خلیلبناحمد فراهیدى و سخنان حکیمانه در مقام امام علی علیه السلام
یادداشتی از آقای محمدعلی اردستانی عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه به مناسبت عید سعید غدیر خم
خلیل بن احمد فراهیدى از دانشمندان بزرگ جهان اسلام به شمار آمده و ابداع بعض علوم و تحقیقات به وی نسبت داده شده، از قبیل آنکه واضع علم عروض است و ابداع وی در این زمینه، همسنگ تدوین منطق توسط ارسطو است و پدیدآورندۀ نخستین فرهنگ لغت عرب به نام «العین» به روشی ابتکاری است.
عالمانی، مذهب وی را تشیع دانسته و سخنان حکیمانهای از وی نقل شده که به بعض آنها دربارۀ امیرالمؤمنین علیه السلام که حیرتانگیز بوده، اشاره میشود:
یکم: از خلیل بن احمد سؤال شد: دلیل بر اینکه علی علیه السلام، امام همه در همه چیز و همۀ امور است، چیست؟ وی گفت: احتیاج همه به او و بی نیازی او از همه، دلیل بر آن است که او امام همه است:
ابو محمد دیلمی در «غرر الأخبار و درر الآثار فی مناقب أبی الأئمه الأطهار علیهم السلام» نقل کرده است: «و قیل له: ما الدلیل على انّ علیّا علیه السّلام إمام الکلّ فی الکلّ؟ قال: احتیاج الکلّ إلیه و استغناؤه عن الکل». شیخ ابوالفتح کراجکی در «الرساله العلویه فی فضل أمیرالمؤمنین علیه السلام على سائر البریه» نقل کرده است: «احتیاج الکلّ إلیه و استغناؤه عن الکلّ دلیل على أنّه إمام الکلّ».
دوم: از خلیل بن احمد سؤال شد: دربارۀ علی بن ابی طالب علیه السلام چه میگویی؟ وی گفت: چه بگویم در حق کسی که دوستانش فضائلش را از ترس کتمان کردند، و دشمنانش مناقبش را از حسد کتمان کردند سپس از میان این دو کتمان، فضائل و مناقبش به قدری ظاهر شد که مشرق و مغرب را پر کرد:
شیخ عبدالله مامقانی در «تنقیح المقال فی علم الرجال» چنین گزارش کرده است: «ما تقول فی علی بن أبی طالب علیه السلام؟ فقال: ما أقول فی حقّ امرئ کتمت مناقبه أولیاؤه خوفا و أعداؤه حسدا ثم ظهر من بین الکتمین ما ملأ الخافقین»، سپس ایشان اظهار داشته که میگویم: «لعمری إنّه کلام یلیق أن یکتب بالنور على خدود الحور».
ابو محمد دیلمی در «غرر الأخبار و درر الآثار فی مناقب أبی الأئمه الأطهار علیهم السلام» چنین نقل کرده است: «ما أقول فی حقّ امرئ کتمت فضائله أولیاؤه خوفا، و کتمت مناقبه أعداؤه حسدا، ثمّ ظهر من بین الکتمین ما ملأ الخافقین». سپس ایشان میگوید: «و ضمّن محمّد بن إدریس الشافعی جوابه قول الخلیل الفراهیدی لمن سأله عن أمیرالمؤمنین علیه السلام، قائلا: ما أقول فی رجل أسرّ أولیاؤه مناقبه تقیّه، و کتمها أعداؤه حنقا و عداوه، و مع ذلک قد شاع منه ما ملأ الخافقین، و بروایه أخرى: ما ذا أقول فی رجل أخفت أولیاؤه فضائله خوفا، و أخفت أعداؤه فضائله حسدا، و شاع من بین ذین ما ملأ الخافقین».
سوم: از خلیل به احمد سؤال شد: چرا مردم از على علیه السّلام بریده و از حضرتش جدا شدند در حالى که دارای آن نزدیکی به رسول خدا – صلّى اللَّه علیه و آله – ، و آن موقعیت نزد مسلمانان، و آن رنجها در اسلام بود؟ وی گفت: به خدا سوگند نور على علیه السلام همۀ نورهای آنها را محو کرد و بر برگزیدگان هر منهلی غلبه کرد، ولى مردم به هم شکلهاى خود مایلتر هستند، چنانکه در شعر گفته شده است: هر شکلى با هم شکل خود انس مىگیرد، مگر نمىبینى که فیل با فیل انس میگیرد، و گفته شده است: گوینده گفت: چگونه از یکدیگر هجرت کرده و دور شدید، پس سخنی گفتم که در آن انصاف بود: او هم شکل من نبود، پس از او جدا شدم، و مردم به گونههای هم شکل و هم انس هستند:
شیخ صدوق چنین نقل کرده است: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى الْمُکَتِّبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الطَّیِّبِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ دُرَیْدٍ الْأَزْدِیُّ الْعَمَّانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ الْفَرَجِ الرِّیَاشِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو زَیْدٍ النَّحْوِیُّ الْأَنْصَارِیُّ قَالَ سَأَلْتُ الْخَلِیلَ بْنَ أَحْمَدَ الْعَرُوضِیُّ فَقُلْتُ لَهُ لِمَ هَجَرَ النَّاسُ عَلِیّاً – علیه السلام – وَ قُرْبَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ – صلی الله علیه و آله – قُرْبَاهُ وَ مَوْضِعُهُ مِنَ الْمُسْلِمِینَ مَوْضِعُهُ وَ عَنَاهُ فِی الْإِسْلَامِ عَنَاهُ فَقَالَ بَهَرَ وَ اللَّهِ نُورُهُ أَنْوَارَهُمْ وَ غَلَبَهُمْ عَلَى صَفْوِ کُلِّ مَنْهَلٍ وَ النَّاسُ إِلَى أَشْکَالِهِمْ أَمْیَلُ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ الْأَوَّلِ یَقُولُ: « وَ کُلُّ شَکْلٍ لِشَکْلِهِ إِلْفٌ / أَ مَا تَرَى الْفِیلَ یَأْلَفُ الْفِیلَا». قَالَ وَ أَنْشَدَنَا الرِّیَاشِیُّ فِی مَعْنَاهُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْأَحْنَفِ: « وَ قَائِلٌ کَیْفَ تَهَاجَرْتُمَا / فَقُلْتُ قَوْلًا فِیهِ إِنْصَافٌ // لَمْ یَکُ مِنْ شَکْلِی فَهَاجَرْتُهُ / وَ النَّاسُ أَشْکَالٌ وَ أُلَّاف».
چهارم: از خلیل بن احمد سؤال شد: میخواهم از تو از مسألهای بپرسم، پس آیا آن را از من پنهان میداری؟ وی گفت: سخن تو دلالت میکند بر آنکه جواب غلیظتر از سؤال است، پس آیا تو نیز آن را پنهان مىدارى؟ سؤالکننده اظهار میدارد: بلى أیام حیات تو آن را پنهان میدارم. وی گفت: بپرس. سؤالکننده اظهار میدارد: اصحاب رسول خدا – صلی الله علیه و آله – را چه حال است که گویا همه آنها فرزند یک مادر هستند و گویا على بن ابى طالب – علیه السلام – از میان آنها فرزند مادری است؟ وی گفت: این پرسش از کجا برای تو پیش آمده است؟ سؤالکننده اظهار داشت: وعده کردی که پاسخ مرا بدهی. وی گفت: و تو قول کتمان و پردهپوشی دادی. سؤالکننده اظهار داشت: بلى أیام حیات تو آن را پنهان میدارم. وی گفت: تقدم در اسلام و تفوق در علم و غلبۀ در شرف و برتری در زهد و پیشی و برتری در جهاد، مختصاتی در علی علیه السلام است که حسادت آنها را برانگیخت و تمایل مردم به افراد هم شکل و شبیه آنها، بیشتر است از افرادی که دور و جدای از آنها هستند:
شیخ ابوجعفر طوسی چنین نقل میکند «وَ عَنْهُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَهٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ بْنِ الْیَزِیدِیِّ النَّحْوِیِّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْأَسْوَدِ الْخَلِیلُ بْنُ أَسَدٍ النُّوشْجَانِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سَلَّامٍ الْجُمَحِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنِی یُونُسُ بْنُ حَبِیبٍ النَّحْوِیُّ، وَ کَانَ عُثْمَانِیّاً، قَالَ: قُلْتُ لِلْخَلِیلِ بْنِ أَحْمَدَ: أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَتَکْتُمَهَا عَلَیَّ؟ قَالَ: إِنَّ قَوْلَکَ یَدُلُّ عَلَى أَنَّ الْجَوَابَ أَغْلَظُ مِنَ السُّؤَالِ، فَتَکْتُمُهُ أَنْتَ أَیْضاً؟ قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ، أَیَّامَ حَیَاتِکَ. قَالَ: سَلْ. قَالَ: قُلْتُ: مَا بَالُ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ رَحِمَهُمْ) کَأَنَّهُمْ کُلَّهُمْ بَنُو أُمٍّ وَاحِدَهٍ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ مِنْ بَیْنِهِمْ کَأَنَّهُ ابْنُ عَلَّهٍ قَالَ: مِنْ أَیْنَ لَکَ هَذَا السُّؤَالُ قَالَ: قُلْتُ: قَدْ وَعَدْتَنِی الْجَوَابَ. قَالَ: وَ قَدْ ضَمِنْتَ الْکِتْمَانَ. قَالَ: قُلْتُ: أَیَّامَ حَیَاتِکَ. فَقَالَ: إِنَّ عَلِیّاً (عَلَیْهِ السَّلَامُ) تَقَدَّمَهُمْ إِسْلَاماً، وَ فَاقَهُمْ عِلْماً، وَ بَذَّهُمْ شَرَفاً، وَ رَجَحَهُمْ زُهْداً، وَ طَالَهُمْ جِهَاداً فَحَسَدُوهُ، وَ النَّاسُ إِلَى أَشْکَالِهِمْ وَ أَشْبَاهِهِمْ أَمْیَلُ مِنْهُمْ إِلَى مَنْ بَانَ مِنْهُمْ، فَافْهَمْ».