به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی آزاداندیشی با موضوع “پیامدهای بحران کرونا در روابط بین الملل“ توسط گروه سیاست پژوهشگاه به صورت حضوری و همچنین مجازی تحت نرم افزار اسکایپ برگزار میشود.
در ابتدای این کرسی علمی حجتالاسلام دکتر محمد ملکزاده به عنوان ارائهدهنده بحث گفت: به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران در حوزه های مختلف روابط بین الملل، تاثیرات بحران کرونا بر جهان به حدی است که شاید بتوان در یک تقسیمبندی تاریخی، جهان را به جهان پیش از کرونا و جهان پساکرونا تقسیم بندی نمود. گرچه شاید هنوز خیلی زود باشد که ما از تاثیرات درازمدت بحران کرونا در روابط بین الملل سخن به میان آوریم اما در شرایط کنونی اکثر صاحبنظران عرصه سیاست و روابط بین الملل بر اساس شواهد و ادله گوناگون بر این باورند که جهان در دوره پساکرونا شاهد تحولاتی گسترده در عرصه نظام بین الملل خواهد بود.
ملک زاده در ادامه با اشاره به کاهش گرایشات به جهانیشدن گفت: برخی تحلیل گران سیاسی مانند آقای زوریگت داشدورج از پژوهشگران مرکز اقتصاد اتریش- بر این باورند که در دوره پساکرونا جهان شاهد یک روند معکوس جهانی سازی در اقتصاد و سیاست بینالملل خواهد بود. وی از آمریکای شمالی و اروپا به عنوان پرچمداران اصلی جهانی شدن یاد نموده و تاکید میکند بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روند جهانی سازی سرعت گرفت و در این دوره برای غرب این امکان فراهم آمد تا به دور از ترس و تهدیدهای موجود در زمان اتحاد جماهیر شوروی، مرزهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود را باز کرده و قوانین اقتصادی و بین المللی جدید و آزادتری را پایه ریزی نمایند. دیدگاه باز ایجاد شده در فضای اقتصادی سبب گردید تا شرکت ها امکانات جدیدی به دست آورده و رقابت نیز بین آنان تقویت شود. همزمان صنایع بزرگ محل تولید را به مناطقی منتقل ساختند که به لحاظ هزینه نیروی کار انسانی، ارزان تر بود. این تغییر مکانی برای شرکتها و صنایع، بخشهای بزرگی از ایالات متحده را که تا قبل از آن مکان اصلی تولیدات امریکا بودند را به شهرهای مردگان تبدیل کرد. از این رو یکی از مشکلاتی که در روند جهانی شدن ایجاد شد، توسعه فقر در کشورهای پیشرفته و صنعتی و بردن مشاغل به دیگر کشورها بود. و در واقع میتوان گفت که جهانی شدن در این مقطع بیشترین سود را برای کشورهای در حال توسعه داشته است. تنها در چین بیش از ۸۵۰ میلیون نفر از فقر نجات یافتند. بیشتر کشورهای در حال توسعه توانستند در این زمان سودهای کلانی را کسب کنند و اقتصاد خود را نجات دهند. گرچه به این نکته نیز باید توجه داشت که جهانی شدن، سبب جابجاییهای بسیار مکانی و شغلی در میان کشورهای در حال توسعه نیز شده است. پدیده ای مانند کرونا که محدودیت زیادی در ارتباط میان کشورها برقرار ساخت، سبب تقویت نگاه کشورها به داخل گردید. از این رو شونبورن، اسقف اعظم وین و کاردینال کلیسای کاتولیک اتریش معتقد است که امروز بحران کرونا جهان را مجبور به مرور و ارائه باز تعریف در مورد جهانی سازی و بسیاری از مفاهیم شکل گرفته در سطح سیاست و روابط بین الملل کرده است.
وی افزود: میتوان پیشبینی کرد جنبش ها و رویکرد های ملی انزواطلبانه در زمان پساکرونا به شدت افزایش خواهند یافت و ما شاهد یک اختلال بزرگ در تمامی زیر ساخت های جهانی خواهیم بود که مهمترین وجه آن، رکود اقتصادی بی سابقه موجود میباشدکه تاثیر مستقیم بر سیستم سیاسی جهانی خواهد گذاشت. در مجموع از دید این پژوهشگران، جهان پسا کرونا با تغییراتی مواجه خواهد بود که میتوان به صورت خلاصه آن را حرکت به سمت توسعه اقتصادی درون زا با تکیه بیشتر بر ظرفیت ها و پتانسیل های بازار و نیروی کار داخلی و بومی دانست.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه این جلسه تحت تاثیر قرار گرفتن امنیت بینالملل را مورد اشاره قرار داد و تصریح کرد: بحران کرونا علاوه بر پیامدهای اقتصادی، پیامدهای گستردهای نیز در حوزه سیاست و امنیت بین الملل بر جای گذاشته است. پژوهشگران موسسه «حفظ صلح و مدیریت مناقشات آکادمی نظامی وین»، در ویژه نامهای که در آوریل ۲۰۲۰ منتشر شد، سه سناریو برای آینده جهان پساکرونا پیش بینی کردند؛ نخست؛ عدم تغییرات حاد در روابط بین الملل و تداوم همان روندهایی که قبل از شیوع بحران کرونا در جهان در حال انجام بودند که شامل تداوم در منازعات چند قطبی، تضعیف بیشتر سازمانهای بین المللی، نظام های چندجانبه گرا و تضعیف نظام سیاسی و فرهنگی اروپایی که به لحاظ توانایی و عملکرد در سالیان اخیر با تضعیف جدی روبرو بوده است و تاثیرات آن در محدوده اروپا به وضوح قابل رویت بودند.
دوم؛ سناریوی خوشبینانه برای آینده جهان پساکرونا میباشد؛ بر اساس این سناریو، شیوع بیماری در کشورها، امکان ایجاد زیرساخت های مثبت و مفید را فراهم میآورد، در این صورت میتوان امیدوار بود که با مجموعه ای از رفتارها و همکاریهای چند جانبه میان کشورها در چارچوب نظم بین المللی و با هدف حل مناقشات بین المللی روبرو خواهیم بود. با این وجود تجربه تاریخی ثابت کرده است که در چنین شرایطی، خوش بینیها هیچ گاه درست از آب در نیامدهاند و نباید به خروجی مثبتی امیدوار بود.
سوم؛ سناریوی کاملا بدبینانه است؛ بر اساس این سناریو، جهان میبایست خود را برای یک دوره جنگ سرد جدید میان ایالات متحده آمریکا و چین و متحدین آنها آماده کند. در این شرایط آنچه که انتظار می رود در روابط بین الملل اتفاق افتد، افزایش گرایشات ملی گرایانه در کشورها با هدف حفظ منافع ملی است. و طبعا باید تبعات منفی امنیتی، سیاسی و اقتصادی چنین روندی را در عرصه روابط بین الملل انتظار داشت. از جمله تبعات منفی این وضعیت که برخی احتمال آن را قوی دانستهاند، فروپاشی اتحادیه اروپا و افزایش یکجانبهگرایی در جهان است.
دکتر والتر فایشتینگر رئیس سابق موسسه تضمین صلح و مدیریت مناقشه آکادمی ایالتی دفاع وین با توجه به شرایط حساس اتحادیه اروپا، همبستگی میان این اتحادیه را در معرض خطر فروپاشی میداند و معتقد است کرونا بر روابط داخلی و خارجی کشورهای اروپایی تاثیر بسزایی خواهد داشت و مناسبات گذشته را دستخوش تغییرات جدی کرده است. بر اساس این دیدگاه، بحران کنونی ناشی از همهگیری کرونا موجب شد ضعف اساسی ساختاری دولتها به ویژه در اروپا آشکار گردد، و نوعی افراط و تفریط در مواجهه با این بحران از سوی این دولتها مشاهده شد؛ برخی آن را کم اهمیت جلوه دادند و برخی مانند اتریش، به حدی افراط گونه با آن برخورد کردند و با اعمال محدودیت های شدید کشور را به حالت مرگ موقت کشاندند.
عضو هیات علمی گروه سیاست همچنین تصریح داشت: بنابراین مساله همبستگی در اروپا هم اکنون بیش از پیش شکننده شده است و برگزیت میتواند مثالی عملی برای کشورهای زیادی در اروپا باشد. از این رو فروپاشی اروپا حتی در سطح اذهان عمومی، یکی از خطرات جدی به شمار می آید. اما اگر در تاریخ کمی عقب تر برگردیم و به زمان جنگ جهانی اول نزدیک شویم، شاید زمان آنفولانزای اسپانیایی بهترین مثال برای مقایسه با شرایط کنونی باشد. در طول و بعد از جنگ جهانی اول شیوع این ویروس، ظهور ملی گرایی افراطی و فاشیسم را به همراه داشت.
همچنین در این شرایط باید توجه داشت که در دوره پساکرونا، احتمال تشدید چالشهای ساختاری که پیش از شیوع این بحران عالمگیر در جهان وجود داشتند مانند رقابت میان کشورهایی مانند ایالات متحده و چین؛ درگیریهای منطقهای در مناطق مختلف جهان و همچنین خطرات امنیتی داخلی کشورها مانند حملات سایبری، مهاجرت، تروریسم و … افزایش مییابد.
بطور کلی برخی از مهمترین ملاحظات امنیتی تحت تاثیر بحران کرونا در روابط بینالملل را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱-۲٫ افزایش قابل توجه آسیبپذیری در مناطق مستعد درگیری به ویژه خاورمیانه
۲-۲٫ کاهش همکاریهای مرزی بین کشورها
۳-۲٫ کاهش همکاریهای بینالمللی بین کشورها (بجز در حوزه نظامی) پروفسور هاینتز گرتنر استاد روابط بین الملل دانشکده علوم سیاسی دانشگاه وین معتقد است همکاریهای بین المللی در آینده احتمالا متمرکز بر حوزه نظامی خواهد بود و همکاریهای بین المللی در دیگر حوزهها تضعیف خواهند شد. (۵)
۴-۲٫ افزایش معضلات در اردوگاههای پناهندگان
۵-۲٫ کاهش امکانات دولتها برای مقابله با تغییرات ناگهانی اعم از سیاسی، اقتصادی و یا اقلیمی
۶-۲٫ امکان سوء استفاده ابزاری از این بحران از سوی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و در نتیجه احتمال تشدید درگیریهای منطقهای
۷-۲٫ امکان محدود شدن آزادیهای فردی و محدود شدن نظارتهای بینالمللی در داخل کشورها و کاهش نیروهای نظامی حافظ صلح در مناطق مختلف درگیری
۸-۲٫ پیشبینی کاهش بودجههای دفاعی به دلیل سهم بیشتر هزینهها در سطح ملی
۹-۲٫ افزایش اقدامات غیر اخلاقی از سوی دولتها (مانند سرقت ماسکهای ارسالی به اروپا توسط تعدادی از کشورهای عضو این اتحادیه یا دولت آمریکا)
۳٫ رکود گسترده در اقتصاد جهانی
وی در پایان گفت: بحران کرونا، پیامدهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی فراوانی در روابط بین الملل برجای نهاده است. این بحران میتواند نظم جدیدی در سیاست بینالملل به وجود آورد. از این پس باید انتظار داشت تهدیدات زیستمحیطی و بهداشتی در کنار جنگهای تروریستی و ستیزشهای منطقهای و … امنیت روانی جامعه و دولت را با چالش روبهرو سازد. در سالهای آینده موضوعات مربوط به محیطزیست، بهداشت و مقابله با بیماریهای واگیردار، بخشی از سازوکارهای مربوط به امنیت انسانی، اجتماعی و راهبردی تلقی خواهد شد. شاید مهمترین دلیل تشدید این پیامدها را بتوان در ناکارآمدی مدیریت موجود در نظام بین الملل، عملکرد ضعیف قدرتهای جهانی و ساختارهای بین المللی از جمله سازمان ملل متحد، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و … جستجو کرد. زیرا ساختار موجود در نظام بین الملل، از سازوکارهای مناسبی برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی و چارچوب عادلانهای در زمینه اقتصاد بین المللی و توسعه متوازن اقتصادی کشورها برخوردار نیست. اثبات ناکارآمدی مدیریت بین المللی با شیوع بیماری کرونا در جهان، میتواند ضرورت تغییر و تحولات جدی در نظام بین الملل را نشان دهد. با ارزیابی دامنه ویرانی ها و خسارت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ناشی از شیوع جهانی بیماری کرونا، میتوان بستر شکل گیری نظم نوین جهانی را فراهم ساخت.
در ادامه این جلسه علمی دکتر مسعود پور فرد عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشگاه به عنوان ناقد گفت: به نظر بنده، و با گذشت چند ماه، نمی توان تحلیلی جامع و قطعی از مساله کرونا داشت. بنده با رکود اقتصادی فقط موافقم، اما با پیامدهای دیگر مانند جهانی شدن موافق نیستم.
در روابط بین الملل چهار مکتب شاخص داریم، ۱. واقع گرایی و نوواقع گرایی.۲. محافظه کاران و نئومحافظه کاری۳. سازه انگار و ۴٫ مکتب اسلام که منظر بومی است. هم باید مشخص کرد که تحلیل روابط بین الملل بر اساس کدام مکتب انجام می¬شود و البته در هر مکتبی که باشد، به راحتی نمی توان گفت که جهانی شدن در کند شدن است. لذا مسائل نوظهور بستگی به منطقی دارد که محقق اتخاذ می کند. گاه نگاه هابزی است، گاه لاکی و گاه کانتی. در اندیشه اسلامی ما با نگاهی جامع و انتقادی به مسائل نگاه می کنیم. برای تحلیل مساله و بحران کرونا، ما با معادله ای چند مجهولی مواجهیم و باید با منطق به تحلیل مساله پرداخت. یا مثلا در مساله همکاری ها، آیا اگر کشورها با یکدیگر همکاری کنند، راحتتر و بهتر نمی شود، جلوی کرونا را گرفت.
وی افزود: در مساله امنیت هم نمی توان گفت که امنیت بین الملل، به خطر افتاده است، حتی شاید بحران کرونا موجب شود تا دولت ها و ملتها و نخبگان در عرصه بین الملل نقشی جدی بازی کنند. ملتها هم در داخل و هم در عرصه جهانی با هم همکاری کردند. نخبگان هم به این نتیجه رسیدند که همکاری با کشورهای دیگر و سازمان بهداشت جهانی باید افزایش یابد.
دکتر عبدالوهاب فراتی دیگر ناقد این جلسه نیز با اشاره به اینکه نظم جهانی دستخوش تحول شود و یا خواهد شد، به سادگی قابل پذیرش نیست گفت: این مطالب بیشتر تحلیل است تا بحثی همراه با مستندات کافی. نظم جهانی فعلی نه تنها به پایان نرسیده بله بحث از نظم بدیل هم را بدون سند، نمی توان طرح کرد. اما شاید بتوان گفت که تداوم یا عدم تداوم نظم کنونی جهانی مبتنی بر انتخاب یا عدم انتخاب رییس جمهوری فعلی آمریکا است، سه سناریو وجود خواهد داشت:
۱. نظم پلیسی: که از بالا به پایین همه امور را تحمیل کند، این فرضیه متکی است به رای آوردن ترامپ.
۲. تداوم نظم کنونی که بر جهان حاکم است،
۳. افزایش همکاری های جهانی و تعامل با دیگران و حفظ محیط زیست. این امر بستگی به عدم انتخاب ترامپ دارد تا آمریکا به قراردادهای بین المللی برگردد و برخی از مشکلات حل شود.
وی در پایان افزود: از منظری دیگر، برای تحلیل مساله باید اول روی بازیگران و دولتها متمرکز شد و دید که چگونه رفتار می کنند. در دوران پسا کرونا، حوزه عمومی تضعیف شده است و جلسات عمومی و تجمعات کم شده است، لذا دولتها به دنبال تقویت سخت افزاری و فربه شدن هستند تا بتوانند حوزه عمومی را مهار و از مهاجرت جلوگیری کنند. لذا احتمال دارد که دولتها ملی و فراملی در وضعیت دولتهای فروملی فروبروند تا طبعا راحتتر بتوانند جلوی بیماری را ببرند. به هر حال به یاد داشته باشیم که کرونا زمینه و بستر تحولات را نشان می دهد. و این که شاید واکسن آن تهیه شود، در این صورت چه تحلیلی خواهیم داشت. به نظر می¬رسد که طرح برخی از این مسائل سخت خواهد شد. در پایان نشست برخی از حاضران به ارائه دیدگاه خویش پرداختند.