سنت تفسیری ما با اکثر مدعیات هرمنوتیک روش‌شناختی توافق دارد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نخستین جلسه از کارگاه “هرمنوتیک، قرآن و تفسیر” با ارائه حجت الاسلام والمسلمین محمد عرب‌صالحی رئیس پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه برگزار شد.

حجت الاسلام والمسلمین محمد عرب‌صالحی در ابتدای سخنان خود به دو رویکرد اصلی در هرمنوتیک ۱. هرمنوتیک روش‌شناختی(کلاسیک رمانتیک) که مبدع آن شلایر ماخر است و ۲. هرمنوتیک فلسفی که مبدع آن مارتین هیدگر است
گادامر آراء هرمنوتیکی هایدگر را گسترش داد و نتیجه آن کتاب ۵۰۰ صفحه‌ای «حقیقت و روش» شد پرداخت.

وی در ادامه از موارد تفاوت‌های این دو نوع هرمنوتیک نام برد:
۱. هرمنوتیک کلاسیک رمانتیک حیث روش‌شناختی دارد اما فلسفی دنبال تبیین ماهیت خود فهم است و کاری به روش ندارد.
۲. هرمنوتیک روش‌شناختی فهم را روش‌مند و قاعده‌مند می‌داند اما هرمنوتیک فلسفی معتقد است فهم حادثه و اتفاق است و تابع روش نیست.
۳. هرمنوتیک روش‌شناختی معتقد است فهم معنای یک متن امری قصدی و تابع اراده مؤلف است اما فلسفی معنای متن را تابع شرایط تاریخی می‌داند.
۴. هرمنوتیک روش‌شناختی در هر متنی دنبال فهم مراد مؤلف است اما هرمنوتیک فلسفی فهم مراد مؤلف را نه ممکن می‌داند و نه مطلوب بلکه متن را فراتر از مؤلف می‌داند.
۵. هرمنوتیک روش‌شناختی معتقد است پیش‌فرض‌های مفسر می‌تواند در فهم اثر بگذارد اما می‌توان از دخالت پیش‌فرض‌های نادرست در فهم جلوگیری کرد اما هرمنوتیک فلسفی می‌گوید جدا شدن از پیش‌فرض‌ها امکان ندارد. به بیان ساده‌تر در نگاه روش‌شناختی پیش‌فرض‌ها مثل عینک رنگی است که مفسر می‌تواند آن را بردارد اما در نگاه فلسفی پیش‌فرض‌ها مشکل چشم دو بین است که نمی‌شود آن را نادیده گرفت.
۶. در هرمنوتیک روش‌شناختی معنای متن یک امر متعین است یعنی متن تحمل هر معنایی را ندارد بلکه معنایش متعین است البته این به آن معنا نیست که متن معنای واحد دارد اما در هرمنوتیک فلسفی معنای یک متن سیال نا متعین است این فرهنگ و شرایط تاریخی است که به متن معنا می‌دهد.
۷. هرمنوتیک روش‌شناختی مؤلف-مفسر محور است اما هرمنوتیک فلسفی متن-مفسر محور است دیگر مؤلف را در نظر نمی‌گیرد و مهم پیش‌فرض‌های مفسر است.
۸. در هرمنوتیک روش‌شناختی فهم یعنی بازتولید تجربه مؤلف در درون مفسر اما در هرمنوتیک فلسفی فهم یعنی تولید معنای جدید.

وی در پاسخ به این سوال که “ما هم معتقدیم قرآن پیامش جاودانه است و برای همه زمان‌ها پیام دارد و همیشه جدید است آیا این امر همان مدعای هرمنوتیک فلسفی نیست که معنای متن را سیال و تابع فرهنگ و زمان می‌داند؟” گفت:
۱- در قرآن معانی از همان ابتدا یک‌جا در متن تعبیه شده است نه اینکه فرهنگ و شرایط به متن معنا دهد.
۲- در قرآن همه معانی با هم سازگارند و تضاد ندارند نه اینکه طبق هرمنوتیک فلسفی دو معنای کاملا نقیض مورد تأیید باشند.
۳- همه معانی در قرآن برای همه فرهنگ‌ها صحت دارد.

وی در ادامه بیان داشت: تا این جا معلوم شد ما با هرمنوتیک روش‌شناختی در نوع موارد موافقیم اما با هرمنوتیک فلسفی وجه مشترکی نداریم متاسفانه برخی روشنفکران مسلمان چشم بسته آنچه هرمنوتیک فلسفی گفته باور کرده تا جایی که شخصی مثل نصرحامد ابوزید می‌گوید من هرگاه بخواهم سراغ تفسیر قرآن بروم ابتدا مبانی هرمنوتیک فلسفی گادامر را در ذهنم مرور می‌کنم و سپس مطابق آن قرآن را فهم می‌کنم!!!

البته دو تفاوت هم با هرمنوتیک روش شناختی داریم:
۱- این هرمنوتیک روش فهم را تجربه درونی می‌داند اما ما روش فهم را منحصر به تجربه درونی نمی‌دانیم، معتقدیم با رعایت قرائن حالی و مقالی از همین ظواهر الفاظ می توان به مراد مؤلف پی برد، سیره عقلای عالم هم در موضوع فهم اکتفا به همین الفاظ و قرائن است و اصولا تحربه درونی در اکثر فهم‌ها و برای اکثر افراد امکان وقوعی ندارد.

۲- تمایز دوم در دیدگاه خاص شلایر ماخر نسبت به وحی است ایشان وحی را نیز تجربه وجوشش درونی می‌داند که ما معتقدیم بزرگترین خطای کسانی که وحی را تجربه درونی می‌دانند خطای روش شناختی است، به تعبیر استاد مطهری ما که در ماجرای وحی حضور نداشتیم تا ببینیم بین خدا و پیامبرش چه گذشت لذا راه شناخت وحی این نیست که از نزد خودمان تخمین و حدس بزنیم تنها راه فهم حقیقت وحی پرسش از کسی است که خود در آن ماجرا حضور داشته و حقیقت وحی را درک کرده است او باید از ماهیت وحی خبر دهد و ما خود به تنهایی از ماهیت وحی نمی‌توانیم سخن بگوییم. در واقع فهم حقیقت و ماهیت وحی راه عقلی ندارد راهش نقل است.

پایان نخسین جلسه این کارگاه با پاسخگویی استاد عرب‌صالحی به سئوالات حضار دنبال شد.