به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی نقد و بررسی کتاب “عرفان وارهها” (تبار شناسی و نقد مبانی فکری) سهشنبه ۲۰ آبان ماه جاری توسط گروه عرفان پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه به صورت مجازی تحت نرم افزار اسکایپ برگزار شد.
در این نشست علمی، حجتالاسلام دکتر مسلم گریوانی به عنوان نویسنده کتاب، حجتالاسلام دکتر سیداحمد غفاری قره باغ به عنوان ناقد حضور داشتند.
حجتالاسلام دکتر مسلم گریوانی در ابتدای سخنان خود گفت: تعریف و تصویری که از عرفانوارهها داریم این است که این جریانها در دنیای غرب با عنوان ادیان جدید، جنبشهای نوپدید دینی و ادیان جایگزین و در ایران با عنوان معنویتهای نوظهور یا کاذب تعبیر میشود، مجموعه ای است متنوع از جریانهای نوظهور با رویکرد معنوی و باطنیگری که عمدتا پس از دوره انکار دین و ابتلای دنیای غرب به «بحران معنویت» شکل گرفته است.
اگر بخواهیم جوهره آنها را شناسایی کنیم بگوییم آیا این جریانها دین هستند یا علم یا عرفان یا روان شناسی و یا رویکرد دیگر؟ متوجه می شویم این جریانها همه این موارد هستند و نیستند! اما اگر بخواهیم یک مفهوم و تعبیر را در آنها برجسته شناسایی کنیم باید بگوییم این جریانها بیشتر از جنس «تجربه» هستند تا موارد دیگر.
نویسنده کتاب عرفان وارهها افزود: ما معتقدیم عرفانوارهها با اینکه دارای جاذبههای صوری یا بعضاً محتوایی هستند که اغلب به توانمندیهای رهبر کاریزمای آن جریان، یا اقتباس از آموزههای ادیان و مکاتب مختلف، و یا مشروعیتبخشی به آزادی جنسی باز میگردد، در عین حال دارای آسیبهایی هستند که از آنها غفلت شده است.
این هدف اصلی از اقدام ما در این پژوهش بوده است اما لازمه چنین کاری و بلکه هر حرکت پژوهشی، شناسایی زمینه های شکل گیری آنهاست. این عرفان واره ها در چه بستر تاریخی و فکری شکل گرفتند؟ ما در آغاز کتاب پژوهشی مبسوط در این زمینه داشتیم و به نتایج خوبی رسیدیم.
وی ادامه داد: اما در بدنه اصلی پژوهش بعد از تعریف عرفان و عارف، ابعاد درونی آنرا بازخوانی کردیم و گفتیم عرفان سه بعد دارد: موضوع، روش و غایت؛ همچنین عارف نیز ابعادی دارد از جمله مشاهدات و مکاشفات او، کرامات و خوارق عادات او و سبک زندگی او. در همه این شئون و ابعاد عرفان و عارف، عرفان واره ها را با عرفان اسلامی مقایسه کردیم و لابلای کتاب نکات کلیدی و ارزنده از عرفان و معنویت اسلامی بازگو کردیم که برای دانش پژوهان و محققان میتواند مفید باشد.
نکته قابل توجه اینکه ما در این کتاب با نگرشی جامع به مطالعات عرفانی (عرفانهای دینی، غیردینی، فرادینی و ضددینی)، عرفانوارهها را در طبقه عرفانهای فرادینی، طبقهبندی کردیم و ابعاد اصلی و محتوایی آنها را به چالش کشیدیم یعنی بینشها، روشها، گرایشها و کنشهای آنها. البته این مواجهه با روبرو کردن آنها با مبانی و مقیاسهای عرفان اصیل در ادیان و عرفان اسلامی اتفاق افتاده است.
حجتالاسلام دکتر سیداحمد غفاری قره باغ که بعنوان ناقد در این نشست علمی حضور داشت، گفت: این کتاب نکات مثبت خوبی دارد از جمله پرداختن به بعد تبارشناسی تاریخی و فکری، دسته بندی و طبقه بندی مطالب کتاب قابل توجه است، همچنین در پایان هر موضوعی، تبیین دیدگاه معنویت و عرفان اسلامی نکات ارزنده ای ارائه کردند که برای خواننده حتما مفید است.
اما نکاتی هم هست که فکر میکنم برای تکمیل و بهتر شدن کار مفید خواهدبود.
وی ادامه داد: ملاحظات خودم را به دو بخش نگارشی و محتوایی تقسیم می کنم. در بخش نگارشی اغلاطی وجود دارد که نیازمند اصلاح است. اما در بخش محتوایی در بحث تفکیک عرفان و معنویت، یک خلا جدی دارد. این جریانها را به واقع نمی توان عرفان اطلاق کرد. ما نمی توانیم به هر مطلبی و جریانی، بگوییم عرفان. همچنین هر معنویتی لایق واژه عرفان نیستند.
برخی تعابیر نادر هم در کتاب هست مثلا در جایی میگوید اولین اعتراض به دین از ناحیه خود دین انجام گرفته است.
همچنین در مواردی به مواجهه و تعارض علم و دین اشاره می شود به نظر من ارتباطی با تعارض ندارد.
در بخشی از کتاب به نقد عرفان مسیحی و بودایی و … اشاره کردید اما خواننده این پرسش مطرح میکند که آیا مولف نمی خواهد درباره عرفان یهودی موضع بگیرد؟
وی در پایان سخنان خود گفت: درباره اوپانیشادها هم به نقل از علامه در کتاب آورده است را نادرست میدانم، علامه نمی خواهد بگوید اوپانیشادها منحرف یا شرک آلود است بلکه معتقدند عوام این مطالب را متوجه می شوند.
در ادامه حجتالاسلام دکتر مسلم گریوانی درباره برخی اشکالات توضیحاتی را ارائه کرد:
از جناب دکتر غفاری از اینکه وقت گذاشتند و مطالعه و ملاحظه کردند تشکر می کنم. ملاحظات ویرایشی و نگارشی ایشان را پیگیری و اصلاح خواهیم کرد. نسبت به برخی از ملاحظات محتوایی ایشان نکاتی که به نظر نیاز به توضیح دارد را عرض می کنم:
درباره عنوان معنویت و عرفان، حقیقت این است که هیچ یک از عناوینی که به این جریانها دادند از قبیل معنویتها، عرفانها، ادیان جدید، کاذب و…، با این جریانها کاملا قابل تطبیق نیست، چون یکی از ویژگیهای این جریانها تعدد و تکثر آنهاست. البته مشترکات هم دارند اما هر کدام هم یک عالم و فضای فکری جداگانه ای دارند. لذا ما در این کتاب اینها را تفکیک کردیم و گفتیم برخی از اینها صرف معنویت هستند برخی شبه معنویت، برخی عرفانند و برخی شبه عرفان. به لحاظ طبقه بندی نیز برخی اندیشه، برخی جریان و برخی فرقه هستند.
اما درباره اوپانیشادها اشکال خاصی من نمیبینم، علامه طباطبایی ضمن تایید توحیدی بودن اوپانیشادها راز بت پرستی و شرک آمیز بودن هندوها را عوام زدگی و فقدان فلسفه و پشتوانه معرفتی آنها میداند و این تعبیر جالب است.