سروش و دوستان روشنفکرش از دین دفاع نمی‌کنند، بلکه با آن می‌جنگند

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چالش‌ها و نزاع‌های جدیدی که بین دو تن از نمایندگان جریان روشنفکری دینی، یعنی عبدالکریم سروش و محسن کدیور رخ داد، بیانگر بن‌بست معرفتی روشنفکری دینی است که تبلور و ظهورش در تعارضات و مخالفت‌های اساسی بین نمایندگان آن است. روشنفکری دینی که قرار بود مرارت را برای انسان کاهش دهد و با خرافه‌زدایی از ساحت دین، ما را به حاق و جوهره آن رهنمون سازد، امروزه در یک بن‌بست و چالش جدی معرفتی گیر کرده؛ به شکلی که نه سر همکاری با دین بلکه سر تقابل و تعارض با آن بلند کرده است.

خبرگزاری فارس با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد عرب صالحی، رئیس پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه به گفت‌وگویی پرداخته است، که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید.

روشنفکری خیلی وقت است به آخر خط رسیده

عرب صالحی در ابتدا گفت: جریان موسوم به روشنفکری دینی که در کشورهای مختلف از جمله ایران هم وجود دارد، خیلی وقت است که از لحاظ معرفتی گرفتار بن‌بست‌های شدید شده است و این اختلافات و تناقضاتی که اخیرا از آن‌ها شاهدیم تنها بروز و ظهور برخی از این بن‌بست‌هاست. یکی از جدی‌ترین دلایل این موضوع تقلید کورکورانه‌ای است که جریانات روشنفکر، بالاخص روشنفکران دینی از مؤلفه‌های معرفتی مدرنیسم و سکولاریسم داشتند. شیب این تقلید و پیروی به قدری بالا و تند است که بعید به نظر می‌رسد آن‌ها حاضر باشند که از این روند دست بکشند و به اشتباهات خودشان اقرار کنند.

نه روشنفکر هستند، نه دین‌مدار

وی افزود: به نظر من این طیف نه در روشنفکر بودن صادق‌اند و نه در دینی بودن. روشنفکر کسی است که رویکرد عقلی دارد و روشنفکر دینی به کسی اطلاق می‌شود که دفاع عقلانی از دین بکند؛ یعنی او در عصر جدید و در زمانی که مکاتب فکری مختلفی علیه دین و دینداری ظهور کرده‌اند باید به میدان بیاید و در دفاع عقلی از باورهای دینی دست به کار بشود. روشنفکر دینی واقعی معتقد است با «زبان» و «بیان» عصر کنونی باید به مسائل فکری و عقیدتی بپردازیم. آنها اصلا و ابدا نسبت به اصل دین و بنیان‌های آن مسأله‌ای ندارند. شخصیت‌هایی نظیر شهید مطهری، شهید بهشتی، مرحوم مصباح یزدی، امام خمینی و حضرت آقا مصادیق یک روشنفکر دینی واقعی هستند.

سروش و دوستانش از دین دفاع نمی‌کنند، بلکه با آن می‌جنگند

رئیس پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه بیان کرد: سوگمندانه طیفی که اصطلاح روشنفکری دینی را برای خود منحصر کرده است، امروز ماموریتی که برای خود تعریف کرده، نه دفاع از دین، بلکه تعارض و تقابل با آن است. سروش و همفکرانش معتقد به الهی نبودن قرآن، زمان‌بند بودن قرآن، تعطیلی و تعلیق بسیاری از احکام فقهی و آموزه های دینی هستند. اینها که قرار بود دفاع از اسلام در قبال مکاتب بشری را سربرگ ماموریت خود کنند، خودباختگی شدید آنها در مقابل غرب و مدرنیته آنان را به سمت و سوی تعارض جدی با اسلام کشاند؛ به شکلی که اکنون نیازمند تشکیل نهضتی هستیم که از دین در برابر این افراد واداده و مقلد غرب دفاع کند. رویکرد حداقلی آنان به دین به حدی است که تقریبا از دین چیزی باقی نگذاشته‌اند. کافی است به سخنان و نوشته‌جات این قشر در باب نبوت، امامت، قرآن و… نگاهی بیندازید تا به شکاف عظیمی که بین اعتقادات این دسته از افراد و سایرین وجود دارد، پی ببرید. بنابراین این اشخاص نه دینی هستند، نه روشنفکر.

عقلشان فقط برای نقد اسلام کار می‌کند

رئیس پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه ادامه داد: اگر به درستی آنان روشنفکر هستند و میزان را «عقل» قرار داده‌اند، چرا هیچ نقدی از سوی این اشخاص متوجه مدرنیسم غربی نمی‌شود؟ چرا با وجود اذعان خود غربی‌ها به برخی ناکارامدی‌های تفکر غربی این طیف همچنان وفادار به آن ارزش‌ها هستند؟ آیا فرهنگ و مبانی فکری غربی عاری از اشتباه و لغزش است؟ تمام این پرسش‌ها حاکی از آن تعلق‌خاطر شدید و وابستگی افراطی به غرب و بنیان‌های فکری آن است. واقعا سوال مهمی است که چرا این همه مدت از عبدالکریم سروش یک مقاله در مورد نقد یکی از وجوه مدرنیسم نوشته نشده است!

نه اسلام‌شناس هستند، نه غرب را می‌شناسند

وی افزود: در مورد تشویش آرا و فکر جریان روشنفکری دینی باید گفت که این طیف نه اسلام را خوب شناختند و نه غرب و مبانی آن را. لذا نه می‌توانند از دین به خوبی دفاع کنند، نه می‌توانند در برابر مدرنیسم غربی قد علم کنند.

عرب صالحی خاطرنشان کرد: این افراد عمری دم از عقلگرایی و مبارزه با جهل و افراط می‌زنند، اما با توجه به موضوع خطرناک داعش و تروریست‌ها، شما چند روشنفکر دینی پیدا می‌کنید که در حمایت از جبهه مقاومت در برابر داعش قلم زده باشد؟ شما یک نفر از این طیف را پیدا کنید که حاضر شده باشد به جنگ با داعش که سمبل جهل و افراط است، برود و یک گلوله شلیک کند، اما همین قماش تا توانستند علیه مقاومت که تحت فرماندهی سردار سلیمانی برای امنیت و راحت مردم می‌جنگیدند، قلمفرسایی کردند.

رئیس پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه تأکید کرد: نشناختن درست اسلام و مدرنیسم غربی، سرآخر آنان را به این جا می‌رساند که نسخه و آنچه که در غرب رخ داد را به لطایف الحیل در قالب جامعه اسلامی وارد کنند، بدون توجه به پیشینه‌های تاریخی و شرایط موجود و متفاوت بین جهان غرب و جهان اسلام.

وی ادامه داد: آنان فرایند روشنفکری و نواندیشی دینی در غرب را که متصل به وضعیت کلیسا و فشارهای آباء کلیسا بود در نظر نگرفتند و فکر کردند نسخه پیچیده شده در غرب، در ایران و جهان اسلام هم کارایی دارد؛ در صورتی که فرهنگ دینی و نوع دیانت در شرق و غرب تفاوت‌های جدی باهم دارند.

روشنفکر مسلمان یا مسلمان روشنفکر؟

عرب صالحی در انتها گفت: در اینجا لازم است یک تذکر داده شود: ما یک روشنفکر مسلمان داریم و یک مسلمان روشنفکر. در مورد اولی آنچه اهمیت دارد عقل آن هم عقلانیت خودبنیاد است، اول روشنفکرند و بعد مسلمان؛ اما مسلمان روشنفکر می‌خواهد با عقلانیت تمام از دین دفاع کند؛ به عبارتی دغدغه و اولویت اصلی او دفاع عقلانی از دین و آموزه‌های معرفتی آن است. شهید مطهری، مصداق واضح و خوبی برای مسلمان روشنفکر است که توانسته تبیین‌های عقلی مناسبی از مسائل اسلامی ارائه دهد. ایشان از هیچ یک از آموزه های دین عقب نشینی نکرد و هیچکدام را تاریخی ندانست، ولی در عین حال برای همه این موارد تبیین عقلانی به دست می‌داد. به نظر من قشر تحصیلکرده انقلابی برای اینکه بتواند دفاع دقیق از اسلام و مبانی آن داشته باشد، هم باید شناخت درستی از اسلام داشته باشد و هم شناخت دقیق و برداشت صوابی از فلسفه غرب و مبانی مدرنیسم.