به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سید حسین فخرزارع، عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه، در یادداشتی اختصاصی برای این خبرگزاری، به موضوع واکسیناسیون فراگیر کرونا و رابطۀ آن با اعتماد شهروندان نسبت به نهادهای اجرایی و دستگاههای مرتبط با حاکمیت پرداخته است که متن کامل آن را در زیر میخوانیم:
تولید واکسن در هر جامعهای یک فرایند طولانی را باید طی کند تا از نظر ایمنی و اثربخشی آن اطمینان نسبی حاصل شود. این مراحل که در پروسهای طولانی طی آزمایشها و آزمون و خطاهای فراوان انجام میشود در نهایت باید مجوزهای لازم را از سازمانهای صلاحیتدار بگیرد و سپس دارو یا واکسن به مرحله بهرهبرداری برسد.
عملکرد واکسن در بدن انسان طبق گفته متخصصان برای ایجاد ایمنی با سیستم دفاعی بدن در برابر بیماریهاست و عملیات واکسیناسیون در یک جامعه البته بعد از حصول اطمینان از اثربخشی، برای توقف شیوع باید به صورتی باشد که ۷۵ درصد از افراد جامعه آنرا دریافت کنند. اما از آنجایی که موضوع سلامتی از مهمترین موهبتهایی است که انسان آگاهانه یا ناخودآگاه از آن مراقبت میکند، شیوع یک بیماری یا یک ویروس در جامعه به خاطر ناشناخته و نامعلوم بودن ریشه اصلی بروز آن، افکار افراد جامعه را به دغدغههای عمیقی درباره اثربخشی یا عدم تأثیر آن، ارتباط یا عدم ارتباط با مافیای قدرت و ثروت، در میان بودن یا نبودن سودجوییهای اقتصادی و مسائلی مانند آن مشغول میکند و حس کنجکاوی آنان را بر میانگیزاند.
در شرایطی که هنوز ذهن آحادی از جامعه دغدغهمند هراس و اضطراب ناشی از بروز ویروسی ناشناخته است، برداشتهای عامِ دگرگونشده از این پدیده، بیش از آنکه مبتنی بر دادهها و اطلاعات دانش پزشکی باشد، بر برداشتهای عمومی و روزمره مردمی استوار است خصوصا که همه افراد جوامع با مشکلات ناشی از آن از قبیل مرگ و میرها، بیماریها، از رونق افتادن کسب و کارها و غیره مواجه شدهاند و این برداشتهای عام به سادگی نیز قابل تغییر نیستند.
در این میان عدهای عجولانه دست به مخالفتهای فردی یا جمعی با واکسیناسیون میزنند و گاه انبوه خلقهایی در جهت مخالفت شکل میگیرد، بدون آنکه توجیه علمی مناسب بر این مخالفتها ارائه شود. عدهای دیگر بیمحابا و بدون دلیل و صرفا چون چتر حمایتی نهادهای اجتماعی بر آن گسترده است، از آن شدیدا استقبال و حمایت میکنند و البته عدهای بدون اتخاذ هرگونه موضعگیری، عدم اقدام در هر دو جهت را شرط احتیاط و عقل میدانند.
در کشور ما از زمان شیوع ویروس کوید ۱۹ که هزاران نفر را طعمه خود ساخت، سازمانها و نهادهای مختلفی متکفل تامین واکسن چه در بخش واردات و چه در بخش تولید شدند که البته اگر از بدعهدیهای کشورهای تولیدکننده هم بگذریم، در داخل کشور نیز با آهنگی نامناسب، غیرزمانمند و غیرمنضبطی به این کار اقدام شد.
اما مسئله مورد دغدغه این است که چرا برخلاف تلاشهایی که در جهت تهیه واکسن شده، هنوز در داخل کشور برخی مخالفتها با تزریق آن صورت میگیرد؟ یا اصولا نگاهی بدبینانه نسبت به کلیت شیوع کرونا، شیوههای درمانی و واکسیناسیون آن وجود دارد تا جایی که در برخی شهرها با وجود رایگان بودن و افزایش مراکز تجمیعی، استقبال همهجانبهای از آن صورت نگرفته است؟
موضوع ترس و دلهره و ایجاد دو قطبیهایی مانند طب سنتی و نوین، نگاه توطئهآمیز و از همه مهمتر نگرشهای برخی مذهبیهای سنتی مبتنی بر عدم تاثیر داروهای جدید، از جمله عواملی است که مانع اقبال عمومی نسبت به این موضوع شده است؛ به ویژه که گاه و بیگاه از زبان این عده شنیده میشود در برخی مراسم از جمله آئین اربعین حسینی و غیر آن، در دوسالی که شلاق کرونا بر پیکر جامعه نواخته میشود، هیچ قربانی منجر به مرگ و یا حتی بیمار بستری از این ویروس دیده مشاهده نشده است!.
این در حالی است که اولا تحقیق میدانی و پیمایشی دقیقی در این جهت که روایی و پایایی اطلاعات مربوط به آن را تایید کند انجام نشده، ثانیا تمام افرادی که از کشورهای مختلف راهی کشور عراق شدهاند حسب دستور وزارت صحت آن کشور باید تست سلامت داده باشند و هیچ فرد مبتلا به ویروس در میان زائران نباشد. ثالثا شواهد و آمارهایی که از استانهای مختلف در مراجعات بیمارستانی بعد از اربعین در دست است، خلاف این تصور را تایید میکند و رابعا اینکه هیچ ویروسی فهم آن را ندارد که در جهان به صورت انتخابگر عمل کند و در جهان طبیعیِ علّی و معلولی قرار نیست در بیماریها، مرگ و میرها، آسیبها و غیره میان افراد تفاوتی صورت گیرد.
اما صرفنظر از این عوامل منعکننده واکسن، باید به پارامتر مهمتری در مورد این پدیده و پدیدههای مشابه توجه داشت. به نظر میرسد مهمترین مسئلهای که در هر جامعهای برای یک ملت از سوی حاکمیت مطرح است، اعتماد شهروندان نسبت به نهادهای اجرایی و دستگاههای مرتبط با حاکمیت است که به عنوان اساسیترین سرمایه اجتماعی در یک جامعه قلمداد میشود. رابطه گرم و اعتماد تعمیمیافته متقابل میان حاکمیت و مردم در یک جامعه، مهمترین عنصری است که خواهد توانست تسهیلکننده سیاستهای فرهنگی، سیاسی، بهداشتی و درمانی و ایجاد روابط اجتماعی مستحکم باشد و نمود و تبلور آن را میتوان در تمامی سطوح مشاهده کرد.
بالا بودن اعتماد به دستگاههای اجرایی و حاکمیتی جایگاه ممتازی در فرایند شهروندی و همبستگیهای اجتماعی دارد و از شاخصهایی است که به وضعیت سرمایههای اجتماعی در سطح کلان یاری میرساند. در بستر کنشهای متقابل اجتماعی، اعتماد به منزلهٔ سازوکاری اجتماعی با کارکردهای متعدد، نقش مهمی را در زمینههای مختلف ایفا میکند. در واقع زندگی انسانها، بدون احساس اعتماد تعمیمیافته به دستگاه حاکمیتی و سازمانها و نهادهایی که در ذیل آن قرار دارد، تحمل ناپذیر بوده و امکان ازهمگسیختگیهای اجتماعی را زیاد میکند.
میزان اجرایی کردن هر برنامه کلان سیاسی، اقتصادی، بهداشتی و غیره در یک جامعه رابطه مستقیمی با سطح اعتمادی دارد که افراد آن جامعه به عنوان کنشگران اصلی از خود نشان میدهند به طوریکه آنها خود در پویشهای همدلانه و غیرجبری، زمینهها و بسترهای عملیاتیکردن برنامهها را فراهم کنند.
واکسیناسیون اجباری، محرومساختن از مزایا، مشروط کردن برخی خدمات اجتماعی به واکسن، منوط به آن است که این اعتماد به شکل گسترده، خصوصا ابتدائا از سوی نهادها و بخشهای حاکمیتی صورت گرفته باشد.
کنشگران یک جامعه زمانی که صداقت علمی و عملی را در تهیه واکسن و توزیع برابر آن در سطح وسیع جامعه مشاهده کنند، شاهد سودجوییها و سوء استفادههای ناشی از اجبار مردم نباشند و کارگزاران نظام را در تمام زمینهها خادم حقیقی خود و نه به شکل قیّممآبانه تصور کنند، نه تنها در این امر بلکه در پدیدهها و بحرانهای مهم اجتماعی دیگر حضور و همدلی خود را به شکل گسترده نشان خواهد داد؛ همچنان که در وقایعی مانند دفاع مقدس هشتساله، سیلها، زلزلهها و امثال آن به طور چشمگیر و حیرتزا مشارکت خود را نشان داد؛ در غیر این صورت به جز اینکه روند واکسیناسیون و موارد مشابه را با تاخیر یا عدم موفقیت کامل مواجه میکند، نمایانگر شکست اخلاقی، فروافتادن ارزشها و انحطاط در جامعه خواهد بود.