به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در راستای برگزاری همایش ملی «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و توسعه علوم انسانی»، مجموعه نشستهای کارگروه سیاست با همکاری پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه دوشنبه ۲۷ بهمن ماه جاری به صورت مجازی تحت نرم افزار اسکایپ برگزار شد.
در این مجموعه نشستها، دکتر مسعود پورفرد عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه به موضوع”ارزیابی وضعیت مطالعات فلسفه سیاسی در ایران بعداز انقلاب و مقایسه آن با کشورهای آلمان و ترکیه” پرداخت که متن آن در ادامه خدمتتان ارائه میگردد:
در خصوص موضوع وضعیت فلسفه سیاسی در ایران پس از انقلاب را در مقایسه با پیش از انقلاب و در مقایسه با کشور ترکیه و آلمان با اشاره به پژوهشی که در این زمینه انجام شده مطرح میکنم، با طرح ارزیابی فلسفه سیاسی، جمعآوری شاخصهای عمده فلسفه سیاسی در کشور که نموداری از دانشجویان، اساتید، محققان، آثار تولید شده، مجلات و مطبوعات علمی، گسترش و پراکندگی واحدهای آموزشی و پژوهشی است، میتوان ارزیابی واقعبینانهای از این رشته علمی بعد از انقلاب بهدست آورد.ابتدا تعریف ما از فلسفه سیاسی اینگونه قابل توضیح است: منظور ما از فلسفه سیاسی کوششی است عقلی برای نشاندن معرفت به ماهیت امور سیاسی (حکومت، عدالت و آزادی و…) به جای گمان درباره آن موضوعات.
در توضیح اجمالی درباره مقایسه وضعیت مراکز آموزشی مرتبط با علوم سیاسی، پیش و پس از انقلاب باید گفت: قبل از انقلاب، رشته علوم سیاسی فقط در دو دانشگاه تهران و ملی (شهید بهشتی کنونی) وجود داشت. پس از انقلاب اسلامی، در اوایل دهه ۶۰ با تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) و نیز دانشگاه تربیت مدرس، تعداد دانشگاههایی که در زمینه علوم سیاسی و بهویژه فلسفه سیاسی فعالیت میکردند افزایش یافت. قرار بود اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تربیت مدرس رونق بگیرد که این کار چندان دنبال نشد. اخیراً توجه به این موضوع بیشتر شده است و مثلاً روی اندیشه سیاسی سهروردی کار میشود. اکنون در مراکز علمی مانند پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی موسسه امام خمینی(ره)نیز اهتمام به فلسفه سیاسی بیشتر شده است.
در تشریح اطلاعات جمعآوری شده چنین باید گفت: کشور ایران در مقایسه با کشور ترکیه در برخی موارد برتری قابل ملاحظهای داشته اما متاسفانه هنوز در ترکیه مانند ایران، گرایش اندیشه سیاسی شکلگیری در گرایش فلسفه سیاسی، سیاستهای عملی مناسب اتخاذ نشده است.
درباره وضعیت فلسفه سیاسی در دانشگاههای آلمان می توان گفت: آمریکاییها تغییراتی را به نفع نظام سرمایهداری در آلمان انجام دادند. در آلمان اکنون مسئله «تئوری های عدالت» یک مسئله پایه ای و کلیدی است که متاسفانه در ایران در رشته فلسفه سیاسی این توجه و دقت وجود ندارد.
همچنین در مورد وضعیت ترکیه باید گفت: سیستم آموزشی ترکیه شبیه نظام آموزشی آمریکاست. اخیراً ترکیه دانشجویان ترک ایرانی را هم خیلی جذب میکند. اندیشه سیاسی غرب را آنجا بسیار تدریس میکنند. ترکیه از سال ۲۰۱۱ در بحث فلسفه سیاسی بسیار فعال شده است. مرتب همایشهایی برگزار میکند. اگر ارتباطات ما با آنجا خوب باشد میتوانیم با بحثهای ملاصدرا و سهروردی و فارابی دریچه خوبی را باز کنیم که گرایشهای فلسفه سیاسی اسلام و فلسفه سیاسی غربی با هم مقایسه شوند.
در خصوص مقایسه آماری بین وضعیت ایران و ترکیه و آلمان در زمینه فلسفه سیاسی بایدگفت: ما نسبت به ترکیه جلوتر هستیم اما نسبت به آلمان نه. چون آلمان مهد فلسفه سیاسی است. از نظر تعداد پژوهشگران آلمان در صدر است. اما بین ما و ترکیه میتوان گفت پژوهشگران ما بیشترند و کیفیتر هم هستند. دانشجویان ما حداقل سهبرابر ترکیه است. پایاننامهها و مقالات ما هم بسیار خوب است. همه اینها نسبت به زمان شاه هم اصلاً قابل مقایسه نیست.
نقاط قوت و ضعف فلسفه سیاسی ایران
نقاط قوت فلسفه سیاسی بعد از انقلاب اسلامی :
۱- اقدام به تأسیس گرایش فلسفه سیاسی دوره دکترا در مؤسسات آموزشی دانشگاهی ازدهه۷۰٫
۲- اقدام به تأسیس گرایش فلسفه سیاسی در مؤسسات آموزشی و پژوهشی حوزوی ا ز دهه۹۰٫
۳- تربیت محققان وپژوهشگران گرایش فلسفه سیاسی
در مؤسسات آموزشی و پژوهشی حوزوی از سال ۹۰٫
۴- اقدام بازشناسی فلسفه سیاسی علمای شیعه در قالب سلسله کتب اندیشه سیاسی اسلام در مؤسسات آموزشی و پژوهشی حوزوی.
۵- احیای فلسفه سیاسی اسلامی در قالب حکمت متعالیه ملاصدرا در مؤسسات آموزشی و پژوهشی حوزوی.
۶- اهتمام به اندیشه سیاسی اسلام از سوی برخی مراجع و اندیشمندان حوزه علمیه قم
و نقاط ضعف فلسفه سیاسی بعد از انقلاب هم شامل موارد زیر می باشد:
۱- عدم وجود فرهنگ تعاملی وضعف در فرهنگ نقدپذیری.
۲- ضعف در فرهنگ استفاده از تجربیات دیگران و پند پذیری.
۳- عدم آشنایی پژوهشگران با زبانهای بینالمللی در سطح مطلوب.
۴- عدم آشنایی پژوهشگران با فنآوری اطلاعات اهداف طرح در سطح مطلوب.
۵- وجود محدودیتهای دسترسی به منابع علمی تحت وب.
۶- فقدان متون آموزشی منطبق با رشته فلسفه سیاسی مورد نیاز نظام اسلامی
همچنین تهدیدها و فرصتهای فلسفه سیاسی در ایران شامل موارد زیر می باشد:
تهدیدها عبارتند از:
۱- تسلط و غلبه فلسفه سیاسی غرب در مقابل فلسفه سیاسی اسلامی در مراکز علمی و آکادمیک کشور.
۲- بیتوجهی به رشته فلسفه سیاسی بهدلیل ضرورتهای اقتصادی.
۳- تقسیم کار نامناسب و عدم توزیع عادلانه منابع.
۴- تندروی در ارائه دیدگاهها و نظرات.
۵- عدم وجود شبکه ارتباطی مناسب جهت تعامل پژوهشگران داخلی و خارجی.
فرصتها هم عبارتند از:
۱- رویکرد عقلایی حکومت در گرایش به فلسفه سیاسی اسلامی.
۲- امکان استفاده از تجربیات کشورهای دیگر.
۳- به استخدام درآوردن نیروهای علمی مفید.
۴- عزم حکومت در عقلانی کردن پایههای نظری نظام اسلامی
در پایان پیشنهادهای اجرایی، راهبردها و راهکارها:
۱- تربیت و پرورش پژوهشگران ومحققان مسلط به گرایش فلسفه سیاسی.
۲- ارتباط پژوهشگران ومحققان این رشته با محققان و پژوهشگران جهان اسلام.
۳- تأسیس مراکز تخصصی دانشگاهی و حوزوی گرایش فلسفه سیاسی.
۴- افزایش انجمنهای علمی ونشریه های تخصصی و کتب تألیفی مناسب اسلامی.
۵- استفاده کاربردی از گرایش فلسفه سیاسی در تدوین زیرساختهای فکری نظام جمهوری اسلامی ایران.
۶- ایجاد فرصت مطالعاتی به اساتید و پژوهشگران این رشته در کشورها جهان اسلام وغرب.