چالش‌ها و راهبردهای آینده رابطه ایران و آمریکا بررسی شد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، از سلسله‌ جلسات انتقال دانش و سیاست، میزگرد علمی “رابطه ایران و آمریکا؛ چالش‌ها و راهبردهای آینده” دوشنبه ۱۰ آذرماه، توسط اداره تعاملات علمی ملی و بین‌المللی پژوهشگاه و گروه سیاست پژوهشکده نظام‌های اسلامی به صورت مجازی برگزار گردید.

این نشست با حضور دکتر فت ویس عضو هیأت علمی دانشگاه تولین آمریکا، دکتر فؤاد ایزدی عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و حجت‌الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری مدیر گروه سیاست پژوهشگاه دنبال شد.

  • دکتر فت ویس در ابتدای سخنان خود گفت: در این نشست،‌ راجع به روابط ایران و آمریکا صحبت می‌کنم. این روابط الان خوب نیست، چنان‌که می‌دانید این روابط بر اساس سوءبرداشت شکل گرفته است، سوءبرداشت‌ها باعث می‌شود کشورها خصمانه‌­تر از آنچه هستند به نظر بیایند، ما یکدیگر را نمی‌فهمیم و درکی از انگیزه­های یکدیگر نداریم خصوصاً نسبت به کسانی که فرهنگ، دین و منافع متفاوتی دارند. در جنگ سرد، آمریکا و شوروی هرگز یکدیگر را نفهمیدند، هر طرف فکر می‌کرد، طرف دیگر خصمانه­‌تر است و ذاتاً شر است. در روانشناسی سیاسی ما به این می‌گوییم تصویر دشمن. این همان چیزی است که بین ایران و آمریکا اتفاق می­‌افتد، ما تصویر دشمن از یکدیگر داریم.

وی ادامه داد: در این روابط، چیزی تغییر نمی‌کند مگر اینکه این تصویر تغییر کند، هر آنچه آمریکا انجام می‌دهد، ایران آن را خصمانه می‌داند و برعکس. تصویرها بسیار باثبات و پایدار هستند و ذهن را شکل می‌دهند. چگونه می‌توان بر تصویر دشمن غالب شد، من بر این موضوع متمرکزم. من تعدادی شاخص را برمی­شمارم که نشان می‌دهد شما از دیگری تصویر دشمن دارید.

دکت فت ویس تشریح کرد: اولین سوءبرداشت، آن است که آن‌ها، از نظر ذهنی متفاوت هستند. تفاوت‌های ما فراتر از همه چیز است. آن‌ها اساساً متفاوت هستند. پس کشوری عادی نیستند که دنبال منافع عادی‌شان باشند. یک تصور رایج در آمریکا وجود دارد، دشمنان ارزشی برای زندگی انسانی قائل نیستند، چون ذاتاً متفاوت هستند، این تصوری غلط است، همه برای انسان ارزش قائل هستند.

دوم. نمی‌توان به آنها اعتماد کرد. دشمن همیشه دروغ می­‌گویند. مذاکرات بی­فایده است. این تصورات را در حین مذاکرات هسته‌­ای بارها دیدید و شنیدید، آنها نمی‌توانند به حرفشان پایبند باشند، آمریکا هم همین تصور را دارد: ایرانیان، دروغ می­گویند. این تصورات را در حین مذاکرات هسته‎‌­ای بارها دیدید و شنیدیدآنها نمی‌توانند به حرفشان پایبند باشند. این یک سؤبرداشت و شاخصی از تصویر دشمن است که همه توافق‌­ها غلط است.

سوم. دشمن تنها زبانی که می‌فهمند، زبان زور است، طرف واقعگرا است و فقط دنبال منافع خصمانه خود است، ما تلاش می‌کنیم خوب باشیم اما دیگری واقع‌گرا است و فقط به دنبال قدرت است، پس فقط زبان زور را می­‌فهمد. این تصور رایج در آمریکا است که خاورمیانه جایی است که مردم فقط زور و قدرت را می­فهمند. این سوءبرداشت است. چنین نیست که طرف ما فقط به فکر قدرت باشد، وقتی این سؤبرداشت وجود داشته باشد، شما فقط به فکر اعمال قدرت هستید و نمی‌توانید توافق کنید. تمام این سوبرداشتها باعث نتایج بد میشوند.

چهارم. دشمن استراتژیست بهتری است، ما شرایط داخلی خودمان را میدانیم، اما نیت آنها را نمی‌دانیم. آن‌ها بسیار حقه باز هستند. طرح آنها پر از توطئه است. طرح‌های آنها مربوط به سالهای آینده است ما صرفا واکنش نشان می‌دهیم و ابتکار عمل دست آن‌هاست، آن‌ها هوشمند هستند و چند حرکت آینده را پیشبینی می­کنند، این غلط است. آن‌ها مثل ما سردرگم و نگران هستند.

پنجم. درست است که ما «متحد» داریم و آنها «نماینده نیابتی»، اما آن‌ها می‌توانند دست نشانده­‌هایشان را مهار کنند و هر چه بخواهند انجام دهند، ایرانی‌ها می‌توانند حزب الله و حماس را هدایت کنند و به ما ضربه بزنند، ولی ما چنین کنترلی بر متحدان خود نداریم، چون عروسک ما نیستند، ما «متحد» داریم، آن‌ها «عروسک». اما آن چه که مهم است آن است که باید بر این سوبرداشتها غلبه کرد.

ششم. آنها همانند نازی­ها وبیرحم هستند. این سوبرداشت خیلی رایج است که دشمنان ما، مانند هیتلر هستند و آماده برپا کردن هولوکاستی دیگر. حال آن که نازی‌ها حالت منحصر به فردی دارند و تکرار نمی‌شوند، اما آمریکاییها فکر می‌کنند ایرانیها نازی هستند و نمی‌توان با آنها مذاکره کرد و به توافق رسید، کسی نمی‌تواند با یک نازی مذاکره کند. این تصویرها در سیاست بین الملل بسیار رایج هستند وقتی در حال بررسی انگیزه‌های سایر کشورها هستیم، این تصویرها وجود دارد این‌ها شاخص‌هایی هستند که به ما می­گویند در مورد کشور دیگر، تصویر دشمن داریم.

وی در ادامه چند نکته برای درمان این برداشتهای نادرست بیان کرد:

اولین مرحله برای درمان، تشخیص است، اگر ما بفهمیم که هر دو طرف دچار سوبرداشت هستند و طرف دیگر را خصمانه‌­تر از آنچه هست تصور می‌کنند، آنگاه می‌توان انگیزه‌­های رقیب را بهتر فهمید و به سمت بهتری پیش رفت، با آمدن افراد جدید، این تصویرها ممکن است ضعیف بشوند مثلا برداشتهای آمریکا از شوروی از بین رفت، ما تاریخ را فراموش می‌کنیم، دشمنان را فراموش می‌کنیم. مثلاً ژاپن که دشمن بزرگ ما بود، فراموش کردیم. پس امکانش هست که دشمنی نسبت به کشورهای خاورمیانه را نیز فراموش کنیم به نظرم کشور قویتر در یک رابطه مهم، بیشتر مسوولیت دارد که دنبال صلح باشد. آمریکا به شرق و غرب ایران حمله کرده است، پس مسوولیت صلح بیشتر بر عهده ماست. ترامپ برای بسیاری از سطوح همکاری بین المللی و کشورها، یک فاجعه بود،‌ امیدوارم اوضاع رو به بهبود باشد. خیلی مشکلات که در خاورمیانه است، فقط با بهتر شدن روابط ایران و آمریکا حل می­شود، پس باید به تصحیح برداشتهای یکدیگر بپردازیم. بسیاری از روانشناسان معتقدند که آدمها باید یک دشمن داشته باشند،‌ ما خوب هستیم و اگر بدی نباشد، همه چیز بی معنا است، شاید دشمن­‌تراشی بخشی از روانشناسی انسان باشد، اگر ایران نباشد، باید دشمن دیگری پیدا کرد اما من فکر نمی‌کنم این مساله در روابط بین الملل ضروری باشد، فکر می‌کنم می‌توان بر تصویر دشمن غلبه کرد و اوضاع را بهتر کرد،‌ تصویر دشمن ریشه‌هایی دارد اما دلیلی ندارد پایدار باشد، این فرصت را مغتنم می­دانم که این گفتگوها به ما کمک کند تا بر سوبرداشتها غلبه کنیم. من مدتهاست که در این مورد می‌نویسم و همچنان باید راجع به آن فکر کنم.

  • دکتر فؤاد ایزدی عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران دیگر سخنران علمی این نشست بود که بیان داشت: ما باید به تاریخ و بافت روابط میان ایران و آمریکا برگردیم، باید به یاد داشته باشیم که پس از پایان جنگ ایران و عراق، در طول تمام این سالها و دولتها، مقامات ایران، همیشه خواسته‌اند تنش با آمریکا را کاهش دهند، می‌­دانستند که آمریکا قدرت زیادی دارد و راهبرد این بود که تنش کاهش یابد و روابط عادی باشد. از دولت آقای هاشمی رفسنجانی به بعد،‌ او خودش این طرح را دنبال کرد و تلاش نمود با شرکتهای آمریکایی رابطه برقرار کند،‌ شرکت‌های نفتی آمریکا بخشی از مشتریان ایران بشوند،‌ قراردادهای خوبی با آنها امضا شد،‌ برای تشویق به سرمایه گذاری در ایران، دیدگاه پشت این سیاست این بود که اگر ایران با این شرکتها کار کند، این شرکتها از قدرت چانه‌­زنی استفاده می‌کنند و می‌توانند دولت کلینتون را قانع کنند که تحریمها را کاهش دهند و روابط را بهبود بخشند، این نگرش اساسی بود که آقای هاشمی داشت، اگر یادتان باشد، شرکت‌های آمریکایی آمدند و توافق امضا کردند، مشتاق کار بودند، مشکل این بود که لابی ضدایران در آن زمان مثلاً لابی سعودی و دیگران، روابط عادی ایران و آمریکا را نمی­خواستند، از کنگره آمریکا شروع کردند که تحت تأثیر لابی بود،‌ قانون تحریم ایران را در ۱۹۹۶ در دستور کار قرار دادند، شرکتهای نفتی هم تحت تأثیر این تحریمها قرار می‌گرفتند.

وی ادامه داد: شرکت‌های ژاپنی و چینی و اروپایی و آمریکایی؛ گفتند که هیچ شرکت نفتی نباید با ایران کار کند اگر شرکت نفتی در ایران سرمایه گذاری کند، در بازار آمریکا جایی ندارد، ‌پس این شرکتها، آمریکا را انتخاب کردند، پس دولت آقای هاشمی نه تنها در بهبود روابط موفق نشد، بلکه نفت ایران را در معرض تحریم قرار داد، بعد دولت آقای خاتمی را داشتیم، در این دولت، حوادث ۱۱ سپتامبر رخ داد، اشغال افغانستان توسط آمریکا، فرصتی شد تا آنچه دولت قبل نتوانست انجام دهد، آنها کامل کنند. دولت ایران با آمریکایی­ها در افغانستان همکاری کردند، تا بتوانند روابط را بهتر کنند، سفیر آمریکا در افغانستان در این مورد نوشت که اگر کمک ایران نبود، آمریکایی‌ها مشکلات زیادی در افغانستان داشتند، اهداف مشترکی در افغانستان داشتیم، از جمله مبارزه با تروریسم و طالبان. همکاری چهار ماه ادامه داشت و بعد، دولت بوش سر کار آمد، اما بوش ایران را جزو محور شرارت خواند. دولت بوش تحریمهای جدیدی اعمال کرد، این تجربه دولت خاتمی بود.

عضو هیأت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران افزود: دولت احمدی نژاد، کم و بیش همین سیاست را داشت و به دنبال مذاکرات بود، در کنفرانسی در عمان با مشاور امنیت ملی آمریکا صحبت شد، دکتر صالحی (وزیر امور خارجه) خیلی علاقمند به مذاکره بود، اتفاق خاصی در آن دولت نیفتاد بعد هم دولت روحانی و مذاکرات هسته‌ای را داشتیم که ترامپ از آن خارج شد و مشکلات زیادی برای ایران ایجاد کرد. اوضاع بدتر از قبل شد، بعد هم ترور سردار سلیمان و چند روز پیش هم ترور دانشمند ما دکتر فخری زاده.

دکتر ایزدی ادامه داد: پس اگر تاریخ را خلاصه کنیم، تجربه ایران، ناموفق است، هر وقت ایران خواسته گفتگو کند، اوضاع بدتر شده، شاید به دلیل این دیدگاه در واشنگتن باشد که ایران از مدتها پیش در آمریکا دشمن تلقی شده است. از انقلاب ۵۷ به بعد، آمریکا ایران را دشمن می‌داند و بارها این را اعلام کرده، واشنگتن اینطور فکر می‌کند که وقتی شما در لیست دشمن باشید و بخواهید از فهرست خارج شوید، آن‌ها این را نشانی از ضعف می‌بینند، فکر می‌کنند فشار سیاسی-اقتصادی، جواب می‌دهد، پس باید به سیاست فشار و تحریم ادامه دهیم و کارشان را تمام کنیم، بعد از توافقات، تحریم و فشار بیشتر شد. هر فرد منطقی می‌داند که در زمان فشار و تحریم، اگر طرف فکر کند فشار و تحریم جواب داده، دشواری‌ها بیشتر می‌شود، نتیجه‌­گیری آن است که باید قویتر شد، کره شمالی، مشکلی در واقعیت ندارد، نخواستند تسلیم شوند و مشکلی نیست، اما قذافی در لیبی کشته شد، چون تسلیم شد، آمریکا از حمله به لیبی حمایت کرد، این سیاست اوباما بود. وزیر امور خارجه دولت آمریکا موافق حمله به سوریه و حمله به عراق بود، وقتی این افراد در کاخ سفید هستند، کسانی که نظامی­گرا هستند، کسانی که به ظاهر لیبرال‌­اند اما طرفدار دولت سعودی هستند، وقتی با این افراد سروکار دارید، باید هشیار و محتاط باشید، این به آن معنی نیست که نمی‌خواهید مذاکره کنید یا رابطه آکادمیک داشته باشید. حرف شما درست است ولی در واقعیت روابط بین الملل اوضاع جور دیگری است تئودور روزولت گفت: آرام صحبت کنید اما گرز با خودتان داشته باشید.

  • حجت‌الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری مدیر گروه سیاست پژوهشگاه دیگر سخنران حاضر در این نشست مجازی بود که بیان داشت:گفتگوی خوبی است، فرصتی تا با هم صحبت کنیم. مهم است که راجع به خیلی چیزها خصوصاً روابط ایران و آمریکا گفتگو کنیم. میدانیم که در روابط ما خیلی سوبرداشتها و سوتفاهم­ها وجود دارد. فکر می‌کنم باید تامل کنیم که چرا و چه  موانعی در این مسیر وجود دارد. من در سه عرصه، چند نکته را بیان می­کنم.

    اول. اشاره به روند تاریخی روابط ایران و آمریکا است. وقتی تاریخ را می‌نگریم، بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا، سیاست توسعه اقتصادی و مبارزه با کمونیسم را اتخاذ کرد، موقعیت راهبردی ایران و جغرافیای سیاسی برتر آن، باعث شد، تا آمریکا به ایران توجه ویژه­ای داشته باشد، هم برای دفاع از امنیت اسرائیل و هم­پیمانان خود و هم تسلط بر نفت ایران. در سال ۱۳۳۲، دولت آمریکا با کودتا، دولت مصدق را سرنگون کرد.
    دوم. اشاره به اصول راهبردی دو کشور است. اختلافات میان کشورها بستگی به عواملی متعدد دارد، یکی اختلاف مکاتب و دیدگاه­ها است که تفاوت­های اساسی به وجود می­آورد، آن سان که بین جمهوری اسلامی ایران و دولت آمریکا این تفاوت در اصول و راهبردها وجود دارد، مثلا تقابل با سلطه آمریکا در منطقه توسط ایران، بعد از انقلاب اسلامی، امری کلیدی بوده است. نیکسون کتابی دارد به نام «پیروزی بدون جنگ» و در آن کتاب نوشته است که اسلام (امام) خمینی، برای ما خطرناکتر از شوروی است، تغییر در جهان سوم شروع شده است و ما نمی‌توانیم جلوی آن را بگیریم. نظریه­پردازان غربی بر این باورند که که آرام کردن طوفان اسلام تنها در سایه تغییر جمهوری اسلامی ایران یا شکست انقلاب اسلامی است». به هر حال، نظام سیاسی ایران به حمایت از اسلامگرایی می‌پردازد. مکتب و ایدئولوژی در هر کشوری مهم است و در ایران هم چنین است، مکتب اسلام که انقلاب ما بر پایه آن شکل گرفته است، یکی از اصولش حفاظت از مسلمانان است. طبعا این امور و اصول، می­تواند اختلاف­هایی راهبردی ایجاد کند.

    مدیر گروه سیاست پژوهشگاه افزود: قدرت سه بخش دارد: گرفتن قدرت، حفظ قدرت و بسط آن. سومین مؤلفه، امری پیچیده است. آمریکا به دنبال بسط قدرت در تمام حوزه‌ها است و البته ایران با آن مقابله می‌کند و آمریکا در حال تلاش برای جلوگیری از ایران است، در سال ۵۷، حدود شصت هزار مشاور و کارشناس آمریکایی، به بهانه­های مختلف و در عرصه­های گوناگون، در ایران بودند و بعد از انقلاب ایران، مجبور به ترک شدند. ایران تنها کشوری است که آشکارا با اسرائیل، مخالف است و می­دانیم که سیاست آمریکا تحت تأثیر لابی صهیونیست است. نقش اسرائیل در روابط ایران و آمریکا، خیلی مهم است، آن دو، متحدان راهبردی هستند و درک روابط بین آن دو، مهم است تا بتوان تحلیل واقعی از اوضاع داشت. مساله هسته‌ای و برنامه موشکی ایران مهم است، زیرا امنیت اسرائیل برای آمریکایی مهم است. از دیگر سو، ایران می‌خواهد کشوری مستقل باشد و نمی‌خواهد از سیاستهای آمریکا پیروی می­کند. پس رژیم صهیونیستی،  بخش جدایی ناپذیر از سیاست خارجی آمریکا است و هر چه مخالف منافع و امنیت آن باشد، آمریکا با آن مخالف است ایران صریحاً اعلام می‌کند که ما دشمن دولت صهیونیستی هستیم و این دولت، نامشروع است. پس این مواضع راهبردی در ایران و آمریکا، آن دو را از هم دور می­کند.

    حجت‌الاسلام سیدباقری ادامه داد: از سویی دیگر، آمریکا، ایران را به تروریسم متهم می‌کنند، در حالی که ترامپ خود یک فاجعه است و دستوردهنده ترور می­باشد. ترور سردار سلیمانی با دستور مستقیم او انجام شد که بر خلاف تمام مقررات بین المللی و اقدامی بی­شرمانه بود. آن چنان که همین چند روز اخیر، دانشمند ما از جمله دکتر فخری زاده، ترور ­شد. متاسفانه امروزه، برخی ادعای حقوق بشر دارند، ولی در واقع علیه حقوق بشر عمل می‌کنند، آنها روابط خوبی با کشورهایی دارند که می­دانیم نظام و ساختارشان برضد دموکراسی است و این کشورها پایگاه تروریسم هستند و نیروهای تروریستی مثل داعش را در خود پرورش می‌دهند.

    پس اگر می‌خواهیم تحلیلی جامع از روابط ایران و آمریکا، داشته باشیم، باید داده­های تاریخی را در نظر بگیریم و تحلیل کنیم، نقش رژیم صهیونیستی را در آمریکا لحاظ کنیم و اصول راهبردی ایران و آمریکا را به یاد آوریم.

    سوم. جایگاه ایران در منطقه.

    سیدباقری گفت: به یاد آوریم که ایران، کشوری بانفوذ است. اگر ایران ضعیف و بی ثبات شود، فرصت برای سلفی­گرایی و جریان­های ترور  و تکفیری فراهم می‌شود. آمریکا باید بداند که ایران، کشوری مردم­سالار است و ترور و خشونت در آن، جایگاهی ندارد. ایران هرگز به کشوری دیگر حمله نکرده است.

    جناب آقای فتویس!، شما کتابی دارید به نام «زمان خطرناک؟، سیاستهای بین المللی قدرتهای بزرگ در صلح»،‌ و در آن درباره عصر طلایی صلح نوشته‌اید، اما من فکر می‌کنم با اقدامات غیرمنطقی و بیرحمانه آمریکا، عدالت و صلح با چالش جدی مواجه می‌شوند، من هم امیدوارم جهان به عصر طلایی صلح برسد، اما نه با این سیاستهای ویرانگر. به نظرم،‌ آمریکا باید برداشت خود را از ایران و جهان تصحیح کند.

    اگر کشوری فکر کند که ما بهترینیم و کشورهای دیگر باید سیاست خود را با ما هماهنگ کنند و از ما پیروی کنند، صلحی در کار نخواهد بود، اما اگر چنین تصور شود که شما سیاست خود را داشته باشید و ما سیاست خودمان را و کشورها به ارزشها و استقلال یکدیگر احترام گذارند، زمینه برای رفع سوءتفاهمها و روابط بهتری فراهم خواهد شد.

  • دکتر فت ویس در ادامه این نشست گفت:ممنون برای این دو صحبت. در هر رابطه، مسوولیت صلح با طرف قویتر است، آمریکا به طور کلی نتوانسته دیدگاههای ایران را دریابد. عدم توازن قدرت، باعث سوبرداشت می‌شود، طرف قویتر خواستار احترام و کرنش است، و طرف ضعیف‌تر نمی‌خواهد چنین کند. مسوولیت بیشتر برای بهبود روابط ایران و آمریکا، با آمریکاست، اگر استراتژیست­‌های ایرانی اشتباه کند، ایران با مشکل مواجه می­شود، اما در آمریکا فضا و موقعیتی بیشتری وجود دارد و اوضاع به طور کلی به یک سیاست وابسته نیست، پس آمریکا چیز کمتری برای از دست دادن دارد، ترامپ خودخواه و خودبین بود، امیدوارم به دولت هوشمندتری برسیم. فکر می‌کنم نسبت به گفتگو گشوده‌تر خواهد بود، ما همیشه این گفتگوها را داریم. شما درباره تاریخ درست میگویید اما باید دید چه کاری می‌توان برای بهبود مسائل کرد، باید به فکر آینده بود، نه به فکر گذشته. شما درباره کودتا صحبت کردید. اما طرف خوشبینانه­اش این است که ما دشمنانمان را زود فراموش میکنیم،‌ امیدوارم دولت جدید به فکر آینده باشد و ایرانیها هم به فکر آینده باشند. اسرائیل متحد ماست، اما نتانیاهو ما را هم به اندازه کافی اذیت می‌کند، او برای ما هم یک مشکل است. او دچار توهمات است. از نظر روانی باید او را آسیب‌­شناسی کرد، دکتر ایزدی احتمالاً به استاد گازاروسکی در تولین تماس داشته ما باید به رهبران فکری و پژوهشگران کمک کنیم تا سوبرداشتها را اصلاح کنند وگرنه آینده شبیه گذشته خواهد بود.
  • دکتر فؤاد ایزدی نیز در ادامه این جلسه به سوال دکتر فت ویس اینگونه پاسخ داد: اکثریت پژوهشگران آمریکایی همین اعتقادات پروفسور فتویس را دارند، ما آدمهای روشنی در آمریکا داریم که دکترای علوم سیاسی دارند، پژوهشهای زیادی انجام داده‌اند و برای صلح تلاش کرده‌اند، گروه‌های مطالعات صلح در بسیاری از دانشگاه‌ها داریم،‌ پژوهشگرانی که مسائل ایران را مفصل بررسی کرده‌اند، حتی برخی سیاستگذاران داریم که بعد از مدتها توانسته‌اند درک بهتری از ایران داشته باشند، کسی را داریم که کتابی دارد و در آن با تغییر نظام در ایران مخالفت کرده است. بعد از جنگ ایران و عراق، فرصت‌های زیادی برای بهبود روابط ایران و آمریکا وجود داشت، اما در واشنگتن با مشکل روبرو شد، توسط کنگره یا کاخ سفید، پس مسئولیت اجتماعی هر دو طرف آن است که قالبها را بشکنند سناتورهایی را در آمریکا داریم که می‌فهمند سیاست کنونی نسبت به ایران درست نیست، اما سیاستمداران آمریکا نظراتشان را از رسانه‌ها می‌گیرند که تصاویر را درست منتقل نمی‌کنند. تلاش برای اصلاح برداشتها مغتنم است.
  • دکتر فت ویس در بخش پایانی سخنان خود گفت: شکی نیست که عدم اعتماد و عدم احترام بین دو کشور مدتها وجود داشته است که افراد دارای، حسن نیت در هر دو طرف وجود دارد، سوءبرداشتها یکدست نیست. امیدوارم که این افراد بتوانند بر سیاستها اثرگذار باشند و دولت بایدن نسبت به گفتگو، گشوده‌تر عمل کند. افرادی هستند که درک بهتری دارند و کسانی را هم داریم که میگویند باید به ایران سخت گرفت. این‌ها تصورات رایج است، باید گام به گام پیش رفت و اوضاع را اصلاح کرد.

دکتر سیدباقری در جمع بندی این نشست گفت: فهم­ها و برداشتها، مجموعه­ای از داده­های گذشته و رفتارها و گفتارهای فعلی است. ما باید آینده و گذشته را با هم ببینیم،‌ نمی­توان تنها از آینده صحبت کرد. بدون در نظرگرفتن رفتارها و گفتارهای کنونی و گذشته که در مجموع، فهم و درک ما را از شرایط فعلی به وجود می­آورند، نمی­توان به سادگی از آینده صحبت کرد. سوبرداشتها و رفتارهای گذشته و کنونی بر گفتگوی ما و رفتار ما تأثیر دارد.