به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دومین جلسه از کرسی علمی ترویجی با عنوان “اندیشه فرهنگی آیتالله خامنهای” به همت گروه فرهنگپژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه در محل سالن جلسات تهران و دفتر قم به صورت ویدئو کنفرانس و با حضور آقایان مهدی جمشیدی، حجتالاسلام رضا غلامی و حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه برگزار خواهد شد.
در ابتدای این کرسی علمی مهدی جمشیدی به عنوان ازائه دهنده بحث گفت: در این پژوهش، نکات و محورهای مهمی را مورد نظر داشتهام: در فرآیندپژوهش، نگاه اجمالی و راهبردی را در شناخت اندیشهی فرهنگی رهبر انقلاب دنبال کردهام و نه یک رویکرد گسترده و دایرهالمعارفی را؛ بر این اساس، این اثر، ادعای جامعیت ندارد اما امّهات و اصول اندیشهی فرهنگی رهبر انقلاب را مورد توجه قرار داده است.
وی افزود: فرهنگ بهمثابه واقعیت اجتماعی مطرح شده است چون اغلب، فرهنگ را در نسبت با جامعه مطرح کردهاند. ما از فهم فرهنگ به سطح سیاستگذاری و تجویزی فرهنگی رسیدهایم. فضای کلی این پژوهش، متناسب با تمرکز بنده بر روی استخراج و استنباط نظریه از اندیشمندان مسلمان، در حوزهی جامعهشناسی مطالعات فرهنگ است. تلاش بنده این بوده است که در این پژوهش، یک منظومه شکل بگیرد و با مفصلبندی و رتبهبندی مفاهیم، نهایتاً یک رهیافت فرهنگی شکل بگیرد.
جمشیدی ادامه داد: در بخشی از این پژوهش، رویکردهای سهگانهی آیتالله خامنهای در فهم امر فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعهی تمام تعریفهایی که ایشان از فرهنگ را میتوان در سه رویکرد برشمرد: رویکرد تعریف عنصری فرهنگ که با برشمردن اجزاء و عناصر تشکیلدهندهی فرهنگ بهمثابه یک کلّ مرکب؛ رویکرد تمثیلی که از طریق تشبیه فرهنگ به هوا یا روح؛ و رویکرد سوم، رویکرد کارکردی است که به کارکردها و ثمرات فرهنگ در زندگی فردی و اجتماعی انسان. رهبر انقلاب در تعریف فرهنگ به چهار عنصر کلیدی توجه کردهاند: ذهن، خُلق، رفتار و اشیاء.
حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه به عنوان ناقد اول این کرسی علمی گفت: تدوین نظریهی فرهنگی، خلأ امروز ماست چراکه نیاز امروز ما نظریهای است که بر اساس آن، نهادهای مأمور بتوانند ساختارسازی کنند و فضایی برای علوم نوین، از جمله «فقه فرهنگ» ایجاد شود.
وی افزود: نظریهی فرهنگی، مشتمل بر مبانی، عناصر، کارکردها و نسبت میان مقولههای همگون است و باید در چنین پژوهشی، این سطوح و مؤلفهها و نسبتها موردتوجه باشد. یکی از پرسشها این است که آیا در مجموعهی سخنان رهبر انقلاب، ما با اندیشهی فرهنگی روبروایم یا اندیشهی فرهنگی؟
خسروپناه ادامه داد: افزون بر «ذهن، خُلق، رفتار و اشیاء» در تعریف فرهنگ، میشود به چند عنصر دیگر در این نظام فکری نیز توجه کرد، از جمله «ساختار». در دیدگاه آیتالله خامنهای، فرهنگ، نظامی از ارزشها و قوانین است؛ بنابراین نقش فرهنگ در ساختارهای اجتماعی همواره ذاتی و کلیدی است. همچنین در تلقی از ذهن بهمثابه بینش، باید در نظر داشت که بینش غیر از نگرش است.
وی تصریح کرد: به کارکرد فرهنگ در معناپردازی اشاره شد اما یکی از کارکردهای فرهنگ در اندیشهی رهبر انقلاب، نقش فرهنگها در احیاء و انحطاط تمدنها است و ما میتوانیم از دوگانهی فرهنگ تمدنساز و فرهنگ تمدنسوز سخن بگوییم.
نویسنده کتاب منظومه فکری آیتالله خامنهای در پایان تصریح کرد: یکی دیگر از محورهای مهم در شناخت اندیشهی فرهنگی رهبر انقلاب، تقدم فرهنگ بر سایر ابعاد اجتماعی است. رهبر انقلاب تصریح کردهاند که فرهنگ بر دیگر ابعاد حیات اجتماعی تقدم دارد؛ و بر این اساس، فرهنگ عمومی نیز بر رفتار عمومی تقدم دارد.
حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی در ادامه این نشست گفت: این پژوهش، در نوع خود کار مطلوب و جذابی است و امیدوارم بزودی منتشر شود و در اختیار اهل فرهنگ قرار بگیرد. یکی از نکات در این پژوهش، ناظر به پرسش و سوال اصلی آن است. آیا در این پژوهش، متناسب با پرسش اصلی آن، خط و زنجیرهی اصلی در فرهنگ در نظام فکری رهبر انقلاب ترسیم شده است؟ به نظر من، این نکته بخوبی ترسیم نشده است.
وی افزود: هرچند نویسندهی محترم به تفکیک میان شأن متفکر و دینشناس بودن از یکسو و از سوی دیگر به شأن ولی فقیه بودنِ آیتالله خامنهای اشاره کرده است اما تمایز و تفاوت این دو، در این پژوهش معلوم نیست. در این پژوهش، تفاوت دیدگاه اسلام انقلابی و سیاسی در فرهنگ با دیدگاه اسلام لیبرالی در فرهنگ آنچنان مشهود و معین نیست.
غلامی تصریح کرد: یکی از کارهایی که میتوانست از طرف نویسنده مورد توجه باشد تفکیک دوره های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شناخت و تحلیل اندیشهی فرهنگی آیت الله خامنهای در این دورهها است. یکی دیگر از گزینههایی که میتواند مورد توجه نویسنده محترم باشد رویکرد رمزکاوی و بحثهای هرمنوتیکی در این نظام اندیشه فرهنگی است.
وی ادامه داد: به نظر میرسد در این پژوهش و در مجموع، باید در بحث اندیشهی فرهنگی آیت الله خامنه ای تمرکز بیشتری انجام میگرفت. این درست است که پژوهشگرِ ارجمند نخواستهاند رویکرد دانشنامهای و دایرهالمعارفی نسبت به اندیشهی فرهنگی رهبر انقلاب را پیگیری کنند اما سوال این است که در رویکردی که خود از آن بحث کردهاند آن مسئلهها را چگونه بدست آوردهاند؛ بنابراین این سوال برای من مطرح است که ساختار این پژوهش از کجا به دست آمده است؟
حجتالاسلام غلامی در ادامه این کرسی گفت: هرچند پژوهشگر محترم در این کار پژوهشی، مرز کار خود را با کارهای بیاناتی مشخص کردهاند اما عملاً همچنان مطالب ایشان خام است. همچنین جا داشت که در این پژوهش و در تجزیه و تحلیل مطالب، پژوهشگر رویکردی جزءنگرانه را مورد توجه قرار بدهد. چه بسا این کار می توانست یک نظریهی فرهنگی را در اندیشهی آیتالله خامنهای مطرح کند. منابع این پژوهش عمدتاً منابع مستقیم بر اساس سخنان آیت الله خامنهای است و شاهد تنوع متناسب با مسئله پژوهش نیستیم.
وی افزود: در واژهپردازیها باید مراقب بود که دیدگاه نویسنده بر دیدگاه مندرج در سخنان متفکرِ موضوع مطالعه، غلبه پیدا نکند. دربارهی نقل قولهای غیر مستقیم نیز باید توجه داشت که این کار در فضای شناخت اندیشه یک متفکر آنچنان موجه نیست و بهتر است از نقل قولهای مستقیم استفاده شود. در بخشی که ناظر به رویکردهای تعریف فرهنگ در اندیشه آیتالله خامنهای مباحثی مطرح گردیده است آنچنان محتوای ارائه شده روی پرسشهای مقاله تمرکز نکرده است و همچنین به طرح و نقد دیدگاههای معارض و رقیب نپرداخته است. در این پژوهش نهایتاً مختصات تعریف فرهنگ ارائه شده است اما یک تعریف خلاصه و جمعبندی شده از فرهنگ در دسترس نیست.
دکتر اشیری به عنوان دبیر علمی این نشست گفت: مطالب و نکات خود را عمدتاً با رویکرد روششناختی تقدیم میکنم. مهمترین نقاط قوت این پژوهش را میتوان بر اساس «رویکردهای انتخابی» اینچنین برشمرد:
زاویهی دید و نگاه منظومهوار به مسئلهی پژوهش؛
زوایهی دید و نگاه درونمتنی به مقوله و مسائل فرهنگ و اندیشهی فرهنگی؛
زاویهی دید و مرزبندی صریح و روشن با «علوم انسانی تجددی با سرچشمههای سکولار آن»؛
زاویهی دید و مقام بیان گوینده (متفکر اسلامی و ولی فقیه)؛
زاویهی دید و نگاه و رویکرد کیفیگرایانه در روش و پردازش تحقیق و نقد رویکرد کمّیگرایانه.
نکات اصلاحی و تکمیلی دیگری را نیز میتوان مورد توجه قرار داد که امیدوارم طرح آنها در توسعه یا واکاوی این پژوهش، مؤثر و مفید باشد:
مهمترین طرح و پروژهی نظری و کاربردی انقلاب اسلامی، تحقق تدریجی تمدن نوین اسلامی است و این مهم از کمند «تولید علم دینی» به دست میآید. در این فضا، حتماً باید به سلسلهمراتب دانش و معرفت و جایگاه هر بخش به نسبت دیگر بخشها، مورد توجه ما باشد. بر این اساس وقتی دربارهی «اندیشهی فرهنگی» سخن میگوییم دقیقاً دربارهی چه چیزی بحث میکنیم؟ در سلسله مراتب معرفت مقصود دقیق از اندیشهی فرهنگی چیست آیا چیزی شبیه به نظریه است پارادایم مبانی فلسفی؟ آیا اندیشهی فرهنگی ترکیب و پیوستاری است از مبانی و بنیادها تا نظریهها و الگوها و مدلها و سیاستها و…؟ اگر منظور، منظومه و این پیوستار است، خود این پیوستار (منظومه) چگونه تعریف و مشخص شده است؟ موضوعات (گرهها) و روابط مفهومی (یالها) در این شبکه و نظام معنایی چگونه است؟ تعریف از «جهان فرهنگی» (متعلق تعریف اندیشهی فرهنگی) چیست؟ بنابراین در پژوهش و مانند آن، همواره این نکات هم در جهتگیری پژوهش و هم در تعریف دقیق اصطلاحات باید مدّنظر ما باشد.
ما در لایهی روششناسی از ماهیت دانش و صورت مسئلهها به این لایه نزدیک میشویم و جا داشت در این پژوهش به ماهیت گزاره ها در اندیشه رهبر انقلاب توجه به شود اما بر اساس چهار دلیل و ضابطه هر گزارهای از مجموعه سخنان و سخنرانیها و بیانات رهبری را از جمله گزارههای دینی میدانیم:
سخنان رهبر انقلاب در سخنرانیها و خطابهها و مکتوباتِ عمومی که برای هدایت و رهبری جامعه بیان شدهاند، بنا به یک یا ترکیبی از این معیارها[۱] از زمرهی «معارف و گزارههای دینی» هستند؛ چراکه این سخنان یا برداشتشده از مبانی و منابع دین است؛ یا موضوع یا محمول گزارهها دینی است؛ یا غایت (هدف) یا فایده (کارکرد) سخنان دینی است (و عمدتاً متوجّه به سمت تحقّق تمدّن نوین اسلامی و حرکت فرد و جامعه بهسوی تعالی و کمال و قرب الهی است)؛ یا بر اساس روش اجتهادی و ملکهی اجتهاد است.[۲]
عدم تصریح به روش تحلیل در معنای دقیق و معین آن مایهی ابهام در روش تحلیل محتوای کیفی شده است؛ بهویژه وقتی از منظومه و نظاموارهی اندیشه سخن میگوییم، اهمیت روش تحلیل و استخراج و تنسیق منظومهی اندیشه، افزون بر طریقیت، موضوعیت هم خواهد داشت.
فرهنگ در نظاموارهی فکری سخنان رهبر انقلاب، اصطلاح و واژهای دو معنایی است: یعنی گاه فرهنگ بهمثابه یک روح کلی و فراگیر بر همهی شئون حیات فردی و اجتماعی انسانها حاکم است و گاه فرهنگ موضوع و ساحتی است در کنار اقتصاد و سیاست و امور دفاعی و امنیتی و مانند آن؛ بنابراین خود شناخت واژهی فرهنگ و نوع کاربردهای معنایی آن در این نظامواره از نکات مهمی است که ظاهراً مغفول مانده است.
در فرآیند شناخت فرهنگ، میتوان از دستاوردهای جدید معناشناسی از جمله «معناشناسی شناختی» بهره برد. در این حوزه از دانش و با تمرکز بر مقولهی استعارههای مفهومی، میتوان معانی و کاربردهای مختلف فرهنگ در نظام اندیشهی رهبر انقلاب را واکاوی و استخراج کرد.
مواجههی رهبر انقلاب با فرهنگ تمدن و تکنیک غربی صرفاً گزینشگری (با رویکرد حکیمانه) نیست. به نظرم نوع مواجهه رهبر انقلاب عمیقتر از فرآیند گزینشگری است چون اولین گام در فضای گزینش، داشتن ضابطه برای انتخاب است، اینکه ما بر چه مبنایی چیزی را خوب یا چیزی را بد میدانیم و نکتهی مهمتر این است که تکنیک تمدن و فرهنگ متناسب با تمنیات انسان غربی با تغییر جهتگیری در فرهنگ اسلامی به کار ما خواهد آمد. در عینحال نباید از دیدگاه پرمایه و فراگیر تعامل فرهنگی در فضای میانفرهنگی نیز غفلت کرد؛ بنابراین آنچه در این موضوع مهم است داشتن مبنا و ضابطههای انتخاب برای شئون فرهنگ خوب و بد و همچنین فرآیندهای تغییر جهتگیری فرهنگی است.
در بیان راهبردهای فرهنگی، تمایز میان مقاومت فرهنگی با مصونیت فرهنگی مبهم است. در اینجا هم با خلطهای روششناختی روبرو هستیم؛ وقتی از چرایی یک موضوع بحث میکنیم ممکن است از چرا و به چه دلیل (مقام توجیه) یا از چرا و به چه علت (مقام تبیین) بحث کنیم؛ بر همین اساس اولا در اینجا هم تمایز این دو معلوم نیست و ثانیا اشتراک مفهومی گزارهها با درجهی بالایی مطرح است.
آقای علی رمضانی دبیر گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز در ادامه این کرسی علمی گفت: نکتهی اول این است که مسئلهی روش در این پژوهش و پژوهشهای مانند آن همواره مهم و کلیدی بوده است. نکتهی دوم این است که جهانی شدن نظریه یک اندیشمند و در اینجا اندیشه فرهنگی رهبر انقلاب بسیار کار مهمی است و باید توجه کنیم که فضای فرهنگی بینالمللی و از جمله فضای فرهنگی جهان اسلام تا چه میزان در این اندیشه مورد توجه و استنباط بوده است.
مهدی جمشیدی در پایان به جمعبندی پرداخت و گفت: به نظر میرسد چکیدهی ارسال شده برای ناقدان محترم مضر بوده است و باید کل پژوهش ارسال میشد. از انتخاب این موضوع پژوهش به این نکته رسیدم که ابعاد کار بسیار وسیع است و قاعدتاً باید موضوع محدودتری در این فضای پژوهشی را انتخاب میکردم.
وی افزود: در این پژوهش به نگاه ساختاری و تعاملاتی رهبر انقلاب در مواجهه با غرب تمرکز و توجه کردهام و همچنین ناظر به نکتهای که دربارهی دورهبندیهای بعد از پیروزی انقلاب مطرح گردید این نکته در فصل چهارمِ این پژوهش، موضوع بحث و تحلیل قرار گرفته است.
جمشیدی گفت: با توجه به نکته ای که درباره فضای ساختار اندیشهی فرهنگی آیتالله خامنهای مطرح گردید فصل پنجم این پژوهش که دربارهی استحکام درونی فرهنگ است به طور کامل یک بحث ساختاری است. بین بینش و نگرش و تمایز این دو، در مجموعهی سخنان آیتالله خامنهای به نکتهای برنخوردم.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: در بحث تعریف فرهنگ از دیدگاه آیتالله خامنهای، این برای اولینبار است که سه دلیل کلیدی مبتنی بر اندیشهی ایشان مطرح شده است: یک دلیل آن ناظر به یک بحث علّی است، دلیل دیگر ناظر به فراگیری فرهنگ و دلیل سوم ناظر به شأن ارزشی فرهنگ است.
جمشیدی در پایان گفت: ساختار این پژوهش نیز بر اساس مبادی تصوری ابتدا و در بخش اول در سه فصل به فرهنگ فرهنگ اسلامی و فرهنگ غرب پرداخته شده است و سپس ارزیابی فرهنگ اسلامی و مؤلفههای آن و همچنین فرهنگ غربی و مؤلفههای آن مورد توجه بوده است. در فصل چهارم تحلیل فرهنگی گام اول انقلاب و در فصل پنجم تحلیل فرهنگی و فضای بایسته در گام دوم انقلاب مطرح است. رویکرد اصلی بنده در این کار توجه به اندیشه فرهنگی آقا بهمثابه یک مجتهد فرهنگی بوده است.ند.اند
[۱]. مراد از «معیار علم دینی»، شاخصی است که «علم دینی» را از علم «غیردینی» (سکولار) متمایز میسازد.
[۲]. رشاد، معیار علم دینی، سراسر مقاله