بحران کرونا و الهیات اجتماعی
یادداشتی از حجتالاسلام و المسلمین محمد کاشیزاده عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه
مهمترین دغدغه الهیات اجتماعی بررسی میزان اثرگذاری دین بر اجتماع است. پیش فرض چنین دیدگاهی این است که الهیات تنها محدود و منحصر به زندگی فردی و اخروی نیست و میتواند ساختار و بافت جامعه را در دنیا دستخوش تغییر قرار دهد. از همین رو یافتن راهکاری جهت برون رفت از معضلات اجتماعی به واسطه دین دور از ذهن نیست، به خصوص در جوامعی که حاکمیت دینی به مدیریت جامعه میپردازد. اهمیت الهیات اجتماعی به خصوص در زمانی که جامعه گرفتار بحران شده باشد، دوچندان خواهد بود و انتظار میرود که الهیات بتواند به حل بحران کمک کند.
بیماری کرونا به گونهای نظام زندگی فردی و اجتماعی را در ساحتهای گوناگون دچار اختلال کرده است که میتوان آن را بحران نامید. عموما سه ویژگی را به عنوان شرط اصلی تعریف بحران ذکر کردهاند: ۱) تهدید، ۲) غافلگیری و ۳) فشار زمانی. در بیماری کرونا سه رکن اصلی اطلاق بحران (تهدید، غافلگیری و فشار زمانی) وجود دارد؛ همه ارکان ساختهای اجتماعی گرفتار تهدید جدی شدهاند؛ این بیماری سرایتپذیر بوده و به شدت و با سرعت زیادی شیوع پیدا میکند و در حال حاضر همه جهان را درگیر خود کرده است، عامل درمان یا پیشگیری مشخص ندارد و بشر هنوز نمیداند تا چه زمانی باید به دنبال راه حل قطعی کنترل کرونا باشد. همچنین کنترل شرایط کرونایی، نیازمند صرف منابعی بیش از وضعیت عادی است؛ چرا که اولا عمومیت و فراگیری آن بخش عظیمی از جامعه را درگیر میکند و منابع درمانی متعارف پاسخگوی مراجعه همزمان این حد از مراجعهکننده نیست؛ از سوی دیگر به خاطر سرایتپذیری سریع و ساده بیماری، برای کنترل آن، نیازمند مختل کردن هر گونه تجمع و فعالیتهایی است که جنبه تعاملی دارد و به همین خاطر جامعه پس از دورهای کوتاه به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گرفتار اختلالات شدید (به خصوص در بخش اقتصادی) میگردد. سازمان دینی نیز همچون دیگر ابعاد زندگی بشر، بر اثر بیماری کرونا گرفتار بحران شده است یا لااقل میتوان گفت که بحران کرونا اثرات بسیار عمیقی بر سازمان دین نهاده است.
در چنین فضایی، دین دو تعامل با بحران کرونا داشته است؛ ۱) به بازیابی نهاد دینی در این بحران پرداخته است و ۲) به صورت مستقیم در حل بحران کرونا در جامعه موثر بوده است. دین با تعریف مکانیسم متعامل با شرایط جدید، آرامشبخشی به جامعه ایمانی و تعریف فضای جدید عملکردی، هر سه شرط اصلی بحران را بلاموضوع و یا لااقل کماثر کرده است.
کرونا از زوایای مختلفی نهاد دین را در معرض آسیب قرار داده و با بحران مواجه کرده است. بخشی از آسیبها عقبه تئوریک دین را هدف قرار میدهد. بخشی نیز دین را در میدان عمل به چالش کشیده است. میتوان مهمترین آسیب سیستمی به دین از ناحیه کرونا را لطمه وارد ساختن به سبک زندگی اجتماعی دانست. گسست روابط، تعطیلی مراکز تجمع دینی و مناسک جمعی از جمله لوازم آسیب اخیر است. دین با تاکید بر عبودیت به مومنان آموزش میدهد که به جای تجمد بر شکل عبادات به روح و غایت عبادت توجه داشته باشند و بتوانند در شرایط مختلف رابطه خویش با خدا را حفظ کنند. از همین رو شرایط جدید پیش آمده ناشی از کرونا میتواند امتحانی برای میزان تخلق به اخلاق دینی و فهم غایت مناسک دینی باشد. از سوی دیگر نهاد دین یکسره و تماما تسلیم شرایط پیش آمده نبوده است و به استفاده از زیرساختهای نوین و تعریف مفاهیم جمعگرایانه جدید نیز دست زده است. در این میان خلاقیت متولیان دینی و مومنان در راستای احیای شعائر دینی قابل توجه است. آسیبهایی نیز که با بخش تئوریک دین ارتباط برقرار میکنند سبب پویایی هرچه بیشتر ذهن مومنان شده و زمینه مساعدی جهت تامل و اندیشه ژرف در باب دین خواهد شد؛ لذا دین همانگونه که دعوت به تفکر و تدبر میکند، از پیدایش زمینههای ایجاد تفکر نیز استقبال کرده است.
دین علاوه بر آنکه ظرفیتهای بسیاری در بازیابی خویش در بحران کرونا نشان داد، در حل بحران کرونا در جامعه نیز به جد نقشآفرینی کرده است. ایجاد مسئولیتپذیری اجتماعی و تقویت روحیه قانونمداری، تقویت بعد عقلانیت اجتماعی در مبارزه با ویروس کرونا، جنبش مواسات و همدلی اجتماعی ناشی از برادری ایمانی، اطلاق عنوان شهید بر جهادگران عرصه سلامت و ارزشگذاری دینی بر این گونه تلاشها و در نهایت ورود جدی نهادهای دینی مانند مساجد، هیئات و اماکن مذهبی و نقشآفرینی در کنترل، پیشگیری و درمان بیماری کرونا و حمایت از آسیبدیدگان بحران کرونا از جمله فعالیتهایی است که نهاد دین ایفا کرده است.