به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی رییس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه در سخنانی با موضوع«گستره انقلاب اسلامی در فضای مجازی؛ ملی یا جهانی؟» اظهار کرد:در آغاز باید دو مولفه را مورد توجه قرار داد،نخست «انقلاب اسلامی و ظرفیت های آن» و سپس« فضای مجازی ،الزامات آن» و در نهایت پیوند این دو مقوله با هم در حوزه انقلاب اسلامی مدنظر قرار می گیرد.
استاد حوزه ودانشگاه افزود: اما در خصوص انقلاب اسلامی ممکن است کسی این ذهنیت برایش فراهم باشد که انقلاب اسلامی یک مقوله محدود درون مرزی ناظر به انقلاب مردم نسبت به شاهنشاهی در یک زمان مشخص، نسبت به یک اقتضاء مشخص است. و طبعا اگر کسی چنین تلقی ای داشته باشد معنایش این خواهد بود که ملت ایران در سال ۱۳۵۷، رژیمی را سرنگون، حکومتی را جایگزین و انقلاب اسلامی ایران محقق شد و السلام. به عبارتی دو تلقی عمده وجود دارد؛ انقلاب اسلامی به مثابه یک پروژه. انقلاب اسلامی به مثابه یک پروسه.
وی ادامه داد: اگر انقلاب اسلامی را به مثابه یک پروژه بدانیم، طبیعتاً انقلاب اسلامی در سال ۵۷ ایجاد شد، محقق شد ، تثبیت و تمام شد. ملت کارشان را انجام دادند، لذا حکومت باید کارش را انجام دهد. رژیم طاغوت رفت و حکومت اسلامی ایجاد شد. طبیعتاً اداره نظام با همه مشکلاتی که میتواند وجود داشته باشد و حکومت باید آن را اداره کند.
حجت الاسلام ایزدهی بیان کرد: انقلاب اسلامی هم در امتداد انقلاب پیامبر(ص) همینگونه است. تصادفی نیست اگر انقلاب اسلامی محقق شد و در پیامد انقلاب اسلامی هنوز شکل نگرفته و به محض اینکه قانون اساسی اش تصویب شد یا حتی نشد، تمام مستکبران جهان برآشفتند، علیه این نظام قیام کردند، انواع و اقسام جنگها را بر این انقلاب تحمیل کردند، از جنگ سخت تحمیلی نظامی-جنگ تحمیلی ۸ساله-، در حوزه فرهنگ، اقتصاد، جنگهای شناختی، جنگهای رسانهای، جنگهای سایبری و آخرین ویراست آن هم جنگ ترکیبی(هیبریدی) است. تصادفی نیست که همه عالم بخواهند در یک جنگ۸ساله پشت کسی به نام صدام بایستند و بخواهند نظام را از بین ببرند، این نیست مگر اینکه این انقلاب محتوا و پیامی دارد و ظرف این پیام جهانی است، علت این احساس خطر این است که فقط تعلق به مردم ایران ندارد، همچنان که تعلق به مردم شیعه ندارد، همچنان که تعلق به مردم مسلمان ندارد.
وی تصریح کرد: انقلاب اسلامی در یک فرایند تشکیکی ولو شیعه بنیاد است، ولو خاستگاهش ایران است اما منطق آن جهانی و فراگیر است. لذا طرفداران متعددی در سراسر عالم پیدا کرده؛ از همسایگانمان( عراق، پاکستان و افغانستان) تا سوریه و نیجریه ، یمن و … که خاطرخواه این منطق انقلاب اسلامی هستند، حتی در کشورهای منطقه امریکای لاتین. چون منطق انقلاب اسلامی، مقابله با زور و ظلم است، منطقش کرامت انسانی و عدالت جهانی است. در قبال منطق سرمایهداری و اصالت سرمایه، در قبال منطق الهات و مادیت، در قبال منطق سوسیالیست که کرامتی برای انسان قائل نیست، آزادی برای انسان قائل نیست.
حجت الاسلام ایزدهی ادامه داد: طبیعتا این منطق چون ظرفیت فراگیر دارد. شاید برخی داخلیها متوجه نباشند که چه اتفاقی افتاده اما این اتفاق در سطح جهانی افتاد و یک صدایی از جایی بروز کرد که امتداد تمدنی آن از همان ابتدا هم پیدا بود. یعنی این انقلاب، انقلاب علیه تمدن موجود بود که این تمدن موجود، انسان را به ماده تقلیل میکرد، انسان را در حد یک حیوان تقلیل میکرد، آزادیها، کرامت، و همهی مولفههایی که تعریف کرده را در حد یک موجود مادی تعبیر میکرد.
وی گفت: انقلاب اسلامی میخواهد انسان را از سمت ماده به معنا پیش ببرد، البته ماده را هم نادیده نمیگیرد. دنیا را به سمت معنویت سوق دهد ، البته دنیا را هم نادیده نمیگیرد. توان انقلاب اسلامی یک بعد فراگیر تمدنی دارد، یک ظرفیت فراگیر انسانی دارد که اگر در گام اول در پوسته و ظرفی به نام جمهوری اسلامی ایران محقق شده، این به این معنا نیست که تمام پوسته انقلاب اسلامی، همین جمهوری اسلامی است. بلکه میتواند پوسته های متعددی داشته باشد و براساس مدلهای مختلفی ارائه شود.
رییس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه ادامه داد: در حوزه تمدن، تمدن را یک مهندس بازتولید نمیکند. کسی باید نرم افزار تمدنی ایجاد کند که در حوزه علوم انسانی کار کرده. در حوزه علوم انسانی، انسان را بازتولید میکند، مطابق با الزامات و اقتضائات انسان برای آن نرم افزار و سخت افزار تولید میکند، سبک زندگی تعریف میکند، اما در مرحله قبل باید نرم افزار تولید شود. یک مثال: شهر اسلامی چیست؟ اینکه فقط ساختمانها جلوه اسلامی داشته باشند؟
وی افزود: شهر اسلامی باید نقطهی محوریاش مسجد باشد. آنجایی که همه به آن مراجعه میکنند. نقطه محوریاش علم باشد، دانشگاه و حوزه باشد. قدیم اینگونه بود؛ یعنی اگر شهر میساختند، مرکز شهر مسجد امام میشد، کنار آن مرکز. حوزه میشد. کنارش بازار میشد. همه مردن باید امکان دسترسی حداکثری به آنجا پیدا کنند. اما در زمان پهلوی میبینید که یک میدان افتتاح میشود و مرکزیت این میدان، بانک، پست، مخابرات است. طبعا نباید انتظار داشته باشیم. کسی که شهر را تعریف میکند، ابتدا باید منطقش را تعریف کند. از این شهر چه انتظار داشته باشیم؟ فقط انتظار یک زندگی مادی یا در این شهر افساد کم شود و معنویت اضافه شود؟ طبعا در این فضا ما باید در کل فضای نرم افزاری بازنگری کنیم. بله، حتما جلوههای بصری ساختمان هم باید تغییر کند. در انقلاب اسلامی تا حد خوبی توانستیم سخت افزار تولید کنیم، تا حد زیادی توانستیم نرمافزار تولید کنیم. و البته در فرایند شدن هستیم اما قدری باید جلوتر برویم و برای این عِده و عُده و سرمایه بگذاریم.
استاد حوزه ودانشگاه بیان کرد: هرچه اینجا سرمایه بگذاریم، جواب میدهد. غرب، خودش را بر ما تحمیل، و ما را در این فضا قرار داده و برای ما ریلگذاری کرده و ما را مدیریت میکند. نمیشود حرف از انقلاب اسلامی و تمدن بزنیم و رویکرد ریلگذاری را برای جهان فرض نکنیم، هدایت را برای جهان فرض نکنیم، سبک زندگی را فرض نکنیم، ابزار انگاری را فرض نکنیم. اینها نیازهای ما است.
وی گفت: ما باید یا آیندهنگری کنیم یا آینده نگاری کنیم. غرب آیندهنگاری میکند؛ یعنی آینده را میسازد. برای ما آیندهای میسازد و ما را در آن آینده قرار میدهد، نه اینکه فقط آینده را پیش بینی کند(آینده نگری)، بلکه آینده را میسازد. ما در فضای انقلاب اسلامی باید آیندهای را بسازیم. البته باید اول آیندهنگری کنیم و سپس آیندهنگاری کنیم. براساس ظرفیت خودمان آیندهای را ترسیم کنیم، آن آینده را متناسب با اقتضائات بسازیم و بعد اقتضائات و الزامات سختافزاری، نرمافزاری، روشی، سبک زندگی آن را هم تعبیه کنیم.
وی بیان کرد: در این بین بر سر فضای مجازی این وسط دعواست. طبعا فضای مجازی متناسب با انقلاب اسلامی، ظرفیت تمدنی، فراملی، در راستای نگارش آیندهای متناسب با مبانی انقلاب اسلامی. اگر این کار را انجام دهیم که داریم انجام میدهیم ولو خیلی کند است، میتوانیم از توفیق نسبی یاد کنیم.