در بهشت تکامل وجود دارد یا ایستایی حاکم است؟

برای بهشتیان غرفه‌هایی است که نهرها از زیر آن روان است؛ امیرالمؤمنین(ع) از پیامبر اکرم(ص) پرسید این غرفه‌ها از چه بنا شده است؟ رسول خدا(ص) فرمود: این غرفه‌ها را حق‌تعالی از درّ و یاقوت ساخته، سقف‌های آن‌ها از طلاست و با نقره به هم متصل و مستحکم گشته است. فرش‌های آن بالا آمده و برخی روی برخی افتاده است. لایه‌های این فرش‌ها از مشک، عنبر و کافور است. وقتی مؤمن به جایگاه‌هایش در بهشت وارد گردد تاج کرامت و بزرگی بر سر او گذاشته می‌شود، لباس‌های طلا و نقره بافت پوشیده و درّ و یاقوت زینت‌بخش تاج او خواهد بود… متن شیرینی که خواندید برگرفته از کتاب «زندگی در بهشت» جدیدترین اثر حجت الاسلام والمسلمین شاکرین عضو هیت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بود. فرصتی دست داده است تا به بهانه ایام ماه مبارک رمضان در یادداشت هایی با این کتاب ارزشمند بیشتر آشنا شویم...

یادداشت نهم
در بهشت تکامل وجود دارد یا ایستایی حاکم است؟

نوشتاری از حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا شاکرین عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه برگرفته از کتاب ارزشمند «زندگی در بهشت»

برخی از اندیشمندان برآنند که پاره­‌ای از آيات و روايات، گوياى اين است كه حركت و تكامل در برزخ و عوالم بالاتر از آن مانند قیامت و بهشت نيز وجود دارد. شماری از آیاتی که مرحوم استاد آیه الله شجاعی در رابطه با تکامل در بهشت بدان استناد کرده عبارت است از:

  1. “اما كسانى كه به خدا گرویدند و به او تمسّك جستند، به زودى (خدا) آنان را در جوار رحمت و فضل خویش درآورد، و ایشان را به سوى خود به راهى راست هدایت ‏می­كند.”[۱]

این آیه با لحن خاصی صراحت دارد که پس از رسیدن به بهشت و قرار گرفتن در آن، مومنان دوباره به راه و مسیری که به سوی خدا می­‌رود، هدایت می‌­شوند. پس خدا بهشتیان را به راهی که لقاء بالاتر، بهتر، جامع‌تر و کامل‌تر است به پیش می‌­برد، یعنی حتی در بهشت هم نزدیک شدن بیشتر و خدا را بهتر دیدن وجود دارد و تازه اصل حرکت بر اساس حب و اشتیاق و لقای حق آغاز می­گردد. بنابراین، حرکت و تکامل در عالم حشر وجود دارد.[۲]

  1. «حقيقت اين است كه خداوند كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند، در باغ‌‏ها و [بهشت‏‌هايى‏] كه از زير [درخت‌‏هاى‏] آن نهرها روان است، در آورده [و داخل مى‏گرداند] در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آراسته مى‏‌شوند و لباس‌شان در آنجا از حرير [و پرنيان‏] است. [پس از قرار گرفتن در چنين وضعيتى‏] هدايت مى‏‌شوند به گفتار پاك [و پاكيزه‏] و به سوى راه خداى ستوده [و حميد] هدايت مى‌‏گردند».[۳]

اين گفتار و سخن پاكيزه چيست؟ از ابن عباس نقل شده است: هدايت مى‌‏شوند به اينكه در بهشت به هر جا كه نگاه مى‏‌كنند، مى‏‌گويند: «لااله الا اللَّه». اما چه گفتنى و چه تبعات و آثارى كه پس از اين گفتن و خواندن مى‏‌آيد؟ فقط اهلش مى‌‏دانند و بس. از ابن زيد نقل شده كه به اين گفتار پاكيزه، «اللَّه اكبر» را نيز اضافه كرده است‏[۴]؛ يعنى، اهل بهشت مداوم‏ «اللَّه اكبر» مى‌‏گويند و پيش مى‏‌ر‌وند. رسول اكرم (ص) شاهد جمال حق بود و هرچه پيش مى‏‌رفت و بيشتر مى‌‏رسيد، مى‏‌فرمود: «اللَّه‌‏اكبر»، باز بيشتر مى‏‌ديد و مى‏‌يافت كه نمى‌‏توان خداوند را توصيف كرد و مى‏‌فرمود: «اللَّه‏‌اكبر».

من همان دم كه وضو ساختم از چشمه عشق‏    چار تكبير زدم يكسره بر هرچه كه هست‏

همچنين آيه فوق اشاره دارد كه بهشتيان پس از قرار گرفتن در بهشت، به سخن پاكيزه و صراط ستوده، هدايت مى‏‌شوند. پس معلوم مى‏‌شود كه در آنجا راه به خصوصى شروع مى‌‏گردد و سير تكاملى در قيامت ادامه دارد.

اينكه از عوالم بالاتر، خبرهايى به برخى مى‌‏د‌هند و از بهشت، جهنم، عذاب و نعمت آنها را آگاه مى‏‌كنند، نشانگر اين حقيقت است كه ما صلاحيت درك آن نظام‏‌ها را هنوز نداريم و بايد با حركت و تكامل، قابليت ظرفيت ادراك و مشاهده آن عوالم را بيابيم.

در روايتى وارد شده است: «در بهشت درخت‏‌هايى است كه بر آنها زنگ‏‌هايى از نقره قرار دارد؛ هنگامى كه بهشتيان مى‏‌خواهند و اراده مى‏‌كنند سماعى داشته باشند، خداوند نسيمى را از تحت عرش برمى‌‏انگيزد تا به آن درختان بوزد و زنگ‌‏ها به حركت درآيند؛ با صداهايى كه اگر اهل دنيا آن صداها را بشنوند از طرب مى‏‌ميرند»[۵].

اين درخت‏‌ها چيست؟ آيا شجره طوبى است- كه اصلش در منزل على (ع) است‏[۶]– يا درختى ديگر؟ اين زنگ‏‌ها چه زنگى است و آن صداها چه صدايى و آن خواندن‏‌ها چه خواندن‏‌هايى؟! گويا خواندن‌‏ها و آهنگ‌‏ها نيز در آنجا طورى است كه آدمى را به سوى خدا مى‌برد؛ نه مانند خواندن‏‌هاى دنيوى كه انسان را از خدا دور مى‏‌كند. هرچه هست اگر به گوش اهل دنيا برسد، به دليل نداشتن ظرفيت، مى‏‌ميرند و قالب تهى مى‏‌كنند. پس بايد حركت، تحوّل و تكاملى وجود داشته باشد تا بر اثر آن، ظرفيت ادراك و پذيرش آن حقايق بالا و والا را در عوالم حشر بيابيم.[۷]

بنابراین “انسان موحد و الهی با سلوک در صراط مستقیم و سلوک عبودیت در عوالم بالا، از نقایص وجودی، معایب، کمبودها، رنگ‌ها، تعلق‌ها و حجاب‌ها بتدریج پاک شده، چهره اصلی انسانی را یافته و متناسب با عالم قرب می­‌گردد و در واقع راه توحیدی برزخی و راه‌های توحیدی عوالم پس از برزخ در عین اینکه باطن راه توحیدی و عبودی دنیوی است، تکاملی بوده و تکمیل کننده و تطهیر کننده انسان است، یعنی با ادامه حرکت در عوالم بالاتر مرحله به مرحله کاستی‌ها و کمبودها را جا گذاشته و کمالات جدیدی را کسب کرده، لایق ورود به عالم و عوالم والاتر می­‌گردد تا آنجا که به مقام فنا و بقاء بالله برسد.”[۸]

[۱] سوره نساء، آیه ۱۷۵ (فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ في‏ رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْديهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقيماً )

[۲] محمد شجاعی، قیام قیامت، ص ۱۰۵.

[۳] (إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ. وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى‏ صِراطِ الْحَمِيدِ.) سوره حج، آيات ۲۳ و ۲۴ ..

[۴] بحارالانوار، ج ۸، ص ۹۱ ..

[۵]  بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۹۶، ح ۱۸۳ ..

[۶] همان، ح ۱۸۵ ..

[۷] بنگرید: محمد شجاعی، قیام قیامت، ص ۱۰۶ – ۱۱۲.

[۸] همان، ص ۱۲۰.