مهدی رحیمی: چشم‌ها را باید شست جور دیگر باید دید

به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، درپی انتشار کتاب “پهلوی سوم!” آنچه ماهواره‌ها از پهلوی ترسیم کرده‌اند، توسط گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی مرکز پژوهش‌های جوان وابسته به این پژوهشگاه، برآن شدیم تا برای آشنایی بیشتر مخاطبان با این اثر ارزشمند، یادداشتی از مدیر این گروه موفق پیشکش کنیم که در ادامه، متن این یادداشت از منطرتان عبور خواهد کرد.

چشم‌ها را باید شست جور دیگر باید دید
این کتاب حاصل دغدغه جمعی از فعلان فکری فرهنگی در گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعی مرکز پژوهش‌های جوان است که در اثنای گفت‌وگوهایشان درباره نیازهای امروز جوانان شکل گرفت! در جلسه‌ای که به همین مناسبت تشکیل شده بود، درباره جریانات فعال در حوزه تاریخ‌نگاری معاصر گپ و گفتی شد!
در آن جلسه از این بحث شد که جریانات تاریخ‌نگاری معاصر همچون جریان سلطنت‌طلب و روشنفکری با شدت هر چه تمام‌تر و شوقی وصف‌ناشدنی بر طبلِ تحریف تاریخ انقلاب و تطهیر رژیم پهلوی برای مبرا ساختن پهلوی اول و دوم از تمامی فسادها می‌کوبند! اندک توجهی به جریان نشر کتاب‌‌های این جریان‌ها، تولیدات رسانه‌ای‌شان همچون مستندهای شبکه های ماهواره‌ای، کلیپ‌ها و متن‌های پخش شده در شبکه‌های اجتماعی بر صحت این مدعا گواهی می‌دهد.
این جریان‌ها در کتاب‌های خود از عِرق ملی بسیار زیاد رضا شاه سخن می‌رانند، پدر و پسر را بیگانه‌ستیز می‌دانند و با پا نهادن بر اسناد تاریخی منتشر شده توسط دوستان درون‌گفتمانی‌شان و چشم بستن بر خاطرات منتشر شده توسط نزدیکان و درباریان پهلوی، تطهیر و توجیه اقدامات شاهان پهلوی را هدف خود برگزیده و با معرفی آنان به عنوان خادمان ملت، پهلوی دیگری را در معرض توجه نسل سوم و ندیده آن دوره قرار می‌دهند.
ماحصل آن جلسه این شد که جای خالی کتابی که بر اساس اسلوبی علمی، شیوه‌های مختلف برجسته‌سازی و چارچوب‌بندی محتوای رسانه‌ای مستندها را بیان کند، احساس می‌شود. بنابراین قرار شد در کتاب، شیوه های اقناع و متقاعدسازی، شیوه‌های ابهام‌سازی در محتوا، روش‌های اغفال و دورسازی مخاطب از واقعیت، چگونگی درگیر کردن حس نوستالژیک مخاطب نسبت به گذشته با استفاده از تکنیک تلطیف، دروغ و تصویر رؤیایی مورد بحث قرار گیرد.
هدف‌مان را اینگونه ترسیم کردیم که ضمن توجه اساسی به عنصر اقناع، به مخاطب بگوییم که در بازنمایی رسانه‌ای به او دروغ می‌گویند؛ آگاهانه مسائلی را نمی‌گویند و عامدانه اصرار بر انتقال مواردی گزینش شده دارند یا به عبارتی؛ روایت قدرت می‌کنند ولی روایت واقعیت نمی‌کنند!
سعی‌مان بر این بود که مخاطب از سازندگان مستند سؤال کند که چرا به موضوعاتی چون علل فروپاشی پهلوی‌ها،‌ ابعاد فساد کمتر بحث شده دربار، روان‌شناسی شخصیت شاه، به مسائل فراماسونری، به کاپیتولاسیون، شکنجه، به فساد با مرکزیت حکومت و اشرافیت دربار، به تحقیر زیردستان، چاپلوسی و تملق، فساد جنسی و مالی دربار، به از بین بردن نهادها و نمادهای مذهبی، به بی‌خبری از شهرهای دور و روستاها، انحرافات شاه، خودشیفتگی، آمریکاگرایی شاه، اینکه فقط ساواک نبوده بلکه دفتر ویژه اطلاعات، سازمان بازرسی شاهنشاهی، شورای امنیت کشور، سازمان ضداطلاعات، کمیته مشترک ضد خرابکاری، اداره کل هشتم نیز بوده، توجه نمی‌کنند، اینکه چرا به خاطرات دسته اول کسانی چون فردوست، علم و فرح دیبا عمداً بی‌توجهی می‌کنند و در مستند بدان نمی‌پردازند و یا اگر هم در بعضی از جاها بدان توجه می‌کنند، چرا ناقص روایت می‌کنند؟! و خیلی چراهای دیگری که پس از آشنایی با تحریفات رسانه‌ای مستندها و ارتقای سواد رسانه‌ای و تاریخی‌اش از سازندگان مستندها و در مقامی بالاتر از سردمداران و اصحاب این جریان‌ها خواهد پرسید.
تمامی تلاش‌مان این بود که مخاطب، مواجهه‌ای منتقدانه و فعالانه با پیام‌هایی که در مستندها دریافت می‌کند، داشته باشد. خواستیم به او بگوییم که توی مخاطب باید چشم‌های خود را بشویی و جور دیگری به مستندها نگاه کنی! منفعل نباش! فعالانه با آن و هر چیز دیگری برخورد کن!
همه آنچه گفته شد، قدم اول بود!
قدم دوم می‌باید به دنبال فردی می‌گشتیم که از طرفی هم متخصص در حوزه رسانه و بازنمایی باشد و هم مورد اقبال مخاطب جوان بوده و به نوعی مرجعیتی برای او داشته باشد. دکتر حسن بشیر؛ استاد تمام دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و کسی که دکترای جامعه شناسی ارتباطات بین‌الملل خود را از یکی از بهترین دانشگاه‌های دنیا یعنی دانشگاه لیستر انگلستان دریافت نموده و چندین سال مدیر آکادمی آکسفورد برای تحصیلات عالیه در شهر آکسفورد انگلستان بوده و کتاب‌های متعددی را تألیف و ترجمه کرده، بهترین گزینه برای ما بود!
طرح بحثی شد! رفت و برگشتی برای ارتقای محتوایی ایده شد و در نهایت ایشان به دلیل دغدغه مشترک، قبول زحمت کردند.
ایشان کتاب را با مقدمه‌ای شروع کردند که خواندن بعضی از جملاتش در این یادداشت، خالی از لطف نیست!
• «قرائت واقع‌گرایانه و دقیق از انقلاب اسلامی، یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌ها و وظایف اندیشمندان، و محققان تاریخ معاصر ایران است».
• «درگیرسازی حس نوستالژیک مخاطبان یکی از تکنیک‌های مؤثر و پرکاربرد در شبکه‌های ماهواره‌ای است. افراد به لحاظ روان‌شناختی، نسبت به گذشته احساس خوبی دارند و این موضوع در عرصه‌های سیاسی و رسانه‌ای مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد. تمرکز ویژه بر موسیقی‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی قدیمی از همین رو است. شبکه من‌وتو بیش از آنکه ایده و تفکر سیاسی قدرتمند و راه‌حلی برای طرح در عرصه عمومی و سیاسی کشور داشته باشد، در پی تصویرسازی رؤیایی نسبت به دوران پیش از انقلاب است. مستند انقلاب ۵۷ بخشی از همین تاکتیک رسانه‌ای را شکل می‌دهد».
• «مستند «انقلاب ۵۷» یکی از سری مستندهای تاریخی شبکه من‌وتو درباره تاریخ معاصر ایران است. «رضاشاه»، «از تهران تا قاهره»، «هرگز نخواب کوروش»، «۳۷ روز» و «شهبانو» نام مستندهای تاریخی شبکه من‌وتو هستند که به لحاظ موضوع و رویکرد کاملاً مشابه «انقلاب۵۷» بوده‌اند. مستند «انقلاب ۵۷» طولانی‌ترین و جامع‌ترین مستند تاریخی این شبکه ماهواره‌ای در زمینه تاریخ معاصر ایران است. دیگر مستندهای مذکور همگی تک‌قسمتی بوده و به بخش‌هایی خاص از تاریخ دوران پهلوی می‌پردازند».
در ادامه، اثر را با سه فصل «معرفی روایت مستند و اجزای مورد تحلیل»، «معرفی مؤلفه‌های گفتمانی و تشریح ارتباط آن‌ها با روابط قدرت» در قالب اشاره به مواردی چون تصویرسازی از شخصیت شاه و اطرافیان، دستاوردهای شاه، دفاع از برخی اقدامات خاص شاه و تصویرسازی از گروه‌های تأثیرگذار در انقلاب و «معرفی استراتژی ها، گفتمان‌های کلان و اهداف گفتمانی» مزین نموده و در نهایت با این پایان، مُهری بر اتمام کتاب زدند که: «مستند انقلاب ۵۷ همانند بسیاری از تولیدات رسانه‌ای شبکه من‌وتو، با بهره‌گیری از ضعف تاریخی نسل جدید درباره واقعیت‌های جاری در دوران پیش از انقلاب و البته انگشت گذاشتن بر برخی از مشکلات و ضعف‌های موجود در نظام جمهوری اسلامی (که انکار آن‌ها نیز امکان ناپذیر و به دور از عقلانیت و انصاف است) در پی بزرگنمایی و اسطوره‌سازی از رژیم پهلوی و مسئولان آن است.
با این حال تحقیق و مداقه علمی و مستند درباره مقایسه دوران پیش از انقلاب و پس از آن، بیش از همه بر عهده دانشجویان و پژوهشگرانی است که علاقمند و دغدغه¬مند درباره این موضوع هستند. جوانانی که با روحیه ارزشمند انتقادی و حقیقت‌جویی در پی قضاوت و تصمیم‌گیری درباره آینده کشور خود هستند، بیش از آنکه تحت تأثیر تبلیغات سیاسی رسانه‌ها قرار گیرند می‌بایست در پی دست‌یابی به اطلاعات تاریخی در کتب و منابع علمی باشند و از تاثیرپذیری از هرگونه تبلیغات عوامانه، سطحی و غیرمستند بپرهیزند».
امید که مقبول افتد؛ ان‌شاءالله