به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به نقل از خبرگزاری رسا، همزمان در خلال همایش ملی حکمرانی اسلامی که چهارشنبه شب ۵ بهمن در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد میزگرد علمی با موضوع حکمرانی و با حضور صاحبنظران این حوزه نیز برگزار شد.
در این میزگرد حجج الاسلام والمسلمین نجف لک زایی و محمدجواد ارسطا به همراه دکتر محمود حکمت نیا به ارائه مطلب پرداختند.
حجت الاسلام سیدکاظم سیدباقری به عنوان دبیر همایش در شروع برای پرسش گفت: بسیاری گمان می کنند که حکمرانی به معنای حکومت است اما وقتی این اصطلاح مورد توجه قرار گرفت باید مرز آن از دولت، حکومت و نظام سیاسی جدا شود؛ نمی توان حکمرانی را به صرفا حکومت فرو کاست. هر کدام از اساتید لازم است تعریف خود و قلمرو مورد بحث حکمرانی را مشخص کنند.
حکمرانی عامل مؤثر را فرایند می داند
استاد حکمت نیا که طبق برنامه اعلام شده عهده دار بیان ابعاد حقوقی حکمرانی شده بود، گفت: برای ورود به بحث باید خاستگاه اصطلاح حکمرانی را بحث کنیم و برای این امر نیز باید واژه انگلیسی را توضیح داد؛ در زبان انگلیسی فعل Govern آمده که معادل قائدیت در عربی است و پسوندها در این زبان مانند اوزان در زبان عربی عمل می کنند و پسوند ment شکل فاعل می دهد و این به معنای عامل مؤثر در قائدیت است.
اینکه جامعه هدایت می شود و هدایت گری دارد همیشه دوران بوده است اما اینکه محوریت جامعه چیست سؤالی است که پاسخ آن مهم است؛ پسوند Ance نشان دهنده فرایند است و وقتی این اصطلاح محوریت را با فرایند می داند. کسی که معتقد است فرایند محور است پسوند ance را به کار می برد؛ در اصطلاح government در مورد چه کسی صحبت می شود اما در اصطلاح Governance در مورد چگونگی است.
وقتی می خواهیم از حاکمیت صحبت کنیم باید گفت قدرت و اعمال قدرت وجود داشته است ولی بحث بر سر تغییر محور است که بر اساس آن می خواهیم ساختار ها را اصلاح کنیم؛ حکمرانی می خواهد بگوید عامل مؤثر فرایند است و محوریت باید جابه جا شود.
امتیاز حکمرانی اسلامی اخلاق در درون آن است
در ادامه این میزگرد دکتر ارسطا اظهار داشت: فقهی سازی اخلاق در حکمرانی اسلامی موضوع بحث امشب است که مقدمه ای را لازم دارد؛ حکمرانی اسلامی مهم ترین امتیازش از غیر آن، اشراب اخلاق در آن است زیرا حکمرانی اسلامی اخلاق محور است؛ گاهی اوقات بعضی پیام های دینی آمده که ممکن است از کنار آن ها بگذریم اما وقتی تأمل می کنیم آن ها را حاوی مطالب مهمی می بینیم که باید یادآوری شوند.
طبق روایتی از نبی اکرم رهبری شایسته دارای سه ویژگی است که اولین آن ورعی است که به سبب آن حاکم را از گناه بازدارد و بردباری که بتواند غضب آن را کنترل کند و در آخر ولایت و حکمرانی شایسته است و ضابطه حکمرانی آن است که حاکم باید نسبت به دیگران همچون پدری مهربان باشد؛ «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» از شیعه و سنی نقل شده است.
امتیاز حکمرانی اسلامی اخلاق در درون آن است
در ادامه این میزگرد دکتر ارسطا اظهار داشت: فقهی سازی اخلاق در حکمرانی اسلامی موضوع بحث امشب است که مقدمه ای را لازم دارد؛ حکمرانی اسلامی مهم ترین امتیازش از غیر آن، اشراب اخلاق در آن است زیرا حکمرانی اسلامی اخلاق محور است؛ گاهی اوقات بعضی پیام های دینی آمده که ممکن است از کنار آن ها بگذریم اما وقتی تأمل می کنیم آن ها را حاوی مطالب مهمی می بینیم که باید یادآوری شوند.
طبق روایتی از نبی اکرم رهبری شایسته دارای سه ویژگی است که اولین آن ورعی است که به سبب آن حاکم را از گناه بازدارد و بردباری که بتواند غضب آن را کنترل کند و در آخر ولایت و حکمرانی شایسته است و ضابطه حکمرانی آن است که حاکم باید نسبت به دیگران همچون پدری مهربان باشد؛ «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» از شیعه و سنی نقل شده است.
ممکن است کسی از نظر اخلاقی شمر باشد اما از نظر فقهی عنوان عادل بر آن صدق کند؛ اخلاق ظرف دین است و اسلام حسن خلق است و سیره پیامبر اکرم و معصومین جرقه های ذهنی را برای ما ایجاد می کند؛ سؤال پیش می آید چگونه می توانیم اخلاق را پیاده کنیم و برای آن ضمانت اجرا بگذاریم؛ اگر ضمانت اجرای مادی را اعمال کنیم یعنی اخلاق را از فضیلت بودن تهی کردیم و این کار را دشوار می کند که در نوبتی دیگر در پاسخ به این دشواری نکاتی ارائه می شود.
اگر سیستمی اشکال داشته باشد با تزریق پول هم کارآمد نمی شود
حجت الاسلام والمسلمین نجف لک زایی گفت: حکمرانی اسلامی با سایر انواع حکمرانی ها متفاوت است و از همین حیث باید به کالبد شکافی مفهومی پرداخت؛ عرب زبان ها وقتی خواستند برای حکمرانی واژه ای را به کار ببرند در واژه های موجود کلمه ای را نیافتند و معادل «الحکومه» را ابداع کردند؛ آیا یعنی در واژه های قرآن حکمرانی وجود ندارد؟ خیر. باید ظرفیت سنجی کنیم که واژه هایی مانند ولایت و حکومت چه مقدار ظرفیت دارند.
بحث توسعه از حدود ۳۰۰ سال پیش مهم بوده است و همه دولت ها به دنبال توسعه بودند که در مواردی شکست خوردند از همین رو به واژه حکمرانی رسیدند زیرا اشکال را در فرایندها دیدند؛ اگر سیستم اشکال داشته باشد هر چه قدر پول تزریق شود پیشرفت اتفاق نمی افتد و فساد و ناکارآمدی سبب می شود توسعه اتفاق نیافتد. در سال های اخیر حکمرانی از فرایند و سیستم عبور کرده است و به مفهومی انباشته از ارزش ها تبدیل شده است.
سیستم بانکداری وارداتی ایده خود را نیز تحمیل می کند
سؤال می شود آیا هر سیستم و فرایند خوبی که در هر نقطه دنیا متولد شده باشد و امتحان خود را پس دهد قابل استفاده است؟ باید گفت امروز علاوه بر سیستم ایده مطرح است یعنی مثلث ایده سیستم اجرا ذیل مفهوم حکمرانی شکل گرفته است که چه ایده هایی را می خواهیم تحقق ببخشیم و برای چه ایده ای می خواهیم سیستم سازی کنیم. یکی از نابسامانی ها ما بی توجهی به ایده سیستم هایی است که از غرب می گیریم زیرا این سیستم ها انباشتی از ارزش های غربی هستند.
سیستم بانکداری مثال بسیار خوبی است که کاملا وارداتی بوده و ایده خود را با خود آورده و اجرا را تحمیل می کند؛ محور ما در بانک داری فرار از ربا است اما سیستم بانکداری وارداتی چنین ایده ای ندارد.
چرا در حوزه خانواده مشکل داریم؟ زیرا غربی ها سیستم هایی برای پرداخت به خانواده نداشتند و ما هم این سیستم را برای خود خلق نکردیم و برای خانواده حکمرانی نداریم؛ در برخی کشورها وزارت خانواده راه افتاده است؛ ایده خانواده در کشور مشخص نیست؛ جوانان به یک ارگان سپرده شده، خانواده ارگانی دیگر، کودک جایی دیگر، حجاب و عفاف ۲۷ جا و همه اینها نشان می دهد که ایده برای حکمرانی خانواده نداریم. ایده باید مشخص شود تا تعیین گردد دنبال چه هستیم و برای آن سیستم سازی کنیم؛ سیستم چیست؟ سیستم همان فرایند است و این فرایند باید با ایده و فکر بتپد.
حوزه های علمیه مسؤولیت شفاف سازی ایده های دینی را دارند
اینجا است که حوزه علمیه مسؤولیت پیدا می کند. اینجا است که مسؤولیت پیدا می کنیم که ایده های دینی را به طور کامل اقامه کنیم؛ یعنی دین را تجزیه نکنیم بلکه ایده های دین را به طور کامل در همه بخش ها مانند، سیاست خارجی، داخلی بهداشت امنیت، خانواده آموزش باید مشخص شود.
ایده ها را باید مشخص و شفاف کرد و سپس متناسب با ادبیات سیاستمداران عرضه کرد و تا سیستم ساخته شود؛ ایده را نمی دانیم و سیستم را آوردیم و فقط اجرا می کنیم؛ هر جا گرفتار می شویم ولایت فقیه به کمک ما می رسد زیرا تنها ایده اسلامی است که تبدیل به سیستم شد و اجرا شده است؛ بقیه ساختار به بعد از انقلاب محول شد که سیستم های وارداتی ساختارهای انقلابی که تشکیل شد، را پس زد؛ جهاد سازندگی را پس زد و نهادهایی که مردمی بودند مانند کمیته امداد را صفر تا صد را دولتی کرد؛ همچنین پرونده کمیته انقلاب بسته شد و بسیج که سیستمی تولید شده بر اساس ایده اسلامی بود متلاشی شد. در ابتدای انقلاب بسیج در مسجد پایگاه داشت و پایگاه هر محله مسجد بود؛مسجد کجای حکمرانی ما قرار دارد و آن هم رها شده است.
در حکمرانی اسلامی جدال جدی با دیگر انواع حکمرانی داریم و اگر از ایده ها شروع نکنیم متوجه اشکال سیستم نمی شویم و اگر متوجه شدیم و ایده شفاف نباشد نمی توانیم اصلاح کنیم. وقتی می خواهیم پیشرفت کشوری را اندازه گیری کنیم باید نگاه می کنیم چقدر حکمرانی با ارزش های آن جامعه سنخیت دارد.
باید دستگاه حل مسأله داشته باشیم
در نوبت دیگر ارائه اساتید حاضر، استاد حکمت نیا تأکید کرد: با یک مسأله مواجه می شویم و دستگاه حل مسأله وجود دارد که ممکن است مسائل از همه جا بیاید اما دستگاه حل مسأله مهم است و باید مشروعیت خود را در دستگاه دیگر اثبات کرده باشد.
حقوق ۴ تحول در خود دید؛ حقوق ابتدا سراغ قواعد رفت و هر مکتبی اندیشه خود را دارد و باید نسبت خود را با طبیعت معلوم کند. در مرحله بعد متوجه شدند قواعد به تنهایی کافی نیست و باید ذی نفعانی داشته باشد که اجرای قاعده را پیگیری کنند از این رو از حقوق (low) به حق منتقل شدند؛ حق محور دارد و مشخص است چه کسی چه امتیازی را از چه کسی می خواهد کسب کند. آیا اندیشه حق داریم؟ بله و نسبت به مکاتب دیگر اختلاف داریم؛ مرحله سوم سؤال «ارزش های حاکم بر نظام کدام است» است؛ وقتی ارزش در نظام حقوقی قرار می گیرد کجا قرار می گیرد؟ چهارمین تحول حقوق این است وقتی نظام شکل می دهیم به دنبال اهدافی هستیم.
چارچوب ها باید در دستگاه حل مسأله مشخص شود تا به سؤال محوریت دولت و فرایند پاسخ بدهیم.
وقتی این چارچوب ها مشخص شده است دو مدل مطرح می شود که اولین آن محوریت دولت است و طی آن سؤالاتی پیش می آید که باید پاسخ بدهیم. حاکمیت نسبت به حقوق مردم دقیقا چه وظیفه ای را به عهده دارد؟ دولت در مورد حق مسکن چه باید بکند؟ وظیفه دولت در مشارکت مردم در تظاهرات چیست؟ نسبت دولت با خانواده و حقوق کدام است؟ جدای از حق باید دولت نسبت خود را با اموال هم مشخص کند؛ اصل ۴۴ قانون اساسی یک مدل ارائه داده است که در خصوص درست بودن آن بحث است؛ قانون اجرای اصل ۴۴ ایده را تغییر داد.
توان دولت ها و نهادهای مردمی توسعه پیدا کرده است
اعمال دولت و مسؤولین دولت کجا قرار می گیرد. دولت کجا مسؤولیت کیفری دارد؟ کجا مسؤولیت مدنی دارد؟ دادگاه صالحه برای رسیدگی به رفتار دولت کدام است؟ اساس این است که آیا محاکم قضایی حق رسیدگی به دعاوی مردم نسبت به دولت را دارند یا خیر؟ دولت رفتار می کند و ضد رفتار هم دارد که سؤال می شود چگونه باید به آن رسیدگی کرد؟ همه این سؤالات در نظریه دولت پاسخ داده می شود.
سؤال مهم این است که اعمال دولت به لحاظ کیفری کجا قرار می گیرد؟ همه این سؤالات باید بر اساس ایده مطرح شود.
امکانات و ابزارهای دولت ها بسیار توسعه پیدا کرده است؛ همچنین شرکت های خصوصی نیز قدرت پیدا کرند و شرکت های چند ملیتی شکل گرفته اند.
یکی از جاهایی که باید بحث شود این که دولت ها دنبال مصالح عمومی هستند و سؤال آن جا است که فرایند تشخیص منافع عمومی چیست؟
امروزه باید بر اساس دستگاه حل مسأله حل کنیم.
حکمرانان باید متخلق به اخلاق اسلامی باشند
حجت الاسلام ارسطا در ادامه اظهار داشت: ارزش های اخلاقی را چگونه می توان در حکمرانی اسلامی وارد کرد و به مرحله اجرا درآورد؟ یک پاسخ این است که ارزش اخلاقی در سلسله علل احکام قرار می گیرد و وظیفه مستنبط احکام شرعی نیست و خداوند به گونه ای وضع می کند که ارزش های اخلاقی رعایت بشود؛ هر گاه ما احکام الهی را به مرحله اجرا بگذاریم اخلاق پیاده خواهد شد.
اما این جواب قانع کننده نبوده است زیرا یک نفر می تواند پایبند به واجبات باشد و در عین حال از ارزش های اخلاقی فاصله زیادی داشته باشد و اگر این امر توسط شارع مقدس پذیرفته شده باشد می تواند علل داشته باشد؛ شارع خواسته است سهولت و یسر اجتماعی را ملاک قرار دهد؛ یعنی شارع لحاظ کرده اگر ارزش های اخلاقی را بر همگان الزام کند عسر و حرج پیش می آید از این رو به حداقلی از ارزش های اخلاقی بسنده کرده است و یسر اجتماعی را مقدم کرده است.
پای ضمانت اجرا که به میان می آید اخلاق از اخلاقی بودن تهی می شود؛ از مفاهیم دینی و سیره معصومین می توان راه حلی درست استنباط کرد که پایه اول آن پذیرش مفهوم سیاست گذاری فرهنگی به عنوان یک واجب بر حکومت اسلامی است و پایه دوم وجوب رعایت ارزش های اخلاقی در حکمرانان بر اساس مرتبه ای که در حکمرانی دارند؛ یعنی حکمرانان خود نیز متخلق به اخلاقیات اسلامی باشند.
دولت قوی باید در کنار جامعه قوی باشد
حجت الاسلام والمسلمین لک زایی نیز در ارائه پایانی خود گفت: در کنار دولت قوی باید جامعه نیز قوی شود؛ برخی تصور می کنند حکمرانی برای تضعیف دولت مطرح شد و وقتی اما اینگونه نیست بلکه دولت و جامعه هر دو باید قوی باشند و برای اینکه این اهداف رقم بخورد ۵ مؤلفه ما را کمک می کند؛ اولین مؤلفه فرهنگ سیاسی است که ایده ها شفاف و مطرح می شود تا ساختار اجتماعی تعیین شود و ساختار سیاسی شکل بگیرد و پس از این است که به عمل سیاسی می رسیم.
تمایز کلان میان حکمرانی اسلامی با دیگر حکمرانی های دنیا این است که رهبری الهی در ساختار های ما بسیار مهم است؛ سیاست و اقتصاد ابزار می شود برای این امر. دین ایده می شود و فرهنگ و سیاست به عنوان ابزار به تحقق ایده کمک می کند؛ در ایده های دیگر حکمرانی اقتصاد حرف اول را می زند و فرهنگ و سیاست زیربنا قرار می گیرند؛ در حکومت های توتالیتر سیاست حرف اول را می زند و در حکومت های لیبرال نیز اقتصاد محور است.