به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دکتر محسن ردادی عضو هیأت علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی در مورد جایگاه فرهنگ مقاومت و تزریق این اندیشه توسط قشر علمی و صاحبفکر جامعه مثل حوزه و دانشگاه در زمان جنگ و پس از آن به خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس گفت: دانشگاهها و حوزههای علمیه، دو نهادی بودند که به سهم خود در پیشبرد جنگ فعالیت و کنش داشتند که این نوع اقدامات را در دو جنبه میتوان ارزیابی کرد: جنبه اول مربوط به تأمین نیروی انسانی برای جنگ هشتساله بود که با دقت در آمارهای مربوطه مییابیم، بخش قابل توجهی از رزمندگان طلاب علوم دینی و دانشجویان بودند که حضور و رفت و آمد این افرادِ مرجع در جامعه، انتقال دهنده مفاهیم جهاد و مقاومت و تشویق به حضور در میدانهای نبرد بود.
جهاد تبیین حوزه و دانشگاه در زمان جنگ
وی افزود: اما جنبه دوم که مهمتر از جنبه قبلی است، مربوط به «تبیین» و «روایتگری» جنگ است. به طور مثال «روایت فتح» شهید آوینی به عنوان یک شخصیت دانشگاهی و فکری جامعه، سهم بهسزایی در روایتگری صحیح از جبهههای نبرد داشت. طیف دیگری از این قشر صاحب فکر و قلم دست به کار شدند و خلق داستان کردند که مجله سوره یکی از منابع این داستانها بود. این داستانها، یا روایتگری داستانی جنگ بود یا حکایتهایی با حال و هوای جبهه و دفاع مقدس.
زمان جنگ هم عدهای صدام حسین را تطهیر میکردند
این پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی ادامه داد: جالب است که در دهه ۶۰ بخشی از بدنه ضدانقلاب با تطهیرسازی از صدام و مقصّرسازی امام خمینی و انقلاب سعی در انحراف اذهان جامعه داشتند. همینطور با هوچیگری و شایعهسازی کار جنگ و نظام را رو به خاتمه جلوه میدادند که «امروز و فرداست که ارتش بعث پیروز میدان شود». خُب در چنین شرایطی تبیین و روشنگری حوادث و وقایع، بر دوش بخش صاحبفکر و دانشگاهی جامعه بود.
احساسی بینیازی از روایتگری
ردادی گفت: متأسفانه یکی از اتفاقات نامطلوبی که پس از جنگ رخ داد، پایان تبیین و روایتگری اصولی جنگ بود. پیشفرض خیلیها چنین بود که شاید بعد از جنگ، دیگر نباید به موضوع فرهنگ مقاومت پرداخت و جنگ را در نگاه احساسی و تقویمی خلاصه کردند. این موضوع حادثه ناخوشایندی بود که موجب شد تمرکز و انرژی بر دیگر موضوعات روایت جنگ مغفول بماند. این امر نه فقط به عهده صداوسیما بلکه وظیفه هرکسی است که قدرت و علم روایتگری را دارد.
بیخیالی نسبت به ظرفیت معرفتی دفاع مقدس
وی بیان کرد: متأسفانه آنطور که باید و شاید ابعاد جنگ از سوی دانشگاهها برای دانشجویان و قشر تحصیلکرده بیان نشد و بیمورد نیست که «اما و اگر»ها و «چون و چرا»های نسل جوان در مورد فرهنگ مقاومت و تاریخ جنگ هشتساله همچنان ادامه دارد. سالها از جنگجهانی دوم میگذرد و فارغ از صدها فیلمی که درمورد آن با نوآوریهای مختلف ساخته شده، تحقیقات گستردهای در سطح آکادمیک در مورد آن صورت میپذیرد؛ اما در مقابل، ما از ظرفیت جبهه و جنگ و انتقال فرهنگ مقاومت غفلت بزرگی را مرتکب شدیم که موجب تضعیف آن در آینده میشود.
مسأله تئوریسازی از جنگ هشتساله
این پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی در مورد تئوریزه شدن فرهنگ مقاومت و جایگاه آن در سطح جامعه افزود: همانطور که گذشت، تأمین نیروی انسانی و روایتگری از دفاع و مقاومت دو امر مهمی است که در طول جنگ، حوزه و دانشگاه از پس آن به خوبی برآمدند، اما مرحله سومی هم نیاز است و آن «نظریهپردازی» و «تئوریسازی» در مورد فرهنگ مقاومت است. یعنی تشکیل یک بحث اندیشهای مهم در این رابطه که به فرهنگ مقاومت، توجه معرفتی ببخشد. برای نسل جنگ و مردم آن دوره شاید لزومی به نظریهپردازی نبود؛ چرا که آنان در فضای جبهه و مقاومت تنفس میکردند و تجربه مخالفت با رژیم پهلوی، مقاومت را برای آنان بدیهی کرده بود.
با روایتفتح آوینی نمیتوان در مورد دفاع مقدس نظریهسازی کرد
ردادی گفت: اما برای نسلها و دهههای پس از جنگ که با فضای انقلاب و دفاع مقدس چندان آشنایی نداشت، ما محتاج نظریهپردازی بودیم. با روایتفتح شهید آوینی نمیتوان در مورد جنگ و دفاع مقدس نظریهسازی کرد چرا که آن فقط توصیف و تبیین از واقعه جنگ هشتساله بود، البته ایشان در سایر نوشتارهای علمی خود از فرهنگ مقاومت صورتبندی مناسبی داشت. ما برای فرهنگ مقاومت که اعم از دفاع مقدس است باید نظریهسازی میکردیم. ما متأسفانه در فضای قدسی و آسمانی دفاع مقدس ماندهایم و آن را به عرصه زمین و نظریه عینی برای نسل جدید در نیاوردهایم.