نگاهی آسیب‌شناسانه به کنشگری نخبگان در نظام حکمرانی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نخبگی در ذات خویش جهت‌‌مند نیست و این جهت‌‌گیری و جهت‌‌مندی آن با مبنای فکری و اندیشه‌‌ای و نگرشی فرد نخبه رقم می‌‌خورد. امروزه در جامعه ایران نیز نخبگانی داریم که در جهت منافع کشور و مسأله ملی حرکت می‌‌کنند و تأثیرگذار بوده و توانسته‌‌اند چرخ پیشرفت را در عرصه نخبگی سرعت ببخشند. عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی معتقد است که هرگونه اظهار نظر یا ارائه تحلیل در فضای نخبگی که به امنیت ملی، آرامش جامعه و شکاف اجتماعی آسیب بزند، بی‌تردید در چارچوب منطقی نخبگی قرار نخواهد داشت.

حجت‌الاسلام والمسلمین علی ذوعلم در گفت‌وگو با تحریریه فکرت با اشاره به اینکه چهره‌‌های اندیشمندی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی بسیار صادقانه و واقعی از گفت‌وگو و مباحثه میان نخبگان استقبال می‌‌کردند و خودشان نیز در این زمینه غالباً پیش‌‌قدم بودند، ابراز داشت: اما از سوی دیگر متأسفانه رسوبات فرهنگ پیش از انقلاب هنوز وجود دارد؛ به‌‌خصوص منفی‌‌بافی‌‌ها و جهت‌‌دهی رسانه‌‌های بیرونی یک مانع است. وی همچنین بر این باور است که آن‌‌چه امروزه رسانه‌‌ها می‌‌توانند انجام دهند، در واقع شکستن و ذوب کردنِ یخِ گفت‌وگوی واقعی و آزاداندیشانه و تفکرانه در چارچوب اخلاق و رعایت حقوق دیگران به گونه‌‌ی منطقی است.

متن زیر محصول گفت‌و‌گوی فکرت با این شخصیت حوزوی است که تقدیم مخاطبان فرهیخته می‌شود.

  * از نگاه شما نخبه چه تعریف و مختصاتی دارد؟ آیا به صرف علم‌آموزی و مثلاً حضور در مقاطع بالای دانشگاهی یک نفر نخبه می شود؟

باسمه تعالی، نخبگی در واقع به معنای برخورداری از یک توان و ظرفیتی بیشتر از میانگین جامعه در عرصه‌‌های مختلف است. به همین جهت ضروری است که متعلق یا مضاف‌‌الیه نخبگی را مشخص کنیم. ما نخبه علمی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، صنعتی و … داریم و لازم است که هر کدام را جدا ببینیم.

بنابراین بحث از مطلق نخبگی، موجب خلط مباحث می‌‌شود. به همین جهت در هر جامعه‌‌ای معمولاً درصد محدودی از افراد هستند که به‌‌خاطر برخورداری از یک هوش، تلاش و تفکر عمیق‌‌تر در برخی از زمینه‌‌ها به نخبگی دست پیدا می‌‌کنند. البته ناگفته نماند که نخبه‌شدن یک امر اکتسابی است و صرفاً یک توان‌‌مندی ذاتی در افراد تلقی نمی‌‌شود.

آن‌‌چه امروزه در جامعه ما پیرامون بحث نخبگی شهرت پیدا کرده است، در دو شاخه است که عبارتند از:

نخبگی علمی به معنای برخورداری از هوش بالاتر در مباحث علمی، فناوری، ابداع، خلاقیت و …

نخبگی سیاسی کسانی که در مباحث سیاسی دارای تأملات بیشتری هستند و از قدرت پیش‌بینی و تحلیل‌‌های والاتری برخوردارند.

بنابراین مسأله نخبگی برای جامعه یک ظرفیت تلقی می‌‌شود. البته این بدان معناست که نخبگان جایگاه، نقش و رسالت خویش را باور داشته باشن و بتوانند در جهت مصالح مفید برای جامعه گام بردارند. البته گاهی نخبگی موجب قرارگیری در جهت‌‌گیری‌‌های منفی نیز می‌‌گردد. در طول تاریخ معمولاً تحولات برجسته در جهت پیشرفت توسط نخبگان طراحی و انجام می‌‌شد. تحولات منفی را نیز معمولاً کسانی که از یک نخبگی برخوردار بودند، در رأس آن قرار داشتند.

از این رو نخبگی در ذات خویش جهت‌‌مند نیست و این جهت‌‌گیری و جهت‌‌مندی آن با مبنای فکری و اندیشه‌‌ای و نگرشی فرد نخبه رقم می‌‌خورد.

امروزه در جامعه ایران نیز نخبگانی داریم که در جهت منافع کشور و مسأله ملی حرکت می‌‌کنند و تأثیرگذار بوده و توانسته‌‌اند چرخ پیشرفت را در عرصه نخبگی سرعت ببخشند. (در عرصه علمی، فناوری، سیاسی و …)

در عرصه سیاسی، سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی یک نخبه سیاسی تلقی می‌‌شود که توانسته بود برای کشور اقتدار، عزت و امنیت را بیاورد. یا شخصی مانند شهید طهرانی‌‌مقدم که یک نخبه علمی و انقلابی محسوب می‌‌شود.

البته در سوی مقابل کسانی را نیز داریم که از یک توان‌‌مندی هوشی خوبی برخوردارند؛ لکن متأسفانه آن را در جهت منفی به‌‌کار گرفته‌‌اند.

چهره‌‌های اندیشمند نظیر شهید مطهری، شهید بهشتی و … بسیار صادقانه و واقعی از گفت‌وگو و مباحثه میان نخبگان استقبال می‌‌کردند و خودشان نیز در این زمینه غالباً پیش‌‌قدم بودند؛ اما متأسفانه رسوبات فرهنگ پیش از انقلاب هنوز وجود دارد؛ به‌‌خصوص منفی‌‌بافی‌‌ها و جهت‌‌دهی رسانه‌‌های بیرونی یک مانع است.

* نقش رسانه‌‌ها در بازنمایی و بازتعریف صحیح جایگاه نخبگی چیست؟

در جامعه ما به دلیل شکل‌‌گیری فضای سیاسی و استبدادی که قبل از انقلاب رخ داده بود (به‌‌خصوص در دوره پهلوی‌‌ها) یک نوع فردگرایی و واگرایی میان نخبگان وجود داشته است. اگر در خاطرات برخی از نخبگان سیاسی، علمی، فرهنگی و … نگاه بیندازیم، می‌‌بینیم که معمولاً به دلیل فضای خفقان قبل از انقلاب حاضر به گفت‌وگو نبودند. اما بعد از انقلاب به تدریج چنین فضایی ایجاد شد که باید فرهنگ گفتگو، مناظره، مباحثه، نقد، نظر، آزاداندیشی و … توسعه پیدا کند و از دیدگاه نگاه انقلاب اسلامی و امامین انقلاب (حضرت امام راحل و امام خامنه‌‌ای) این بحث یک رویکرد جدّی و واقعی بوده است.

چهره‌‌های اندیشمند نظیر شهید مطهری، شهید بهشتی و … بسیار صادقانه و واقعی از گفت‌وگو و مباحثه میان نخبگان استقبال می‌‌کردند و خودشان نیز در این زمینه غالباً پیش‌‌قدم بودند؛ اما متأسفانه رسوبات فرهنگ پیش از انقلاب هنوز وجود دارد؛ به‌‌خصوص منفی‌‌بافی‌‌ها و جهت‌‌دهی رسانه‌‌های بیرونی یک مانع است.

آن‌‌چه که امروزه در این زمینه رسانه‌‌ها می‌‌توانند انجام دهند، در واقع شکستن و ذوب کردنِ یخِ گفت‌وگوی واقعی و آزاداندیشانه و تفکرانه در چارچوب اخلاق و رعایت حقوق دیگران به گونه‌‌ی منطقی است. چنین کاری باعث زمینه‌‌سازی میان نخبگان می‌‌گردد تا آن‌‌ها بتوانند میان خود به گفتگو بپردازند.

بنده اصلاً بحث جناح‌‌بندی سیاسی را نداریم؛ اگرچه میان‌‌ آن‌‌ها نیز باید این گفتگوها تقویت شود. لذا گاهی رسانه‌‌ها در این زمینه دچار محافظه‌‌کاری یا افراط شدند و هنوز به یک چارچوب منطقی مثمر و نتیجه‌‌بخشی نرسیدند. بنابراین این قضایای اخیر جامعه چنین نیازی را بسیار بیشتر نشان می‌‌دهد؛ یعنی یک استاد دانشگاه نظرش مؤافق استاد دیگری نمی‌‌باشد، حال آیا حاضر هستند در محیط دانشگاه به دور یک میز به صورت آزاداندیشانه بنشینند و به گفتگو بپردازند؟

بنابراین خوب است که چنین فضاهایی تشکیل شود که زمینه‌‌سازی و مُهیا کردن چنین فضایی، وظیفه رسانه‌‌ها است تا گفتگوی میان نخبگان بتواند به صورت واقعی شکل بگیرد تا برای کشور آورده داشته باشد. البته نباید هدف این باشد که یکی از طرفین بخواهد لزوماً حرف خود را اثبات و به کرسی بنشاند؛ بلکه ارائه ادله برای یک نظر و پیشنهاد ایده باعث تأمل مخاطبین و انتخاب آزادانه‌‌تر می‌‌شوند. لذا خوب است که چنین فرهنگی به دانشجویان و طلاب ارائه شود.

قضایای اخیر کشور نشان داد که چقدر ما نیاز داریم به ضرورتی که رهبر معظم انقلاب آن را بیست سال قبل صریحاً در نامه خود اعلام کردند که دانشگاه‌‌ها، حوزه‌‌ها و … باید چنین فضایی را فراهم آورند. ما متأسفانه کم‌‌کاری‌‌های زیادی در این زمینه داشته‌‌ایم که انشاءالله باید بتوانیم آن‌‌ها را جبران نماییم.

آن‌‌چه که امروزه در این زمینه رسانه‌‌ها می‌‌توانند انجام دهند، در واقع شکستن و ذوب کردنِ یخِ گفت‌وگوی واقعی و آزاداندیشانه و تفکرانه در چارچوب اخلاق و رعایت حقوق دیگران به گونه‌‌ی منطقی است. چنین کاری باعث زمینه‌‌سازی میان نخبگان می‌‌گردد تا آن‌‌ها بتوانند میان خود به گفتگو بپردازند.

* نوع کنشگری و مطالبه‌‌گری مطلوب نخبگان به‌‌خصوص دانشگاهیان برای زمینه‌‌سازی جهت اصلاح حکمرانی باید چگونه باشد؟

بنده فکر می‌‌کنم که این موضوع به عنوان یکی از مباحث بحث‌‌برانگیز میان نخبگان است؛ چرا که اگر من یک دیدگاه داشته باشم، صرفاً دیدگاه شخص بنده است، اما واقعاً این مطلب قابل بحث است که چارچوب، آداب و منطقِ گفتگو میان نخبگان که بتوانند به سمت اصلاح اُمور، ارتقاء و پیشرفت کشور منتهی شود، چیست؟

بی شک برخی ملاحظات سلبی در این بخش وجود دارد که کسی نمی‌‌تواند آن را انکار کند. هرگونه اظهار نظر یا ارائه تحلیل در فضای نخبگی که به امنیت ملی، آرامش جامعه، شکاف اجتماعی و … آسیب بزند، بی‌تردید در چارچوب منطقی نخبگی قرار نخواهد داشت. لذا قبل از هرچیز ما باید آن مبنای اندیشه‌‌ای و فلسفی نظام اجتماعی را بحث نماییم؛ چرا که جامعه ما دارای پیشینه طولانی از استبداد و وابستگی و عقب‌‌ماندگی است و انقلاب اسلامی توانست یک چرخش و نقطه عطفی در جهت بازگشایی مسیر پیشرفت باشد. هیچ‌‌کس تردیدی ندارد که از نظر تاریخی، انقلاب اسلامی یک نقطه اجماعی میان نخبگان جامعه در زمان خود بود که باید اتفاق می‌‌افتاد. با آمدن انقلاب ما به یک مردم‌‌سالاری دست یافتیم که در بین کشورهایی که ادعای مردم‌‌سالاری می‌‌کنند از شاخص‌‌های برجسته‌‌ای برخوردار است و این قابل انکار نیست.

بنابراین باید در دفتر آزادی و گفت‌وگو، نخبگان به دور هم بنشینند و اقدام به گفتگو و مباحثه کنند. اصلِ شنیدن سخن یکدیگر در فضای نخبگی، خود یک نقطه مثبتی است. هر نخبه‌‌ای همه چیز را نمی‌‌داند و باید نقطه دید خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و به مسائل پیش‌‌روی خود نگاه تیمی داشته باشد و تلاش نمایند تا برای جامعه از نظر اخلاقی و نوع مواجهه با مسائل الگو باشند.