به گزارش ادارهروابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، هفتمین قسمت از سلسله نشست های «رستاخیز واژهها» روز دوشنبه مورخ ۱ شهریورماه جاری به بررسی «خدمات متقابل نقاشی با فرهنگ و هویت اسلامی» پرداخت.
در این نشست دکتر مرتضی گودرزی دیباج (پژوهشگر و استاد دانشگاه) گفت: مشخصههای هنر اسلامی را میتوان در عناصری مانند رنگ، فرم، فضا، تلفیق خیال و واقعیت مشاهده نمود. ما در عرصه نقاشی با مانیفست مبارک نانوشته ای مواجه هستیم که نقاش آن را سرلوحه کاری خود قرار می دهد؛ نقاش با پیروی از فطرت پاک خود به خلق اثر می پردازد. باید بین هنر اسلامی و هنر مسلمین تفکیک قائل شد.
وی افزود: در خصوص این مطلب که نسبت بین اسلام و هنر نقاشی چیست و این دو با هم خدمات متقابلی داشته اند و تاثیر از هم گرفته اند یا خیر باید گفت این مطلب بستگی به جهان بینی ما دارد قطعا اسلام و محورهای تمدن اسلامی بر هنر عصر خود تاثیر داشته اما در خصوص خدمات متقابل این دو بر هم باید بحث کنیم و ابعاد و زوایای مختلف موضوع را مورد اشاره قرار دهیم. در هنر اسلامی بر خلاف مسیحیت که تلاش بر تجسد بخشی می شود، تلاش بر تعین بخشی به مفاهیم می شود و این رویکرد بسیار ارزشمند و متعالی است نکته دیگر در هنر و نقاشی اسلامی این است که صرفا به واقعیت های پیرامونی اکتفا نمی شود بلکه به حقیقت تمرکز می کند مثلا به صرف اتفاقات جنگی در کربلا توقف نمی شود بلکه به چرایی و پیام های عاشورا در یک اثر هنری و نقاشی التفات می شود.
استاد محمد مهدی رسولی (منتقد و نقاش) در این نشست گفت: هنری مانند نقاشی با کلیت علم خدمات متقابلی داشته است مثلا در کتب شاخصی مانند شاهنامه یا کلیله و دمنه ما شاهد نگارگری هایی هستیم که به مخاطب در راستای فهم بهتر مطالب کمک می کند. در اینجا نقاشی با ادبیات ارتباط پیدا می کند مشابه این وضعیت را در عرصه پزشکی مشاهده می کنیم بسیاری از کتب پزشکی از قدیم تا به حال مصور هستند.
محمد حسن شاهنگی دبیر علمی این نشست گفت: نقاشی با الهام از هویت اسلامی رنگین است و به هیچ وجه سیاه نیست؛به عبارت دیگر شوق و انگیزش در آن وجود دارد مخاطب را به تحرک و پویایی می کشاند و در او امید آفرینی می کند اما در مکاتب هنری نقاشی در غرب ما کمتر شاهد این وضعیت هستیم و حتی با تاثیر از مباحث ابزورد ، رنگ های تیره و تار مشاهده می شود که مخاطب را به پوچی و بی انگیزگی می کشاند.