به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست تخصصی کارشناسی با موضوع «تحلیل اجتماعی انتخابات ۱۴۰۰» با حضور «مهدی جمشیدی» عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه برگزار شد.
میزان مشارکت مردم با توجه به شرایط کشور قابل قبول بود
جمشیدی در ابتدای این نشست و برای پاسخ به سوالی در خصوص ارزیابی وضعیت مشارکت مردمی در انتخابات ریاست جمهوری عنوان کرد: سنجش گویههای کمی و کیفی مستلزم بررسی متغیرهای متعددی از جمله بررسی زمان و مکان ارزیابی آن گویه است. میزان مشارکت در انتخابات نیز از این قاعده مستثنی نیست اگر این متغیر را در مقام قیاس با دورهها گذشته قرار دهیم باید گفت که میزان مشارکت در این انتخابات قابل قبول نیست اما بررسی ابعاد مختلف ثبت مشارکت ۴۹ درصدی در انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری حاکی از این است که این رقم با توجه به شرایط ۸ سال گذشته کشور، نامطلوب نیست، مردم با وجود تمام سختیهایی که طی مدت مسئولیت دولتهای یازدهم و دوازدهم متحمل شدند و البته بیتدبیریهایی که روز انتخابات شاهد بودیم اما بار دیگر با آرمانهای انقلاب اسلامی تجدید بیعت کردند و نشان دادند ناراحتیآنها از ناکارآمدی برخی مسئولین است و مشکلی با بنیانهای انقلاب اسلامی ندارند اما در تحلیل خود باید نکات مثبت اتفاقات جامعه را مورد ارزیابی قرار دهیم.
دوگانه ناکارآمدی دولت و ضعف ساختاری نقل محافل سیاسی برای کاهش مشارکت است
عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه ادامه داد: ثبت مشارکت ۴۹ درصدی در انتخابات بر اساس دو فرضیه کلی در محافل سیاسی مورد بررسی قرار میگیرد، برخی معتقدند که علت اصلی این ثبت این رقم و کاهش مشارکت در مقایسه با دورههای گذشته عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم است. دیدگاه دوم ثبت این مشارکت به دلیل ناکارآمدی مجموعه ارکان نظام است، این گروه میگویند؛ “مشکلات کشور نشأت گرفته از ناکارآمدی و ضعف ساختاری نظام اسلامی است و ناتوانی دولت در خدمترسانی صحیح به مردم علت مشکلات کشور نیست”.
وی افزود: بنده نظر گروه دوم را آمیخته با مغالطه میدانم؛ چرا که جریانهای اعتدال و اصلاحات به دنبال نوعی فرافکنی هستند و دیواری کوتاهتر از اصل نظام برای این کار پیدا نمیکنند، آنها تلاش میکنند تا مردم تمام مشکلات کشور را ناشی از ناکارآمدی اصل نظام بدانند، آنها دغدغههای جریان خود را تحت عنوان مطالبات مردمی به جامعه معرفی میکنند، مانند انتخابات دوم خرداد که این جریان رای مردم را مصادره به مطلوب کردند. تحلیلگران سیاسی برای ارائه نظرات خود باید بدانند که میان مردم عادی با گروههای نخبگانی تفاوت وجود دارد، مردم عادی نگاه سیاسی و جناحی به انتخابات ندارند؛ چرخش رأی مردم در دولت اصلاحات، نهم و دهم و دولت تدبیر امید حکایت از صدق این ادعا دارد. البته در کنار مردم عادی گروههای دیگری نیز در جامعه زندگی میکنند که دغدغههای سیاسی دارند و همواره به طیف مورد وثوق خود رأی میدهند، معتقدم بدنه اصلی رای جبهه اصلاحات و اعتدال حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد جامعه را شکل میدهد همچنین بدنه رای تثبیت شده جریان انقلابی که همواره در صحنه حضور دارد، عددی در حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد را نشان میدهد و در نهایت ۶۰ تا ۷۰ درصد جمعیت مردم ایران در دستهبندیهای سیاسی جای نمیگیرند و برای رأی دادن یا عدم مشارکت در انتخابات دغدغه سیاسی ندارند، به زعم بنده ما نباید وارد این چرخه باطل شویم. برخی معتقدند که اگر شورای نگهبان در تأیید صلاحیتها از معیارهای خود عقب مینشست، مردم بیشتری در انتخابات شرکت میکردند، پرسش اساسی این است که اگر هر فردی بدون نظارت، اجازه شرکت در انتخابات را داشت، ناکارآمدی وی در بلند مدت سبب بدبینی مفرط مردم به نظام میشد یا سرمایه اجتماعی کشور افزایش پیدا میکرد، غیر از این است که امروز مردم ناکارآمدی دولتها را ناشی از اصل نظام میدانند بنابراین این بیقاعدگی در تأیید نامزدها به طور قطع در بلند مدت موجب افزایش مشارکت مردم نخواهد شد. معتقدم اساسیترین عامل رشد میزان مشارکت مردم در انتخابات، کشش و جاذبه نامزدهای انتخاباتی است، تنوع نامزدها به طور قطع عامل اصلی کاهش یا افزایش مشارکت نیست، مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در همین رابطه معتقدند که کشش، کاریزما، جذابیت و برنامههای فرد نامزد میتواند عامل رغبت مردم به مشارکت در فرآیند انتخابات باشد.
جمشیدی در ادامه عنوان کرد: بر اساس آمار رسمی معتقدم فرآیند احراز صلاحیتها در شورای نگهبان تأثیر جدی بر مشارکت مردم در فرآیند انتخابات نداشت؛ چرا که مطابق دادهکاویهای رسمی در ماههای گذشته رقم مشارکت مردم در حدود ۳۸ درصد برآورد میشد و بعد از اعلام نتایج احراز صلاحیتها نیز این عدد تغییر جدی پیدا نکرد اما در نهایت در زمان انتخابات مردم مشارکت ۴۹ درصدی به ثبت رساندند بنابراین عملکرد شورای نگهبان ارتباط مستقیمی با مشارکت مردم در انتخابات ندارد. کشور با متلک سیاسی اداره نمیشود، واضح است که بخشی از افت درصد مشارکت به وقایع سال ۱۳۹۸ و عملکرد ضعیف دولت در آن مقطع بر میگردد، البته همانطور که اشاره کردم مردم بر اثر ناکارآمدیها فقط از دولت ناامید نمیشوند، این ناامیدی به تمام ارکان نظام تسری پیدا میکند. بنابراین باید اذعان کرد که یکی از اساسیترین علتهای کاهش مشارکت مردم نسبت به دورههای گذشته عدم رسیدگی مسئولان اجرایی به درخواستها و دغدغههای آنها بوده است که سرمایه اجتماعی نظام را دچار اختلال کرد.
عملکرد آیتالله رئیسی در قوه قضائیه اصلیترین عامل اعتماد مردم به ایشان است
وی تصریح کرد: حضرت آیتالله رئیسی علیرغم اینکه تبلیغات گستردهای در انتخابات انجام ندادند و امواج تخریبی تبلیغاتی متعددی نیز پشت سر گذاشتند اما آرای اقشار مختلف جامعه را کسب کردند. علت اصلی رأی بالای دولت سیزدهم را عملکرد آقای رئیسی در قوه قضائیه میدانم، مردم امروز به دنبال عمل مسئولین هستند و از شنیدن وعدهها خسته شدهاند، حضور موفق آیتالله رئیسی در مناظرات و رعایت اخلاق اسلامی در عین پاسخگویی به سوالات علت دومی است که رغبت مردم را برای انتخاب ایشان افزایش داد.
طرح گذارۀ “رای آوردن کاندید مطلوب شورای نگهبان” توهین به انتخاب ۱۸ میلیون ایرانی است
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه گفت: طرح برخی گذارهها مانند اینکه “کاندید مورد علاقۀ شورای نگهبان در این انتخابات رأی آورد، توهین به درک و انتخاب ۱۸ میلیون ایرانی است”، انسان گاهی تصور میکند که آنها ۱۸ میلیون ایرانی که آقای رئیسی را انتخاب کردند، فاقد قوه تشخیص قلمداد میکنند! به زعم بنده افراد قبل از طرح هر گذارهای باید آن را بسنجد تا اهانت به مردم نباشد، در غیر این صورت به صراحت میگویم که خود این آقایان فایده قوه تشخیص و عاقله هستند که چنین گذارههایی را در فضای عمومی جامعه مطرح میکنند. متاسفانه برخی افراد در ایران وقتی نتیجه رأی مردم مطابق میل آنها نباشد، شروع به توهین و تحقیر آنها میکنند یا کلیدواژه «مهندسی انتخابات» را مطرح میکنند و حدود ۸ ماه کشور را به آشوب خیابانی میکشند اما در عین حال ادعای دموکراسی دارند، در حالیکه حتی مؤلفههای مدل غربی را نیز در رفتار خود رعایت نمیکنند! تردیدی نیست که عملکرد چهار سالۀ دولت سیزدهم در کنش سیاسی مردم ایران در انتخابات دوره ۱۴ ریاست جمهوری اثر مستقیم دارد، اگر دولت آینده در تحقق وعدههای خود موفق عمل کند و کابینه همگام با رئیسجمهور برای رفع دغدغههای مردم تلاش کند به طور قطع آمار مشارکت در دور بعدی به شدت افزایش پیدا خواهد، انتظار از دولت سیزدهم ایجاد تحول جهشی و پایدار در کشور است.
آراء باطله: آراء باطله یعنی یک حرف بی جایی نوشتن یا سفید دادن که این دو باهم متفاوت هستند. آراء سفید یعنی فرد آمده و همین حضور او معنای خوبی دارد ولی اینکه چیزی داخل آن ننوشته طبیعتاً نمیتوان برداشت خوبی از آن داشت. آمدن و رای ندادن یعنی اینکه ما به هیچکدام از نامزدها اعتماد نداریم ولی آمدهایم و رای میدهیم بنابراین من حتی رای سفید را هم تایید نظام میدانم و به معنی ساختارشکنی نیست. تحریم و نیامدن یعنی ساختارشکنی نه رای سفید دادن.
من نسبت به آینده کاملاً خوش بین هستم و خداوند به آقای رئیسی کمک کند تا ایشان بتواند از طریق کار متراکم و بازسازی معیشت مردم اعتماد سیاسی بخشهایی از مردم که نیامدند را بازسازی کنند و نیامدن مردم به معنی تقابل آنها با نظام نیست