به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ـ ترویجی «تاریخنگاری تکوینی ادبیات معاصر» دوشنبه ۱۶ اسفندماه جاری با حضور آقایان دکتر محمدرضا سنگری، احمد شاکری، حامد صافی، حامد طونی و محمدرضا وحیدزاده (ارائه دهنده بحث) از سوی گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر محمدرضا سنگری، مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه اشاره داشت: تحقیقی با عنوان «تاریخ تکوینی شعر انقلاب اسلامی» توسط جناب آقای محمدرضا وحیدزاده در گروه ادبیات اندیشه نگاشته شده و در مرحله انتشار میباشد؛ عنوان ارائه آقای وحیدزاده که «تاریخنگاری تکوینی ادبیات معاصر» است، برگرفته از همین اثر میباشد.
محمدرضا وحیدزاده در ابتدای سخنان خود گفت: برای انجام تحقیق «تاریخ تکوینی شعر انقلاب اسلامی» نیاز بود ابتدا پیشینه «تاریخنگاری تکوینی ادبیات معاصر» را بررسی کنم و اشارهای به بحثی که در مقدمه کتاب آورده است داشت.
وی در ادامه بیان کرد: هدف این پژوهش بررسی وضعیت تاریخ ادبیات نگاری به ویژه در ایران و میزان ارتباط آن با نظریههای ادبی و یافتن نظریهای متناسبتر با اقضائات این دانش در ادبیات معاصر ایران است و شیوۀ انجام آن از جهت الگوی پژوهشی، روششناختی، از جهت روش تحقیق، کیفی، از جهت گردآوری اطلاعات، کتابخانهای است.
وحیدزاده دربارۀ پیشینه و ادبیات پژوهش به کتب تاریخ ادبی مانند آثار نگاشته به قلم صادق رضازادۀ شفق، ملکالشعرای بهار، سعید نفیسی، محمد بیر سیاقی، عبدالحسین زرین کوب، حسین رزمجو، روبن لوی، یان ریپکا، یوگنی برتلس، جورج موریسن و نامهای متعدد دیگر اشاره کرد و نیز کتابهای «نظریه در تاریخ ادبیات» از محمود فتوحی، «تاریخ ادبی ایران و قلمرو زبان فارسی» از مهدی زرقانی و مقالاتی را نام برد که محققان و پژوهشگرانی چون محمود فتوحی، سیدمهی زرقانی، مجتبی بشردوست، صادق سجادی و محمود عبادیان دربارۀ کتب تاریخادبیاتی نوشتهاند.
وی اهمیت تاریخادبیاتنگاری را لازمۀ ثبت داشتههای فرهنگی برای آیندگان، شناخت عمیقتر از خویشتن و بازیابی هویت ملی خواند. او سپس به بررسی نسبت «نظریۀ ادبی»، «تاریخ ادبی» و «نقد ادبی» پرداخت و گفت: تاریخ ادبیات دانشی است در ارتباط با نقد ادبی و ایستاده بر پایههای نظریۀ ادبی. بدون نظریه هیچ پژوهشگری نمیتواند مبنای نگرش خود به ادبیات و آثار ادبی را تعیین و طبق آن اقدام به اتخاذ اصول و روشی نظاممند کند. این نظریۀ ادبی است که مشخص میسازد چه چیز ادبیات و چه چیز غیر آن است. مسیر تطور و تحولات آثار ادبی بر چه مبنایی باید پیگیری و با چه معیارهایی تحلیل شود؟ به کدام آثار باید کمتر توجه کرد و کدام آثار درخور اهتمام بیشترند؟ نظریۀ ادبی بر مبنای نگرشی خاصی که ارائه میکند، جایگاه و نقش آثار ادبی را در سیر تاریخی آنها مشخص میسازد و امکان تبیین نسبت آنها را با هم و با پدیدههای دیگر فراهم میسازد. سپس با عطف توجه به عنصر مهم «تأثیرگذاری» به بررسی این مقوله در سه حوزۀ نقد، تاریخ و نظریه پرداخت و گفت تأثیرگذاری در نقد به زیباییشناسی، در جامعهشنای به کنشهای اجتماعی و در تاریخ ادبی به زیباییشناسی کنشمند در سیر تاریخ منتج خواهد شد. او تعیین اهمیت و نقش آثار و پدیدارهای ادبی در یک سیر تاریخی، پیجویی زمینهها و علل شکلگیری اتفاقات ادبی و بررسی نسبتها و چگونگی تأثیر و تأثر عوامل مختلف در تاریخ ادبی را از وظایف تاریخنگار ادبی خواند. همچنین با اشاره به نظر گروهی از منتقدان گفت، برخیها این موارد را لازمۀ کار تاریخنگار ادبی دانستهاند: تسلط بر سبکهای ادبی مختلف و مهارت تشخیص آنها (یعنی سبکشناس باشد)، توانایی نقد فنی و تخصصی آثار (یعنی منتقد ادبی باشد)، آشنایی کافی با تاریخ عمومی (یعنی تاریخدان باشد)، شناخت ویژگیهای زبانی هر دوره و تحوالت زبانی آن (یعنی زبانشناس باشد)، اطالع از تحولات اجتماعی و قواعد حاکم بر آن (یعنی جامعهشناس باشد). او سپس پرسید که آیا این شدنی است؟ و در ادامه به نقل قولی از تینانوف اشاره کرد که گفته است: «تاریخ ادبیات از آنجا که مدتها خواسته، قلمرو رشتههای همسایه را به خود جذب کند امروز چهرۀ پدری تهیدست را به خود گرفته است.»
وحیدزاده چارۀ کار را آن دانست که تاریخ ادبی، ضمن حفظ استقال و اتخاذ روشمندی خاص خود، بهجای دستاندازی به مرزهای دیگر، باید از دستآوردهای سایر حوزهها به حسب نیاز بهره ببرد. او تفاوت کار تاریخنگار عمومی و ادبی را در عدم ثبات پدیدههای ادبی، زندهبودن موضوع پژوهش تاریخنگار ادبی، تأثیرپذیری مورخ ادبی از سلایق و حب و بغضهای شخصی دانست و از این جهت کار تاریخنگار تاریخ ادبی را سختتر خواند. وی در ادامه به سابقۀ تاریخادبیاتنگاری در ایران اشاره کرد و آن را طبق نظر دکتر زرقانی، به این سه دسته تقسیم کرد: ۱. پیشاتذکرهای (مانند مجموعۀ «گلچینهای ادبی»، «اخبار»، «انساب»، «کتب رجال»، «معجمها»، «طبقات») ۲. تذکرهای (مانند تذکرههای عمومی و تذکرههای خاص مثل تذکرههای محلی، تذکرههای موضوعی و تذکرههای طبقاتی) ۳. تاریخ ادبیاتهای جدید که خود شامل تاریخهای شرقشناسانه (مانند تاریخ ادبیاتهای هرمان اته، ادوارد براون، روبن لوی، یان ریپکا، یوگنی برتلس، جورج موریسن) و وطنی (مانندن تاریخ ادبیاتهای ذکاءالملک فروغی، عباس اقبال آشتیانی، بدیع الزمان فروزانفر، صادق رضازادۀ شفق، ملک الشعرای بهار، سعید نفیسی، حسین رزمجو، محمد بیر سیاقی، عبدالحسین زرین کوب) میشود.
او در ادامه گفت: یکی از سؤالات مهمی که نظریۀ ادبی باید به آن پاسخ گوید، رابطۀ ادبیات و جامعه است. در میان رویکردهایی که در این زمینه وجود دارد، دیدگاه نقد ساختگرای تکوینی اعتقاد به تعامل دو سویۀ جامعه و ادبیات دارد و در صدد جستجوی زمینههای اجتماعی شکلگیری پدیدههای ادبی است. در عین حال، ادبیات را محصول جامعه و به نوعی روبنای آن نمیپندارد و آن را سازهای انداموار میداند که در پیوندی مستحکم و دوگانه با اجتماع و تاریخ قرار داد. با این مبنای نظری رویکرد تاریخنگاری ادبی نیز در جهت یافتن نسبتهای متقابل میان جامعه و آثار ادبی در طول زمان است و از این رو ادبیات را نه موجودی به تمامه مستقل و نه معلولی وابسته به علتهای اجتماعی میانگارد. تاریخ تکوینی ادبیات، در پی تبیین و تشریح سیر حرکت پدیدههای ادبی در تعامل با اجتماع و در بستر حرکت تاریخی آنهاست.
در ادامه این نشست علمی آقایان سنگری، صافی و طونی در خصوص موضوع ارائه آقای وحیدزاده نکاتی را بیان نمودند و ایشان ضمن توضیح و پاسخ به نقدهای بیان شده، تصریح نمود در نگارش جلد دوم تاریخ تکوینی شعر انقلاب اسلامی از مطالب منتقدان بهرهخواهد برد.