اغتشاش در دانشگاه؛ شورش علیه پیشرفت
نوشتاری از دکتر محسن ردادی عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه
ناآرامیهای هفتههای اخیر از منظرهای گوناگونی تحلیل شده است. اما دال مرکزی سخنان رهبر انقلاب اسلامی در تحلیل این حوادث موضوع «پیشرفت» بود. ناآرامیها منشا بیرونی دارد و با تحریک و هدایت بیگانگان انجام میشود. البته خاستگاه بیرونی اغتشاشها به معنای انکار و نادیده گرفتن اشکالهایی که در بخشهای مختلف کشور وجود دارد نیست. ضعفها، کوتاهیها و سوءمدیریتهایی که رخ میدهد باعث بروز نارضایتیهای فراوان بهخصوص در حوزۀ اقتصاد شده است؛ اما ناآرامیهای اخیر، رابطه مستقیمی به نارضایتیهای عمومی ندارد. اول اینکه نقطۀ آغاز اغتشاشها، نه اعتراض به فساد و ناکارآمدی و اختلاس و فقر، بلکه مخالفت با گشت ارشاد بود. دوم اینکه خواستۀ معترضان، اصلاح مدیریت کشور یا گسترش عدالت نبود، بلکه خیلی صریح خواهان برداشتن قانون حجاب و مقررات تفکیک جنسیتی بودند. سوم اینکه بدنۀ عمومی ناراضیان وضع اقتصادی از اغتشاشگران استقبالی نکردند و به آنها نپیوستند. البته این زمینههای داخلی، نباید ما را از خاستگاه بیرونی آشوبها غافل کند. باید پذیرفت که در این چند هفته، پروژههای امنیتی جدی از سوی دستگاههای امنیتی بیگانه(پادشاهی سعودی، رژیم صهیونیستی، انگلستان و آمریکا) اجرا شده است. حمایتهای سران این رژیمها از اغتشاشها صریحتر از آن است که بتوان آن را انکار کرد و نادیده گرفت. در تجمع ضدانقلابهای خارج از کشور در کانادا، نخستوزیر این کشور نیز در تجمع حاضر شد و سخنرانی کرد. آیا مشابه این رفتار را در هیچ کجای دنیا سراغ دارید؟
همانطور که اشاره شد، رهبر انقلاب اسلامی محور تحلیل این آشوبها را «پیشرفت» کشور ایران عنوان کردند. به تعبیر رهبر انقلاب «مشکل غرب و استکبار با جمهوری اسلامی این است که جمهوری اسلامی دارد پیشرفت میکند، … و این برای غرب غیر قابل تحمل است؛ این را حاضر نیست تحمل کند؛ مشکل اینجا است.»(بیانات ۲۵آبان ۱۴۰۱) ممکن است گفته شود که آمریکا و اروپا به حدی از پیشرفت فناوری رسیدهاند که اصلا پیشرفت ایران برایشان مهم نیست و آن رقیبی برای غرب محسوب نمیشود. در پاسخ باید گفت که برای غرب غیر قابل پذیرش است کشوری خارج از چارچوب و قواعد غربی رشد و پیشرفت داشته باشد. غرب با تمام وجود از روایتی عامهپسند صیانت میکند که بر مبنای آن کشورهای هم پیمان غرب( مانند امارات، کره جنوبی و…) در مسیر رشد و پیشرفت قرار دارند و کشورهای دشمن غرب(مانند کره شمالی، کوبا و…) بدبخت و عقبمانده هستند. باور کردن این روایت کمک میکند شهروندان هیچ کشوری تمایلی به مقاومت در برابر غرب نداشته باشد. اینکه ایران پیشرفت کند و در عداد کشورهای پیشرفته قرار بگیرد، این روایت را به هم میزند. بنابراین با تحریم و آشوب تلاش میکنند پیشرفت جمهوری اسلامی را مختل کنند.
نکتۀ دیگری که ممکن است به ذهن متبادر شود این است که آمریکا با پیشرفت «چین» کنار آمده و بنابراین قاعدتا با ایران بر سر پیشرفت جدال ندارد و مشکل غرب با ایران بر سر موضوع هستهای و حقوق بشر و… است. در پاسخ باید دو نکته را خاطر نشان کرد.
اول اینکه آمریکا با تمام وجود سعی کرد که چین پیشرفت نکند. اگر تاریخ چین معاصر را بخوانیم متوجه میشویم که آمریکا تا مدتها تلاش میکرد اجازه ندهد جمهوری خلق چین(PRC) پیشرفت کند. حتی تا سال ۱۹۷۱ (یعنی ۲۲ سال پس از پیروزی انقلاب چین و تشکیل جمهوری خلق چین)اجازه نمیداد که این حکومت در سازمان ملل و شورای امنیت حضور پیدا کند و به جای آن بخش کوچکی از چین به مرکزیت تایوان با نام جمهوری چین (ROC) که غیرکمونیست بود را به رسمیت میشناخت. پس از رشد و پیشرفت جمهوری خلق چین بود که آمریکا تن به مذاکره با این کشور داد. هماکنون نیز بر اساس سند امنیت ملی ایالات متحده، مهمترین کشور تهدیدکنندۀ آمریکا، چین است. بنابراین هنوز هم آمریکا با چین که هویتی غیر غربی دارد و البته با تمام قواعد تجاری و اقتصادی غرب کنار آمده، سر سازگاری ندارد. قاعدتا آمریکا نمیخواهد ایران نیز در این مسیر حرکت کند و منافع غرب را تهدید کند.
نکتۀ دوم اینکه کرۀ شمالی در موضوع هستهای برای غرب خطرناکتر از ایران است و ضمن انجام آزمایشهای متعدد هستهای، موشکهای قارهپیما نیز دارد. اگر بحث بر سر تهدید هستهای بود و نه پیشرفت، غرب باید با کرۀ شمالی سختگیرانهتر رفتار میکرد. اما مقایسۀ تحریمهای آمریکا علیه کرۀ شمالی و ایران نشان میدهد که تحریمها علیه ایران بسیار سختگیرانهتر است. به علاوه آمریکاییها با کرۀ شمالی مذاکرات بیشتری دارند و حتی در دورۀ ترامپ نیز حرفی از براندازی و تغییر نظام سیاسی نمیزدند. اما در مورد ایران، هم تحریمها بیشتر است و هم صراحتا از تغییر نظام ایران سخن میگویند. اگر نگرانی غرب، موضوع هستهای و حتی حقوق بشر بود باید پیش از ایران، به سراغ کرۀ شمالی میرفت. اما چون دغدغۀ غرب، جلوگیری از پیشرفت است، ایران را هدف هجمههای خود قرار میدهد و با کرۀ شمالی که از نظر منابع و موقعیت، امکان توسعه و پیشرفت ندارد به نرمی رفتار میکند.
بنابراین دلایل مهمی وجود دارد که بتوان این اغتشاشها را پروژهای امنیتی در راستای جلوگیری از پیشرفت ایران تلقی کرد. اگر این تحلیل را بپذیریم در این صورت تلاش برای به آشوب کشاندن و تعطیلی کلاسهای دانشگاهها معنادار میشود. در این چارچوب است که متوجه میشویم چرا دانشگاه صنعتی شریف، کانون اصلی التهابها در کل کشور میشود؛ موضوعی که پیش از این و در اغتشاشهای گذشته بیسابقه بود. چون دانشگاه شریف یکی از لوکوموتیوهای پیشرفت و توسعۀ ایران است.اما هنوز این سوال باقی میماند که چطور ناآرامی و شورش، باعث کند شدن پیشرفت کشور میشود. به نظر میرسد که چنین رخدادهایی از چند جنبه میتوانند مانع از توسعه و پیشرفت شوند.
- تضعیف اقتصاد کشور: سرمایه و سرمایهگذار به شدت از آشوب و و بی ثباتی هراس دارد. بنابراین هرجا شورش و اغتشاش رخ دهد به همان نسبت سرمایهگذاری و توسعۀ اقتصادی متوقف میشود.
- گسترش ناامیدی: برای پیشرفت لازم است که آیندهای مطلوب در ذهنها شکل بگیرد و برای رسیدن به آن آینده تلاش شود. اما اغتشاش و ناآرامی باعث میشود که بیاطمینانی و تصویری تیره و تار از آینده به وجود آید. در این شرایط نمیتوان انتظار داشت که تلاشهای اجتماعی برای پیشرفت شکل بگیرد.
۳/ ترس و احساس ناامنی: در شرایط شورش و اغتشاش، شهروندان جامعه دچار وحشت و ناامنی میشوند و قادر نیستند برای پیشرفت فردی و اجتماعی برنامهریزی کنند. بهخصوص اگر این اغتشاش، با خشونت عریان همراه باشد که متاسفانه اغتشاشهای سال ۱۴۰۱ هم خشونت کلامی و هتاکی، و هم خشونت فیزیکی فراوانی داشت. با حاکم شدن ترس و وحشت، شهروندان به محافظت از خود و خانوادۀ خود فکر میکنند نه پیشرفت کشور. به عنوان نمونه،آقای زیدآبادی،فعال اصلاحطلب، که سابقۀ طولانی در مبارزات سیاسی دارد و حتی در دورههای مختلف بازجویی و زندان را تجربه کرده، چنان از تهدیدهای اغتشاشگران حیرت میکند که اعلام میکند فعالیت سیاسی را کنار گذاشته است.
دانشگاه و نهاد تولید علم، موتور محرکۀ پیشرفت و توسعۀ کشور است. بنابراین اغتشاشهایی که برای متوقف کردن پیشرفت طراحی شده، بیش از هرجا دانشگاه را متاثر میکند. برای مقابله با این موضوع سیاستگذاران،مدیران و اعضای هیات علمی دانشگاهها میتوانند برخی راهبردها و راهکارها را به کار بندند که در ادامه برخی از این موارد پیشنهاد میشود:
۱/ تلاش برای سرعت پیشرفت: گام نهادن در مسیر پیشرفت ، دشمنی کشورهای مستکبر را بر میانگیزد. با این حال اگر بتوان به وضعیت مناسبی از پیشرفت دست پیدا کرد، در این صورت تهدیدها خنثی میشود و آسیبپذیری کمتر میشود: «این پیشرفتها نظام را مستحکم میکند، به نظام اقتدار میدهد. وقتی شما اقتدار پیدا کردید، دشمن نمیتواند نگاه چپ به شما بکند.»(بیانات ۲۵آبان ۱۴۰۱)
۲/ پیشرفت در همۀ زمینهها: ممکن است این تصور وجود داشته باشد که پیشرفت، به حوزههای فناوری یا اقتصادی محدود است. در حالیکه پیشرفت در حوزههای گوناگون اجتماعی، سیاسی، هنری، فرهنگی، … معنادار است. دشمن خواهان توقف ایران در همۀ این حوزههاست و «وظیفۀ همۀ ما هم مسئولین کشور،هم آحاد مردم، هم روشنفکران جامعه،هم جوانان فعال و نخبگان جامعه، هم جوامع علمی؛ چه حوزۀ علمیه، چه دانشگاهها این است که بدانیم باید پیشرفت کنیم. امروز پیشرفت وظیفهی ما است؛ در همهی زمینهها. باید پیشرفت کنیم؛ باید پیشرفت علمی کنیم، باید پیشرفت هنری کنیم، باید پیشرفت اقتصادی کنیم، باید پیشرفت سیاسی کنیم.»(بیانات ۲۵آبان ۱۴۰۱)
۳/ ترویج امید به بهبود وضعیت: اغراق نیست اگر بگوییم مهمترین هدف دشمن در این ناآرامیها، کشتن امید بود. امید به پیشرفت، امید به اصلاح، امید به آینده و… . بنابراین خیلی مهم است که اجازه ندهیم امید در جامعه از بین برود. باید توجه داشته باشیم که «امید مهمترین ابزار پیشرفت است و دشمن روی این متمرکز شده؛ دشمن از همهی توان دارد استفاده میکند برای القای ناامیدی، برای القای بنبست. یک جوانی هم که با مسائل دنیا آشنا نیست، گاهی میبینید تحت تاثیر قرار میگیرد، او هم مایوس میشود؛ وقتی مایوس شد، کار نمیکند.» (بیانات ۲۵آبان ۱۴۰۱)
۴/ برجسته کردن دانشمندان و سرداران پیشرفت: در سالهای اخیر، رسانهها چهرهها و سلبریتیها را در کانون توجه خود قرار دادهاند. این افراد بیش از هر قشر دیگری حجم اخبار رسانهها را اشغال کردهاند. در حالیکه اغلب ببه جز معروف بودن هیچ سرمایهای ندارند. همین افراد در آشوبها و بحران های کشور آتشبیار معرکه شدهاند. در حالیکه دانشمندان و کارآفرینان و اهالی فناوری جای مهمی در رسانه ندارند و مهجورند. وظیفۀ دانشگاه است که این افراد را به رسانهها معرفی کند. برجسته شدن این افراد باعث میشود که مردم از این سرداران پیشرفت الگوبرداری کنند و جامعه تحرک پیدا کند. حضرت امام خمینی(ره) معتقد بودند که حتی اخبار مربوط به ایشان از رسانهها حذف شود و به جای آن، افراد موثر در پیشرفت در رسانهها حضور داشته باشند: « مثلا اگر زارعی خوب زراعت کرد و زراعتش خوب بود، شما این شخص را به جای مقامات کشور در صفحۀ اول بگذارید و زیرش بنویسید این زارع چگونه بوده است، این منتشر بشود. و یا کارمندی خوب کار کرد، و یا اگر طبیبی عمل خوبی انجام داد، عکس او را در صفحۀ اول چاپ کنید و بنویسید که این عملش چطور بوده است. این باعث تشویق اطبا می شود و بیشتر دنبال کار می روند. یا مثلا اگر کسی کشفی کرد، باید مفصل با عکس و مطلب باشد، یا اگر کسی سارقی را دستگیر نمود، و یا یک کشاورز و یا هنرمند و یا جراح، که متاسفانه نه اسمشان است و نه عکسشان، در حالی که اینها لایق اند تا در روزنامه ها مطرح شوند.خلاصه، باید اساس تشویق اشخاصی باشد [که] در این کشور فعالیت می کنند؛ اینها به این کشور حق دارند. من میل ندارم رادیو هر وقت باز می شود اسم من باشد، مدتهاست که از این جهت متنفرم، این کار غلطی است.» (صحیفۀ امام جلد ۱۹، صفحه ۳۶۱)
۵/ تلاش بیتظاهر و بیتوقع برای پیشرفت کشور: یکی از دلایلی که دانشجویان و محققان و استادان دانشگاه دچار ناامیدی شده و دست از تلاش برای پیشرفت جامعه میکشند، این است که مسئولان و نهادها، به این تلاشها ارج کافی نمینهند. گاهی پژوهشگر احساس میکند که کسی قدر زحمات و تلاشهای او را نمیداند. برای رفع این مشکل باید مسئولینی که قدرشناس دانشگاهیان نیستند برکنار شوند. اما علاوه بر این اقدام تنبیهی اداری، خوب است فرهنگی بین محققان و کارگزاران پیشرفت رواج پیدا کند که با دیدن این بیمهریها، دلسرد نشوند. به تعبیر رهبر انقلاب، فرهنگ «بسیجی» چنین قابلیتی دارد. «بسیج یک فرهنگ است… این فرهنگ عبارت است از خدمت بیتظاهر و بیتوقع به اجتماع و به کشور؛ این خیلی مهم است. بدون انتظار، بدون اینکه بنشیند منتظر بشود به او بگویند بارکالله، حتی در موارد زیادی بدون اینکه برای ورود در یک عرصه به او بودجهای بدهند، پولی بدهند، امکاناتی بدهند بالاخره هر تحرکی یک امکاناتی لازم دارد بدون اینها وارد میدانهای مختلف میشود، خدمت جهادی میکند و خطرات خدمت جهادی را به جان میخرد.»(بیانات در ۵ آذر ۱۴۰۱)
۶/ معنویتگرایی: تلاش برای پیشرفت، فراز و فرود دارد. گاه منجر به شکست میشود و افراد را ناامید میکند. معنویتگرایی باعث میشود علاوه بر اینکه از برکتهای الهی برای پیشرفت کار بهرهمند شویم، خستگی و دلسردی نیز رخ ندهد. کسی که تکیه به خداوند دارد، از شکستها نمیهراسد و ناامید نمیشود. در این زمینه رهبر انقلاب خاطرهای از دانشمندان هستهای بیان میکند: «دانشمند برجستۀ هستهای، شاگردش میگوید که در یک مسئلهای ماندیم، تا آخر شب داشتیم کار میکردیم در دانشگاه شهید بهشتی به من گفت که بیا برویم؛ بلند شدیم آمدیم از اتاق کار بیرون، آمدیم داخل نمازخانه، ما را برد داخل نمازخانه، شروع کرد نماز خواندن و دعا کردن؛ بعد ناگهان گفت فهمیدم، مشکل حل شد؛ بلند شد رفت آنجا.» (بیانات در ۵ آذر ۱۴۰۱)
۷/ پیشرفت محور وحدت: یکی از آفتهایی که پس از اغتشاشات و ناآرامیها با آن مواجه خواهیم بود، چندپاره شدن جامعه است. این منازعهها و درگیریها باعث میشود که افراد جامعه به گروههای معارض با هم تبدیل شوند. برای پیوند دادن دوبارۀ گروههای جامعه و احیای انسجام و یکپارچگی، به یک محور وحدت نیاز است. به نظر میرسد که پیشرفت ایران، محوری است که همۀ گروهها، حتی مخالفان جمهوری اسلامی را نیز میتواند جذب کند. تقریبا همۀ افراد جامعه علاقهمند هستند که ایران پیشرفت کند. اگر پیشرفت محور گفتگو و تعامل در جامعه معرفی شود، میتواند مورد قبول اغلب سیاستمداران، مدیران و شهروندان با گرایشهای مختلف سیاسی قرار گیرد.