به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چهارمین نشست علمیِ واکاوی کودتای سال ۱۲۹۹ به صورت کرسی علمی ترویجی با موضوع “پیامدهای کودتای سال ۱۲۹۹“ توسط گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه به صورت مجازی تحت نرم افزار اسکایپ با حضور دکتر جواد منصوری به عنوان ارائهدهنده، دکتر علی بیگدلی و دکتر یحیی فوزی به عنوان ناقد برگزار شد.
در این کرسی دکتر منصوری با بیان اینکه کودتای ۱۲۹۹ با یک سری اهداف گستردهای طراحی شد و بحث بر سر جابجایی حکومت نبود و بسیار وسیع طراحی شده بود، تغییر کل ساختارهای سیاسی، امنیتی نه تنها ایران بلکه منطقه و ساماندهی تحولی در غرب آسیا برای قرار دادن منطقه تحت سلطه انگلیس از طریق هماهنگی ایران، ترکیه، اسرائیل و مصر با مدیریت انگلیس را مبنای کودتا برشمرد. ایشان شکل دادن کودتا از سوی انگلستان را از یکسو گریز از متهم شدن به استعمار ایران و از سوی دیگر منتفی ساختن مقابله روسیه و رقبای اروپایی انگلیس با اقدامات آنها دانست و این اقدام را اولین اقدام انگلستان در راستای استعمار نو توصیف نمود که بعدها انگلیس از این مدل در سایر کشورها و مناطق تحت نفوذ خود استفاده نمود. دکتر منصوری این تحلیل را برای بررسی اقدامات ۲۰ ساله حکومت رضا خان بسیار مهم است، توصیف نمود زیرا از نظر ایشان اهداف کلان کودتا در راستای این اهداف استعماری است.
این مورخ تاریخ معاصر در این راستا بر این نکته تاکید داشت که:«یکی از نکات اصلی درباره کودتا این است که برخی از رضاخان تعریف میکنند و آنرا فرد ملی میدانند و پیشرفت کشئور را محصول وی میدانند در حالی بر فرض اینکه در این دوره کارهای بسیار خوبی انجام شده باشد اما قرار بود کشور به کدام سمت برود و منافع چه کسانی باید رعایت میشد. آیا انگلیس در ایران کودتا کرد تا کارها به نفع ملت ایران پیش برود.»
در این جلسه دکتر منصوری پیامدهای کودتای ۱۲۹۹ را در قالب ۳ دسته اقدامات دستهبندی نمود. از نظر وی اقدامات ضربتی که در ۲ سال اول بعد از کودتا انجام شد، بیشتر برای تثبیت حکومت و زمینه اجرای برنامههای مهم آینده صورت پذیرفت. بزرگ کردن رضا خان در جامعه بویژه روزنامهها و نقش وی امنیتزایی در کشور، حذف تعدادی از عناصر مزاحم و مخالف قدرت پهلوی، ایجاد و تقویت پایگاههای حامی و طرفدار انگلیس در مطبوعات، احزاب و محافل فرهنگی از جمله اقدامات ضربتی حکوکت کودتا بود.
به اعتتقاد آقای دکتر منصوری بحث انتقال سلطنت ابتدا در دستور کار کودتاچیان نبود بلکه بعد از سرکوب مخالفان و قدرتنمایی به این جمعبندی رسیدند که تغییر قانون اساسی میتوانند به راحتی مسیر تغییر سلطنت را فراهم سازند.
دکتر منصوری در تحلیلی از چرایی رفتارهای مذهبی و مردمی رضا خان در ابتدای به قدرت رسیدن، این دست اقدامات را از ویژگی افراد وابسته دانسته تا از این طریق زمینه قدرتگیری خود را فراهم نموده و برخی از مخالفان خود را خلع سلاح نمایند. وی همچنین ایران را آزمایشگاه دولت انگلیس برای تغییر چهره دینی جوامع معرفی نمود.
از نظر دکتر منصوری برخی از اقدامات میان مدت دولت کودتا را میتوان در اقداماتی مانند راهاندازی ارتش نوین مشاهده نمود. ایشان، ایجاد ارتش مدرن را نه ابزاری برای مقابله با دشمنان و بیگانگان و دفاع از کشور بلکه ابزاری برای سرکوب اعتراضات مردمی معرفی نمود و برای مثال به عدم امکان دفاع از کشور در برابر تهاجم اشغالگران در جنگ دوم جهانی و در مقابل حداکثر خشونت با نیروها و گروههای مردمی اشاره نمود.
دکتر منصوری با اشاره به اینکه دولت کودتا در کنار این اقدامات، نسبت به طراحی اقدامات بلندمدت نیز دست زد، به تغییر ساختار اداری کشور، وابسته کردن اقتصادی کشور به خارج از کشور، برخورد و تعطیل کردن موسسات و مراکز فرهنگی و مذهبی، تاسیس نظام آموزشی جدید با برنامه و افراد خاص، تاسیس فرهنگستان زبان و مقدمه سازی برای تغییر الفبای زبان فارسی و تجدید قرارداد دارسی به عنوان برنامههای بلندمدت دولت کودتا اشاره نمود.
در ادامه جلسه آقای دکتر یحیی فوزی با بررسی علت کودتا، همسویی منافع مجموعهای از عوامل خارجی و داخلی را عامل کودتا دانست و بیان نمود که اگر انقلاب روسیه اتفاق نمیافتاد ایران تجزیه میشد و چون انگلستان در فضای سیاسی ایران تنها شد به جای تجزیه به سمت سلطه بر ایران رفت و از سوی دیگر مردم از وضعیت ناامنی و حضور نیروهای بیگانه در ایران رنج می بردند و مجموع این شرایط باعث شد همه منتظر یک منجی و به دنبال تغییر فضا و شرایط باشند و بر همین مبنا مردم با اقدامات ضد بهم ریختگی و ضدناامنی رضا خان مخالف نبودند زیرا احساس ناامنی میکردند.
وی اقدمات ظاهری مذهبی رضا خان در دوره اولیه حکومت خود را زمینهای برای تثبیت حکومت خود معرفی نمود و بر تفاوت این دوره و دوره دوم در بررسی اقدامات تاکید و بیان نمود رضا خان بعد از ۱۳۰۵ که پایههای حکومت خود را مستحکم دید، مسیر خود را عوض نمود بنابراین دو مقطع متفاوت، دو تحلیل متفاوت را میطلبد و باید به این تغییر فضا توجه نمود.
دکتر فوزی با تحلیل وجود جریانهای مختلف درباره نحوه توسعه و حل مشکل عقبماندگی ایران، به جریان غربگرا اشاره نمود و رضا شاه ادامه فکری این جریان در ایران معرفی نمود. وی اتخاذ راهحل غربی شدن برای رفع عقبماندگی و مدرنیسم تک خطی و بالتبع ضدیت با مذهب به عنوان عامل اصلی عقب ماندگی از منظر این جریان، را آثار نمایندگی رضا خان از این جریان معرفی نمود. دکتر فوزی دلیل اطلاق شبه مدرنیسم یا به اصطلاح روشنفکران، استبدادمنور برای رضاخان را عدم اجرای روند غربی شدن بدون توجه به توسعه سیاسی را اعلام و این جریان فکری که با انگلیس همراه بود را مطلوب انگلیس معرفی نمود.
آقای رنجبر کرمانی نیز در این نشست با اشاره به اینکه آموزش عالی قبل از رضاخان در ایران بوده و مدرسه عالی طب در ایران وجود دشاته و فقط یک کلمه دانشگاه خلق شد و دانشکدههای وجود و قبل از کودتا که در تهران بود و ادغام کردند در و دانشگاه تهران را تاسیس کردند، بر بررسی جزء به جزء کارنامه رضاخان برای ارائه ارزیابی از کارنامه وی تاکید نمود. وی اشاره نمود که روند تاریخنگاری دوره رضاخان به نحوی است که ایران قبل از رضاخان پیشرفتی نداشته است و با آمدن وی ایران به سوی توسعه حرکت کرد. وی در راستای اثبات دیدگاه خود به وجود ساختار آموزشی و ساختار حقوقی و طراحی نظام قضایی و تاسیس عدلیه قبل از رضاخان اشاره نمود و برای این رویکرد به خاطرات کسروی ارجاع داد که وی از حضور در عدلیه قبل از کودتا خبر میدهد و بر وجود دبیرستان دخترانه در دوره احمدشاه و دارالمعلمات (دانشسراهای تربیت معلم زنانه) در دورههای قبل از کودتا اشاره نمود.
این مورخ تاریخ معاصر ایران با رد لقب استبدادمنور برای رضا خان، به عدم وجود نسبت میان دیکتاتوری اتریش و پروس با دیکتاتوری رضاخان تاکید کرد و دیکتاتوری منور در کشورهای دیگر را مصلح دانست و روند کارهای آنها را به سوی دموکراسی معرفی کرد در حالی که دیکتاتوری رضاخانی فقط به دنبال منافع شخصی و انکگلیسیها بود.
از نظر وی انگلیسیها برای سرعت بخشیدن برنامهها و سیاستهای خود به دنبال یک دولت متمرکزی در ایران بودند و بر این اساس عملاً کاریکاتور مدرنیسم به ایران آمد نه مدرنیسم واقعی.
رنجبر کرمانی از تاکید بر وجود ناامنی در دوره قبل از رضاخان در ایران انتقادو تاکید نمود تاریخنگاری به نحوی است که وجود ناامنی را در این دوره را بزرگ نماید این در حالی است که وارادات انواع و اقسام کالاها به ایران انجام میشده و این کالاها در همه نقاط کشور توزیع میشده است و صحبتی از فقدان امنیت در ایران نبود است. وی وجود و حضور حضور نمایندگی کشورهای مختلف در مناطق مختلف کشور را شاهدی برای وجود امنیت در ایرن بیان نمود. وی همچنین ایجاد گریز از مرکز در بین برخی از ایرانیان را نتیجه سیاستها و اقدمات رضاخان برای تغییر ساختار قدرت در ایران و خروج آن از حالت طبیعی معرفی نمود.
دکتر مهام مدیر گروه انقلاب اسلامی نیز ضمن طرح این انتقاد که گفته میشود رضاخان نظامی بود و عدم فهم وی را به این موضوع ربط میدهند، این سوال را بیان نمود که آیا واقعاً وی نظامی بود در حالی که فهم از مسائل سیاسی و اجتماعی ربطی به نظامی بودن ندارد. اختراعات و پیشرفتهای زیادی در حوزه نظامی رخ میدهد پس نظامیان این گونه که ما تصور میکنیم نیستند. وی در این زمینه بیان نمود حداقل اگر رضاخان یک نظامی بود باید یک ارتش قوی ایجاد میکرد که بتواند کشور را در حین هجمه بیگانه حفظ نماید.
دکتر مهام تمرکز قدرت در دوره رضاخان را ضد آمایش معرفی نمود در حالی که حکومتهای قبلی ساختار قدرت را این گونه متمرکز نکردند.وی طراحی رضاخانی برای تمرکز را متناسب با زیست بوم ایران ندانسته و بر عدم بهرهگیری از ظرفیتهای مردمی و طبیعی در این روند تاکید نمود.
وی به وجود فناوری های بومی قبل از رضاخان تاکید کرد و میراث رضاخانی در حوزه صنعت برای کشور را مسئلهساز معرفی نمود. از نظر وی فناوریهای بومی در ایران میتوانستند قدرت ایجاد نماید اما این فنارویها در دوره رضاخان کنار گذاشته شدند و فناوریهای صنعتی جدیدی ایجاد شد که مسائل زیادی برای کشور رقم زد.
دکتر حمید هوشنگی که دبیر علمی جلسه را نیز بر عهده داشت، در جمعبندی جلسه ضمن اشاره بر لزوم توجه به کلیت حکومت برآمده از کودتا و نتایج حاصل از آن، بر لزوم مقابله علمی با تاریخنگاری وارونه دوره پهلوی تاکید نمود. وی سند زدن اقدامات موجود در ایران قبل از کودتا به نام دولت رضاخان را یکی از نتایج این تاریخنگاری وارونه معرفی و بر بررسی جزء به جزء اقدامات رضاخان و رفت و برگشت میان کلیت دولت کودتا و اقدامات وی را برای اثبات عدم توفیق رضاخان در مسیر توسعه ایران تاکید نمود.