به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “نظریه فهم شبکهای متن ( با تاکید بر گزارههای توصیفی)“ سهشنبه ۲۶ اسفندماه جاری توسط گروه منطق فهم دین پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه به صورت مجازی برگزار شد.
این کرسی علمی با حضور حجتالاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی به عنوان ارائهدهنده، حجتالاسلام والمسلمین عبدالهادی مسعودی و دکتر رمضان علیتبار به عنوان ناقد دنبال شد.
حجت الاسلام و المسلمین عبدالحمید واسطی مباحث خود را در محورهای زیر ارائه کرد:
- مساله بحث و هدف از بحث
- چیستی معنا و متن
- چیستی فهم و استظهار
- چیستی شبکه و رویکرد شبکه ای
- تحلیل شبکه ای و ابزارهای آن
- نتیجه گیری: مدل فهم معنا و متن (فهم شبکه ای معنا)
- ارائه منابع برای بررسی بیشتر
مساله و هدف بحث
ایشان در بیان مساله بیان داشت که در این بحث به دنبال پاسخ به دو مورد زیر هستیم:
۱– نطاق اجرای اصاله عدم القرینه در فهم مراد جدیِّ دلیل چقدر است؟ (هم در دلیل واحد و هم در جمع ادله)
۲- کشف حداکثری از مدلول دلیل چگونه حاصل میشود؟
و هدف از بحث را «دستیابی به ابزار تحلیل برای استنطاق حداکثری از ادله» عنوان کرد و بیان داشت که: با توجه «پارادایم شبکه ای» که زیرساخت شکل گیری «معنا و فهم و روش فهم» است، معانی دارای وجود استقلالی از فاعل شناسا، و قابل کشف، و دارای ابعاد، سطوح، لایه ها و زوایای مختلف، هم در اصل وجودشان و هم در ظهور و بروزشان هستند، و تلاش تمام فاعل های شناسا، برای کشف حداکثری از «معنای پدیده یا نشانه یا متن» است؛ حال آیا روش موجّهی برای این کشف وجود دارد؟
عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه، فرضیه خود را برای پاسخ به مساله فوق چنین ارائه کرد:
«روش فهم شبکه ای که مبتنی بر گسترۀ شبکۀ هستی و معادلات ارتباطی در این شبکه است، روش موجه برای کشف حداکثری از معانی است»؛ که مقصود از «شبکه هستی»، نقشه روابط کل پدیده ها و مفاهیم دال بر آنها، با یکدیگر است و مقصود از «معادلات ارتباطی در شبکه هستی»، برآیندگیری از کمّ و کیف روابط میان پدیده ها و مفاهیم برای ایجاد یک تغییر است. در این روش، از سه ابزار تحلیلی به طور خاص استفاده میشود: «علل اربع»، «مقولات عشر» و «مقومات سته حرکت». این سه ابزارِ راهبردی، مسئولیت تجزیه پدیده ها و مفاهیم به اجزاء و روابط شان و سپس ترکیب آنها برای دست یابی به اثر و مفهوم جدید را به عهده دارند. این ابزارهای فلسفی، با قرائت حکمت متعالیه، در تمام پدیدههای فردی و جمعی، ذهنی، روحی و رفتاری، مُلکی و ملکوتی، حقیقی و اعتباری (براساس منشاء اعتبار یا انتزاع شان) کارآیی دارند و میتوانند در کشف مراد جدی گزاره های نقلی اعم از توصیفی و تجویزی استفاده شوند.
حجت الاسلام و المسلمین عبدالحمید واسطی بدنه مباحث خود را با تعریف «معنا» و «متن» آغاز کرد و گفت:
۱– «متن»، مجموعهای از نشانههای زبانی است که منسجم هستند و برآیند آنها، وظیفۀ برقراری ارتباط برای انتقال معنا را انجام میدهد؛ و در تعریف «معنا» (پس از بررسی و تحلیل تعاریف و دیدگاههای مختلفی که در باب معنا ارائه شده است) می توان گفت:
معنا، احساس حضوری است که، از وجود یک شیء یا یک تصور، یا یک رابطه، در درون مخاطب ایجاد میشود، و سپس به واسطۀ یک مُحّرک مانند نشانهها یا الفاظ، به مخاطب منتقل میشود. یعنی جنس «معنا»، از جنس «وجود» است که «مفهوم»، حاکی از آن است؛ و «مصداق»، تحققِ آن است (چه در ذهن و چه در خارج از ذهن)، تحققی که قائم به صاحبِ معنا (مُدرِک) است و چون تابع قوانین و ساختارهای وجودی در هستی است تابع اراده فهمکننده نیست. (مولف محور است و مفسّر محور نیست). بر همین اساس، حتی ادراک مفهومی مانند «عدم» که دارای مصداق خارج از ذهن نیست و دارای مصداق عینیِ ذهنی است، تابع ساختار وجودیِ ذهن است نه ارادۀ فهمکننده، و به تعبیر دیگر حتی اینگونه ادراکات، اعتباراتِ دارای منشاء انتزاع حقیقی هستند.
۲– «فهم»، دستیابی به آگاهی جدیدی است که حاصل از کشف روابط میان معانیِ از پیش موجود در ذهن است؛ و در یک عبارت کوتاه میتوان گفت: «فهم، کشف رابطه هاست»؛ و «ظهور متن» معنایی است که در اولین مواجهه با متن، به ذهن مخاطبینِ نوعی در یک موقعیت متعارف میرسد، «موقعیت متعارف» یعنی اینکه: اگر چنین متکلمی، در چنین زمان و مکان و شرایطی، برای چنین مخاطبی، چنین جمله ای بگوید معنایش این خواهد بود. این گونه از ظهور، ظهور تصدیقی اولیه (یا استعمالی) است و در موارد بسیاری این ظهور با مراد جدی متکلم متفاوت است لذا برای کشف مراد جدی متکلم باید تمام اجزاء و روابط و زمینه های احتمالیِ متن، در نظر گرفته شود و سپس براساس برآیندگیری از آنها به مقصود اصلی متکلم پی برد که این ظهور، ظهور تصدیقی نهایی (یا جدّی) است. اصطلاح «استظهار»، برای کشف این ظهور تصدیقیِ جدّی بهکار میرود.
نکته مهم در این بحث این است که: آیا انعقاد ظهور، مشروط به عدم ظن به خلاف، و عدم ظن به وجود قرینه منفصله است یا نه؟ گمان بر این است که براساس مطالب ذکر شده در کیفیت تحقق دلالت و شکلگیریِ متن، انعقاد ظهور مشروط به عدم ظن به خلاف است و ثمرۀ آن این است که بعد از مرحله احراز ظهور استمعالی، باید به دنبال قرائن محتمل برای اینکه شاید مقصود گوینده توضیح و تفسیری داشته باشد برویم و پس از احراز عدم القرینه، می توانیم به ظهور عبارت تمسک کنیم و «اصاله الظهور» شکل میگیرد. بنابراین اصاله الظهور، مرکب از دو قسمت است: ظهور تصدیقیِ اول، بعلاوۀ احراز عدم قرینۀ منفصله.
۳- «شبکه»، محصول ارتباط منسجمِ مجموعه ها است به طوری که دارای حداقل یک برآیند کارکردی باشند. «شبکه»، هم جنس «سیستم» است؛ سیستم، مجموعه ای از عناصر است که با برقراری روابط میان آنها یک خروجی بهدست آید. جوهرۀ سیستم ها را «فرآیندها» شکل میدهند که عبارتند از: فعل و انفعالات میان عناصر سیستم به طوری که کمیت، کیفیت، زمان، مکان، زمینه ها، شرایط، علل، نقطه شروع، مراحل، نقاط بحران و …دقیقا تعریف شده باشد. و «رویکرد شبکه ای» که از آن به «نگرش سیستمی» نیز می توان تعبیر کرد عبارتست از: فعال سازی توجه به اینکه:
- موضوع مورد نظر دارای اجزاء مرتبط با یکدیگر است.
- این اجزاء احتمالا دارای لایههای درونی و عمیقتر نیز هستند که باید مشخص شوند. (تجزیه تا رسیدن به ذرات بنیادین)
- ارتباط اجزاء با یکدیگر بهصورت بُرداری و برآیندی است. (موضوع، مجموعهای از عناصر مستقل از هم نیست.)
- موضوع مورد نظر احتمالا دارای ارتباط با متغیرهای بیرون از خود میباشد.
- ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتمالا بهصورت برداری و برآیندی است. (موضوع، کارکردی مستقل از دیگر عناصر محیط ندارد.)
- ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتمالا دارای سطوح و مراتب فوقانی متعددی نیز میباشد. (ترکیب تا رسیدن به علتالعللهای کلان و ریشهای در ابعاد مختلف)
- موضوع مورد نظر و عناصر درونی و بیرونی، احتمالا در حال تغییر دائمی هستند.
- هدفی را موضوع مورد نظر دنبال میکند میتواند دارای ابعاد و مراتب و مراحل باشد.
- هدف نهایی و دیگر اهداف موضوع، احتمالا دارای شدت و ضعف میباشند و نیاز به اولویت گذاری نیز دارند.
- صورتبندیِ موضوع، احتمالا از زوایای دیدِ مختلف، تغییر میکند.
- ایجاد روابط برای تحقق برآیندِ مورد نظر، توسط یک یا چند عامل ترکیبی فعال میشود
- فرآیندی که توسط عامل فعال میشود، دارای نقطه شروع، مراحل، مرکز ثقل و نقطه پایان است.
- هر کدام از موارد فوق، دارای ابعاد زمانی، مکانی، کمّی و کیفی است.
رویکرد شبکه ای، محصول دیدگاه فلسفه اسلامی به «کلان هستی» است؛ در این دیدگاه، «هستی» یک شبکه نظام مند است و به صورت یک نظام ذومراتب و بهم پیوسته است که تمام موجودات در آن با یکدیگر ارتباط دارند و هر حرکتی در هستی، برآیند تمام این ارتباطات است؛ و تمام هستی به صورت یک شبکۀ با ساختارها و فرآیندهای از وحدت به «کثرت سازی» و از کثرات به «وحدت سازی» در حرکت است. از این شبکه، به «نظام العالم، نظام الخلقه» تعبیر شده است.
۴- «ابزارهای تحلیل شبکه ای»، که براساس رویکرد شبکه ای تعریف می شوند عبارتند از:
الف – «علل اربع = سوال از عامل پدید آورنده(علت فاعلی)، سوال از جنس پدیده (علت مادی)، سوال از شکل و صورت و قالب پدیده (علت صوری)، سوال از هدف تحقق پدیده (علت غایی)»
ب – «مقولات عشر = کمّ ، کیف ، زمان ، مکان ، اجزاء درونی ، روابط بیرونی ، نحوه اثرگذاری، نحوه اثرپذیری ، موقعیت نسبت به دیگر موضوعات، زمینه تحقق موضوع»
ج – «مقوّمات ستّه حرکت = متحرک، محرک، نقطه شروع حرکت، نقطه پایان حرکت، جهت و نوع حرکت، سرعت حرکت» (این مقومات حرکت، نحوۀ شبکهسازی میان این اجزاء و عناصر، یک پدیده است.)
اختصاص اصطلاحاتی مانند مقولات عشر، به فلسفۀ ماهیتمحور، رهزن نگردد، ابزارهای فوق، برای تمام تحلیلهای زبانی، مفهومی ذهنی، کاربردی عینی، و تحلیلهای خُرد و کلان، ساختار و عامل و برآیندگیری از آنها بهکار میروند و به علت اینکه هر کدام از لایههای ذکر شده، طیفی از مراتب وجودی هستند، این ابزارها به حسب همان مرتبه شکل میگیرند و حتی در اعتباریات نیز به حسب منشاء حقیقی آن اعتبارها، جاری میشوند. تجمیع این ابزارها را می توان به صورت سوالات زیر ارائه کرد:
«چه عاملی، چه چیزی را، با چه اجزاء و روابط درونی، با چه کمیت و کیفیتی، در چه زمان و مکانی، با چه بستر و شرایط اولیهای، با چه روابط بیرونی، با چه نحوه اثرگذاری و اثرپذیری (مثبت یا منفی)، از چه نقطهای، در چه جهتی، با چه نوع تغییری، با چه مرکز ثقلی؟ در چه مراحلی، به سمت چه مقصدی، و با چه هدفی حرکت میدهد؟»
۵- نتیجه گیری:
حجت الاسلام و المسلمین عبدالحمید واسطی در نتیجه گیری از بحث و ارائه مدل «فهم شبکه ای معنا» چنین بیان کرد:
براساس موارد فوق، «فهم نهایی» از معنا که دارای خصلت وجودی است و در شبکه هستی تعریف می شود، در صورتی اتفاق میافتد که: به تمام سوالات مبتنی بر سه ابزار تحلیل وجودشناسانۀ «علل اربع، مقولات عشر و مقومات سته حرکت» پاسخ داده شود، بنابراین «فهم معنا»، برآیندی است از روابط درونی بین اجزاء، با روابط بیرونیِ متن، زاویۀ دیدِ مولف متن، زمینۀ متن و میدان معناییِ مفاهیم مرتبط و متون مرتبط.
ثمره این دیدگاه این است که: فهم استظهاری بدون بررسی تک تک قرائن و قیود مرتبط با ابزارهای سه گانۀ فوق، و احراز عدم القرینه در تمام آنها، حجت نیست.
این محقق، در انتهای بحث، منابع زیر را برای بررسی بیشتر معرفی کرد که فایل آنها در همین قسمت قابل بارگذاری است.