به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ چهارم کتاب “معناشناسی شناختی قرآن” چهاردهمین کتاب گروه معرفتشناسی پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه به قلم حجتالاسلام والمسلمین دکتر علیرضا قائمینیا توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه منتشر شد.
معناشناسی شناختی قرآن به یک معنا، تلاش برای دست یافتن به نقشه شناختی این کتاب آسمانی است. هدف نگارنده، بررسی سختار اطلاعاتی است که پایه و اساس تعابیر قرآنی قرار گرفته اند. این نقشه میتواند به ما نشان دهد که قرآن در توصیف موقعیتهای گوناگون، چگونه مفهوم سازی میکند؟ آیا اصول مشترکی بر این مفهوم سازیها حاکم است؟ و در صورت وجود این اصول، چگونه باید آنها را در فهم آیات به کار گیریم؟ پرواضح است که تهیه چنین نقشهای، اهمیتی فوق العاده دارد و هدف از آن بسی فراتر از تفسیر قرآن میرود. کاملاً امکان پذیر است که مفسر بدون در دست داشتن چنین نقشهای به تفسیر بپردازد و در تفسیر هم با مشکلاتی روبه رو شود. در واقع، مفسران خود تعابیر قرآنی را بررسی کردهاند، امام هرگز به دنبال این نبودهاند که اصول معناشناختی مشترک میان آنها را بیابند؛ و اگر هم در موارد محدودی آنها را به صورت ناآگاهانه به کار گرفته اند، هرگز نتوانسته اند آنها را به صورتی منسجم در فهم آیات به کار گیرند. تفسیرها از این نظر به شرح و توضیح جداگانه آیات میمانند که تک تک آیات را – بدون دقت در مفهوم سازی دیگر آیات – تفسیر میکنند و اگر هم به این مفهوم سازیها دقت میکنند، آنها را در محدودهای بسیار ناچیز به کار میگیرند؛ بنابراین، معناشناسی شناختی قرآن وظیفهای بسیار سنگین بر عهده دارد. باید از تحلیل تعابیر قرآنی به اصول حاکم بر مفهوم سازی آن دست بیابیم و به کمک آن، اصول نقشه شناختی قرآن را ترسیم نماییم.
با سخن فوق، تفاوت این اثر با تفسیرهای قران روشن می شود. معناشناسی با تفسیر قرآن یکی نیست. برای ایضاح این نکته، به چند تفاوت این دو اشاره می کنیم:
۱.در تفسیر تلاش می کنیم تا معانی آیات و مراد جدی آنها را بفهمیم؛ ولی در معناشناسی قرآن می خواهیم اصول کلی حاکم بر معانی آیات را بیابیم. در واقع، معناشناسی، نگاهی کلی تر به معانی آیات دارد و تفسیر به طور موردی معانی آیات را بررسی می کند.
۲. هدف اصلی تفسیر، بررسی اصول کلی حاکم بر معانی آیات نیست و به بررسی معانی خود آیات می پردازد. در منابع تفسیری به طور پراکنده سخنیاز این اصول به میان آمده است؛ البته این اصول به طور نظام مند در منابع مذکور مطرح نشده اند.
۳. در معناشناسی، اصول مذکور به طور نظام مند بررسی می شود؛ ولی در تفسیر به ارتباط آنها با یکدیگر و تأثیری که این ارتباط در معانی آیات می تواند داشته باشد، نظر نمی شود. مراد از «بررسی نظام مند»، بررسی ساختاراین اصول و ارتباط آنها با یکدیگر و تأثیر آنها در معانی آیات است.
۴. با توجه به نکات فوق، روشن می شود که مباحث معناشناسی قرآن نسبت به مباحث تفسیری، بنیادی تر است؛ چراکه این مباحث در خود تفسیر تأثیر می گذارد. معناشناسی، بخشی مهم از مبانی تفسیر را بررسی می کند و می تواند با طرح مبانی جدید، در خود تفسیر هم تحول ایجاد کند.
کتاب معناشناسی شناختی قرآن در ده فصل شرح مطالب ذیل می پردازد:
فصل اول: زبان شناسی شناختی
فصل دوم: اصالت تعبیرهای قرآنی
فصل سوم: مفهوم سازی قرآنی و بافت آیات
فصل چهارم: پیش نمونه ها و مقولات معنایی در قرآن
فصل پنجم: شبکه های شعاعی در قرآن
فصل ششم: حرکت خیالی در ساختار معنایی قرآن
فصل هفتم: فضاهای ذهنی در قرآن
فصل هشتم: نقش تلفیق مفهومی در معناشناسی قرآن
فصل نهم: ساختار نیرو – پویایی آیات
فصل دهم: علیت و پنجره های علّی در معناشناسی قرآن
در بخشی از مقدمه این اثر ارزشمند آمده است:
اثر اخير همراه با بيولوژي نص, كل برنامه و روش تفسيري نگارنده را دربرميگيرد. معناشناسي شناختي قرآن با بيولوژي نص دو تفاوت عمده دارد: اولاً, بيولوژي نص, نظريهاي جامع در باب تفسير قرآن است. بر طبق اين نظريه, تفسير, فعاليتي است كه در دو ساحت مختلف صورت ميگيرد: ساحت روابط دروني و ساحت روابط بيروني. مفسر, هم بايد روابط درون نص را بررسي كند و هم به روابط بيروني نظر كند و نص را در فضاي متون ديگر بخواند؛ اما اين اثر, نظريهاي جامع در باب تفسير نيست؛ بلكه صرفاً به روابط درون نص مربوط ميشود. اثر حاضر به اين مسئله ميپردازد كه روابط دروني قرآن را بايد چگونه فهميد و معناشناسي نص بايد براساس كدام اصول و مباني سر و سامان بيابد. ثانياً, در سطح روابط دروني, معناشناسيهاي گوناگوني ميتوانيم داشته باشيم. معناشناسي شناختي يكي از انواع مختلف معناشناسي است كه ميتوان در تحليل آيات قرآن, آن را بهكار گرفت؛ البته به اعتقاد نگارنده, اين نوع معناشناسي, مزايا و قابليتهاي فراواني دارد و از جهات بسياري بر ديگر انواع معناشناسي ترجيح دارد؛ ولي ميتوان بسياري از آنها را در يك چارچوب بهكار گرفت. بيترديد, بيولوژي نص, ديدگاهي جامع و اجتنابناپذير را پيش ميكشد. هر دو اثر بهگونهاي تأليف شدهاند كه خواننده در مطالعة يكي به ديگري نيازمند نباشد؛ هر چند كه درك چارچوب جامع مذكور بدون توجه به هر دوي آنها, امكانپذير نيست.
مراد من از «معناشناسي شناختي قرآن», اتخاذ رويكردي به معناشناسي قرآن است كه از دستاوردهاي زبانشناسي شناختي كمك ميگيرد. اصطلاح «معناشناسي شناختي» امروزه در ميان زبانشناسان شناختي, اصطلاحي جاافتاده و رايج است و بر گرايش معناشناختي خاصي دلالت دارد كه نتايج زبانشناسي شناختي را در تحليل معناشناسي زبانهاي طبيعي بهكار ميگيرد. متون از تجليات مهم زبان هستند و بيترديد, ميتوانيم نتايج معناشناسي را در تحليل آنها بهكار بگيريم و زبانشناسان نيز در عمل, آن را در تحليل متون بهكار گرفتهاند. معناشناسي شناختي هم از اين نكته مستثنا نيست و زبانشناسان, مباحث زيادي در زمينة معناشناسي متون مطرح كردهاند.
چاپ چهارم کتاب “معناشناسی شناختی قرآن” اثر حجتالاسلام والمسلمین دکتر علیرضا قائمینیا با قیمت ۱۷۶۰۰۰ تومان راهی بازار نشر شد.
علاقمندان جهت تهیه کتاب و یا اطلاعات تکمیلی میتوانند به وبگاه رسمی سازمان انتشارات پژوهشگاه به نشانی: www.poiict.ir مراجعه کنند.