پاسخ به شبههای درباره قرائت قرآن
نوشتاری از حجت الاسلام محمدعلی اسدی نسب عضو هیات علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه
اخیراً کلیپی از حجت الاسلام سید کمال حیدری مبنی بر بیاعتباری قرائت فعلی قرآن به دلیل استناد آن به قرائت حفص از عاصم منتشر شد که نیازمند توضیح و پاسخ است؛ ابتدا به سه نکته اشاره می شود:
یکم: مطالب علمی و مخصوصاً آن دسته از مطالبی که ممکن است در ذهن مردم و جوانان و ناآگاهان شبهه ایجاد نماید و به دینداری آنان ضرر رساند بهتر است ابتدا در مراکز علمی و با حضور محققان مطرح شود این کار آنگاه ضرورت بیشتری مییابد که از سوی یک مبلغ دینی که دغدغه در حفط ایمان مردم را دارا است شبهه ایجاد گردد، متاسفانه آقای کمال حیدری نه تنها این کار را نکرده است بلکه به دعوت محققان و مراکز پزوهشی حوزه هم اهمیت نداد و علیرغم درخواستهای مکرر در دعوت ایشان برای شرکت در نشست علمی، ایشان نپذیرفتند.
دوم: ایشان با صراحت تمام، هم در گفتههای خود و هم در نوشتههای خود هر نوع تحریفی را از قرآن نفی کرده و حتی در این زمینه کتابی هم منتشر نموده است، اما به سبب عدم مهارت در بیان و نیز شاید تقطیع سخنان وی توسط بیماردلان، مطلب طوری منتشر شده است که گویا ایشان معتقد به عدم اصالت قرآن موجود است با اینکه چنین نیست.
سوم: گرچه افرادی که اهل مطالعه نیستند شاید بپندارند اینگونه مباحث جدید . این شبهات نوپدید است اما چنین نیست بلکه از گذشتهها محققان از جمله آیهاللّه معرفت این شبهات را طرح و به آن پاسخ دادهاند؛
در هر حال در توضیح مطلب و نیز پاسخ به کلیب منتشرشده از آقای سید کمال حیدر، بگونهای فشرده به چند مطلب اشاره میکنیم:
الف: خاستگاه قرائت فعلی قرآن کریم
۱٫ اعتبار قرآن و نحوه قرائت آن به سبب تواتر آن است نه به علت قرائتهای هر یک از قاریان، قرآن و نحوه قرائت آن متواتر به ما رسیده است یعنی؛ با نقل فراوان، پی در پی و هم زمان از یک دوره به نسل های پس از خود، از طریق حافظان، راویان و مورّخان در طول تاریخ که همدستی آنها بر کذب و دروغ، محال است، روشن است که تواتر در همه ادیان و ملل و نزد همه عقلای عالَم، امری پذیرفته شده و یقین آور است.
۲٫ چاپ فعلی قرآن همساز با قرائت حفص از عاصم است زیرا با قرآن متواتر مسلمانان همخوانی داشته است. علاوه براین، این قرائت از عثمانبن عفّان، نیز نقل شده لذا مورد عنایت بزرگان شیعه و سنی قرارگرفت نه اینکه این قرائت به سبب حفص معتبر شده باشد، اینکه برخی تصور کردهاند نقل قرائت عاصم فقط مختص به حفص است و با فرض تضعیف وی، قرائتش نیز تضعیف خواهد شد ناصحیح است زیرا، حفص، قرائت رایج از عاصم را نقل کرده و این قرائت در کوفه مشهور و رایج بوده است، حال اگر حفص نقل نمیکرد، قاریان دیگری آن را نقل میکردند. استاد معرفت نیز میگویند: قرائت حفص کانت هى قرائه عامه المسلمین، و ان النسبه مقلوبه، حیث کان حفص و شیخه عاصم حریصین على الالتزام بما وافق قراءه العامه و الروایه الصحیحه المتواتره بین المسلمین.(تمهید، ج۲: ۱۵۴)
۳٫ راویان هر قاری را عالمانی چون ابن مجاهد گزینش کردهاند و همزمان با آنها راویان دیگری هم این قرائتها را می خوانده و نقل نموده اند و امثال ابن مجاهد از بین راویان هر قاری دو تن را انتخاب کرده است.پس قرائت رایج در کوفه در زمان عاصم منحصر در دو راوی وی یعنی حفص و بکر نبوده است و این قرائت در کوفه مشهور بوده است.
۴٫ عالم بزرگ شیعه آیت الله خوئی، عقیده به تواتر همین قرائت قرآن داشته است، انصاف علمی اقتضا میکرد آقای کمال حیدری همه کلمات آیت الله خوئی را در این باب بیان میداشت از جمله اینکه ایشان میگویند: تمام مسلمانان با وجود اختلافات زیاد فکرى و عقیدتى، در این مطلب اتفاق نظر دارند که راه ثابت شدن قرآن منحصر به تواتر است و قرآن مجید تنها از راه تواتر و نقلهاى فراوان و یقینآور ثابت شده است و راه دومى هم ندارد.عده زیادى از دانشمندان شیعه و سنى بر این مطلب چنین استدلال کردهاند: با توجه به اینکه قرآن اساس اسلام و معجزه آسمانى براى گواه نبوت است، بدین جهت از اهمیت فوقالعادهاى برخوردار است، به طور طبیعى علل و انگیزهها براى نقل آن، در میان مسلمانان زیاد بوده است. هر خبر که از چنین اهمیت فوقالعادهاى برخوردار باشد و علل و دواعى بر نقل آن زیاد باشد، بگونهای طبیعی، فراوان نقل مىشود و به حد تواتر مىرسد و دیگر امکان رد و یا شبهه در اصالت آن ناممکن است. در ذیل به کلمات برخی دیگر از عالمان شیعه اشاره میشود:
أ. علامه بلاغی در تفسیرش می نویسد:
به سبب تواتر قرآن کریم در میان عموم مسلمانان در همه قرنها، ماده و صورت قرآن و قرائت متداول آن به یک شیوه ادامه یافته است و اختلاف قرائتی که از هفت قاری معروف و غیر آنان از برخی روایت می شود اثری در ماده و صورت قرآن نداشته و قرائت هیچ یک از آنان بر صورت آن حتی در برخی نسخههای آن حاکم نشده است و قرائت های مخالفی که در کتابهایی مانند بخاری و مستدرک از پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و ابن عباس و عمر و ابوبکر و ابن مسعود و ابن عمر و عایشه و ابودرداء و ابن زبیر روایت شده است نیز بر اعراب و قرائت متداول قرآن سیطره نیافته است. آری فقط در شکل نوشتاری برخی کلمات در برخی مصاحف عثمانی اثر گذاشته است مانند الف زائد بین شین و یاء در “لشایء” و الف زائد در کلمه “لأاذبحنه” …قرائتهای هفتگانه فقط منحصر در صورت برخی از کلمات آن است نه در زیاد یا کم شدن کلمهای و با این حال آن قرائتها خبرهای واحدی هستند که اطمینان و وثوقی را پدید نمی آورند (بلاغی، آلاء الرحمن، جلد ۱ :۲۹).
ب. سیدعبدالحسین طیب بیان داشته است:
ادله مشهور بر اثبات صحت قرائات هفتگانه هیچ قابل اعتماد نیست و تنها سیاهى قرآن که از زمان نبى صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم تا این زمان بنحو تواتر بما رسیده، معتبر است.و دلیل بر این مدعا اینست که قرآن مجید آنچه نازل میشد مسلمین با کمال جدّیت و تمام رغبت ضبط، و مکرر بر یکدیگر قرائت، و تصحیح مینمودند و چنانچه گذشت عدّه زیادى تمام قرآن را حفظ نموده و بر رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم قرائت میکردند و از زمان نبى صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به بعد هزارها قرآن نوشته شده و هزاران نفر آن را حفظ داشتند و حافظین قرآن رقیب قرآنها بوده اگر یک قرآن بر خلاف سیاهى نوشته میشد آن را تصحیح میکردند و قرآنها رقیب حافظین بوده اگر یک نفر بر خلاف سیاهى میخواند غلط شمرده میشد و حتى کسانى که میخواستند قرائت قرّاء را رعایت کنند در حواشى قرآن به خط قرمز مىنوشتند و از این جهت سیاهى قرآن بسواد یا سیاهى قرآن معروف شد و این سیاهى بنحو تواتر بلکه فوق آن از زمان پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم دست به دست، بما رسیده و قابل هیچگونه خدشه نیست چه اگر در این نحوه تواتر خدشه شود در عالم تواترى یافت نخواهد شد و در این صورت باید در سند قرآن هم تامّل نمود.و اینکه معروف است سیاهى قرآن مطابق قرائت حفص از عاصم نوشته شده اشتباه است بلکه حفص مطابق سیاهى قرائت کرده و قبل از حفص و عاصم همه قرآنها بر طبق همین سیاهى بوده و مطابق آن قرائت مینمودهاند و دلیل دیگر اینکه قرائت سیاهى قرآن به اجماع مسلمین بلکه ضرورت دین صحیح است و احدى در صحت آن اشکال نکرده ولى غیر سیاهى باطل نباشد (طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱: ۳۱) .
ت. از امام خمینی(قدس سره) نقل شده است: تحقیقاً کتاب خدا همان چیزی است که در میان این دو لایه جلد موجود است و اختلاف پدید آمده در میان قاریان چیز جدیدی است و به آنچه جبرئیل بر قلب سید پیامبران نازل کرده است ارتباطی ندارد ( سبحانی، تهذیب الاصول، جلد ۲: ۱۹۵).
ث. استاد معرفت نیز این دیدگاه را پذیرفته و قرائت اعراب گذاری شده در مصحفهای موجود را قرائت رایج میان مسلمانان از اعصار نخست تا عصر حاضر دانسته و از آن با عنوان قرائت حفص یاد کرده و در وصف آن گفته است یگانه قرائتی که دارای سند صحیح و با پشتوانه جمهور مسلمین استحکام یافته قرائت حفص است این قرائت طی قرون پیدرپی تا امروز همواره میان مسلمانان متداول بوده است.(معرفت، التمهید، ج۲: ۱۵۴)
ب:جایگاه حفص
۱٫ حفص و عاصم هر دو شیعی هستند و اینکه حفص توسط بخشی از اهل سنت تضعیف شده است به سبب اعتقاد ایشان بوده است و شیعهبودن تنها جرم ایشان است و این رویه از اهل سنت نسبت به شیعیان امر جدیدی نیست. از این رو، سخنانی که برخی بزرگان از جمله آیت الله خوئی در جرح عاصم و یا حفص از اهل سنت نقل نموده است، نمیتواند به مقام و موقعیت ایشان خدشهای وارد سازد و قرائت او را از اعتبار ساقط کند.
۲٫ حفص و استاد او عاصم شدیدا به آنچه که باقرائت عامه و روایت صحیح و متواتر میان مسلمانان موافق بود،پاى بند بودند. نسبت این قرائت نیز به حفص، به این معنا نیست که این قرائت مبتنى بر اجتهاد حفص است،بلکه این یک نسبت رمزى است براى تشخیص این قرائت و قبول قرائتحفص، به معنا قبول قرائتى است که حفص اختیار کرده و پذیرفته است،زیرا این قرائت از روز نخست بین مسلمانان متواتر و متداول بوده است
۳٫ قرائت عاصم از امام علی «ع» نقل شده است. حفص میگوید: عاصم به من گفت: قرائتی را که به تو آموختم، همان قرائتی است که از ابوعبدالرحمن سلمی اخذ کردم و او عیناً از علی (علیهالسّلام) فراگرفته است. حفص ربیب و فرزند همسر عاصم بود و با او در یک منزل زندگی میکرد قرآن را بارها بر عاصم قرائت می نمود متقدمان او را در حفظ برتر از شعبه و در قرائت عاصم ضابط میدانستند وی حفظ قرائت را همانند علمآموزی کودک از معلمش پنج آیه پنج آیه ازاسم آموخت که دلیل بر استواری بیشتر قرائت او آ نسبت به شعبه است طبق آنچه از حفص نقل شده حفص در هیچ قرائتی با عاصم مخالفت نکرده است.
۴٫ اهل سنت به رغم مخالفت با اعتقادات حفص و عاصم، مجبور به پذیرش قرائت آنها شده اند و آن را در جهان اسلام از ابتدا تا کنون معتبر دانسته و در کتابت قرآن رواج داده اند، که این موضوع دلیل اعتبار این قرائت است که علیرغم مخالفت با حفص، راوی قرائت او بودهاند امری که نشان میدهد حتی اگر کسی حفص را قبول نداشته باشد قرائت فعلی و در نتیجه قرائت حفص را قبول دارد چون این قرائت متکی روایت همگان است نه فقط شخص حفص. این بدان علت است که قرائت حفص از عاصم، قرائت تولیدی و اجتهادی وی نیست؛ بلکه عاصم بیانکنند قرائت مشهور جهان اسلام است. در غایه النهایه آمده است: روایت حفص از عاصم، همان قرائت عامه است که قرائت همه صحابه بوده و همواره در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و پس از رحلت ایشان به عنوان متن قرآن شناخته شده و قرائات مختلف با آن سنجیده شدهاست. و نیز ابوشامه میگوید: روایت حفص از جهات لغوی، نحوی، بلاغی و تفسیری بر دیگر قرائات حتی روایت ابوبکر از عاصم، مرجح است. حفص در قرائت، داعیه اختیار نداشته است و تنها آنچه را از استاد و شیخش تلقی کرده است، عیناً قرائت میکرده است، برخلاف ابوبکر. اعتبار این قرائت چنان بوده که هیچ قاری در مصاحف رسمی جرئت حذف آن و جانشینی قرائت خود را نداشته است.
۵٫ حفص که قرائت عاصم را در مناطق مختلف رواج داده به انضباط و استوارى شایستهاى معروف بود و از این جهت مسلمانان علاقهمندبودند تا قرائت عاصم را از وى اخذ کنند.علاوه بر آن که حفص،اعلماصحاب عاصم نسبتبه قرائت او بوده و در حفظ و ضبط قرائت عاصم برابوبکر بن عیاش،هم ردیف خود،پیشى گرفته بود. ابن المنادى گفته است:«پیشینیان حفص را در حفظ و ضبط قرآن برتر از ابنعیاش مىدانستند و او را به ضبط کامل قرائتى که از عاصم آموخته بود،توصیف کردهاند» شاطبى درباره وى مىگوید:«و حفص و بالاتقان کان مفضلا،حفص به جهتدقت و اتقان در قرائت،برتر از دیگران شمرده مىشد»..ابن معینگوید:«روایت صحیحى که از قرائت عاصم باقى است، روایتحفص بن سلیمان است»
ج: شواهد و قرائن دیگر بر صحت قرائت حفص
۱٫ هنگامی که قرائت عاصم آمد، اِعراب مصاحف رسمی تغییر نکرد و همین امر روشن می کند که قرائت حفص از عاصم نمایشگر همان قرائت ابی بن کعب بوده است؛ یعنی آنچه ابی ابن کعب آورد مکتوبی بود که قرائت عاصم نیز همان را تایید می کرده است؛ بنابر این در ثبت مصاحف تغییری اتفاق نیفتاده است.
۲٫ پیامبر یک قرائت مشهور بین مردم بر قرار کرد. این قرائت از سوی املا کننده مصحف رسمی یعنی ابی بن کعب ثبت شد و با تلاش ابوالاسود و شاگردانش به تدریج در مصاحف ثبت شد. عاصم نیز همین قرائت را ترویج کرد و در مصاحف رسمی به کمال رساند. اینکه امام صادق- علیه السلام- میفرمایند: « اما نحن فنقرأ علی قرأه ابیّ» کاشف از همین قرائت مشهوری است که در بیان دیگر با اشاره به آن فرمودند: « قرآن را قرائت کنید همانگونه که مردم قرائت میکنند.
۳٫ این قرائت از گذشته تا کنون و از جمله در زمان همه امامان در بلاد اسلامی منتشر و رواج داشته است و از سوی امامان مورد قبول واقع شده و هیچ روایت معتبری در مخالفت با این قرائت از سوی ایشان در دست نیست و این دلیل بر اعتبار آن است و الا ردع مردم از آن لازم بود.
۴٫ تمام ائمه قرائت کوشش کردهاند تا اسناد قرائتخود را به عاصم به روایتحفص متصل کنند.امام شمس الدین ذهبى مىگوید:«بالاترین چیزىکه براى ما به وقوع پیوستبه دست آوردن قرائت قرآن عظیم از طریق عاصم است، او سپس اسناد خود را متصلا تا حفص نقل مىکند که او از عاصم و عاصم ازابو عبد الرحمان سلمى و وى از على علیه السلام و او قرائت خود را از پیامبر صلى الله علیه و آله اخذ کرده و پیامبر صلى الله علیه و آله نیز به واسطهجبرئیل از خداوند گرفته است.
۵٫ اسناد حفص در نقل قرائت عاصم از على امیر المؤمنین علیه السلام، اسنادى صحیح و عالى است که در دیگر قرائتها نظیر ندارد،زیرا: اولا عاصم قرائت را به طور کامل از احدى غیر از شیخ و استاد خودابو عبد الرحمان سلمى اخذ نکرده که شخصیتى بزرگ و موجه به شمار مىآمد ابن عیاش مىگوید:«عاصم بن من گفت:احدى حرفى از قرآن را براى من قرائتنکرد مگر ابو عبدالرحمان سلمى که قرآن را از على علیه السلام اخذ کرده است.ثانیا هیچ گاه عاصم با استاد و شیخ خود ابو عبد الرحمان سلمى مخالفتنورزید،زیرا یقین داشت آنچه را از او فرا گرفته،دقیقا همان است که او از على علیه السلام فراگرفته است.عاصم در این باره گوید:«من در قرائت هیچ اختلافى باابو عبد الرحمان سلمى نداشتم و در هیچ مورد با قرائت او مخالفت نورزیدم،زیرابه یقین مىدانستم که ابو عبد الرحمان سلمى نیز در هیچ موردى با قرائت على علیه السلاممخالفت نورزیده است» ثالثا عاصم اختصاصا اسناد طلایى و عالى قرائتخود را به پسر همسر خود خود یعنی حفص منتقل کرده و نه به هیچ کس دیگر. عاصم قرائت را از ابو عبد الرحمان سلمى فرا گرفته،کهاو نیز قرائت تمامى قرآن را از على امیر مؤمنان علیه السلام دریافت نموده و اضافه مىکندفصیحترین قرائات،قرائت عاصم است،زیرا از ریشه آن فراگرفته و او برخلاف دیگران، راه استوار را انتخاب نموده است.»