به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی با موضوع “نقش جریانهای ضدایرانی و ضد اسلامی در کودتای سال ۱۲۹۹“ نخستین جلسه از سلسله نشست های علمی واکاوی کودتای سوم اسفند ١٢٩٩ امروز دوشنبه ۱۲ آبان ماه توسط گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه به صورت مجازی تحت نرم افزار ادوب کانکت برگزار شد.
در این کرسی علمی دکتر یعقوب توکلی به عنوان ارائهدهنده، دکتر نورالله قیصری و آقای قاسم تبریزی به عنوان ناقد حضور داشتند.
در این کرسی علمی که اولین جلسه از سلسه جلساتی می باشد که به مناسبت صدمین سالگرد کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ توسط پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی برگزار شد ، آقای دکتر یعقوب توکلی به عنوان ارائهدهنده تلاش کرد که جریانهای موافق غرب و معارض با اسلام و ایران را در پیروزی کودتای ۱۲۹۹ بررسی نماید. وی با اشاره به استعمار بلامنازع انگلستان پس از جنگ جهانی اول که در غیاب روسیه و عثمانی اتفاق افتاد، تأکید کرد که انگلستان برای بسط نفود خود در ایران از راهبرد استعمار همهجانبه بهره برد. بنابراین سعی کردند که ایران را نیز مانند عراق تحت الحمایه خود قرار دهند. بر اساس این راهبرد نیروهای نظامی ایران بیش از درجه سروانی کسب نمی کردند و ارتش و سایر بخشها تحت فرمان انگلستان بود. این راهبرد البته بسیار پرهزینه بود. چرچیل به عنوان وزیر مستعمرات انگلستان معتقد بود به جای این راهبرد پرهزینه بهتر است که دولتی به ظاهر مستقل و ملی تأسیس شود و همان منافع را برای انگلستان داشته باشد اما هزینهای به انگلستان تحمیل نشود. این الگو از استعمار در عربستان اجرا شد و شریف حسین به عنوان یک حکومت ملی در عربستان قدرت پیدا کرد اما تمام منافع انگلستان را برآورده میکرد.
در آن زمان لرد روچیلد مسئول رسیدگی به امور ایران بود و نام این فرد یهودی در تأسیس رژیم صهیونیستی آشکار است. جالب است که چرچیل هم از ناحیه مادر یهودی بود. اصولا کسانی که به عنوان نیروهای فعال سیاسی در ایران مورد پشتیبانی انگلستان بودند افراد غیرمسلمان و ضد اسلامی بودند. اردشیر جی که در به قدرت رساندن رضاخان مؤثر بود نماینده جامعه زرتشتیان در ایران بود. وقتی انگلستان دنبال یافتن شخصی بود که امور ایران را به او بسپارند، از اردشیر جی درخواست میکنند شخصی را معرفی کند که «شیعه اثنی عشری» نباشد! در آن زمان جریانهای ضد اسلامی عبارت بودند از شیخیه، بابیه، بهائیه. همین گروهها در به قدرت رسیدن رضاخان بسیار مؤثر بودند و در خاطرات اشخاص مختلف در آن زمان این مسأله مورد تأیید قرار گرفته است. پس از به قدرت رسیدن رضاخان پهلوی شاهد تأسیس نهادها و مدارس فراوان بهائیت در ایران هستیم. حبیبالله عین الملک از بهائیان مشهور که در انتخاب رضاخان موثر بود و در مقابل فرزندش امیرعباس هویدا طولانی ترین دوره نخستوزیر را داشت.
گروه دیگری که در به قدرت رسیدن رضاخان مؤثر بودند باستانگرایان بودند که دشمنی آشکاری با اسلام و شیعیان داشتند. این گروهها نیز پس از قدرت یافتن پهلوی، امتیازهای فراوانی گرفتند و اجازه یافتند که ایدئولوژی باستانگرایی را با چاشنی تبلیغات ضد اسلامی گسترش دهند. در این زمینه کتاب «دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران» نوشته فرد هالیدی اطلاعات و تحلیلهای خوبی در اختیار میگذارد.
در ادامه آقای دکتر نورالله قیصری به عنوان ناقد اول نکاتی را مورد تأکید قرار داد. دکتر قیصری با اشاره به اینکه جریانهای ضداسلامی را نمیتوان به بهائیان فروکاست تأکید کرد که میتوان جریانهای دیگر ضداسلامی هم یافت که در پیروزی و قدرت گرفتن رضاخان مؤثر بودند. استادیار دانشگاه تهران با مرور حوادث مهمی همچون حمله روسیه به ایران در زمان فتحعلی شاه، انعقاد قراردادهای استعماری مانند انحصار تنباکو و… به این نکته اشاره کرد که روسها و انگلیسیها متفقا به این نتیجه رسیده بودند که مذهب، یک مانع مهم در برابر استعمار ایران است. وی در ادامه به بخش دیگری از سخنان دکتر توکلی نقد کرد و تأکید کرد که انگلستان بیش از اینکه استاد اشغال باشد، متخصص در نفوذ بود. در تحلیل دکتر توکلی مبحث نفوذ نادیده گرفته شده بود. قیصری با ادعای اینکه بهائیت بیش از اینکه در پیروزی رضاخان مؤثر باشند، از این پیروزی و حاکمیت پهلوی بهره بردند و استفاده کردند. بهائیت هرچند برای به قدرت رساندن رضاخان مؤثر بود، اما در این مسیر گروههای ضداسلامی دیگر هم سهم داشتند و مؤثر بودند. نکته دیگر اینکه رضاشاه تنها گزینهی کودتا نبود و در همان زمان آیرونساید با سپهبد احمدی هم مذاکره کرده بود که وی کودتا را نپذیرفت. البته رضاخان هم به دلیل اینکه باورها و اطلاعات مذهبی ضعیفی داشت و از این نظر گزینهی بهتری به شمار میرفت. همین بی اعتقادی هم باعث شد که در دوران پهلوی بیاعتقادی مذهبی و شلمذهبی رواج پیدا کند. پدیدهای که در زمانهای گذشته وجود نداشت.
حاج قاسم تبریزی به عنوان ناقد دوم بحثهای خود را در مورد ارائهی دکتر توکلی بیان نمود. پژوهشگر تاریخ معاصر تأکید کرد که اقلیتهای دینی ایران یعنی زرتشتی، ارمنی و یهودی هرچند با مسلمانان همکیش نبودند ا ما در عین حال ملیگرا بودند و به ایران عشق میورزیدند. اما استعمار انگلستان توانست در میان این اقلیتها نفوذ کند و برخی از آنها را در خدمت خود بگیرد. مثلا مسیحیان تبشیری توانستند برخی ارمنیان را به سوی انگلستان جلب کنند. اردشیر جی که از پارسیان هند بود به خدمت انگلستان در آمد. از میان کودتاگران سال ۱۲۹۹، سیدضیاءالدین طباطبایی پیوند خیلی جدی با صهیونیستها داشت. مسئول کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی کتابخانه مجلس شورای اسلامی تصریح کرد که انگلیسیها پس از شکست توطئه تحتالحمایگی ایران ۱۹۱۹ متوجه شدند که به این شکل نمیتوانند ایران را در اختیار بگیرند. بنابراین به دنبال نقشه دیگری رفتند.
در خاطرات اردشیر جی که در اسناد ساواک موجود است و البته ناقص است و فقط ۳۵ صفحه از آن در اختیار است آمده که من رضاخان را در سال ۱۲۹۶ یافتم و ذهن او را نسبت به روحانیت و علما بدبین کردم. نامهای از فرزند آیرونساید در سال ۱۹۷۶ خطاب به اسدالله علم در کتاب اسناد پهلوی آمده است و در آن نامه درخواست شده که من مطالب خصوصیای در اختیار دارم و پدرم همیشه افتخار میکرد که با رضاخان همکاری کرده است. او از علم خواسته که خاطرات شاهپور ریپورتر (فرزند اردشیر جی) هم دریافت و منتشر شود.
حاکمیت رضاخان با دو مشخصه قابل شناسایی است: اول وابستگی به استعمار و بیگانگان و حاکمیت فراماسونهای وابسته به بیگانه. دوم حکومت دیکتاتوری و خلاف قانون اساسی مشروطیت. با این توصیف نمیتوان حکومت رضاشاه را یک حکومت ملی تلقی کرد.
صد و پنجاه هزار سند از دربار رضاخان در اسناد ساواک موجود بود که تا کنون منتشر نشده بود. اما این اسناد در ۲۴ جلد آماده انتشار است و تا کنون ۷ جلد آن منتشر شده که ماهیت حکومت رضاشاه را کاملا برملا می کند.
در ادامه سایر حاضران در جلسه به جنبههای دیگر بحث اشاره نمودند و نقدهای خود را عنوان نمودند.