به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به نقل از خبرگزاری ایکنا، دکتر محمود حکمتنیا، عضو هیات علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه، در نشست مجازی «الهیات شهر» با موضوع «مسئلهشناسی فقه شهر» که بههمت پژوهشکده ثامن و دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: با توجه به سطوح دستیابی بشر به تکنولوژی، تحولی که در تمدنها ایجاد و عاملی شد تا تمدن اسلامی با چالش جدی مواجه شود، این بود که تمدن غربی با توجه به تحولی که در حوزه دانش در قرن ۱۶ و ۱۷ رخ داد، توانمند شد و این توانمندی او در جهت شناخت، تغییر و ساخت بود.
وی عنوان کرد: تا زمانیکه تمدنها در حوزه شناخت با یکدیگر رقابت میکردند، تمدن اسلامی به جهت بحثهای معرفتی و ارتباط با تراز معرفتی تمدنهای دیگر، غنی بود، اما هنگامیکه بشر توانمند به تغییر و ساخت شد و توانست از طبیعت استفاده کند، آن را تغییر دهد و طراحیهای جدید فناورانه و ساختهای ساختهای اجتماعی مناسبی را ایجاد کرد، تمدنهای دیگر از ما پیشی گرفتند.
این مدرس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: از اینرو، امروزه ما با انسانی مواجه هستیم که میشناسد، تغییر میدهد و میسازد، به عنوان مثال ما در حوزه فیزیک و شیمی به طبیعت مراجعه کردیم و تمامی مواد و ترکیبات آن را شناخیتم، در حوزه زیستشناسی نیز به شناخت سلولهای بنیادین دست یافتیم، در حوزه علومشناختی تلاش میکنیم هوش مصنوعی را طراحی کنیم، اساساً ما در یک حوزه عمیق تغییر و ساخت که در ادبیات قرآنی، از این تغییرات تحتعنوان تسخیر یاد شده، قرار داریم.
حکمتنیا گفت: در حقیقت این طراحی هوش مصنوعی به نوعی ساخت شهر و محیط زندگی انسان را متحول کرد و به عبارت دیگر نیز زندگی ما از حالت استاتیک به حالت دینامیک تبدیل شده است، بدین منظور که ما مرتباً در حال پیشرفت هستیم و بنا داریم که یک طراحی داینامیک را برای زندگی خود طراحی کنیم و اساساً آینده ما بعضاً حتی غیر قابل پیشبینی شده است، با این وجود، ما با یک مسیر داینامیک متحول مبتنی بر توانمندی انسان که بهشدت در حال حرکت رو به جلو است، مواجه هستیم.
چه زمانی میتوان گفت فقه شهر داریم؟
وی اظهار کرد: لذا اگر میخواهیم بگوییم که فقه شهر داریم، در حقیقت این فقه شهر در محیط داینامیک قرار دارد نه در یک محیط استاتیک و یکی از مشکلات ما این است که میخواهیم دانشهای خود را در محیط استاتیک و ثابت تعریف کنیم، اما این در حالی است که این محیط ثابت نبوده، بلکه مدام در حال تغییر است.
این مدرس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: برای اینکه ما در این محیط متغیر توانمندی بشر را بر تغییر و ساخت مطرح کنیم، این طرح ما باید در یک چارچوب اخلاقی و حقوقی قرار گیرد، بنابراین نظامهای اخلاقی و حقوقی باید در این چارچوب حرکت کنند و نگاهشان نسبت به اخلاق، حقوق و دولت با توانمندی انسان در یک محیط داینامیک شکل گیرد تا ما به یک چارچوب نظری برای این کار دست پیدا کنیم.
حکمتنیا اضافه کرد: اگر این امر رخ دهد، در این صورت انسان توانمندی بر تغییر را خواهد داشت، اصول اخلاقی او مشخص باشد و از سوی دیگر نیز مباحث اقتصادی انسان نیز متناسب با این امر شکل گیرد که این مباحث، مختصات تمدن جدید را تشکیل میدهند.
وی عنوان کرد: از اینرو در تعریف تمدن جدید اینگونه باید گفت که تمدن جدید تمدنی است بر محوریت انسان توانمند به شناخت، تغییر و ساخت در یک محیط متغیر داینامیک رو به جلو که تلاش دارد در یک چارچوب اخلاقی و حقوقی زندگی خود را سامان دهد، اما در این میان باید بدانیم که اقتضائات این توانمندی در زندگی شهری چیست و چه مفاهیمی را در برمیگیرد.
این مدرس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: با توجه به سطوح زندگی طبیعی انسان قدیم، میزان توانمندی او محدود بوده، اما امروزه نظریهای تحتعنوان نظریه مالکیت از سوی افراد به ویژه مطرح شده که به حوزه مالکیت زمین مربوط میشود، اما این در حالی است که این مالکیت بازخوانی نشده است و گفته نشده که این حقوقی که در این مالکیت وجود دارد، چه چیزی هست و همواره باید این بسته حقوقی باز شده تا این حقوق، مشخص و معین شوند.
نظریه مالکیت در فقه شهر
حکمتنیا عنوان کرد: بحث دیگری که در این میان وجود دارد این است که مالکیت بدین منظور است که افراد امکان محرومیت و یا استفاده را داشته باشند، اما امروزه سطوح تکنولوژی باعث شده که قدرت محرومیت را در اختیار انسان قرار دهد، در این صورت این امر قابلیت مالکیت پیدا میکند.، در حقیقت انسان به اندازهای توانمند شده که گاهی میزان استفاده او از امکانات قابل کنترل نیست و به نوعی در این صورت عدالت بین نسلی رعایت نمیشود.
وی بیان کرد: همانگونه که افراد توانمند شدهاند، از طرفی نیز دولتها هم توانمند شده و میتوانند با قانونگذاریها و قدرت حاکمیت خود، انواع مداخلات را داشته باشند، اما در اینجا دولتها تا چه اندازه میتوانند از این قدرت خود استفاده کنند و حقوق مردم نسبت به دولتها چیست؟ از اینرو پس ما در اینجا به نظریه حاکمیت نیاز داریم.
این مدرس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: لذا ما در حوزه حاکمیت نیازمند نظریه حق هستیم که وظیفه دولتها در زندگی شهری چیست و میزان حقوق منفی و مثبت دولتها کجاست و تا زمانیکه ندانیم وظیفه اخلاقی دولت چیست، نمیتوانیم مدل زندگی شهری خود را طراحی کنیم، زیرا مدل زندگی شهری این است که زمینهها و نهادهای اخلاقی چگونه میخواهد مدیریت کند و آیا این حوزه را به مردم واگذار میکند و یا اینکه میخواهد در آن مداخله کند.
طراحی زندگی شهری
حکمتنیا تأکید کرد: لذا اگر بخواهیم یک بحثی در خصوص طراحی زندگی شهری داشته باشیم، باید مقولههایی چون انسان توانمند، محیط متغیر و داینامیک، بازخوانی طراحی پایه، طبقهبندی حقوق، طراحی مدلها و اهداف سیاسی دولتها را در کنار یکدیگر قرار دهیم که در این صورت میتوانیم به یک پارادایم زندگی شهری ورود پیدا کنیم.
وی اظهار کرد: بنابراین زمانی میتوانیم نظریهپردازی در زندگی شهری داشته باشیم که در ابتدا بتوانیم چارچوبهای مفهومی نظری فلسفی خود را داشته باشیم. از طرفی نیز تا زمانیکه حقوق و تکالیف خود را نسبت به یکدیگر را مشخص نکنیم و ندانیم، قطعا نمیتوانیم نظام مهندسی شهری را طراحی کنیم.
این مدرس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تأکید کرد: به نظر من باید فلسفه حقوقی و اخلاقی زندگی شهری را مورد بررسی قرار دهیم تا به مفاهیم روشنی در خصوص مالکیت، حقها، وظایف اجتماعی انسانها نسبت به یکدیگر، وظایف دولت و میزان مداخلات دولت، سطوح تکنولوژی و توانمندی تکنولوژیک دست پیدا کنیم و در این صورت بتوانیم بگوییم که اقتضاء این مباحث فلسفی، این توانمندیها و امکانات ما این است که ما در یک زندگی شهری هم به لحاظ معماری و هم به لحاظ ساختار اجتماعی میتوانیم چنین اقتضائاتی را اعمال کنیم.