله ذکر شده است و به دست آمد اگر دلیل خاصی نداشته باشیم مذاق شارع این است که زوج نمیتواند هبه را پس بگیرد.
ما از مجموعه صد قاعده، بیست قاعده به عنوان نمونه ذکر کردیم. چون بحث مذاق شارع مفهومی عام و کلی تلقی شده است تا به مصادیق میدانی نرسد دقیقسازی نخواهد شد. به این خاطر تلاش شد به میدان آمدن و تبدیل فضای انضمامی به عمل کاملا به رویت برسد. باید توجه داشت هر کدام از قواعد فقهی مرکزی دارند مثلا قاعده احسان برای این است که استحکام روابط مددکاری شکل بگیرد یا قاعده احترام برای این است کرامت انسانی محفوظ بماند یا قاعده اذن برای دقیقسازی در تصمیمگیریها است اینها سبب میشود به قواعد فقهیه، مقاصد شریعت، مبانی نظری و اولویتها یک مرور شبکهای داشته باشد یعنی به جای اینکه اینها را سبدی از اطلاعات بدانیم تلاش کنیم ببینیم کسی که این مبانی در ذهنش هست چگونه میاندیشد و به تعبیری دستگاه معرفتی مولد نظریه و حکم به دست بیاید، نه سبدی از قواعد.
نکته آخر اینکه در بحث اولویتها از جهت مصداقی، مصلحت مربوط به اصل دین بر هر چیز اولویت دارد، در درجه بعد مصلحت حفظ جان و عقل اولویت دارد، همچنین مصحلت مربوط به کسانی که انسان مسئولیت آنها را بر عهده دارد، مصلحت امنیت و مصلحت سلامت به ترتیب دارای اولویت هستند. از مجموع مباحث این پژوهش روشن میشود که استناد به مذاق شارع چقدر معتبر است و این مذاق شارع میتواند به عنوان یک فقیهیار همراه فقیه به او متذکر شود به چه مواردی توجه داشته باشد.
تحصیل مذاق شارع امر الهی نیست
در ادامه این نشست دکتر محمود حکمتنیا، عضو هیئت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه به عنوان ناقد سخنرانی کرد که گزیده سخنان او را در ادامه میخوانید؛
درکی که من از بیانات شما داشتم این است که در حوزه مذاق شارع میخواهید این امر ذهنی محقق را تبدیل کنید به یک فرآیند عینی. صاحب جواهر عبارتی دارد و آن اینکه مذاق شارع یک هدیه و یک امر الهی است که به شخص داده میشود یعنی ایشان مذاق شارع را به سمت یک امر ذهنی برده است و معتقد است کسی که مشمول لطف الهی میشود میتواند مذاق شارع را بفهمد. اگر از این جهت وارد شویم باید روی بحث تربیت اخلاقی برویم و نمیشود مذاق شارع را فرایندی کرد، پس از این نگاه میگذریم.
ما تحصیل مذاق شارع را امر الهی نمیدانیم. آیا مذاق شارع ناشی از ممارست است؟ ممارست از حل مسئله حاصل میشود و امر مهارتی است. اگر بگوییم مذاق شارع از راه ممارست تحصیل میشود باید یک برنامه عملیاتی بدهیم مثل کاری که فقهای ما برای دستیابی به ملکه اجتهاد میکنند و دو باب را خوب میخوانند؛ باب عبادات که مشتمل بر روایات زیاد و مبتنی بر تعبد به شارع است و دوم باب معاملات که مبتنی بر یک نوع سیره عقلا و ملاک تایید و امضایی شارع است؛ یعنی یک ممارست در امضا میکنند، یک ممارست در تعبد و از این طریق به مذاق شارع دست پیدا میکنند. پس اگر بگوییم ماهیت مذاق شارع از طریق ممارست است، باید برای ممارست و تجربه روش دیگری طراحی کرد.
برداشتم از فرمایش شما این است که میخواهید دستیابی به مذاق شارع را از معنویگرایی خارج کنید و اگر هم در حوزه مجرب بودن و ممارستی وارد میکنید بیشتر علاقهتان این است این را به صورت چگونگی فهمیدن و به صورت دستورالعمل درآورید. این چیزی است که از فرمایش شما برداشت کردم.
حال پرسش من این است که اگر ما به یک مفهومی رسیدیم که این مفهوم منضبط نبود ولی وجود داشت باید چکار کنیم. در اینجا بحث سر این است که چطور در فرایند منضبط یک مفهوم نامنضبط را استفاده کنیم؟ نزد بسیاری از محققان وقتی امر به عدم انضباط کشیده میشود ختم اجتهاد اعلام میشود ولی در فلسفه حقوق عکس این است و میگویند اگر مفهوم منضبط نبود تازه کار شروع میشود.
حاصل برداشت من از فرمایش شما این است که میخواهید یک امر ذهنی را به امر عینی تبدیل کنید. منظورمان از عینی هم خارجیت نیست بلکه امر مبتنی بر ممارست مورد نظر است. ممارست از دو ناحیه است: تجربه شخصی و تجربه قابل نوعیتبخشیدن. اگر تجربه به نحو چگونه دانستن و از طریق جدول و فرمول باشد نوبت میرسد به اینکه بپرسیم چگونه میتوانیم چنین تجربهای را حاصل کنیم. این فرایند میخواهد. مشکل مقاله شما این است فرایند را به جای اینکه ساده کنید پیچیده کردهاید. مسئله بعدی این است که بالاخره بخش ذهنی کار را چکار کنیم چون ممارست حتی اگر به صورت فرایند به دست بیاید نیاز به ممارست ذهنی دارد که نمیشود آن را کم گرفت.
نکته آخر اینکه اگر مذاق شارع به یک مفهوم غیر منضبط انجامید، این به معنای عدم اعتبار است یا سوال این میشود که چگونه از امر غیر منضبط به صورت منضبط استفاده کنیم. این در ادبیات فقهی کمتر مورد بحث قرار گرفته ولی سه تن از فلاسفه حقوق موضوع کارشان همین بوده است.
ناقد دوم این کرسی علمی، حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسم مقیمی حاجی در ادامه این جلسه بیان داشت:
اگر مبانی عام مطرح شده در این طرح عند الفقهاء مقبول نباشد و مخدوش تلقی بشود این طرح مخدوش می شود.
باید ببینیم چه قدر می توان مبتنی سازی مذاق شارع بر مقاصد الشریعه و مصالح عالیه (به عنوان مباحث مبنائی) را به فقهای متأخر نسبت داد.
آیا طی کردن تمام این مراحل لازم است؟ یعنی این مراحل مطرج شده در الگوریتم نسبت به یک دیگر ترتب طولی دارند و همگی پشت سر هم باید طی بشوند تا فهم و درک از مذاق شارع تحصیل بشود؟
مقوله ضریب نفوذ (همان وزن مطرح شده توسط استاد حکمت نیا ولی به بیانی دیگر) است و آن این که ضریب نفوذ هر یک از مراحل چه قدر است؟ آیا می توان ضریب نفوذی به هر یک از این مراحل داد به گونه ای که مثلاَ دست یابی به دو مورد از این مراحل بتواند به کشف مذاق شارع منجر بشود؟ آیا می توان ضریب نفوذ را منضبط نمود؟
نکته بعد تکرار و بسامد و شواهد جزئیات منجر به قطع است: یعنی گاه تکرار اجتهادات موجب مهارت می شود (که شما لوازم این جنبه مهارتی را لحاظ نفرموده اید). اثر دیگر تکرار و بسامد به اشباه و نظائر و موارد مشابه بر می گردد که به رسوب روح یک حکم ناگفته در ذهن فقیه می انجامد. در طرح شما از لوازم این دو گونه تکرار سخنی به میان نیامده است.