به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، انقلاب اسلامی، برخلاف انقلاب های کارگری و اقتصادیاجتماعی دنیا، انقلابی معرفتی و شناختی است. اگر انقلاب های جهان معاصر، برای نگه داشت خود، صرفا دست به دامان اقتصاد و معیشت روزانه مردم می شدند، پایداری و پویایی انقلاب اسلامی به شناخت و درک هرچه بیشتر منظومه فکری و ریشه های فقهی فلسفی نظریات امام وابسته است. این نظر منافی اهمیت اقتصاد و معیشت در نگاه امام نیست؛ تذکری است به ما، برای یاداوری افق آرمانی یک انقلاب الهی تا در تلاطمات عصر خداناباوری و دنیای پرزرق و برق جهان مدرنیته، فطرت انسانی مان را از یاد نبریم.
در آستانه سی و یکمین سالگرد امام(ره)، روزنامه قدس به عرفان و سلوک اجتماعی این فیلسوف عارف پرداخته است و به همین بهانه گفت و گویی با حجتالاسلام دکتر محمد جواد رودگر، عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه انجام داده است که حاصل آن را در ادامه می خوانید.
حجتالاسلام رودگر با تاکید بر جامعیت علمی و معرفتی امام خمینی(ره) میگوید: یکی از خصوصیات بارز امام(ره) جامعیت علمی و معرفتی ایشان بود که در حوزههای فقه و فلسفه، اخلاق و عرفان مطرح میشد.
ایشان در ساحات سیاست، حکومت و زمامداری و همینطور در درک مسائل اجتماعی از استعدادی سرشار و قریحه شگفتانگیزی برخوردار بود. این عرفان والا محصول دو عامل بود. یکی مجاهدتهای علمی و ریاضتهای متعارفی که امام(ره) مانند تمام عالمان و با درس، بحث، تحصیل و مطالعات وسیع، شاگردی کردن و مداقه در مسائل مختلف علمی متحمل شد. دیگری در طول عامل اول بود؛ یعنی مجاهدتهای درونی و طهارت باطنی ایشان که حاصل جهاد اکبر و جهاد با نفسی بود که امام(ره) در این جهت خود را آماده کرده بود و خداوند نیز با الطاف خفیه و جلیه، نعمات ظاهری و باطنیه و علوم الهامی و لدنی شامل حال ایشان کرد و تجلی آن را در عرصههای مختلف علمی به خصوص در حوزه و ساحت عرفان امام مشاهده میکنیم.
او اضافه میکند: امام(ره) صاحب مکتب عرفانی مستقل به معنای علمی و متعارف کلمه نبود. زیرا در حقیقت مکتب انسانی امام در استمرار و استکمال مکتب عرفانی مصطلح، متداول و متعارف حوزوی بود که به لحاظ نظری، علمی و تئوریک به مکتب ابن عربی و از لحاظ سلوکی و عملی عمدتاً به مکتب عرفانی نجف پیوند خورده بود. نکته مهم این است که امام(ره) مطلقاً تسلیم مکتب متعارف مصطلح ابن عربی نبود و مجتهدانه و منتقدانه با این مکتب مواجهه پیدا میکرد. دلیل آن هم تعبیرهای اجتهادی، انتقادی امام(ره) و در عین حال ایضاحی تبدیلی امام(ره) در خصوص ابن عربی یا حتی مصباح الانس ابن فناری بود.
عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه بیان میکند: مباحث دیگری که امام(ره) در کتابهای دیگر عرفانی نوشتند و از همه مهمتر مباحث مربوط به حقیقت محمدیه(ص) و ولایت ابلاغیه پیامبر اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و سایر ائمه(ع) در کتاب مصباح الهدایه که یک دور کامل عرفان کلاسیک و نظری متعارف بر اساس مبانی و منابع فکری امام(ره) است، به چشم می خورد.
امام(ره) مکتب عرفانی اسلامی را استکمال بخشید
او یادآور میشود: مکتب سلوکی، عرفانی و عملی امام(ره) عمدتاً از مرحوم آیتالله محمدعلی شاهآبادی و متاثر از مباحث مختلف عرفانی، اخلاقی عارفان سترگ نجف مانند میرزا جواد آقای ملکی تبریزی، مرحوم سید احمد کربلایی، ملاحسینقلی همدانی و دیگران است و به معنایی دیگر نمیتوان ادعا کرد که امام(ره) مکتب عرفانی مستقلی داشت اما او درون مکتب مصطلح عرفانی چه در حوزه نظری و علمی تحولاتی به وجود آورد و ابداعات، خلاقیتها، نوآوریها، نظر و نظریهپردازیهایی داشت. هر چند که بیشتر آنها اقتباسی است اما در عین حال نقدهایی در جهت سلبی داشت.
عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه عنوان میکند: امام(ره) در حقیقت مکتب عرفانی اسلامی را استکمال بخشید و آن را شکوفاتر کرد. امام(ره) مکتب عرفان اسلامی را به خصوص به سمت عرفان اسلامی شیعی اهل بیتی سوق داد. شیعی شدگی مکتب عرفانی امام(ره) خود را بیشتر نشان داد و از حالت پرده نشینی، شاهد بازارش کرد یعنی عرفان را وارد متن جامعه کرد. این از مختصات استثنایی و انحصاری امام(ره) به صورت حداکثری است. وقتی استادِ عرفان امام(ره) مرحوم شاه آبادی تلاش میکرد که عرفان را وارد عرصههای اجتماعی سیاسی و متن جامعه کند، این تلاش در سخنرانیهای ایشان در مسجد و کتابهایی که نوشتند مانند شذرات المعارف کاملاً مشهود است. اما امام(ره) به شکل حداکثری امتداد اجتماعی عرفان را به شکل عرفان اجتماعی مطرح کرده و به کمک فقه، تئوری و نظریه ولایت مطلقه فقیه که آبشخور آن فقه مصطلح است در قالب نظام سیاسی و امامت و مدیریت جامعه به متن جامعه آوردند تا بتوانند جامعه توحیدی، عبودی و عدالت محورانه تشکیل دهند. امام(ره) عرفان و سیاست، عرفان و جامعه، عرفان و حکومت و مدیریت، عرفان و عقلانیت، عرفان و عدالت اجتماعی را گره زدند و عرفان را از حالت پردهنشینی خارج کردند.
امام(ره) عرفان را در جامعه عمومی سازی کرد
حجتالاسلام رودگر تاکید میکند: عمومی سازی عرفان از خصوصیات منحصر به فرد امام(ره) بود. امام(ره) عرفان را با ادبیات مخصوص و ملموس جمعی و اجتماعی به متن جامعه آوردند. گزارههای معروف امام(ره) مانند «عالم محضر خداست» از ستون فقرات عملی و سلوکی و از مقامات و مراتب عرفانی است. یا برای آزادسازی خرمشهر امام(ره) بیان کردند که خرمشهر را خدا آزاد کرد. یا در پیامی به رزمندگان اسلام بیان کرد اینجانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است میبوسم. یا آیه معروف ۱۷ سوره انفال وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ که بارها برای عموم جامعه تلاوت کردند. امام(ره) به جامعه بیشتر تلقین می کردند که ما همه هیچ هستیم و هر چه هست از خداست. این ادبیات در پیامهای نیمه شعبان، عید فطر، عید غدیر و… و اهتمام امام(ره) به اینکه ادعیه را به عنوان قرآن صاعد منتشر کند به خصوص مناجات شعبانیه بیشتر مشهود است.
عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه میافزاید: امام خمینی(ره) عرفان را در متن جامعه آورده و نه تنها با علما و روحانیون که با گرایشهای سلوکی آشنا هستند بلکه با کارگران، بسیجیان، پاسداران، تجار، صنعتگران و… نیز این مسئله را مطرح کرده و روح عرفان، گفتمان اصلی عمل عرفانی را در متن جامعه انتشار داده و عرفان را عمومی سازی کرد. معنویت عرفان، تربیت عرفانی، توحید عرفانی ذهن ها را به این سمت میکشاند که هر چه هست در دست خداست و ما کاره ای نیستیم. حتی وقتی امام(ره) میفرماید آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و بر مسئله استکبار ستیزی تاکید میکند و اینکه آمریکا را شیطان بزرگ معرفی می کند به همین روحیه برمیگردد. زیرا الله اکبر و «لا مؤثر فی الوجود الا الله» یعنی حقیقی به جز خداوند واجب الوجود نیست. او میخواهد زمینیان را آسمانی کند.
عرفان امام(ره) بر اساس شریعت حقه محمدی بود و لاغیر
وی تشریح میکند: یکی از هدیههای امام(ره) این بود که نوع ادبیات سازی ایشان هم عرفانی بود. ادبیات سازی را امام(ره) در پیامهای مختلف اجتماعی، هندسه سیاسی و نظام سیاسی اجتماعی خود تعبیه میکرد. مسئله جنگ و غنا، اسلام ناب محمدی(ص) یا اسلام آمریکایی، عرفان مبارزه جو، یا دارالشفا الهی دانستن مزار شهدا و… همه واژهها و ادبیاتی بود که بار معرفتی، روحانیتی و معنویتی دارند.
امام(ره) جامعه را اعتلای فکری و معنوی می داد. خود نیز اینچنین بود. امام(ره) هر آنچه میگفت، میخواست و به جامعه ابلاغ و القا میکرد را پیش از بیان در سبک زندگی خود اجرایی و عملیاتی کرده بود و مردم نیز آن را درک میکردند. به همین دلیل وقتی امام(ره) حرف میزد تمام اقشار مردم با جان و دل آن را میپذیرفتند، مال و جان و آبروی خود را برای پیاده شدن قوانین اسلام فدا می کردند که این، امری عجیب و خاص بود. این خصوصیات خاص سبب شد روحیه عملی، توحیدی، موحدانه و عرفانی امام(ره) بر دلهای مردم نفوذ کرده و همه با اشتیاق زیاد پای کار بیایند.
او خاطرنشان میکند: ادبیات سازیهای امام(ره)، عمومی سازیهای او، عرفان اجتماعی حداکثری، معنوی سازی جامعه و… همه در کنار برخی مؤلفهها و ویژگیهایی مکتب عرفانی او این مکتب را کاملاً توحیدی، موحدانه و خداباورانه ساخته بود. مکتبی که کاملاً شریعت مدارانه، شریعت محورانه و شریعت گرایانه است. لذا نمازها، دعاها، روزهها، نماز شبها و سحرخیزیهای امام(ره) حتی تا آخرین لحظات زندگی ایشان در مقام عمل انسان شریعتگرا ست.
حجتالاسلام رودگر در پایان تاکید میکند: عرفان امام، امامت محور و ولایت گرا و عرفان عقلانی و خردگرا بود. عرفانی که مبتنی بر فطرت پذیری بود. عرفان امام(ره) عرفانی اجتماعی و سیاست مدارانه بود نه جامعه گریزانه. عرفان انزوا و عزلت نبود بلکه عرفانی در متن جامعه بود نه به این معنا که در سیر و سلوک عرفانی امام خلوت و اعتکافی نیست، بلکه عرفان امام زندگی ساز و زندگی گرا بود. عرفان امام(ره) کاملاً بر اساس چارچوب های دینی و اسلامی و مبتنی بر شریعت حقه محمدی(ص) بود و لاغیر.