مرتضی مطهری در کتاب «جامعه و تاریخ» مینویسد که اسلام، یک مکتب جامعهشناسانه نیست و هیچیک از مطالب اجتماعی قرآن کریم، با زبان و اصطلاحات علماجتماعی، مطرح نشدهاند، امّا درعینحال، تعداد زیادی از مسألههای علماجتماعی، بهطورکامل، قابل استنباط و استخراج از این کتاب آسمانی هستند. اثری که در دست گرفتهاید، صورت تفصیلی و بسطیافتۀ همین چند جملۀ بنیادی و راهگشا است و میکوشد در قالب فلسفۀ علماجتماعیاسلامی، هم به چیستی و چرایی علماجتماعیاسلامی بپردازد، و هم از چگونگی ایجاد آن سخن بگوید. بهاینترتیب، برای نخستینبار و بهصورتی منسجم و سرشار از جزئیّات، فهم و روایت مطهری از این شاخه از فلسفههای مضاف به علم، بازسازی شده است.