اخلاق معاشرت و همزیستی اجتماعی
نوشتاری از حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا جباران عضو هیأت علمی گروه اخلاق پژوهشگاه
جلد پانزدهم از کتاب اخلاق الاهی با نام «اخلاق معاشرت» نوشته شد. این کتاب در چهار فصل به شرح زیر سامان یافت و در باره مسائلی از قبیل رابطه انسان و اجتماع، اصول معاشرت مراتب معاشرت مثل همراهی، همنشینی و دوستی بحث کردیم. در ادامه خلاصهای از فصل دوم کتاب که به همزیستی اجتماعی پرداخته را به نظر خوانندگان میرسانم.
همزیستی[۱] در اصل، اصطلاحی در علم زیستشناسی است که به تعامل و همکاری دو یا چند گونه زیستی در یک رابطه نزدیک اطلاق میشود. مهمترین انواع همزیستی، همزیستی متقابل است که دو موجود زنده شریک، در آن سود میبرند. این اصطلاح وقتی به حوزه اجتماع وارد میشود بر همکاری افراد و گروهها در جامعه دلالت دارد. بنابراین همزیستی اجتماعی عبارت است از همکاری انسانها در یک جامعه برای بقا؛ با صرف نظر از این که روابط دیگری مثل خویشی، دوستی و همکیشی داشته باشند یا نه. در جوامع انسانی کارها به تناسب نیاز انسانها تقسیم شده و گروههای پیوسته یا گسسته هر یک انجام کاری را به عهده گرفتهاند. منظور از همکاری در جامعه این است که هر کس کاری را که به عهده گرفته به درستی انجام دهد و به احکام و آداب مورد قبول جامعه احترام بگذارد. برای این که هر عضوی بتواند وظیفه خود را به درستی انجام دهد، باید اعضای دیگر حقوق او را به رسمیت بشناسند و به آن احترام بگذارند. این قاعده همزیستی و تعامل اجتماعی است و هیچ استثنائی نمیپذیرد. چون آحاد جامعه از این جهت تفاوتی ندارند. تنها تفاوتی که ممکن است با استناد به متون اسلامی به نظر بیاید، تفاوت در کیش و آیین است. بنابراین ضروری است با نگاه دین در مورد همکیش و غیرهمکیشان آشنا شویم.
از آنجا که ما در باره اخلاق معاشرت از دیدگاه اسلام بحث میکنیم، اسلام را به عنوان کیش پایه قرار میدهیم و اعضای جامعه را که با هم زندگی میکنند، در قیاس با اسلام به دو دسته تقسیم میکنیم: همکیشان و غیرهمکیشان.
۱. همکیشان
منظور از همکیش کسی است که از دیدگاه فقهی مسلمان نامیده میشود. از منظر فقهی مسلمان کسی است که به توحید و رسالت شهادت داده باشد؛ با صرف نظر از این که در باطن به آنها معتقد باشد یا نه. بنابراین، پیروان همه مذاهب اسلامی همکیش محسوب میشوند؛ جز ناصبی که با دلیل خاص از دایره اسلام خارج است.( برای نمونه نگ. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۵۴۹ – ۵۵۴)
۲. غیرهمکیشان
ما در این بحث تناسب نیاز خود غیرمسلمانان را به روشی تقسیم میکنیم که با تقسیم رایج در علم فقه متفاوت است. کافرانی که با مسلمانان زندگی میکنند، بر دو دستهاند: کافرانی که در کشور اسلامی زندگی میکنند و کافرانی که در کشورهای دیگر زندگی میکنند، ولی میزبان اقلیتی از مسلمانند. این دسته را کافران میزبان مینامیم. ساکنان کشور اسلامی یا اهل این سرزمینند یا بر مبنای یک قرارداد خاص یا بینالمللی وارد کشور اسلامی شدهاند. دسته اول را هموطن و دسته دوم را همپیمان مینامیم. بنابراین، ما در باره سه گروه از غیرهمکیشان سخن میگوییم: کافران هموطن، کافران همپیمان و کافران میزبان.
۲-۱. کافران هموطن
هموطنان غیر مسلمان در فقه، اهل ذمّه یا ذمی نامیده میشوند. ذمه در اصطلاح فقه عقد و قراردادى است كه ميان حکومت اسلامی و برخى از غيرمسلمانان منعقد مىگردد و به موجب آن، اين افراد ملزم به پرداخت مالیات و رعايت شرايطى ديگر میشوند. (ابن ادریس، السرائر، ج ۳، ص ۲۹۶ و علامه حلی، قواعد الاحکام، ج ۱، ص ۴۸۱) عقد ذمه تعهدی طرفینی است.( علامه حلی، منتهی المطلب، (ط. ق) ج ۲، ص ۹۸) به این معنی که حكومت اسلامى در برابر تعهدات اقلیتها موظف است از مال، جان و ديگر حقوق آنان حراست كند. رسول خدا(ص) در قرارداد ذمه با مسیحیان نجران فرمود: پس از ذکر تعهدات آنها بنویسند: «لهم بذلك جوار الله، و ذمة محمد بن عبدالله، در برابر، آنها در پناه خدایند و محمد بن عبدالله متعهد آنهاست». (احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج ۳، ص ۱۵۴) از مفاد قرارداد رسول خدا(ص) با مسیحیان نجران استفاده میشود هدف از عقد قرارداد ذمه این است که اقلیتها با دادن مالیات معلوم و شرکت و همکاری در دفاع از کشور اسلامی و پرهیز از اخلال در نظام اقتصادی و فرهنگی جامعه، در آرامش و امنیت و تحت حمایت حکومت اسلامی زندگی کرده، جان، مال، دین، معابد و نظام روحانیت خود را در حوزه حمایت حکومت اسلامی قرار دهند.( قاسمی، محمد، محاسن التأويل، ج ۹، ص ۱۸۰) نتیجه عقد ذمه با هموطنان غیر مسلمان این است که اتحاد و همزیستی مسالمت آمیز جای تضاد و درگیری مذهبی را میگیرد. (نگ. احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج ۳، ص ۱۵۶.) برای جواز همزیستی با این دسته از غیرهمکیشان مخالف قابل اعتنایی نیافتیم. با این حال ممکن است کسی با استناد به آیه کریمه « لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ» (سوره آلعمران، آیه ۱۱۸) و « لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ» (سوره نساء، آیه ۱۴۴.) و کریمه « لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ» (سوره مائده، آیه ۵۱)
و «لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنْ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ» (سوره مائده، آیه ۵۷) حکم به منع کند؛ ولی ملاحظه واژه بطانه به معنی همراز در یک آیه و واژه اولیاء به معنی دوستان در سه آیه نشان میدهد این آیات در باره رابطه نزدیک دوستانه سخن میگویند.( طوسی، تبیان، ج ۳، ص ۳۶۷ و بیضاوی، انوار التنزیل، ج ۲، ص ۱۳۰) …
بنابراین برای قطع ارتباط و ممنوع بودن همزیستی با غیر مسلمانان دلیل روشنی از قرآن کریم در دست نداریم. و اکنون اضافه میکنیم که برخی آیات قرآن نه تنها بر جواز بلکه بر وجوب پارهای ارتباطات با ایشان دلالت دارند.
از جمله: «لایَنْهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَیْهِمْ» (سوره ممتحنه، آیه ۸) و: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمْ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنْ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنْ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ» (سوره مائده، آیه ۵) نیاز به توضیح ندارد که همغذایی و ازدواج مستلزم همزیستی نزدیک است. از نوع تعامل رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین و اصحاب با اهل کتاب استفاده میشود آنها با مسلمانان همزیستی داشتهاند.(نگ. ابن کثیر، تفسير القرآن العظيم، ج ۳، ص ۱۰۴)
در «دستورنامه حكومتى» مالک اشتر آمده: «إِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق(شریف رضی، نهجالبلاغه (صبحي صالح)، ص ۴۲۷) بر اساس آنچه گذشت حضور غیرمسلمانان در جامعه اسلامی مسلَّم و همزیستی با ایشان از منظر قرآن، سنت نبوی و سیره علوی مجاز است.
۲-۲. کافران همپیمان
منظور از همپیمان غیر همکیشانی است که با مسلمانان قراردادی غیر از قرارداد ذمه دارند. در زمان ما قراردادهای بینالمللی فراوان است و بر مبنای آنها اتباع همه کشورها با عناوین گوناگون به کشورهای دیگر سفر میکنند. بر این اساس همه کسانی که تحت قوانین بینالمللی به کشور اسلامی سفر میکنند، همپیمان محسوب میشوند؛ اگرچه هیچکدام از آنها شخصا با مسلمانان پیمانی را امضا نکردهاند.
کافر همپیمان اعم از کسانی که پیمانی بسته یا امان گرفتهاند، همانند مسلمان جان و مالش محترم است. و کسی نمیتواند اموال او را از غیر راه معاملات عادلانه از دستش بگیرد.( علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۱۳۱ و شهید ثانی مسالک، ج ۱۳، ص ۲۳۰ ) حکومت اسلامی وظیفه دارد در برابر کسانی که تحت اشراف حکومت اسلامی قرار دارند، از او دفاع کند(طوسی، مبسوط، ج ۸، ص ۳۷)
آیه چهارم سوره توبه به صراحت دلالت میکند پیمانی که از جانب مشرکان شکسته نشده به حال خود باقی است و از جانب خدا و جامعه ایمانی شکسته نخواهد شد. و وفاداری به آن از مصادیق تقوی است. (بیضاوی، انوار التنزیل، ج ۳، ص ۷۱)
۲-۳. کافران میزبان
از زمانهای قدیم توزیع جمعیت مسلمان در سطح کشورهای مختلف موجب تشکیل اقلیتهای اسلامی در کشورهای غیراسلامی شده است. در دهههای اخیر بر اثر توسعه ارتباطات و سرعت تحولات، مهاجرت مسلمانان به کشورهای دیگر و اقلیتهای مسلمان در کشورهای غیر اسلامی افزایش یافته است. وجود اقلیتهای اسلامی در کشورهای غیراسلامی موجب الزامات ویژهای در اخلاق و رفتار اجتماعی شده است. از سخنان پیشوایان معصوم(ع) در موارد مشابه استفاده میشود انسان مسلمان در جوامع بیگانه چهار وظیفه دارد: حفظ جان، حفظ دین، کسب موقعیت اجتماعی و تبلیغ دین. برای حفظ جان پیش و بیش از هر چیز باید نشان دهد به قوانین موضوعه آن کشور التزام دارد و به آداب و سنن ایشان حتی اگر ملتزم نباشد، احترام میگذارد.( صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۵۳۱)
در زمان ما مهم است که در کشورهای غیر اسلامی به اصول بینالمللی ملتزم باشیم. این رفتار باعث میشود دین و اعتقادات ما از حمله بدخواهان در امان بماند. برای کسب موقعیت و تبلیغ دین باید اولا به اصول اخلاقی ملتزم و ثانیا برای جامعهای که در آن زندگی میکنیم مفید باشیم. معاویة بن وهب میگوید: به امام صادق عرض کردم با خویشان و معاشرانمان که همکیش ما نیستند چگونه رفتار کنیم؟ فرمود: به پیشوایان خود که از آنها پیروی میکنید، نگاه کنید و همانند ایشان رفتار کنید. پیشوایان شما در میان مخالفان از بیماران عیادت میکنند، تشییع جنازه میروند، برای شهادت در دادگاه حاضر می شوند و امانات آنها را برمیگردانند.( کلینی، کافی، ج ۲، ص ۶۳۶) از برخی روایات استفاده میشود ائمة(ع) به هنگام این سفارشها به تأثیر این قبیل رفتارها در خوشنامی توجه داشتهاند. طبق روایتی امام صادق(ع) پس از این سفارشها فرمود: « وقتی یکی از شما پرهیزگاری میکند، راست میگوید، امانت را برمیگرداند و اخلاقش با مردم خوش است، میگویند این پیرو جعفر است، جعفر پیروانش را این گونه ادب آموخته و من خوشحال میشوم اما اگر اینطور نباشد، مایه ننگ من است؛ چون میگویند این کارهای بد، ادبی است که جعفر به او آموخته است. به خدا پدرم به من فرمود: گاهی یک مرد شیعه در یک قبیله زینت قبیله است؛ چون در حفظ و ادای امانت از همه کوشاتر است، حقوق دیگران را بیش از همه مراعات میکند و از همه راستگوتر است. آنها هم وصیتهایشان را به میکنند و اماناتشان را به او میسپارند. اگر در عشیره سراغ او را بگیری میگویند مثل او کیست؟ او از همه ما امانتدارتر و راستگوتر است. (کلینی، کافی، ج ۲، ص ۶۳۶)
[۱] . Symbiosis